استاد پناهیان میگه:
برو گریه کن، التماس خدا کن بگو نمیتونم از موقعیت گناه فرار کنم...
اونقد این خدا کریمه که موقعیتِ گناهو فراری میده
تو فقط میون گریه هات بگو:
دیگه نا ندارم پاشم بگو میخوام گناه نکنما ، زورم نمیرسه...
معجزه میکنه برات...
ما از مردن نمی هراسیم
میترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند
باید بمانیم تا آینده شهید نشود
و از سوی دیگر
باید شهید شویم تا آینده بماند
عجب دردی!
#شهیدمهدی_رجب_بیگی🌹
@shohaday_110
ماکه رفتیم!
مادری پیردارم وزنی و۳بچه قدونیم قد،ازداردنیاچیزی ندارم الایک پیام...
یقه تان رامی گیرم اگر
ولایت فقیه را
تنهابگذارید!
#شهیدمجیدمحمدی
@shohaday_110
من و امیرعلی یک کارگاه کوچک بلوکزنی راه انداختیم. چندتا کارگر هم گذاشتیم بالا سر کار. امیرعلی همیشه به نیروهای کارگاه میگفت: «نکنه یهوقت بلوکهای لبپریده یا سبکتر از حد استاندارد رو بار بزنید برای مشتری»
خیلی حواسش به حلال و حرام بود. تحت هیچ شرایطی هم نمیگذاشت دستمزد کارگرها عقب بیفتد. همه دوستش داشتند؛ از بچه های بلوک زنی گرفته تا مشتری ها.
✍🏻به روایت دوست
#شهید_امیرعلی_محمدیان🕊🌹
@shohaday_110
میخواست برود سرکار از پلههای آپارتمان، تندتند پایین می آمد!
آنقدر عجله داشت که پله ها را دوتا یکی رد می کرد! جلوی در خانه که رسید، بهش سلام کردم گفتم: آرام تر فوقش یک دقیقه دیرتر میرسی سرِکارت!
سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت:
علیآقا! همین یک دقیقه یک دقیقه ها
شهادت آدم را یک روز به یک روز به عقب می اندازد!
#شهید_محسن_حججی🕊🌹
#صبحتون_شهدایی
@shohaday_110
آخروصیت نامه اش نوشته بود:
وعدۂ ما بھــشت
بعد روی بہشت را خط زدہ بود
اصلاح کردہ بود :
وعدۂ ما "جَنَّتُ الْحُسِیْن «ع» "ッ
#شهیدحجت_اسدی🌱❤️
#شهیدانه