eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.4هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
43 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
💐پنج شنبه است ... وعده دیدار با ! تو هم دلت پر ڪشید ؛ به ڪربلا که نشد برویم به گلزار می‌ شود ... 🥀💔 🕊 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 روایت یک اسطوره شهید.... 🎙 :اگر ماجراى شهيد دوران را در كتاب‌ها خوانده بوديم يا امروز هر كس مى‌خواند، احتمال مى‌داد كه افسانه باشد... 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
part14_salam bar ebrahim.mp3
12.14M
📢کتاب صوتی (جلد دوم) 💢بر اساس زندگینامه شهید والامقام ابراهیم هادی 💠قسمت چهاردهم 🍃🌷🍃🌷 ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 کانال گلزار شهدا http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از امیرخلبان سرلشکر شهید عباس دوران 💫 🌷اواخر سال 1360 به پایگاه هوایی همدان منتقل شدیم، عباس همین زمان، دو درجه ترفیع گرفت و جناب سرهنگ شد و به عنوان معاون عملیاتی پایگاه شکاری همدان معرفی شد. طبق قانون، خلبانان در درجه سرهنگی می توانند پرواز جنگی نروند و به عنوان معلم پرواز یا در کارهای ستادی خدمت خود را ادامه بدهند. من فرمانده گردان پرواز بودم، وقتی عباس ترفیع و سِمت گرفت، او را از لیست پرواز پایگاه خارج کردم. وقتی فهمید سراغ من آمد. گفت: اکبر اجازه بده من هم پرواز کنم. گفتم: برای تو پرواز کافی است. ناگهان و بی‌مقدمه اشک روی صورتش جاري شد. در لحظه تمام‌صورتش از اشک خیس شد. باورم نمی‌شد عباس گریه کند. كسی که در این یک سال و نیم جنگ طومار عراقی‌ها را درهم‌پیچیده بود، حالا به این راحتی اشکش مي‌ريخت. در حدود ده سالی که او را می‌شناختم اولین بار بود كه اشکش را می‌دیدم. تا اشکش را دیدم،‌ دلم فروریخت. دستم را بالا بردم و گفتم: تسلیم،‌ برو آماده شو برای پرواز! پروازهای عباس با درجه سرهنگی در عملیات فتح المبین و بیت المقدس هم ماندگار شد. 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💚 در این بساط زندگیَم قدری آه نیست بی اشک روضه زندگیَم رو براه نیست تنها تویی فقط که مرا گفته ای بیا ورنه که جای همچو منی پیش شاه نیست 🌺🌿 💔 🌙 می خواهد 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🕊🌹🕊 ✨تـو تمام دلخوشےام، بـراے آغازے دوباره اے! همین ڪہ باز هم،بہ انتظار اولین سلام صبح نشستہ ام، همہ هراس هاے زمین را از دلم بیرون مے‌ڪند!  ✋سلام بر قطب عالم امڪان☀️ 🕊 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🌷روضه داشتیم. چند تا از مهمان ها از استکان ها خوششان امد, به هر کدام دو تا دادم. وقتی احمد امد گفتم چهارتا استکان بیشتر نداریم, سختمه مرتب انها را بشورم. یه حواله بده از شورا بگیرم. سرخ شد. گفت به خدا اگه اتش کف دستم بگذاری که از ان سمت دستم بیرون بیاید از کارم برای خودم و خانواده ام سواستفاده نمی کنم! 🌷بیش از حد بچه هایش را دوست داشت, اما شهادت برایش دوست داشتنی تر بود. به پسرمان که سه, چهار ساله بود می گفت:باباجان, دعا می کنی من شهید بشم! پسرمان با زبان بچه گانه خودش می خواند و تکرار می کرد:حسین شهید, بابام شهید... احمد از شوق او را در اغوش می کشید. همان روزها در حال ساخت خانه بود. به همسایه ها می گفت ان شاالله اولین شهید این کوچه منم! همین طور هم شد! 🍃🌷🍃🌷 احمد عسکریان 🌱🌹🌱 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
part15_salam bar ebrahim.mp3
9.09M
📢کتاب صوتی (جلد دوم) 💢بر اساس زندگینامه شهید والامقام ابراهیم هادی 💠قسمت پانزدهم 🍃🌷🍃🌷 ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 کانال گلزار شهدا http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از امیرخلبان سرلشکر شهید عباس دوران 💫 🌷عملیات فتح المبین بود. از پایگاه شکاری همدان برای بمباران مواضع دشمن بلند شدیم. من کابین عقب عباس بودم. بعد از انجام مأموریت، یک هواپیمای دشمن را دیدیم. عباس به تعقیبش رفت،‌ هواپيماي دشمن فرار كرد. دنبال او وارد خاک عراق شدیم، آنجا بنزین کم آوردیم و برگشتیم. حتی نتوانستیم به پایگاه خودمان، همدان، برويم و مجبور شدیم در پايگاه دزفول بنشینیم. شب بود. باید همان‌جا می‌خوابیدیم تا صبح هواپیما سوخت‌گیری و آماده پرواز شود. یک اتاق خالی هم برای استراحت در پايگاه نبود. تمام اتاق‌ها و خوابگاه‌های پايگاه پر از مجروحین عملیات فتح‌المبین بود. به‌ناچار براي استراحت، در اتاقکی که در پائین برج مراقبت پایگاه بود رفتیم. تا صبح صدای انفجار بود که مثل صدای طبل در دزفول می‌پیچید. عباس با حسرت به اين صداها گوش می‌داد و می‌گفت: کاش ما هم می‌توانستیم به خط برویم و بجنگيم. گفتم: عباس هواپیما ما که سوخت ندارد به ميدان برويم! گفت: من الآن اگر نیاز باشد، یک اسلحه کلاش دست می‌گیرم و همراه این بسیجی‌ها به دل دشمن می‌زنم و می‌جنگم. 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
10.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خلبان نابغه‌ای که نفس صدام را بریده بود! 🎙یادی از شهید عباس دوران 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدیه ای از جنس شهادت؛ . .🌿!' شهیدی که هدیه ای خاص گرفنت... 🌹شهیـد عبـاس دانشـگر 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌱نگاه هاے شمـا چیزی از جنس نجات است! کہ بہ گوشہ این شهر مےخورد... یادتان باشد ... سخت گوشہ چشمتان هستیم! ✨کمے نور مهمانمان ڪنید... 🕊 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz