eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹اردویِ جهادی بودیم، ساعت ۹صبح بود که به روستای تلمادره رسیدیم. بخاطر باریدن برف، هوا به‌ شدت سرد بود..! متوجه‌شدم که محمد‌ بلباسی درحال بازکردن بندِ پوتینش است با تعجب پرسیدم: چکار می‌کنی..؟! گفت: می‌خواهم وضو بگیرم گفتم: الان ۹صبح، چه‌وقتِ وضو گرفتنه، اونم تو این سرما..! محمد وضو گرفت و همین‌طور که جورابش را می‌پوشید گفت: 🌹علامه‌ حسن‌زاده میگه: تمومِ محیط‌زیست و تموم موجوداتِ عالم، مثل گیاهان و دریاها، همه پاک و مطهر هستند؛ پس ما هم که داریم به عنوان یک موجود زنده روی این کره‌خاکی راه میریم باید پاک و مطهر باشیم و به زمین صدمه نزنیم.. شهید محمد بلباسی 🕊 ❣❣❣❣❣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🛑 🛑 ♦️ذبح قربانی روز اول ماه قمری ➖🔻➖🔻➖ به حمدالله ،در روز جاری، اول ماه محرم طبق رسم ماهیانه ، با توجه به مبالغ جمع آوری شده ، دو راس گوسفند ذبح و بین نیازمندان در حال توزیع میباشد 🔻🔻🔻🔻 شادے روح امام و شهدا و اموات بانیان خیر 🌷▫️🌷▫️ شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌱شهید_مرتضی_آوینی : ✨برای ما " کــربلا "🏴 بیش از آن که یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کردہ‌ایم 🥀💔 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @shohadaye_shiraz
📣روایت همسر شهید... 🔰در سال 65 سیل شدیدی در شیراز اتفاق افتاد. ⛈ ترمینال مسافربری شیراز (شهید کاراندیش فعلی) که در آن زمان در حال ساخت بود و هنوز به مرحله ساخت سقف نرسیده بود در اثر این سیل، چند روز زیر آب بود. 🌊 پس از مدتی که آب فرو نشست، شهید که آن زمان مهندس ناظر ترمینال بود با خوشحالی به خانه آمد و گفت «این سیل امتحان خوبی برای استحکام ساختمان شد. بحمدالله ستونها و پی ساختمان هیچ آسیبی ندیده و کاملا محکم و سالم مانده است». ✨این مسأله نشان از وجدان کاری و دقت کار ایشان داشت. 🌹🍃🌷🌱🌹 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨 فوووری سردار بی سر ، سرداری که سرش بالای نی رفت ، استات فارس ، شناسایی و به وطن بر می گردد 🔰مراسم تشییع ابتدا در مشهد و تهران برگزار خواهد شد 🔰تشییع این شهید در در روز عاشورا انجام خواهد شد 🔹اطلاعات تکمیلی اعلام خواهد شد... ⬇️⬇️ : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 کانال گلزار شهدا: http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 🌹عجب محرمی شد امسال ...😭 شهید بی سرم برگشته 😭 برگشته.... ♻️ حاج عبدالله اسکندری🌷 ♻️ 🌷 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹لحظه اعلام خبر پیدا شدن پیکر مطهر شهید حاج عبدالله اسکندری به خانواده شهید 😭 🏴به یاد روز عاشورا عبدالله اسکندری 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 🔴 فیلم لحظات تفحص پیکرهای مطهر ۵ شهید تازه شناسایی شده در محور خان طومان 🔅پایان چشم انتظاری خانواده های شهدا😭 🌷 خوش آمدید.... حاج عبدالله اسکندری 🍃🌷🍃🌷 اخبار تکمیلی در⬇️⬇️ : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ 🥀 🎥لحظات تکان‌دهنده از رو در رو شدن دختران شهید اسکندری با سر بریده پدرشان ◾️داعش از خانواده آن‌ها مبلغ زیادی پول و یا آزادی اسرای داعشی برای تبادل با پیکر شهید خواسته بودند که با مخالفت آن‌ها مواجه شد.💔 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 لحظات تکان‌دهنده رو در رو شدن دختران شهید اسکندری با عکس سر بریده پدر 😭 🏴 محرم حتما این کلیپ را ببینید...😭🔺 ✍ پ.ن : دختران شهید اسکندری ، فقط تصویر سر پدر شهید را دیدند.... 🏴امان از دل آن دختری که در خرابه شام سر بریده پدر را برایش بردن 😭 سلام الله علیها حاج عبدالله اسکندری. 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی* ⭕️گرامیداشت سردارشهید علیرضا خرمشکوه 🎙 *سخنران: حجت الاسلام گودرزی* : برادر *حاج سید حسین فتح اللهی* 💢 : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام* : ◀️ *پنجشنبه ۱۳ مرداد/ از ساعت ۱۸* 🔹🔹🔹 🔺🔺🔺🔺 لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*
مارا پسرهای فاطمه(س) مارا میر و علم آفریده اند دجال ها و حرمله هارا و... ما را مدافعان آفریده اند 🥀💔 🕊 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @shohadaye_shiraz
🚨جزئیات مراسم تشییع ، مدافع حرم اهل بیت ع، حاج عبدالله اسکندری ⬆️ 🔹لطفا مبلغ باشید 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💢 که برآورده شد 😭 🔰اعتکاف آخرش بود. روز آخر اعتکاف به حاج عبدالله گفتم: من می خواهم برم کربلا! دیدم حاج عبدالله سر به پائین انداخت و گفت: کربلا... امام حسین(ع)... شهادت... کاش من هم مثل امام حسین(ع) سر از تنم جدا بشه...😔 با خودم گفتم حتماً مثل دعا هاي زباني ماست اما دو هفته از اين آروز نگذشته بود که در دفاع از حرم حضرت زينب(س)، همچون مولايش حسين(ع) سر از بدنش جدا شد و بر نيزه رفت!😭 🍃🌷🍃 🌷🍃🌷 : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * تقریباً در بیشتر خاطراتی که از سید باقی مانده به نحوی ردی از حاج مهدی دیده می شود. آشنایی سید با حاج مهدی ادهم آن انواع جنگ و با رفاقتی مثال زدنی تبدیل شده بود چیزی بیشتر از یک رفاقت با خواندن خاطرات آن روزهایشان بود که دریافتم تنها ده ای که می تواند اینقدر کدخدا و زارعش با هم صمیمی باشند کجاست. کربلای ۴ حاج مهدی را از سید گرفت. میگفت:: دیگه زندگی بی حاجی چه لطفی داره قرار بود با همدیگه بریم .حاج مهدی میگفت ختم هامونم باید باهم باشه.» روزهای بین کربلای ۴ و کربلای ۵ روزهای تنهایی سید محمد و اندوه از دست دادن همسفری صمیمی بود. کربلای۵ زمان پرواز آن هم فقط به فاصله پانزده روز از حاج مهدی .عملیات های رمضان ،فتح‌المبین ،بیت‌المقدس ،و الفجر ۸ ،کربلای ۴ و دست آخر کربلای ۵. نوزدهم دی ماه ۱۳۶۵ بود که سه فرزندش یعنی سید مهدی سیده زهرا و سید محمد، لذت نوازش های پدرانه اش را برای همیشه از دست دادند. این چکیده ای بود از زندگی کوتاه و موثرش که در ذهنم نقش بسته. حالا مانده ام با این پوشه سبز رنگ و کلماتی که هیچ وقت نمی توانند حقیقت آنچه را که بوده و حذف بیان کنند چه کار میشود کرد؟! دل به دریا زده ام و تا پایان مجال صفحاتی که پیش رویتان قرار دارد از زوایای مختلف از زندگی اش خواهم نوشت بنای کار مستند بودن از و متاثر از خاطرات و نوشته هایی است که در این مورد بر نوار ها و صفحات کاغذ به ثبت رسیده اند. امید دارم در طول این مسیر یاری خودش نیز رفیق راهم باشد... دارد http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
💫یادی از سردار شهید مرتضی جاویدی 💫 🌷مرتضي پسر ضعيفي بود، ياد ندارم سالي بگذرد و بيماري اي به سراغش نيامده باشد. پنج، شش سالش كه بود، بيماريش آن قدر شديد شد كه دكتر ها از او قطع اميد كردند، از درد آنقدر گريه کرده بود که نفسش بالا نمي آمد. بردمش پيش يک دعا نويس. همانجا يک دعاي توسل به ائمه اطهار(ع) براي سلامتي اش خوانديم، هنوز دعا تمام نشده بود که گريه مرتضي قطع شد و کم کم رنگ و رويش سرجا آمد. کمتر از سه روز بعد ديگر از آن بيماري در بدنش چيزي نمانده بود، بعد از آن هم کمتر مريض مي شد. خيلي به توسل به اهل بيت(ع) اعتقاد داشت، پارچه سبزي را به اين نشانه به بازويش بسته بود که تا زمان شهادت به بازويش بود. 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
📸عکس نوشته 👆 💢صحبت از شهادت شد . حاج عبدالله یک دفعه حاج عبدالله گفت : ^من اگه شهید شوم، مرا با همین لباس نظامی‌ام خاک کنید.^ همه کسانی که آنجا بودند با شوخی گفتند: «حالا تو شهید بشو. تازه شهید هم بشوی ایران بفرستنت باید کفن شوی اما سعی می‌کنیم لباس نظامی‌ات را در قبر بگذاریم»..... حاج عبدالله آخر به آرزویش رسید 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀سوغات براے سالارشهیدان پاره‌پاره‌هاے‌بدنشان بود 👌حالا.... ما چه داریم براے پیش کشے به ؟؟ 🕊 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @shohadaye_shiraz
: 🔻🔻🔻🔻 : امید آن دارم که در راه حق قطعه قطعه شوم تا چیزی از این قفس تن باقی نماند. به مادرم بگویید که بر مظلومیت حسین (ع)گریه کند تا یاد حسین (ع) همیشه پا برجا بماند. 🏴🏴🏴 . : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌹🌹🌹🌹🌹: 🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎤به روایت برادر آزادنیا ، مکان عملیات :مه کویه فیروزآباد صورتش را به سمت آسمان گرفته بود .بالای تپه آدم حس می‌کند به ستاره ها نزدیک تر شده. صدای ریز جیرجیرک ها و تصویر ماه..آه بلندی کشید و لبش به حرکت درآمد .معلوم نبود با خودش چه چیزی زمزمه می‌کند .از این پایین که نگاه میکردی ستاره ها انگار بغل صورتش بودند .کسی که شبهای بهشت را دیده باشد می فهمد. نگاهش را از آسمان گرفته و به دور و برش چرخاند. به سمت چند ماشینی که پایین تپه قرار گرفته خود رفت و رادیویی یکی از آنها را روشن کرد و منتظر شد. با صدای الله اکبر اذان ،اسلحه را کنار گذاشت .صدای شر شر آب از گلوی غم غم از سرریز می شد .داخل آبی که توی دستش ریخت تصویر ستاره صبحگاهی موج برمی‌داشت هوا گرگ و میش بود و دستش را به صورت کشید قطرات درشت آب از ریشه هایش می چکید . 🥀🥀🥀 آماده برگشتن بودند .ماشین ها یک سری از افراد را منتقل کرده بودند ، بقیه هم سه ،چهار نفری دور هم جمع شده بودند و حرف می زدند تا ماشین ها برسند .گاه گاهی ،نگاهها روی تن جا ه می افتاد حالت چهره ها با وجود درگیری سنگین روز قبل ،سرزنده و شاداب به نظر می رسید . _یه جوری تارومار شدن که دیگه هوس خان بازی به کله شون نزنه ! _از خوب جایی بهشون حمله کردیم . _حسابی غافلگیر شدن ،مسئول عملیات ، خوب نقشه ای ریخته بود. ماشین ها رسیدند و با سوار کردن تمام نیروها ، راه افتادند .تا رسیدن به مقصد ، فرصت زیادی بود . قدرت کوتاه که گذشت دوباره صحبت ها گل انداخت . هرکس با نفر کناری از چیزی حرف میزد اما تمام صحبت‌های خورد و خاش درگیری های روز قبل بود. لای همه حرف دو جفت چشم حرکات مردی را دنبال می‌کرد که ردیف اول خیلی ساکت نشسته و به منظره کنار جاده نگاه می کرد. «عجب طاقت دیدار دیشب قبل از اینکه برم سربازی یه گوشه نشسته بودم و جای میخوردم که اومد کنار دستم نشسته شروع کرد به صحبت نزدیکی‌های موقع نگهبانی هم بود نگاهی به ساعت انداختم و گفتم که باید برم فهمید خیلی خسته ام و دستم را گرفت و گفت :تو خسته ای رفیق. بهتره بری دوساعتی بخوابی بعد بری سر پست. آدم خسته که نمیتونه نگهبانی بده .برو کیسه خواب رو بردار. من جات نگهبانی میدم .موقعش که شد میام صدات میزنم.» من هم که از درگیری‌های صبح و حمله مجروح های بعد از ظهر حسابی خسته بودم کیسه خواب را برداشتم و یک گوشه افتادم. انگار چند سال نخوابیده بودم. چشمامو که باز کردم هوا داشت روشن میشد .داشتم صبحانه میخوردم که نگهبان احمد بعدی اومد نزدیکم و از من پرسید؛ چرا برای نگهبانی صداش نکردم ؟اون موقع بود که فهمیدم تا صبح من بسیجی نگهبانی داده... _کدوم یکی اینکه ردیف اول کنار پنجره نشسته؟! اون که بسیجی نیست بابا مسئول عملیاته.. دارد http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞ماجرای شهید مدافع حرم حاج عبدالله اسکندری😭 به روایت همسر شهید 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💫یادی از سردار شهید مرتضی جاویدی 💫 🌷آن سال، سال سختي براي خانواده بود. من به تنهايي از عهده همه کارهاي کشاورزي و دامداري بر نمي آمدم. خودم تمام وقت درگير کار کشاورزي بودم، چوپان گله هم به دلايلي سرکار نمي آمد. پسر هايم هم که هر کدام گرفتاري خودشان را داشتند. روزي در خانه بحث مشکلات و دست تنهايي من پيش آمد، ناگهان مرتضي رو به من کرد و گفت: بابا، من کمکت مي کنم، اصلاً نگران نباش. جا خوردم. آن سال مرتضي، سال آخر دبيرستان بود و در فسا زندگي مي کرد و اين امکان نبود که هر روز به روستا بيايد. گفتم: پسرم دَرس شما واجب تر است، شما فعلاً درست را ادامه بده. گفت: من فکر هايم را کردم، مي خواهم کمک دست شما باشم. هرچي اصرار کرديم فايده نداشت. آن سال مدرسه را ترک کرد تا چوپان شود. آن سال به برکت حضور مرتضي در کارها، تمام مشکلات خانواده رفع شد. سال بعد، به مدرسه برگشت و درسش را تمام کرد. 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸وداع دختر بزرگوار شهید حاج عبدالله اسکندری با پدرش.... ◾️دختر هست دیگر....دلش تنگ بابا می‌شود 😭😭 💢 خانواده شهداییم .... 💢 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔹سرمای شدیدی خورده بود . کلاهی به سر کرده بود .... از آنطرف جلسه مهمی دراستانداری داشتند . رئیس بنیاد شهید استان بود ... همکاران گفته بودن با این کلاه می خواین به جلسه استانداری بروید ؟ گفته بود : بله ، اشکالی داره ؟ گفته بودن درجلسه با کلاه نباشید، بهتره . آخه ، شما ! تو استانداری ... با این کلاه .... گفته بود : تن  آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت همچنین گفته بود این کلاه یادگاری است از آخرین سفر حج . و با همان کلاه در جلسه حضور پیدا کرده بود . عبدالله اسکندری 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌱اسطوره ها به نام تو تعظیم میکنن پیداست ای شهید که قربان کیستی 💔 💔 🕊 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @shohadaye_shiraz