•ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 🌹🌹 نیم ساعتی خانه ما شب نشینی کرد.داخل حیاط موقع خداحافظی به حمی
فصل چهارم دوا بنما دوای بی دوا را شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 🌹🌹 برای من روزهای آخر سال که همه جا پر از تُنگ های ماهی قرمز و سفره های هفت سین می شود،بیش از حال و هوای سال تحویل یادآور خاطره های قشنگ سفرهای راهیان نور است.از دوم دبیرستان که برای اولین بار پایم به مناطق جنوب باز شد،دوست داشتم هرسال شهدا من را دعوت کنند تا مهمانشان باسم.شهدا از همان اولین سفر راهیان نور بدجور نمک گیرم کرده بودند. با اینکه در آن سفر من و دوستانم خیلی شلوغ کردیم،اکثر برنامه های کاروان را می پیچاندیم و بیشتر در حال و هوای شوخی ها و شیطنت های خودمان بودیم،ولی جاذبه ای که خاک شهید و این سفر داشت باعث می شد اواخر اسفند هرسال،بیشتر از سال تحویل ذوق سفر راهیان نور را داشته باشم. به خاطر کنکور دو سال اردوی جنوب نرفته بودم.خیلی دوست داشتم امسال هرطور شده بروم.همان لحظه ای که تاریخ اعزام کاروان دانشگاه به اردوی جنوب قطعی شد،به حمید پیام دادم .دوست داشتم با هم به عنوان خادم به این اردو بریم.جواب داد:اجازه بده کارامو بررسی کنم.آخر سال سخته مرخصی بگیرم.بعدازظهر با مامان میایم خونتون هم ننه رو ببینیم،هم خبر میدم اومدنم جوره یا نه. نماز مغرب را که خواندم متوجه شدم ننه مثل همیشه دست هایش را بلند کرده و سر سجاده برای همه دعا می کندجلو رفتم و گفتم:(ننه ! دو ساله که جور نمیشه برم اردو.دعا کن امسال قسمتم بشه.)ننه اخمی کرد و گفت:می بینی حمید این قدر تو رو دوست داره،کجا می خوای بری؟گفتم :خودمم سخته بدون حمید بخوام برم.برای همین بهش گفتم مرخصی بگیره با هم بریم. تازه سفره ی شام را جمع کرده بودیم که حمید زنگ خانه را زد.همراه عمه آمده بود.از در که وارد شد،چهره اش خبر می داد که جور نشده مرخصی بگیرد.به تنها رفتن من هم زیاد راضی نبود. از بس به من وابسته شده بود.تحمل این چند روز سفر را نداشت.من و مادرم و عمه رفتیم داخل اتاق که کنار ننه باشیم.وسایل اتاق را مرتب می کردم .لباس ها را از چمدان ها پایین ریخته بودم.یک روسری سبز چشمم را گرفت.به عمه گفتم:عمه جان!این روسری رو سرکن.فکر کنم خیلی به شما بیاد.روسری را سر کرد.حدسم درست بود.گفتم:عالی شد .ساخته شده برای شما.عمه قبول نمی کرد.گفت:وقتی رفتید زیارت،به عنوان سوغات بدین به بقیه.من روسری زیاد دارم.حمید را صدا کردم تا عمه را با این روسری ببیند.مادرم آن قدر اصرار کرد تا عمه پذیرفت. بعد از چند دقیقه با چشم به حمید اشاره کردم که به آشپزخانه برویم.دوست داشتم بدانم مرخصی را جور کرده یا نه.روی صندلی که نشستیم بابت روسری تشکر کرد و گفت:اگه مادرم این هدیه رو قبول نمی کرد ،شده کل قزوین رو می گشتم تا یه روسری هم رنگ این پیدا کنم و برایش بخرم .خیلی بهش می اومد.این احترام به مادر برای من خوشایند بود ،هیچ وقت من از همه توجهی که حمید به مادرش داشت ناراحت نمی شدم.اتفاقا تشویق می کردم و خوشحال هم می شدم .اعتقاد داشتم که احترام مادرش را دارد،به مراتب بیشتر از آن احترام همسرش را خواهد داشت.#کتاب_یادت_باشد #قسمت_چهل_یکم کانال کانال شهدای گمنام 👇 @shohaday_gommnam ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه 283
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#امام_زمان
اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
صفحه 283283-esra-ar-parhizgar.mp3
زمان:
حجم:
1.02M
4.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💛 بهار و بهاران، ارمغان طراوتِ حمد توست، ای بهارِ مکرر!
سلام بر تو هنگامی که حمد و استغفار میگویی!
✨ السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ روز هجدهم چلّه #زیارت_آل_یس به نیّت فرج (شنبه)
⏳۲۲ روز مانده به نیمه شعبان
#امام_زمان
اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
🌹زیارتنامہ شهــــــــــدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی
اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی
فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا
لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
السلام علیڪ یاانصار رسولالله
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
#شهیدحسینحاجاسماعیلی
اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
16.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📗#نهج_البلاغه
📿عِنْدَ تَنَاهِی الشِّدَّةِ تَکُونُ الْفَرْجَةُ وَ عِنْدَ تَضَایُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ یَکُونُ الرَّخَاءُ.
🟤 هنگامى كه سختى ها به آخرين درجه شدت برسد گشايش روى مى دهد و در آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ مى شود نوبت آسايش و راحتى فرا مى رسد.
✍ اين حقيقت به كرار تجربه شده كه پايان شبهاى سياه سپيد است و عاقبت گرفتارى ها راحتى و استراحت است. به همين دليل انسان هرگز نبايد به هنگام هجوم مشكلات و درد و رنجها مأيوس گردد و دست به كارهاى نامعقول بزند ويا زبان به ناشكرى بگشايد و بى تابى كند، بلكه پيوسته اميدوار باشد كه به دنبال اين شدتها و تنگى حلقه هاى بلا گشايش حاصل مى شود، طوفان بلا فرو مى نشيند و ابرهاى نوميدى كنار مى رود و آفتاب شفاف اميد آشكار مى گردد.
📘 #حکمت_351
اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💝هدیه تولد حلما خانم
🎊"تولدت مبارک" 🎉
😍یکم زیبایی ببینیم (پدر دختری)
🌷حلما دختر خردسال شهید پوریا احمدی خطاب به رهبر معظم انقلاب:
🙂حالا که به سن تکلیف نرسیدم، میشه شمارو یه کم بغل کنم؟
#فرزندان_شهدا
#شهید_پوریا_احمدی (شهید #امنیت)
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
🦋┅┅➺✱🌸✱➺┅┅┅🦋
@shohaday_gommnam