•ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
سلام عصرتون بخیر✨🌸
شروع رمان او را 👇😍
همراهمون باشید✨🌹❤️
بسم رب المهدی...💕
💟فصل اول💟
🔷 #او_را_پارت1
☀️ سنگینی نور خورشید،
مجبورم کرد چشمام رو باز کنم.
هنوز سرم درد میکرد.
پتو رو تا بالای سرم کشیدم و دوباره به زیرش خزیدم.
💤چشمام دوباره گرم خواب میشدن که این بار صدای در
و به دنبالش قربون صدقه های مامانه که خواب رو از سرم بیرون کشید.
-ترنم...مامان جان بهتری؟
دیشب اومدم بالاسرت تب داشتی، باز الان تبت یکم پایین اومده.
چندبار آخه بهت بگم شب موقع خواب،پنجره ی اتاقتو باز نذار!!
اونم تو این هوا❄️
خوابتم که سنگین😴
طوفانم بیاد بیدار نمیشی!!
میبینی که وقت مریض داری ندارم،
هزار تا کار ریخته رو سرم...
-مامان جونم،بهترم.شماهم یکم کمتر غر غر کنی،سر دردم هم خوب میشه!
مامان اخمی کرد و با دلخوری به سمت در رفت،
-منو نگا که الکی واسه تو دل میسوزونم...
پاشو بیا صبحونتو بخور،یکم به درسات برس.
من دارم میرم مطب،
ناهارتم سر ظهر گرم کن بخور.
اگه بهتر نشدی عصر حتماً برو دکتر،
مثل بچه ها میمونی،همش من باید بگم این کارو بکن،اون کارو نکن.
خداحافظ
با مردمک چشم، مامان رو بدرقه کردم و وقتی خیالم از رفتنش راحت شد،
دوباره به تخت خواب گرم و نرمم پناه بردم .
🔹بار سوم که چشم باز کردم،
دیگه ظهر رو هم گذشته بود.
دلم میخواست باز بخوابم اما ضعف و گرسنگی امونم نمیداد.
از اتاق بیرون رفتم و به آشپزخونه پناه بردم ...
"محدثه افشاری"
کپی ممنوع🚫
ادامه دارد.....🍃
https://eitaa.com/joinchat/895549494Ca7e7de8566
هدایت شده از •ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
❋هر حرفی ڪه می زنی ،
هر ڪاری ڪه انجام می دهی ،
⛔️ متوجه باش ڪه باید
در خانه قبر و در قیامت
جوابی برای آن نزد
پروردگار متعال داشته باشی❢
👤•.آیت الله بهجت•.
✴️شخصیت دادن به کودک و مشارکت دادن در کارها
✨حضرت امام سجاد(ع)، هرگاه میخواستند دعا کنند، کودکان خانه را جمع میکردند و میفرمودند: من دعا میکنم، شما آمین بگوئید تا خدا به خاطر آمین شما، دعای مرا مستجاب کند.
🔅فضای خانواده را با این کارهای کوچک، صمیمی کنید. سر سفره، پس از صحبتها و شب نشینی ها، در پارک و پس از تفریح و... یک مناجات و دعا در حد یکی دو دقیقه داشته باشید. گاهی وقتها همین کارهای به ظاهر کوچک دینی اثرات عمیقی در نهاد خانواده دارد
#تربیت_فرزند
#همسرداری
@shohaday_gommnam
•ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
🥀شهید گمنام🥀: 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 #رمان_عارفانه❣ 💫شهید احمدعلی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃
🌹🍃
🍃
#رمان_عارفانه❣
💫شهید احمدعلی نیّری💫
#قسمت_هشتاد_و_هشتم
ادامه قسمت قبل
💠دوبارهخوابیدم.اینبار چیز عجیبتری دیدم.
این بار مطمئن شدم که دیگر پسرم را نخواهم دید.
در عالم رویا مشاهده کردم که ملائکهی خدا به زمین آمده بودند!
🌿هودج یا اتاقکی زیبا که در روزگار قدیم توسط پادشاهان از آن استفاده می شد در میان دستان ملائکه است.
💠آنها نزدیک ما آمدند و پسرم احمدعلی را در آن سوار کردند، بعد هم همهی ملائک به همراه احمد به آسمانها رفتند.
🌿روز بعد چند نفر از همسایهها به خانهی ما آمدند و سراغ حسین آقا را می گرفتند!
گویا شنیده بودند که شهید محلاتی شهید شده و فکر می کردند حسین آقا همراه ایشان بوده.
🌷من گفتم حسین آقا در خانه است.من ناراحت احمدعلی هستم.
آن روز مادر شهید جمال محمدشاهی را دیدم، این مادر گرامی را از سالها قبل در همین محل می شناختم.ایشان سراغ احمدعلی را گرفت، گفتم: بی خبرم.نمی دانم کجاست.
سیده خانم، مادر شهید جمال، هم رویای عجیبی دیده بود که بعدها برایم تعریف کرد.
💠ایشان گفت:« درعالم خواب، به نماز جمعهی تهران رفته بودیم، آن قدر جمعیت آمده بود که سابقه نداشت.
بعداعلام کردند که امام زمان(عج)تشریف آوردند و میخواهند به پیکر یکی از شهدا نماز بخوانند!
من با سختی جلو رفتم.وقتی خواستند نام شهید را بگویند خوب دقت کردم.از بلندگو اعلام کردند: شهید احمدعلی نیری».
🔶ادامـــــه دارد...↩️
با #عارفانه نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃
🌹🍃
🍃
#رمان_عارفانه❣
💫شهید احمدعلی نیّری💫
#قسمت_هشتاد_و_نهم
ادامه قسمت قبل
💠خلاصه همان روز بود که دیدم رفت و آمد در اطراف خانهی ما زیاد شده.
پسرم مرتب می آمد و می رفت.
🌷ظهر بود که از اخبار شنیدیم هواپیمای حامل شهید محلاتی مورد هدف قرار گرفته و ایشان به شهادت رسیدهاند.
و بعد هم آمدند منزل ما و خبر شهادت احمدعلی را اعلام کردند.
💠مراسم تشییع و تدفین و ختم احمد با حضور حضرت آیت الله حق شناس و عبارتی که ایشان در وصف پسرم فرمودند خیلی عجیب شده بود.
🌷بعد از اینکه حضرت آقای حق شناس این حرفها را زدند، دوستان احمد هم آمدند و کراماتی که از او دیده بودند نقل کردند.
🌷عجیب اینکه پسر من در خانه که بود یک زندگی بسیار عادی داشت.اما هیچ گاه از او مکروه ندیدم، چه رسد به گناه!
احمد رفت، اما می دانستم که او اهل این دنیا نبود.
او در این جهان ماندنی نبود.او هرلحظه آمادهی رفتن بود.
خدا هم او را در جوانی به نزد خود برد.
💠بعد از احمد تمام آنچه از او مانده بود را جمع کردیم، چندین جلد کتاب بود که همه را به حوزهی قم تحویل دادیم.
🌷یکی از علما می گفت: این کتابها برای چه کسی بوده؟این ها حتی برای طلبه ها سنگین است!
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
🔶ادامـــــه دارد...↩️
با #عارفانه نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨
#منتظرتونیم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━━┓
@shohaday_gommnam
┗━━━🍂🌹🌹🌹🌹🍃━━━┛
به انتظار ایستاده ایم.mp3
4.92M
☄چرا اینقدر گره داریم تو زندگی هامون⁉️
✨قرآن پیغام داده برات اگه منتظــری قیـــام کن، واقعا منتظری؟انتظار داریم تا انتظار...
ببین چکاره ای؟ منتظری یا اَدا درمیاری⁉️
#امام_حی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@shohaday_gommnam
🔹 #او_را_پارت2
یخچال رو که باز کردم،
میوه بود و آبمیوه و شیر و...
هرچیز جز غذا🍝
پس منظور مامان غذاهای فریزری بود که هر وعده داغ میکنم و میخورم...
چه دل خوشی داشتم که فکر کردم برای دختر مریضش سوپ پخته😒
اگر منم یکی از بیمارای مطبش بودم،
احتمالاً بیشتر مورد لطف و محبتش واقع میشدم...
بعد از خوردن غذا به اتاقم برگشتم، هنوز نیاز به استراحت داشتم...
📱چشمم به گوشیم که خورد، تازه یادم افتاد از صبح سراغش نرفتم...!
42 تماس
و 5 پیامک
از سعید... 💕
واااای...من چرا یادم رفته بود یه خبر از خودم به سعید بدم😣
از پیامک هاش معلوم بود نگرانم شده، سریع دستمو روی اسمش نگه داشتم و گزینه ی تماس رو زدم...
-الو ترنم؟؟
معلومه کجایی؟؟
چرا هرچی زنگ میزنم جواب نمیدی؟؟ 😠
-سلام عزیزدلم،
خوبی؟
ببخشید خواب بودم!
-خواب؟؟
تا الان؟؟
-باور کن راست میگم سعید...
دیشب که با اون وضع برگشتم خونه و خسته رو تخت خوابم برد،
پنجره اتاق باز مونده بود،
سرما خوردم 😢
اصلا حال ندارم ...
-جدی میگی؟؟
فدات بشم من.
الان میام پیشت...
-سعییییید نه 😰
بابا بفهمه عصبانی میشه.
-از کجا میخواد بفهمه خانومی؟
مگه اینهمه اومدم، کسی فهمید؟😉
-خب نه
ولی...
-ولی نداره که عسلم.
یه ربع دیگه پیشتم خوشگلم
بابای 👋
اعصابم از دست این اخلاق سعید خورد میشد.
هیچ جوره نمیشد از سر بازش کرد...
هرچند دوستش داشتم اما فقط اجازه داشتیم مواقعی که خود مامان یا بابا بودن،
تو خونه باهم باشیم،
اما سعید به این راضی نبود و هروقت که دلش میخواست پیداش میشد...
"محدثه افشاری"
کپی ممنوع🚫
ادامه دارد.....🍃
https://eitaa.com/joinchat/895549494Ca7e7de8566
هدایت شده از •ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
🌸🌸 ساعت عاشقی 🌸🌸
🍃 🌸#دعای_فرج🌸🍃
{بسماللهالرحمنالرحیم}
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ
وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ
السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ
عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ
عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ
عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا
بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ
یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
🍃🌹#دعای_سلامتی🌹🍃
{بسماللهالرحمنالرحیم}
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ
وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً
وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى
تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
#اللّٰهمَصَلِّعَلیٰمُحَمَّدوَآلمُحَمَّد🌸🍃🌸
#وَعَجِّل_فَرَجَهُم 🌸🍃🌸