#وصیتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت همگان عرض می کنم. برادران، خواهران، اگر تا امروز در مسیر شهدا، خانواده شهدا و اسرا و جانبازان حرکت نکرده اید باید تجدید نظر کنید!
به خدا قیامت نزدیک است. به خدا همه ما میمیریم. آنها هر کدام به نحوی رفتند و شهید شدند. مکان آنها بهشت است.
اما خدا برای ما تعیین تکلیف کرده. اینقدر خُرده نگیرید. به خدا فردا سؤال میشوید. لااقل اگر نمیتوانیم کمک کنیم با حرفهایمان ضربه نزنیم. چرا بیجهت کاه را کوه میکنیم؟! من از خداوند میخواهم که ما را مدیون خون شهدا نمیراند.
به برادران رزمنده می گویم:
خدا را شکر کنید. نعمت بزرگی نصیب شما گردیده.
قدر خودتان را بدانید. نیّتهای خود را خالص کنید. من با مسئولیتی که داشتم میگویم: هر کجا که نیاز هست باید کار کنیم.
اگر میگویند کجا کار کن و کجا به شما نیاز است بهانه نیاورید. اینجا شیطان از راههای دیگر به سراغ انسان میآید. اینها بستگی به نیت دارد.
اگر برای دلمان کار کنیم اجر اخروی از بین میرود.
شما هر کجا هستید اولین وصیت من این است که به وصیت شهدا عمل کنید. شما ببینید آیا به وصیت شهدا عمل شده؟! چیزهایی که آنها میخواستند از آنها نگذرید. امام عزیز راجع به این وصیتنامه ها میگوید: شما پنجاه سال عبادت کردید.
یک سر به وصیت این ده پانزده ساله ها بزنید. سَر ما در لاک خودمان نباشد. در گوشه ای بسیجیان و سربازان و پاسداران ما جان میدهند در گوشه ای دیگر مسائل مادی به حّد وفور است و...
وصیت دیگر من این که بر هر مسلمانی اطاعت از امام و مسئولین واجب است. اسلام امروز در ایران است. خدا به ما لطف کرده و اسلام را سربلند نموده.
خدای ناکرده به خاطر کوتاهی ما نباید این سربلندی راکد بماند. ما پیش خون شهدا مسئولیم. پیش آنها که در زندانهای بغداد شکنجه میشوند مسئولیم.
ما نمیگوییم حکومت اسلامی صد درصد در ایران پیاده شده اما واقعاً خیلی چشمگیر بوده. حالا را با زمان طاغوت مقایسه کنید. برخی هر چه(از مشکلات) به نظرشان میآید میگویند این چه اسلامی است!؟
شما مثل آیینه باشید. آیینه خوبیها و واقعیتها را نشان میدهد. جوانها را ببینید. مساجد را ببینید. اینها نتیجه انقلاب است.
مرا حلال کنید.
والسلام
#شهیدعلی اکبر نظری ثابت🌷
شادی روح شهدا صلوات
✅شهدارایادکنیم
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
🔺خاطراتی از کرامات شهید:
مقام والای شهید نظری و شفای یک مادر شهید:
پدر شهید علیاکبر نظری ثابت نقل میکند به گلزار شهدا که رسیدم دیدم خانم مسنّی دارد سنگ قبر فرزندم را میشوید. بالای سرش رسیدم گفتم: «خانم شما این شهید را میشناسید؟ گفت: تا یک هفته پیش او را نمیشناختم. گفتم: پس چی شد که شناختید؟ در پاسخ گفت: من خودم سیدهام و مادر شهید هستم. فرزندم در ردیف دوم پیش پای شهید زینالدین مدفون است. بیماری لاعلاجی گرفتم و مدتها دنبال مداوا بودم. هرکاری کردم خوب نمیشدم؛ خیلی ناراحت بودم.
از خدا خواستم تا حداقل خواب فرزند شهیدم را ببینم. وقتی به خوابم آمد، به پسرم گله کردم که مگر تو شهید نیستی؟ من مادرت هستم و سیدهام! کاری بکن و از خدا بخواه شفا بگیرم. پسرم گفت: برو سر قبر علیاکبر. گفتم: کجاست تا پیدا کنم؟ گفت: عصر پنجشنبه پدرش میآید سر قبرش، بگرد پیدا میکنی. چند بار آمدم تا پیدا کردم. به شهید شما متوسل شدم و شفا گرفتم. بار دیگر از خدا خواستم تا خواب پسرم را ببینم. به خوابم آمد. از او پرسیدم: چرا مرا به آن شهید حواله دادی؟ گفت: در این عالم شهداء درجه و جایگاههای متفاوتی دارند. هرکسی در دنیا اخلاص و تلاش بیشتری داشته در اینجا درجه و مقام بالاتری دارد. به همین خاطر شما را به شهید علیاکبر نظری ارجاع دادم.
دستگیری شهید نظری از دختر دانشجو
پدر شهید نظری ثابت میگوید: همین که نشستم سر مزار فرزندم دیدم دختر خانم جوانی نشسته است کنار قبر فرزند شهیدم و فاتحه میخواند. فاتحه خواند وگریه کرد. انگار مثل خواهری بود که برای برادرشگریه میکند.گریهاش که تمام شد گفتم: دختر شما با این شهید آشنا هستید؟ گفت: نه من بچه سبزوار هستم و در قم درس میخوانم چندین شب پیش خواب دیدم که این شهید بزرگوار به نزدم آمد و گفت: آمدهام اینجا تا به شما بگویم این اموال و امکاناتی که برای شما خرج و هزینه میشود از اموال بیتالمال است. شما در دو کار سستی و کاهلی میکنید اول نماز و دوم درس! همانجا از ایشان سؤال کردم مزارتان کجاست؟ که دقیقاً اسم و نشانی مزار خودش را داد. پس از آن حدود سه سال هر عصر پنجشنبه زودتر از من آن دختر خانم میآمد و شروع میکرد به قرآن خواندن بر سر مزار شهید نظری...
مشکلگشای حاجتمندان
مادر شهید نظری میگوید: سر مزارش نشسته و توی حال خودم بودم. جوانی با ظاهری خیلی شیک و امروزی آمد نشست کنار سنگ مزار فرزندم و شروع کرد به فاتحه خواندن! پرسید شما که هستید؟ گفتم مادر شهید هستم؛ کاری داشتید؟ گفت: من مشکلی داشتم که این شهید برایم حل کرد. گفتم: چطور مادر؟ گفت: هفته پیش به گلزار آمدم دیدم آقایی با عکس شهید اینجا نشسته است. من اصلاً علاقه و اعتقادی به شهدا، گلزار و این مسائل نداشتم. با خودم گفتم اگر این شهید مشکل مرا حل کند پس معلوم است شهیدان حساب و کتابی دارند. همان شب شهید شما با همان لباس رزم و پوتین به خوابم آمد و رو به من کرد و گفت: «چون به شهداء توسل کردی آمدم تا مشکل تو را حل کنم. برو خیالت راحت باشد که مشکل تو کاملاً حل شده و دیگر هیچ غصهای نخور.»فردای آن روز مشکلم حل شد. از آن روز تا به حال هر بار که به گلزار بیایم بر سر مزار پسر شما میآیم
شوق جبهه
حسین نظری ثابت گفت: یک بار که مجروح شده و از پا تا شکم در گچ بود، خیلی اظهار ناراحتی می کرد، وقتی علت را جویا شدم گفت: خواسته ام به منطقه برگردم آنها مخالفت کرده اند؛ گفتم: پسرم حق با آنهاست، تو که هنوز خوب نشدی و نمی توانی در منطقه کاری انجام بدهی.
گفت: "پدر! من با همین حالم می توانم حداقل درقسمت کالک و نقشه فعالیت کنم. آخر این زیرپوشی که تن من است مال بیت المال است من چه جوری فردا جواب بدهم این را به من داده اند که در جبهه بپوشم نه در منزل".
✅شهدارایادکنیم
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
29.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود زیبای نسل مقدم
🌹فرمانده کل قوا آقای عالم فرمود
دوران بزن در رو تمام شد
🌹از لطف تهرانی مقدم ها هر خانه ای خط مقدم شد....
✅شهدارایادکنیم
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
امام مهربانم . . .
بِنَفْسي أنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهی
ای نعمت خاصّ خدا سلام ؛
به قَلبَت سلام ؛
به چَشمَت سلام ؛
به رنج و به بغض و به صبرت سلام
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
✅شهدارایادکنیم
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
بزرگیمیگفت:
تکیهکنبهشهدا
شهداتکیهشانبهخداست؛
اصلاکنارگلبشینیبویگلمیگیری
پسزندگیروگلستانکن
بایادشهـدا ...🕊♥️
صبحتون_شهدایی🌷
✅شهدارایادکنیم
https://eitaa.com/shohadarayadkonim