eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 محمد ،دانشگاه شیراز, رشتة زبان انگلیسی مقطع کارشناسی قبول شد. در تابستان ها مدت 15 روز به خانه می آمد و مدام در حال عبادت و تفکر، مطالعه بود. از همان زمان دانشگاه پایش به جبهه باز شد. می گفتم: مادر مگر شما درس نداری که مدام در جبهه هستی, کمی هم به درسهایت برس! می خندید و می گفت:نگران درس من نباشید, به حول قوة الهی تمام نمراتم 20 است! می گفت: مادر من نمی دانم شما چه می کنید که شهادت نصیب من نمی شود, چرا که بارها خمپاره در چند قدمی من اصابت کرده اما به من اسیبی نمی بینم! گفتم: هیچی، فقط هر روز 100 صلوات نذر سلامتی رزمندگان و از جمله شما می فرستم! گفت: مادر برای شهادت من دعا کن! 🌷 شب شهادت محمد بود. امام جمعه شیراز با منزل ما در تویسرکان تماس گرفت و تسلیت گفت. ایشان گفتند: یک چیزی را می گویم که شما بدانید خداوند چقدر او را دوست داشته که همان چیزی را که از خدا خواسته است به آن رسیده . جمعه ای که می خواستند به جبهه بروند در شیراز سخنران قبل از خطبه بودند و در آخر صحبتهایشان آن شهید عزیز فرمودند: من این بار که به جبهه بروم می دانم که بر نمی گردم و شهید خواهم شد و امیدوارم که جسدم هم به میان مردمم بر نگردد و شهید گمنام شوم! و همان هم شد که حتی ساک ، پلاک و وصیت نامه و هیچ چیزی از او به ما نرسید و او به حق شهید گمنام است. 🌱🌷🌱🌷 محمد مراتی فارس http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * برادرم این اواخر به شعر و شاعری علاقه پیدا کرده بود و اشعار شاعران را مطالعه میکرد به خصوص به دیوان حافظ و دیوان شعر کمپانی علاقه ای وافر .داشت بعضی شبها اگر مجالی دست میداد با عده ای از برادران بسیجی مشاعره می.کرد شهید بزرگوار محمد رضا عقیقی همیشه در مجلس مشاعره حاضر بود. بعد از شهادتش روزی به یاد او دیوان حافظ را باز کردم این غزل آمد حاليا مصلحت وقت در آن میبینم که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم تا حریفان دغا را به جهان کم بینم لحظه ای مکث کردم و نگاهم کشیده شد به عکسش که به دیوار بود سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو گر دهد دست که دامن ز جهان در چینم بغضم شکست و اشکهایم با غزل حافظ و یاد برادر عزیزم در آمیخت یادم میآید چند روزی قبل از عملیات والفجرا ، بعد از نماز ظهر ناهار خوردیم و دیدیم که غلامعلی خیره شده به دشت لاله پوشی که پادگان را احاطه کرده بود همه جا پر از لاله بود و شقایق رو به من کرد و گفت میبینی کاکو؟ چقدر قشنگن - قشنگن خیلی زیباس اینها حس شاعری را در آدم تقویت میکنن و زیر لب زمزمه کرد ... که شهیدان کهاند این همه خونین کفنان..... :گفتم دیشب یکی از بچه ها شام گیرش نیومده بود با تعجب نگاهم کرد و گفت «کی؟» ناصر زاده اون که دیشب خودش غذای بچه ها رو توزیع می.کرد خندیدم و :گفتم آره ولی چیزی براش نموند با ناراحتی رو به من کرد و گفت «چرا» به من نگفتی؟ هنوز ته لبخندی به صورت داشتم که :گفتم همین چند دقیقه پیش فهمیدم آه کشید و ساکت شد و چیزی نگفت - یه سؤال بپرسم؟ وقتی بار اول رفتی ،جبهه تا مدتها خبری ازت نداشتیم؛ تازه وقتی هم که مجروح شدی و ،برگشتی لام تا کام حرفی نزدی؛ حالا بگو همون دفعه ی اول به کدام منطقه ی جنگی اعزام شدی؟ _مریوان _چرا خبری به ما ندادی؟ _صلاح نبود _ولی همه ی ما نگرانت بودیم و از همه بیشتر مادر دل نگرون بود لبخند زد و گفت :اون روزا کردستان شده بود مسلخ ... خیلی از بسیجیها و بر و بچه های سپاه اونجا شهید شدن. مصلحت نبود شماها رو نگران کنم. دوباره به گلها نگاهی انداخت و ادامه داد: میدونی کاکو شعر روح انسان رو لطیف میکند و جان رو صیقل میزند روزی در مقر آموزش تیپ المهدی (عج) .دیدمش گرم صحبت بودیم که :گفت میخواهی از شعرهایم برایت بخوانم.» سر تکان دادم و او پاره ای از اشعارش را برایم خواند گفتم: «موضوعی شعر ،بگو اصلا برای تمرین بیا مسابقه .بدیم. موضوعی تعیین کنیم و هرکس شعرش بهتر شد برنده است.» :پرسید موضوع چه «باشد؟ کمی فکر کردم و گفتم آزادی فطرس به میمنت تولد حضرت ابا عبدالله (ع)) خندید و گفت «باشه.» حالا هر وقت دلتنگش میشوم میروم سراغ همان کاغذ کاهی شعرش را میخوانم و اشک میریزم. http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞روایت شهادت شهیدی که با بصیرت مدافع حرم حضرت زینب (س) شد ... دادالله شیبانی 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
⭐️یادی از استاد شهید حاج علی کسائی⭐️ 🌷همیشه این را تکرار می کرد و می گفت امام علی(ع) می فرماید فرصت ها مانند ابر بهاری می گذرند، آنها را غنیمت بشمارید و استفاده کنید! الحق این جمله امام علی(ع) سر لوحه زندگی اش بود. همیشه در حال تکاپو و فعالیت بود. از کمترین فرصت ها و زمان های زندگی اش استفاده مفید می کرد. زمان هایی را هم که قابلیت استفاده و انجام کار مفید نداشت را در زندگی اش به حداقل رسانده بود، زمان خواب، زمان خوردن، زمان استراحت کردن و... . دائم الصیام بود. حتی بعد از ترور و ضعیف شدن بدنش باز بیشتر روزها روزه می گرفت. یک بار شاکی شدم.گفت: برادر من روزه هم نگیرم، وقت اینکه ناهار بخورم هم ندارم، پس چه بهتر که روزه باشم. ( البته بعد ها می گفت روزه، عطشم را برای شهادت بیشتر می کند!!!) با همه این سختگیری اش در مورد زمان، برای دو چیز همیشه وقت داشت و وقت می گذاشت، خدمت به مادر و زیارت شهدا! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷 👈به همه دوستان توصیه می نمـایم که را سرلوحه کار و حرکت خود قرار دهند ✔️چرا که راه آنان، ، ائمه و امام (ره) است. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🚨 رسیدیم به یه جشن زیبا و خاص در شیراز 😍💖
🎊🎊🎊 🚨 ۳۰ خرداد جایی قول ندهید ....😍😉 💝جشن ازدواج چند زوج خوشبخت 💝👏👏 یه جشن ، و با 👌 💢 : ۳شنبه از ساعت ۱۷ 💖💖💖💖💖💖 👈دارالرحمه_شیراز/ قطعه شهدای گمنام 🎊🎊🎊🎊🎊 لطفا" به بقیه هم خبر بدهید http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃 خنده‌ات نور است و من چشم انتظارم صبح را؛🌤 وقتِ لبخند است: بسم الله الرحمن الرحیم... ❤️ 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌟 🌟 0⃣ 2⃣ روز تا عیدالله الاکبر، بزرگ باقی مانده است.. ✅ وَ قالَ: فِىَّ نَزَلَتْ وَ فیهِمْ - وَ اللَّهِ - نَزَلَتْ، وَ لَهُمْ عَمَّتْ وَ اِیَّاهُمْ خَصَّتْ،اُولئِكَ اَوْلِیاءُ اللَّهِ الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ، اَلا اِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ ✅ این درباره ی من نزول یافته و به خدا سوگند شامل امامان است و به آنان اختصاص یافته . آنان اند اولیای که ترس و اندوهی برای شان نباشد . (یونس/۶۲) هان! همانا الاهی چیره خواهد بود. (مائده/۵۶) 📚فرازی از بخش هفتم غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
استان فارس و شیراز 🌷🌷 فیلم اخراجی ها رو دیدید⁉️ صادق هم مثل مجید سوزوکی بود. ولادتش با ولادت_امام_صادق (ع) بود ... به همین دلیل اسمش را صادق گذاشتند پسر خیلی شری بود، به خاطر دوستے با رفقای ناباب به زندان افتاد . البته بیگناه بود ولےتو زندان میخواست خودکشی کنه❗️👿 دادگاه گفته بود وثیقه ۴۰ میلیونی ببریم برای آزادیش، ولی ۴۰ میلیونی گیرمون نمیومد...😔 وقتی فهمید ،خیلی دلش شکسته شد. براے آزادیش به حضرت زینب س متوسل شد ...🙏 تو زندان، خواب (س) رو دیده بودکه ازشهید کمک خواستن. بعد از خوابش توبه میکنن❗️😞 برخی اطرافی ها ،چشم یه آدم بد به او نگاه میکردیم ولی نمیدونستیم در توبه همیشه بازه😭 در عین ناباوری نامه آزادیش رو خوندن❗️ بعدآزادیش گفت: من میرم سوریه. خانواده ش راضی نمیشدن، به بقیه میگفت رضایت خانواده م رو بگیرین. ۱۰ روز بعد عازم شد ..🚶‍♂ چهار دوره رفت و شدفرمانده گردان شد...شجاعتش بی نڟیر بود💪 . بچه خلاف محله هاے شیراز، شده بود سینه چاک حۻرت زینب( س)... آخر هم اونقدر در خونه بے بے زینب ماند که امضاے شهادتش را گرفت شهادت امام صادق ع آسمانےشد... مدافع حرم صادق محمدزاده 🌹 🌱🌷🌱 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * ده سال گذشت ده سال که هر سال و ماه و هفته اش با انتظاری بی انتها ...اما نیامدی . _خدایا اگه صلاح میدونی یه نشونه ای ازش به ما بده _یعنی شما راضی هستی مادر؟ _ها حتی اگه یه تیکه از پیرهنش یا فقط پلاکش هم به دستمون برسه ،راضی ام. اما نیامدی و هیچ نشانی از تو نیامد نه پیرهنی و نه .پلاکی پدر خمیده شد و مادر شکست . باز هم نیامدی روزها گذشتند و ما را تنها گذاشتند تا این که آخرین روزهای زمستان پیکرت را آوردند .گفتند: بچه های تفحص از روی مدارکی که با خودت داشتی تو را شناسایی کرده اند . _مادر ..مادر ..مژده بده برگشت !غلامعلی رو پیدا کرده ن. !! _آمدی.... خوش آمدی... آن روز که تو را تشییع کردیم هزار شهید, هزار خورشید در سراسر کشور تشییع میشد .بیتاب تو بودیم، بی تاب تر هم شدیم. تا این که آن روز حضرت آقا پیامی دادند:: اطلاع یافتم که امروز بالغ بر هزار تن از شهیدان به خون تپیده ی جنگ تحمیل تشییع می.شوند پیکرهای این مجاهدین فی سبیل الله پس از گذشت سالی چند از شهادتشان, امروز بار دیگر هوای شهرها را نفس روح بخش فرشتگان الهی معطر به عطر بهشتی آغشته میسازد و یاد گرامیشان و خاطره رشادتها و فداکاریهایشان ی که از یاد رفتنی نیست ،زنده و برجسته مینماید. سلام خدا بر این فداکاران که در روز غربت فضیلت ها و ارزشهای اسلامی به یاری خدا و دفاع از انقلاب اسلامی قد علم کردند و غریبانه جان دادند . سلام خدا و فرشتگان و بندگان صالحش بر این اجساد پاک و نورانی که از خود گذشتند تا کشور و ملت خود را از آسیب متجاوزان محفوظ بدارند. سلام ما بر این پاره های دل ملت که مرگ را استقبال کردند تا اسلام زنده بماند. داوطلبانه به خاک افتادند تا ایران سربلند گردد. درود خدا و اولیایش و درود ملت ایران بر آنان. این جانب به خانواده های داغدار و چشم انتظار این شهیدان تبریک و تسلیت عرض میکنم و امیدوارم به برکت این اجساد طیبه که شب قدر اولین آرامش آنان است، شبهای قدر بر آن خانواده ها و بازماندگان و بر همه ی ملت ایران مبارک گردد و دعای مستجاب حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه در این شبها دستگیر ملت ایران شود» به فضل الله و رحمته. سید علی خامنه ای این پیام مرهمی شد بر زخم دل همه ی ما به خصوص مادر!! http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔸️در راه وظایفی که بر عهده ام گذاشته شده از ایثار جان گرفته و غیره هیچ دریغی ندارم... (بخشی از وصیت نامه شهید محمدرضا تورجی زاده) 🌱🌷🌱🌷🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️ یادی از استاد شهید حاج علی کسایی⭐️ 🌹یک روز صبح که به پادگان رفتم، آقای کسائی من را صدا و گفت: آقای کریم دخت با من بیا برات کاری در نظر گرفتم. با هم در محوطه پادگان قدم زدیم. مکان ها و دیوارهایی را نشان داد و گفت این قسمت، آن قسمت و... برای نوشتن احادیث و کارهای تبلیغاتی عالی است. بعد تعدادی پاکت نامه از جیبش در آورد و به من داد. پاکت ها خالی بود، اما پشت و روی کاغذ آن حدیث و جمله و شعارهای انقلابی و اسلامی نوشته شده بود.گفتم: حاج آقا این ها چیه؟ خندید و گفت: دیشب توی صف نانوایی بودم. نانوایی شلوغ بود. دیدم در این صف وقتم تلف می شود، گفتم چند مطلب بنویسم که در کارهای تبلیغاتی استفاده کنی. کاغذ نداشتم روی این پاکت های نامه برایت نوشتم.گفتم: شما یک ساعت در صف نانوایی، به اندازه شش ماه کار برای من درست کردید. یادگاری هایی که هنوز از ایشان روی دیوار های مرکز پیاده شیراز باقی مانده است! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨🚨🚨 قابل توجه کوچولوهای عزیز 👋👦🥰 🎊 ۳۰ خرداد ، آخر مراسم جشن ، قراره همه بچه های زیر ۱۲ سال ، سرود برادری* را دسته جمعی بخونن😊👏 👇👇 هر کی داره فرزند عزیزش در این سرود شرکت کند از طریق لینک زیر نام کند: https://formafzar.com/form/zvhnp
💢عزیزان و همسنگرای شهدایی 📢همانطور که قبلا هم گفته شد برنامه های هییت در از طرف هیچ ارگان و سازمانی، پشتیبانی نمی‌شود.. برنامه ها همه و با همت خیرین و خود شما عزیزان برگزار می‌شود
لذا برای جشن روز ازدواج حضرت زهرا(س) و حضرت علی (ع)، حداقل ۶ میلیون هزینه لازم لازم داریم🙃 👈اگه کسی میتونه ۴۰ کیلو کیک هم تهیه کنه ، کلی از این‌هزینه کم میشه 🎂☺️ پس برای امیرالمومنین ع و حضرت زهرا س کم نذاریم 🔻🔻 شماره کارت جهت مشارکت :
6037697506615480
(روی شماره بزنید کپی میشه) بانک صادرات بنام محمد پولادی
زخمي شده بود پايش را گچ گرفته بودند و توي بيمارستان مريوان بستري بود. بچه ها لباس‌هايش را شسته بودند. خبردار که شد، بلند شد برود لباس هاي آن ها را بشويد. گفتم«برادر احمد،پاتون رو تازه گچ گرفتن اگه گچ خيس بشه، پاتون عفونت مي‌کنه.» گفت«هيچي نمي‌شه.» رفت توي حمام و لباس همه بچه ها را شست.نصف روز طول کشيد. گفتيم الآن تمام گچ نم برداشته و بايد عوضش کرد.اما يک قطره آب هم روي گچ نريخته بود. ميگفت«مال بيت المال بود،مواظب بودم خيس نشه.» ‌‌‎‎‎‎‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ﻣﻨﺠﻲ_ﻣﻮﻋﻮﺩ (ﻋﺞ ) اﻣﺎﻡﺯﻣﺎﻥﻋﺞ و 🌷🌹🌷🌹 حضـرت رسـول (ص) : قـرض بگــیرید و قربانی کنیــد ؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى اســت ( این‌ قرض را خـداوند سبحــان ادا مى ‌کند)  🌷🏴🌹🏴🌷 ﻃﺒﻖ ﻗﺮاﺭ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ, به عنایـت حضـرت زهــرا (س) ، و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ ﺩﺭ منجے موعــود، در روزاول ماه ذی الحجه (روز‌ سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۲) ﺗﻮﺳــﻄ ﺧﺎﺩﻣﻴﻦ شهــدا انجام مےپذیرد. ✋✋ شمــا هم مےتوانید در این امر خــیر سهیم باشیـــد 👇◾️👇 ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ:
6037997950252222
بــنام مرکز نیکوکاری شهدای گمنام (با زدن روی شماره کپی کنید) 🔺▫️🔺▫️ هییت شهداے گمنام شـــیراز* مرکز نیکوکاری شهدای گمنام شیراز 🌹🌷🌹🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🍃🕊 شهیدان🌷 دست ما را هم بگیرید؛ که پاهایمان بدجور گیر است در گِلِ این دنیاے دست و پا گیر . . . 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌟 🌟 9⃣ 1⃣ روز تا عیدالله الاکبر، بزرگ باقی مانده است.. ✅ مَعاشِرَ النّاسِ، اَلا وَ اِنّى رَسولٌ وَ عَلِىٌّ الْاِمامُ وَ الْوَصِىُّ مِنْ بَعْدى، وَ الْاَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. اَلا وَ اِنّى والِدُهُمْ وَ هُمْ یَخْرُجُونَ مِنْ صُلْبِهِ. ✅ هان مردمان! من رسول ام و ، امام و وصیّ پس از من است و پس از او امامان، فرزندان اویند. آگاه باشید! من والد آنان و ایشان از صلب اویند . 📚فرازی از بخش هشتم خطابه غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰شمع محفل ما آقا منصور بود. دورش حلقه زده بوديم و هر کس چيزي مي گفت. در گرما گرم صحبت ها، يکي از بچه ها حرفي زد که بوي غيبت می داد. هنوز کلام رفیق ما تمام نشده رنگ و روي هميشه خندان منصور برافروخته شد. عصبانيت در چهره اش موج مي زد، با همان حال گفت: چرا محيط جبهه را با غيبت آلوده کردي، چرا محيط جبهه و قلب هاي خودتان را با ذکر گناه و معصيت کدر مي کنيد! از کلام دوستمان، خيلي هم برداشت غيبت نمي شد، اما حساسيت منصور در اين موارد مثال زدني بود. حاج منصور خادم صادق 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهر خواهر برادری... انشاالله آخر مراسم روز سه شنبه اجرا خواهد شد