فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای نوشابهی اضافه خوردن حاج حسین خرازی
⭕️ فرماندهی که ۱۰ هزار نیرو زیر دستش بوده ولی در حد یک نوشابهی اضافه هم از بیتالمال نخورده
#بیت_المال
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید محمدرضا ایزدی ⭐️
🌷سال 65 در منطقه فاو، براثر اصابت ترکش یکدست من قطع شد. پس از بهبودی به منطقه برگشتم. قبل از عملیات کربلای4 بود. در پادگان دستم کثیف شده بود، آن را به دیوارههای سیمانی سکویی که جهت شستشو بود میکشیدم تا پاک شود و بعد آن را بشورم. دیدم یکی از دور فریاد میزند: مسلمان من اینجا هستم...
نگاهم به سمت صدا رفت. رضا بود. درحالیکه با سرعت به سمت من میدوید، میگفت: مگر رضا مرده است که دستت را با دیوار پاککنی... من دستت را میشورم. چرا به سیمان و دیوار بکشی...
تا به من رسید من را در آغوش کشید. خیلی قربان صدقهام رفت. دستم را در دست خودش گرفت و تمیز با آب شست. گفت: کاکو حسین، خودم هستم، هر کاری داشتی صدای خودم بزن. هر وقت هم لباسهایت کثیف شد، خبرم بده، خودم میام برات میشورم. محبتی که نسبت به همه بچه های واحد تخریب داشت...
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
✾خاطرات شهدا...
✾سالن بسیار شلوغ بود.
مجروحین آه و ناله می کردند،
هیچ کس آرامش نداشت.
بالاخره یک گوشه ای را پیدا کردیم
و ابراهیم را روی زمین خواباندیم.
پرستارها زخم گردن و پای ابراهیم را پانسمان کردند .
در آن شرایط اعصاب همه به هم ریخته بود، سرو صدای مجروحین بسیار زیاد بود .
ناگهان ابراهیم با صدائی رسا شروع به خواندن کرد!
شعر زیبایی در وصف حضرت زهرا سلام الله علیها خواند
که رمز عملیات هم نام مقدس ایشان بود.
برای چند دقیقه سکوت عجیبی سالن را فرا گرفت!
هیچ مجروحی ناله نمی کرد!
گوئی همه چیز ردیف و مرتب شده بود.
هر طرف که نگاه می کردی آرامش موج می زد!قطرات اشک بود که از چشمان مجروحین و پرستارها جاری می شد، همه آرام شده بودند!
✾ابراهیم همیشه می گفت :بعد از توکل به خدا،توسل به حضرات معصومین مخصوصا حضرت زهرا سلام الله علیها حلال مشکلات است.
✿یا فاطمه الزهرا ادرکنی...
#سلام_بر_ابراهیم..
#یازهرا
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#یلـــداے_همــدلے
🔹🔹🔹🔹
در ایامی که متعلق به بی بی حضرت فاطمه (س) می باشد می خواهیم یلدا را بهانه ای برای کمک به نیازمندان شهر نماییم ....
خیرین و بانیان خیر، از همین الان لطفا همت کنید تا بتوانیم در هفته آخر آذرماه یک بسته معیشتی مناسب جهت نیازمندان تحت پوشش تهیه نماییم
یا زهرا ....
🔹🔸🔹🔸🔹
شماره کارت جهت مشارکت👇👇
6037997950252222
*بانک ملی . بنام مرکز نیکوکاری شهدای گمنام*
🔹🔺🔹🔺🔹
#هییت_شهداےگمنام_شیــراز
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
May 11
🌷🕊🍃
ای شهید....
دلم را
برایت آماده کرده ام...
به کدامین
نشانی ارسالش کنم...؟
#برادر_شهیدم صدامو داری یانه؟!؟
#شهید_داوود_جعفری🌷
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#ﺳﻴﺮﻩ_ﺷﻬﺪا
🔰سال 1359 مدرسهها چندان جدي گرفته نميشد. مواد درسي با توجه به تحولات سياسي اجتماعي مورد توجه معلمان نبود.
در اين ميان سيد ناصر سعادت در كلاس درس حاضر ميشد و به ما درس نهجالبلاغه ميداد. اعتقاد عجيبي به سخنان مولا علي (ع) داشت و همواره كلمات قصار و خطبههاي نهج البلاغه را برايمان تفسير ميكرد. با آن همه حركت كه در كلام مولا نهفته بود و آن حس و حالي كه خود داشت، جوششی در ما ميافكند. معلم ما، سيد ناصر سعادت، مردي كه شولايي از سكوت بر تن داشت و جز به ضرورت سخن نميگفت.
