eitaa logo
شهدای هویزه
3.9هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
792 ویدیو
30 فایل
http://eitaa.com/joinchat/2875523072C71b2b4b72a 🌷 محفلی برای معرفی و زنده نگه داشتن یاد و نام شبیه ترین شهدا به شهدای کربلا در ایران... 🌍 خوزستان_ هویزه 🔰 کانال‌رسمی‌یادمان‌شهدای مظلوم کربلای هویزه؛ اولین یادمان دفاع مقدس ⬅️ ارتباط با ادمین: @h_media
مشاهده در ایتا
دانلود
♣️ طفل خود را طرف لشگر نامرد گرفت زخم پیشانی او را عرقی سرد گرفت رو زد و آب ندادند، دل مرد گرفت حرمله؛ خیر نبینی جگرش درد گرفت... ♣️ گیرم این حلقِ تو از اهل حرم پوشاندم تیرِ بیرون زده از زیر عبا را چه کنـم؟! ♣️ توی دعای عرفه،امام حسین(ع) مدام از خدا تشکر می‌کنه؛ یه جایی می‌گن: خدایا ممنونتم، رحم کردی به ابراهیم (ع) نذاشتی پسرش جلوی چشمش ذبح بشه... -استاد پناهیان * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🔹ما نسل به نسل در پناهت هستیم... * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🌺 شهدا از باغچه که کمتر نیستند! آب گِل آلود وارد باغچه می شود اما نتیجتا گُل می شود. باغچه، گِل را گُل می کند. شهدا این هنر را ندارند؟!... * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
✍️ یک شهید؛ یک خاطره... 🌷 دانشجوی جهادگر شهید حسین خوشنویسان ▫️ تاریخ تولد: 14 بهمن 1334 ▫️ نام پدر: عباسعلی ▫️ شهرستان: تهران ▫️ تحصیلات: دانشجوی سال سوم مهندسی راه و ساختمان دانشکده فنی دانشگاه تهران ▫️ سرپرست جهاد سازندگی سوسنگرد در زمان شهادت ▫️ شهادت: 16 دی 1359 – کربلای هویزه ▫️ محل آرامگاه: ردیف چهارم- قبر پنجم 🔹 روایت عاشقی: جهاد سازندگی که تشکیل شد، جلسه گرفتیم تا یکی از نیروهای کارآمد را بفرستیم سوسنگرد. یکی را می خواستیم که هم سرپرست جهاد باشد، هم زمینه مطالعات ساخت سد کرخه را مهیا کند. ماه رمضان بود و تابستان. هیچکس داوطلب نشد توی آن فصل برود خوزستان. حسین گفت خودم می روم. هر چه گفتیم نه، تو باید تهران باشی، اینجا بیشتر لازمت داریم؛ قبول نکرد. گفت:«اونجا کسی نیست.» رفت. زمان شهادت، هنوز مسوول جهاد سازندگی سوسنگرد بود. سد کرخه را هم که این روزها بیشتر قدرش را می دانیم. 📕 منبع: کتاب آیه های سرخ هویزه * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🔹 اسیر، با زندانی خیلی فرق می کند. زندانی، مثلاً حکم می خورد پنج سال، ده سال. خودش را آماده می کند و با خودش کنار می آید که من این مدت را توی زندانم، اما اسیر حسابش جداست. اسیر مثل مسافری می ماند که به زور سوارش کرده اند و مقصدش را هم نگفته اند. چون از مقصد هیچ خبر ندارد، هر قدمی که جلو می رود با خودش می گوید ممکن است مقصد این جا باشد. یعنی نمی تواند خودش را تنظیم کند برای هیچ مکان و هیچ زمانی. وقتی پایان را نتوانی ببینی و نتوانی حدس بزنی، خیلی مقاومت می خواهد که بتوانی بایستی و در این حرکت، حتا دست کسانی را هم که دارند می افتند بگیری. اواخر اسارت، اکثر بچه ها این حالت را داشتند که واقعاً ساده نبود... 🌺 ، سی و یکمین سالروز بازگشت غرورآفرین آزادگان سرافراز به میهن اسلامی بر همه آزادگان به خصوص 36 آزاده قهرمان حماسه هویزه مبارک باد! * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🔹 که به میدان رفت، یک تنه میمنه را به میسره آورد و دریای سپاه دشمن را به پیچ و تاب درآورد. در آن بازار آهنگری در میان معرکه‌ی فولاد، دست و بازوی یداللهی‌اش، صنعتگری می‌کرد. هر ضربت شمشیر علی که پایین می‌آمد طنین لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللَّه حسین(ع) بود که به آسمان می‌رفت. آنچنان برگریزانی به پا کرد که خلوتی و تُنُکی در شجره‌ی خبیثه پدیدار آمد. 🔹 تشنگی را بهانه کرد تا برای آخرین بار به دیدار آفتاب رود. سرمست از چشمه‌ی خورشید به میدان آمد در حالی که رخساره برافروخته بود. تو گویی ابراهیم خلیل‌الرحمان(ع) بود که به منجنیق عذاب اندرافتاده و در آتش نمرودیان گرفتار آمده. 🔹 اشبه‌الناس به رسول‌الله(ص) به میدان رفته بود و گرد و خاک معرکه چون خوابید، دشت پر از پیمبر شده بود. چشم آفتاب از هزار تکّه‌ی آینه مکدّر شد، آنگاه که نوه‌ی حیدر کرّار، به سنگ و نعل و سنان، مکرّر شد. علی‌اکبر رفت تا بعد از او برای همیشه خاک بر سر دنیا شود. * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
سلام بر علی اکبرهای کربلای خمینی... * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
◾️ چه ماهِ بزرگی سر زده!... ستاره تشنگی، گم می شود! ◾️ زمین کربلا «اسم اعظم آب ها» را صدا می زند تا برای همیشه زنده بماند. ◾️ از خجالتِ آب، «سقا» نازل می شود! ◾️ ◾️ واهمه، وَهم می شود!! ◾️ اقیانوس اینجاست و تیغ ها، تشنه نوشیدنش! ◾️ زمین دیگر جای خالی ندارد! ◾️ در تکاپوی عمود آهنین با فرق مطهر، علقمه «دست» می گیرد! و آب می دهد! ◾️ ◾️ و عباس (ع) را با این ضربت، قرابتی است که در محراب آفریده اند... ◾️«اَخا اَدرِک اَخاک» در پای عَلَم، گُل می کند! ◾️«علمدار» قطره قطره تبخیر می شود!... ◾️«عَلَم» را به خاطر بسپار که «علمدار» رفتنی است! ◾️ اما نَه!... کدام دست می تواند تو را از زمین بردارد؟ ◾️ عباس (ع) اینجاست و بازوهای مشتاق را بال می زند تا تمام گیاهان زمین، سیراب شوند... ◾️ امشب همه کلمات را در گلویت ذبح کن جز «عباس»؛ همان واژه مستجابی که به آسانی خدا را مجاب می کند و دست هایش به آسمان می رسد... یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجهِ الْحُسَینِ اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام. ◾️ خدایا! عطشمان را مگیر... آجرک الله * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
Mahmood karimi - Delam Ziro Ru Shod (128).mp3
6.17M
◾️🎤 ▪️👤 حاج محمود کریمی ───┤ ♩♬♫♪♭ ├── ♣️ دامن کشان رفتی؛ دلم زیر و رو شد… * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh