eitaa logo
طریق الشهدا
1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
654 ویدیو
32 فایل
•|🌿|• ایــنجا معبر؎ ست برای وصـال هــمـہ آبـاد نشیــنان ز خرابـے ترسنـد من خرابت شدم و از همــہ آبـادترم یازهـ️ــرا #سلام_الله_علیها ___ #این_راه_پایانش_وصال_است ___ [ما همه خواهیم رفت شهدا می مانند‌]
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت آمدنی نیست، رسیدنی است. باید آن قدر بدوی تا به آن برسی. اگر بنشینی تا بیاید، همه می‌شوند، می‌روند و تو جا می‌مانی. @shohadatarigh
۱۹ آذر ۱۳۹۸
🌱 گفت ، من یقین دارم فردا شهید میشم ، برای اینکه جنازم روی زمین نمونه با ماژیک کف پام اسممو نوشتم .. ترکش خمپاره سرش را برداشت . از کف پاش شناسایی شد... @shohadatarigh
۱۹ آذر ۱۳۹۸
گفتم ڪلیدِقفلِ‌شهـادت‌شڪستہ‌است یااندراین‌زمــانہ درِ‌باغ‌بستہ‌است ؟! خندیدوگفت سـاده‌نباش‌ای‌قفس‌پرست !! دربستہ‌نیست بال‌وپرِ‌مـاشڪستہ‌است ... @shohadatarigh
۲۱ آذر ۱۳۹۸
🌸
۲۲ آذر ۱۳۹۸
حسابرس اعمالم جمله‌ای بیان کرد که خیلی برایم عجیب بود! او گفت: «اگر علاقه‌مند به باشی و در تقدیرت شهادت نوشته باشند، هر که شما داشته باشید، شش ماه شهادت شما را به عقب می‌اندازد» (این کتاب از انتشارات گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است و از تجربه‌ی دنیای پس از مرگِ یک جانباز مدافع حرم می‌گوید که در حین عمل جراحی برای لحظاتی از دنیا می‌رود و مجدد با دستگاه شوک به زندگی باز می‌گردد) از کتاب سه دقیقه درقیامت @shohadatarigh
۲۵ آذر ۱۳۹۸
مسلم:اینجاهمه میدوأن که زنده بمونن هیچ ڪس نمیدوئه که زندگی کنه.... فرق زنده بودن با زندگی کردن‌ چیست؟ @shohadatarigh
۲۵ آذر ۱۳۹۸
خاطره ای از یک شهید نماینده مجلس . . . وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود 1 و 45 بود و به کلاس نمی‌رسیدم و صف غذا طولانی بود. دنبال آشنایی می‌گشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم. شخصی را دیدم که چهره‌ای آشنا داشت و قیافه‌ای مذهبی. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت. و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد. بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟ گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمی‌گردم و برای خودم غذا می‌گیرم. این لحظه‌ای بود که به او سخت علاقه‌مند شدم و مسیر زندگی‌ام تغییر کرد. "شهید دیالمه" @shohadatarigh
۲۶ آذر ۱۳۹۸
می گفت خوابشو دیدم تو دامنه یک کوه هرکسی به طرفی می رفت ماهم به سختی یک قدم یک قدم و بازور به سمت قله قدم برمی داشتیم ناگهان یکی ازشاگردام رو دیدم که با سرعت برق از کنار ما رد شد و رفت به سمت قله .خیلی تعجب کردم که این خواب چه معنی دارد؟ و چرا محمدامین کریمیان این قدر سرعتش زیاد شده بود؟ گذشت تا دو سه روز بعد من رفتم موسسه برای تدریس اونجا یک دفعه خشکم زد... مواجه شدم با بنری که رویش نوشته بود شهادت طلبه مدافع حرم محمدامین کریمیان.... همون جا بهت زده به خودم اومدم که عجب! تازه فهمیدم راز اون خواب رو... پ.ن: خونه یکی از رفقا مهمون بودم. نماز صبح رو خوندیم و صبحانه رو هم میل کردیم اومدیم حرکت کنیم به سمت کلاس روی دیوار نوشته بود به طرف مجتمع از اونجا رفتم توفکر تا رفیقم برام این خاطره رو از استادشون نقل کرد وما امروز مهمان سفره محمدامین هستیم. هیچ چیز اتفاقی نیست. رمز این سرعت و سبقت چی میتونه باشه؟ شادی روحش صلوات @shohadatarigh
۲۷ آذر ۱۳۹۸
[باید به خود جرات داد...] @shohadatarigh
۲۹ آذر ۱۳۹۸
🌸
۳۰ آذر ۱۳۹۸
خدایا! به هرڪہ دل بستم...؛ دلم را شڪستۍ،دلم را گسستۍوَ به من فهماندۍ، ڪہ جز تو ڪسۍ نباشم و راه ڪسۍ نپویم...)؛ @shohadatarigh
۳۰ آذر ۱۳۹۸
۱ دی ۱۳۹۸