🔰يكي از محبوبترين معلمان بود و از نظر رفتار و اخلاق، الگو بود. بعد از اتمام كلاس، آستينها را بالا ميزد و در سيمانكاري حياط مدرسه حاجيپور و درختكاري دور تا دور مدرسه، كمك ميكرد .
🔰در زمان استراحت با همان تبسم هميشگي خود، بين بچهها روي سكوها مينشست و سخن ميگفت.
#شهیدسیدناصرسعادت
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🌷🌹🌷🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_محمودرضا_بیضایی*
✍از تبریز تا دمشق / #قسمت_چهاردهم
🔹مرد کار
زیاد درباره ی کارش از او سوال نمی کردم اما می دانستم که پر کار است. به قول خودمان، توی کار اهل دودر کردن نبود. کارش را واقعا دوست داشت. وقتی تهران با هم بودیم، از تماس های تلفنی زیاد، از چشم هایش که اغلب بی خواب و سرخ بود، از اکتفا کردنش گاهی به دو سه ساعت خواب در شبانه روز، از صبح خیلی زود سر کار رفتن هایش یا گاهی دو سه روز خانه نرفتنش، می دیدم که چطور برای کارش مایه می گذارد. در یکی از جلسات اداری در محل کارش به فرمانده ی مستقیمش اصرار کرده بود که روزهای جمعه کارش تعطیل نشود. در آن جلسه این موضوع را به تصویب رسانده بود. در سفری که قبل از سفر آخر به سوریه داشت، به خاطر تخلیه ی بار، کمردرد شدیدی پیدا کرده بود؛ طوری که وقتی برگشت نمی توانست پشت فرمان بنشیند. می گفت:《 آنجا برای این کمردرد رفتم دکتر،مسکنی بهم زد که گفت این مسکن، فیل را از پا می اندازد؛ ولی فرقی به حال کمردرد من نکرد.》 سفر آخر را هم با همین کمردرد رفت و در عملیاتی که به شهادت رسید، جلیقه ی ضد گلوله را به خاطر وزن آن به تن نکرده بود. محمودرضا در حد خودش حق مجاهدت و کار برای انقلاب را ادا کرد و رفت. من اعتقاد دارم شهادتش مزد پر کاری اش بود. بعد از شهادتش دو بار به پادگان محل کارش در تهران رفتم. با یکی از همکارانش به اتاقی که کمد وسایل شخصی محمودرضا در آن بود رفتیم. روی کمدش این جمله از امام خامنه ای را با فونت درشت تایپ کرده و چسبانده بود:《در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفته اید، همان جا را مرکز دنیا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه ی کارها به شما متوجه است.》
✍به روایت"احمدرضا بیضائی"
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
و سلام بر او که می گفت:
«یقین دارم چشمی که به نگاهِ حرام
عادت کند خیلی چیزها را از دست میدهد
چشم گناهکار لایق شهادت نمیشود»
• شهید هادی ذوالفقاری🕊•
#شهیدانه
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید محمدرضا ایزدی⭐️
🌷یکی از همرزمان برایم تعریف میکرد وقتی آقا رضا مسئول تخریب بود یکشب وقتی به اردوگاه میآید متوجه کثیفی محوطه میشود. روز بعد نیروهایش را به خط میکند و میگوید اینکه اردوگاه کثیف و بینظم است، به خاطر مدیریت من است، من اگر خوب مدیریت کرده بودم این وضع پیش نمیآمد. اول معاونش شهید سید شمسالدین غازی، بعد برادرش رسول و بعد هم خودش را با حرکات سخت ورزشی تنبیه کرد!
یک روز رضا به ما آموزش نگهبانی در شب داد. شب من نگهبان بودم. رضا آمد، گفتم رمز شب، نگفت و گفت من فلانی هستم... اجازه عبور ندادم. با من درگیر شد. من هم یک سنگ به سرش زدم و سرش را شکاندم. روز بعد منتظر توبیخ بودم. همه را به خط کردند. آقا رضا با سر باندپیچی شده آمد با خوشرویی من را در آغوش گرفت و بوسید. بعد هدیهای را که با خود آورده بود به من داد و گفت: من نیروی اینچنین میخواهم!
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مادر شهید زینالزاده: یکبار تقریبا ۱۰روز قبل شهادتش بود و یک بار هم سه روز قبل شهادتش از من خواست که دعا کنم شهید بشه
مادر شهید حسین زینالزاده:
حسین میگفت مامان اگر من برم میتونم یک نسل رو نجات بدم.
خوشحالم فرزندم به آرزویش رسید و مایه افتخار است برای من. انشاالله من را نیز شفاعت کند.
#شهادت_آرزومه
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb