شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪﻣﻬﺪﻱ_ﺯاﺩﻩ #ﺷﻬﺪاﻱ_فارس
رفتم کنار تخت و تابلو پائین آن خواندم دیدم نوشته است محمدحسین مهدی زاده سروستانی فرزند عبدالرضا. کنارش رفتم و ملاف را از روی صورتش کنار زدم. با تعجب گفتم دائی این چه کاریه می کنی. خوب چرا خبر ندادی که مجروح هستی!
با شرم گفت: ببین شغل پدر من کارگری هست. یک روز سر کار نرود زندگی اش می ماند. برادر هایم. دائی هایم. همه شغل های آزاد دارند. چرا مردم را به خاطر خودم از کار و زندگی بی اندازم و بخواهند هر روز این همه راه از سروستان به خاطر من به شیراز بیایند و برگردند.
#شهید_محمدحسین_مهدی_زاده
#شهدای_فارس
🌹🌹🌹🌹🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
@shohadaye_shiraz
شهید احمد پناهی :
حجاب شما سنگری است ، آغشته به خون من! که اگر آن را حفظ نکنید ، به خون من خیانت کرده اید
حجاب خون بهای شهیدان
#حجابت
❣ #ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
هرصبــح
چیـزے
قبـل از خورشـید
در مـا طلـوع مے ڪنـد
مے دانـم هنـــوز
تڪه اے از یــاد شـما
عطـر شـما
در مـا بـاقے سـت...
🌺
#صبحتون_شهدایی
#یادشهداباصلوات
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
🌸هفده سالش بود. همه کارهایش را کرده بود که به جبهه برود. خیلی دوستش داشتم. روزی که رفت، قبل از اینکه اعزام شود، کارت اعزامش را برداشتم و پنهان کردم. سراسیمه برگشت. همه خانه را زیر و رو کرد. زیر همه قالی ها و همه کابینت ها را گشت، پیدا نکرد. دست به دامنم شد. گفت: مادر، کارت من کجاست؟
گفتم: نمی دانم.
اشک در چشم هایم پیچید.
گفتم: مادر اگر شهید شدی، تکلیف من چیه؟
گفت: مادر هرچی قسمت باشه، راضی باش به رضای خدا.
دست گذاشت روی سینه اش، جلو ام خم شد و گفت: چشم، نمی روم، اما جواب حضرت فاطمه(س) با خودت.
من به اسم حضرت فاطمه(س) خیلی حساس هستم. اسم ایشان را که آورد. گفتم: برو پسرم!
کارت را گرفت و با عجله رفت.
🌸 علی هم بدن قویی داشت، هم هوش زیاد. در اولین مأموریتش به نیروهای شناسایی پیوسته بود.
به آخر مأموریت سه ماهه نزدیک می شدیم و منتظر برگشتش بودم. هیچ خبری از علی نداشتم. دلم شور می زد. شب متوسل شدم به امام زمان(عج). خوابم که برد، علی آمد. گفت: مادر ما پنج نفر بودیم، برای شناسایی رفته بودیم. ساعت 5 صبح برگشتیم، داشتیم وضو می گرفتیم که خمپاره 120 خورد کنار ما و همه زخمی و شهید شدیم.
از خواب پریدم. کل خوابم سه دقیقه بیشتر طول نکشیده بود. همان صبح خبر شهادتش را آوردند. بعد ها یکی از آن پنج نفر که زنده مانده و پاشنه پایش در همان جریان رفته بود، آمد عین همین خواب را برایم تعریف کرد.
🌸🌷🌸
#شهید علی دهخدا
#شهدای فارس
👇
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
❤️🍃
یه موتور گازی داشت 🏍
که هرروز صبح و عصر سوارش میشد
و باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر ...
که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️
رسید به چراغ قرمز .🚦
ترمز زد و ایستاد ‼️
یه نگاه به دور و برش کرد 👀
و موتور رو زد رو جک
و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣
الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳
اشهد ان لا اله الا الله ...👌
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂
و متلک مینداخت😒
و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳
که این مجید چش شُدِه⁉️
قاطی کرده چرا⁉️
خلاصه چراغ سبز شد🍃
و ماشینا راه افتادن🚗🚙
و رفتن .
آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟
چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀
و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود
که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖
و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒
من دیدم تو روز روشن ☀️
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌.
به خودم گفتم چکار کنم
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه .
دیدم این بهترین کاره !"👌
همین‼️✌️
🎌برگی از خاطرات #شهید مجید زین الدین
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
- حاجی یه چی بگم؟
+ بوگو...
- گنبد آهنین....
😂😂😂
😁😁😁
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ﻃﻨﺰ
#ﻧﺎﺑﻮﺩﻱ_اﺳﺮاﻳﻴﻞ
🌷 🌷🌷🌷🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪﮔﻞ ﺁﺭاﻳﺶ #ﺷﻬﺪاﻱ_فارس
🌹🌹🌹🌹
#اهميت_به_نوجوانان
🌹🌹
محمدتقي(مسعود)خیلی به تربیت جوان ها و نوجوان های که به مسجد می آمدند، اهمیت می داد. آنها را دور خود جمع می کرد، برایشان حدیث و روایت می خواند، قصه می گفت و قرآن آموزش می داد. روزهای تعطیل، آنها را به باغ های اطراف شهر می برد و درکنار تفریح و آموزش شنا، معارف دین را جرعه جرعه در کام آنها می ریخت. حتی حواسش به مسائل خانوادگی و مالی آنها هم بود. اگر یکی از آنها دچار مشکلی در خانواده می شد با زبان خیرش آن را حل می کرد، اگر دچار مشکل مالی بود از حقوق خودش به آنها قرض الحسنه می داد. [ بعد از شهادتش متوجه شدیم چند هزار تومان به صورت قرض الحسنه دست همین افراد دارد.]
#شهيد_محمدتقي_گل_آرايش
#شهداي_فارس
🌹🌹🌹🌹🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
@shohadaye_shiraz
گفته اند :
سحـرخیـز بـاش
تا ڪامـروا باشی؛
و ڪامِ مـن روا نمیشود،
بجـز از رزقِ سفـرۀ
شـــــهدا...
🌤 #صبحتون_شهدایی
🌷🍀🌷🍀🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪاﻛﺒﺮﺟﻮاﻧﻤﺮﺩﻱ #شهداي_فارس
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هرچه از خوبیش بگویم کم است. آنقدر به من احترام می گذاشت که خودم شرمنده می شدم، محال بود در جمع یا در تنهایی پایش را جلوی من دارز کند. می گفتم مادر، خسته می شوی، پایت را داراز کن، می گفت: جلوی مادر، هرگز!
گاهی کنار سفره به دیگران آب می دادم، از چشمانش که آب دوخته شده بود می فهمیدم او هم آب می خواهد، اما کلامی نمی گفت. برایش آب می ریختم و به دستش می دادم. مچم را می گرفت، تا دستم را نمی بوسید، رها نمی کرد.
این کمترین محبتش به من بود.
ادامه دارد.....
#شهيد_اكبر_جوانمردی
#شهدای_فارس
🌹🌹🌹🌹🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
@shohadaye_shiraz