#سیره_شهدا
🌹عشق او به شهدا تمامی نداشت، به گونهای که هر سال کل ایام تعطیلات عید #نوروز را در مناطق جنگی و به عنوان خادم الشهدا حضور داشت.
🌹ایام تابستان هم به زیارت امام رضا علیه السلام می رفت و بعضی مواقع به مدت یک ماه ساکن مشهد مقدس بود و حتی یک ماه رمضان به طور کامل در آشپزخانه حرم مشغول به خدمت به زوّار بود.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید محمد مسرور"
#بیقرار_شهادت
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ | #روایتگری
🔻آب، هر دفعه خودش را به ساحل میکوبد، که زائر شما باشد. سالهاست که رنگ خونِ شما، صدای موج های اروند رابرای اهل ولا روضه مجسم کرده....
#شهدا
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
جاے شهید هادی خالی ڪه😔
همیشه میگفت:
مشڪل کار ما این است که برای رضای همه کار میکنیم جز رضای خدا.....🌷
#شهیدابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_حجت_الله_آذرپیکان*
* #نویسنده_منوچهر_ذوقی*
* #قسمت_سی_هشتم*.
درسته که حاج حجت این طوری گفت ولی من مطمئنی بودم که در واقع دلیل انتخابشون اطمینانی بوده که از نظر توانایی و قدرت نظامی و احساس مسئولیت بهشون داشتن
شاید در لحظه ی پیاده شدن در جزیره ،اولین چیزی که از ذهن من و تمام نیروها گذشت این بود که اون تکه زمین خشک و بی آب و علف چه چیز مهمی داره که تا این حد مورد توجه قرار گرفته .ولی خوب به هر حال این رو هم می دونستیم که بی دلیل نبوده و ما باید ماموریتمون رو به نحو احسنت انجام بدیم.
مدتی گذشت یک روز دیدم حاج حجت گوشه ای ایستاده و با دقت به جزیره نگاه میکنه .رد نگاهش رو گرفتم بلکه چیز قابل توجهی توی جزیره ببینم .رفتم و سلام کردم
_حسابی توی فکری حاجی
برگشت .نگاهم کرد .
_بنظر تو حیف نیس؟
_چی حیفه؟
_اینجا وسط این دریا ..این جزیره اینقدر برهوت باشه
_چیه حاجی؟!فکر کنم باز هم نقشه ای کشیدی
_درسته.داشتم فکر میکردم اگه اینجا یک نخلستان سبز باشه چقدر خوبه
_نخلستان؟! آب چی؟!آب اینجا شوره
_درست میشه .مهم اینه که نهال کاشته بشه.
پیش از آنکه من بتونم حرف دیگه ای بزنم دستور داد:
_همین فردا حرکت میکنی به طرف جهرم.تعدادی نهال تهیه میکنی و میای.اگه در عرض یک هفته انجامش بدی میفهمم کارت درسته.
تمام تلاشم را کردم و در عرض یک هفته همه نهال ها رو به جزیره رسوندم.و حاج حجت پرسنل رو بسیج کرد تا نهال ها کاشته شدن..
👈ادامه دارد ....
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
| #مناجات_شعبانیه:
🌟اِلٰهٖی وَ اَلْحِقْنٖی بِنُورِ عِزِّكَ الْاَبْهَجِ...
ای خدا مرا به نور مقام عزتت که بهجت و نشاتش از هر لذت بالاتر است در پیوند...
🔹قسمتی از مناجات شعبانیه ...
#آرزوی_شهادت
🔹🔺🔹🔺🔹
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی*
گرامیداشت شهید مدافع حرم علیرضا یعقوبی
🎙 #بامداحی برادر *کربلایی سید محمد موسوی* 💢
#مکان : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام*
#زمان : ◀️ *پنجشنبه ۱۱ فروردین / از ساعت ۱۸*
⬇️⬇️⬇️⬇️
🚨👈 *مراسم طبق دستورالعمل ستاد استانی کرونادر #فضای_باز و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار میشود*
🔺🔺🔺🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔹🔹🔹🔹
پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک:
http://heyatonline.ir/heyat/120
🔺🔺🔺🔺🔺
لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*
🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی*
گرامیداشت شهید مدافع حرم علیرضا یعقوبی
🎙 #بامداحی برادر *کربلایی سید محمد موسوی* 💢
#مکان : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام*
#زمان : ◀️ *پنجشنبه ۱۱ فروردین / از ساعت ۱۸*
⬇️⬇️⬇️⬇️
🚨👈 *مراسم طبق دستورالعمل ستاد استانی کرونادر #فضای_باز و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار میشود*
🔺🔺🔺🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔹🔹🔹🔹
پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک:
http://heyatonline.ir/heyat/120
🔺🔺🔺🔺🔺
لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*
🌱آن قسمتي
از شروع صبح 🌤
را
دوست دارم
كه بايد به
" شما " فكر كرد...💫
✨سلام ما به لبخندشهیدان
به ذکرروی سربندشهیدان
سلام مابه گمنامان لشگر
به تسبیحات یازهرای معبر📿
سلام بر شهدا.. 🌷🕊️
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
✍ﻫﻤﺴﺮاﻧﻪ :
🔹در طول زندگی مشترکمان یک روز نشد خنده از لبهای همسر دلسوزم کنار برود،
همیشه در بدترین شرایط زندگی و در هر زمان لبش پر از خنده و چهرهاش نورانی بود.
🔹جز در یک صورت غم و غصه را در چهرهاش میدیدم و آن این بود که هرگاه پای #سخنرانی رهبر عزیزمان مینشست و نگرانی را در چشمهای ایشان میدید نگران میشد به حدی که اشک از گوشه چشمانش سرازیز میشد.
🔹همیشه آرزوی شهادت داشت و عاشق ولایت بود؛ روحیه ای خستگی ناپذیر داشت و در فعالیت های مختلف، مراسم ها و یادبودها حاضر می شد. در برگزاری یادواره شهدا، یادمان های دفاع مقدس، مراسم اعتکاف، ساخت و ساز مسجد، حسینیه و هر جا ضرورتی بود، حضور داشت.
🌹🍃🌹
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺪاﻓﻊ_ﺣﺮﻡ
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺤﺴﻦ_اﻟﻬﻲ
#شهدای_فارس
#ایامﺷﻬﺎﺩﺕ🌷
🍃🌷🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_حجت_الله_آذرپیکان*
* #نویسنده_منوچهر_ذوقی*
* #قسمت_سی_نهم*.
فردای آن روز حاجت همه را کنار نخل ها جمع کرد. لیوان آب هم دستش بود. رو کرد به افراد که با کنجکاوی و دقت به او خیره شده بودند و گفت:
_خسته نباشید حالا می خواستم یه خواهشی ازتون بکنم. و یک قول مردونه ازتون بگیرم.این نقد ها احتیاج به آب دارند می دونید که اینجا هم آب شیرین کمه ولی اگر هر کدام از ما هر لیوان آبی را که میخواهیم بخوریم با این نخل ها تقسیم می کنیم مشکل حل میشه
بعد نصف آب داخل لیوان را خورد و بقیه اش را با یکی از نخل ها ریخت. برگشتن به چهره آنها نگاه کردم حالت خاصی داشتند چیزی بین تعجب و شادی.
از همان روز اول هفته بچهها روی قول و قرارشان عمل کردند و همه نصف لیوان آبی را که داشتند به نخل ها دادند.حالا آنجا نخلستان سرسبز و آباد مثل رنگی می درخشد لااقل برای من افرادی که آن سال آنجا بودند و آب خوردن خودشان را با آنها تقسیم میکردند اینجوریه.
🌸🌸🌸🌸
ساختمان خلوت شده و محوطه در پادگان در سکوت فرو رفته است.حاج حجت بالاخره کاغذهای روی میز را مرتب کرد و به طرف حاج محسن برگشت.
_خوب زیاد وقتتونو نمیگیرم امرخیری در پیشه .یکی از بچهها خیال ازدواج داره ولی امید چندانی نداره که خودش به تنهایی از عهده مراسم خواستگاری بر بیاد.خانواده دختر تهران زندگی میکنند شما باهاش میری و از طرف من تضمین می کنی و قول و قرارهای لازم را می گذاری هرجور هست باید کارها را به خوبی فیصله بدهی.
_چشم سردار
_لازم نیست اینقدر رسمی حرف بزنی از کی تا حالا بین ما دوتا این چیزها رسم شده.
حاج محسن و گفت :آخه ماموریت در میانه!
_خیلی خب به جای این حرفا قول بده که کار را تمام کنی.
_چشم حاجی خیال راحت باشه. ای کاش خودت هم بودی
_من نمیرسم خیلی کار دارم از این گذشته باید یک سری هم به جهرم بزنم.
_جهرم بدون من؟!
_چاره ای نیست این دفعه باید تنها برم. احتمالاً هم بار آخر که میرم.
_چطور؟!
_از تهران نامه رسیده و مسئولیت جدید افتاده گردنم. به همین خاطر دیگه با جهرم کاری ندارم.
حاج محسن با حسرت نگاهی به او انداخت.
_همه این سفرها با هم بودیم کاش صبر میکردی برگردم با هم بریم.
_فعلا تو کار مهمتری داریم می خوام خیالم از این بابت راحت بشه.
👈ادامه دارد ....
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
8.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید
وقتی حاج قاسم پول ۵ عدد توت بیتالمال را هم حساب کرد
#بیت_المال
#حاجقاسم
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫
🌷زمان مدرسه، همه بچه های خانواده در یک خانه ساکن بودیم و بزرگترها در سیاه چادرها زندگی می کردند. خانمیرزا بزرگتر ما بود و حواسش به ما بود. عادتش بود وقت اذان به نماز بایستد. یک روز وقتی در نماز بود، مهرش را برداشتم. بعد نماز گفت چرا مهرم را برداشتی؟
گفتم چون تو نماز خواندن بلدی من بلد نیستم!
گفت یادت می دهم به شرطی که، همیشه نمازت را اول وقت بخوانی!
قبول کردم. وقت نماز صدایم زد. گفت کنارم بایست. هر چه گفتم و هر کاری کردم تکرار کن.
نمازش را شروع کرد. عبارات نماز را بلند می خواند. من هم تکرار می کردم. بعد رکوع و سجود، من هم کنارش رفتم...
آنقدر، نماز را در کنارش تکرار کردم تا یادگرفتم. هرچه خانمیرزا بزرگتر می شد، خشوع و توجه اش در نماز بیشتر می شد. کم کم در نمازهایش همه بدنش می لرزید. فکر می کردم این هم بخشی از نماز است. گفتم خانمیرزا، چرا در نماز می لرزی؟
یک کلام گفت: از ترس خدا!
🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید