eitaa logo
شهدای هویزه
4هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
774 ویدیو
30 فایل
http://eitaa.com/joinchat/2875523072C71b2b4b72a 🌷 محفلی برای معرفی و زنده نگه داشتن یاد و نام شبیه ترین شهدا به شهدای کربلا در ایران... 🌍 خوزستان_ هویزه 🔰 کانال‌رسمی‌یادمان‌شهدای مظلوم کربلای هویزه؛ اولین یادمان دفاع مقدس ⬅️ ارتباط با ادمین: @h_media
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 | 🌙 حال و هوای این شب های زیارتگاه شهدای هویزه * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
22.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | 😊 خودمانی با خادمان مخلص شبکه انهدام بنیادین زباله در هویزه * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
✍️ (3) ⬅️ بازه دوم خادمی شهدای هویزه 1️⃣ بخش اول 🔸 امام صادقی ها در همه شرایط می‌توانند بحث کنند. ‌حتی وقتی بیست و خرده‌ای نفر آدم را در یک مینی‌بوس حدودا ۱۵ نفری چپانده باشند، تاریکی نسبی فضای ماشین را پُر کرده باشد و بیش از ۱۶ ساعت از زمانی که سوار شده‌ایم گذشته باشد! 🔸 این تنها یک سکانس از شروع بازه دوم خادمی هویزه است. از آخرین باری که پیاده شدیم ۲ ساعتی می‌گذرد. تمام مفاصلم خشک شده و بدنم درد می‌کند. کم‌کم اسکلتم دارد حالت صندلی را به خود می‌گیرد. قدیم‌تر‌ها که برای کنکور تجربی درس می‌خواندم و هنوز کله‌‌م بوی قرمه سبزیِ علوم انسانی نمی‌داد، در کتاب زیست می‌خواندیم که وقتی بدن زیاد در یک حالت باشد، سلول‌های برخی نقاط بدن در معرض خطر قرار می‌گیرند و لذا گیرنده‌های حسیِ آن قسمت، احساس "درد" را به ذهن مخابره می‌کنند. که چه بشود؟ که جناب مغز فرمان تغییر حالت بدهند و آن سلول‌ها را از خطر نابودی نجات دهند. خب تا این‌جایش همه چیز عادی است‌. اما امان از وقتی که مغز فرمان تغییر حالت بدهد و این فرمان امکان اجرایی نداشته باشد! دقیقا مثل همین وضعیتی که ما داخل مینی‌بوس دچارش هستیم. با خودت می‌گویی بگذار پاهایم را بیاورم بالا و به صندلی جلویی تکیه بدهم؛ نمی‌شود! بعد به سرت می‌زند که پاهایت زیر صندلی به دو طرف دراز کنی تا زانویت خشک نشود. آن هم نمی‌شود! تکیه دادن سر به شیشه کناری و جمع کردن پاها توی شکم؟ آن هم نمی‌شود! تقریبا هیچ تغییر حالتی نمی‌توان داد. در هر وضعی هستی، همان را باید تا توقف بعدی حفظ کنی که مبادا همان هم از دست برود. آن سلول‌های بیچاره هم محکوم به نابودی‌اند. فاتحه. 🔸 تنها نکته مثبت ماجرا، هوای مطبوع و نسبتا خنک است که سرریز شده داخل ماشین. بوی خوزستان از لای پنجره می‌ریزد داخل. آمیزه بوی خاک نرم و حاصلخیز جنوب. بوی رطوبت. بوی آبِ مانده در هور‌ها که هر چند متر یک‌بار اطراف جاده به چشم می‌خورند. بوی آهن زنگ زده‌ی ادوات جنگی قدیمی و شاید هنوز کمی بوی جنگ. 🔸 ، اما بویش کمی فرق دارد. نه که چیزی کم داشته باشد از بوی خوزستان. نه! که یک چیزهایی هم اضافه‌تر دارد. بوی چیست را نمی‌دانم. ولی می‌دانم کمی فرق می‌کند. من که خیلی سردر نمی‌آورم، ولی یک تابلویی گوشه مزار هست که از بوی و بوی عجیبش می‌گوید! 🔸 من تا به حال قرآن جیبی بو نکرده‌ام. راستش سنم قد نمی‌دهد. ولی به گمانم آن بویی که هویزه را متمایز می‌کند، بوی همین قرآن جیبی باشد... 🔸 رسیدیم پادگان حبیب اللهی. این‌جا باید به اصطلاح تجهیز شویم. یک دست لباس خادمی، یک جفت کفش و یک نشان خادم‌الشهدا. اتاق پذیرش‌شان شبیه مراکز اعزام به جبهه سال‌های جنگ است. البته دقیق‌تر بگویم، منظورم آن اتاق‌هایی است که در فیلم‌های دفاع مقدس دیده‌ایم. 🔸 چهار، پنج جوان ریشوی حزب‌اللهی با لباس خادمی و اورکت خاکی نشسته‌اند پشت سیستم. شوخ اند و صمیمی. آدم را یاد شهدا می‌اندازند. البته صادقانه در لحظه ورود، یک آن یاد تیم سایبری ملکوت در آن فیلمِ کذا هم افتادم. خدایا توبه! 🔸 بعد از تجهیز و شام، دوباره چپانده می‌شویم درون مینی‌بوس. روز اول‌‌مان که در مینی‌بوس و جاده گذشت. برای باقی‌اش هم تا یار چه پیش آرد و میلش به که باشد... 🔺 ادامه دارد... * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📸 | 🔹 حضور زائران در زیارتگاه شهدای هویزه * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
خاطره گويي حاج صادق-هويزه.amr
898.7K
🎧 | 🔸 خاطره گویی در جمع زائران و خادمان زیارتگاه شهدای * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🌸 ما گم شدگانیم که اَندر خَم دنیا تنها هُنر ماست که مَجنونِ حُسینیم... * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh