eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | 🌷به یقین شبیه ترین شهدا به شهدای کربلا، مفقود الجسد های ما هستند🌷 📜بخشی از سخنرانی حاج قاسم در تشییع شهدا 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷 ماه محرم امسال، ۱۴۰۱، با محمد آمدیم توی حسینه سیدالشهدا که با همت خودش ساخته شده بود.‌ شب عاشورا بعد از سینه‌زنی گفتن نیرو کم داریم.محمد گفت: «من هستم» منم گفتم: «حالا که منم اومدم بیضا، منم می‌مونم و کمک کنم» تا صبح توی آشپزخانه کار ‌کردیم. دم‌دمای سحر و بعد اذان صبح محمد گفت: «کاکام بیا کارت دارم» قسمتی از زمین حسینیه را که قبل‌تر خودش وقف کرده بود با دست نشانم داد و گفت: «کاکام من اگه شهید شدم اینجا خاکم کنین» بهش گفتم: « برای چی اینجا؟» گفت: « دوست دارم بین سینه‌زن‌های امام حسین باشم.» دیگر حرف‌هایش را به شوخی نمی‌گرفتم، اما نمی دانستم آنقدر زود باید خواسته اش را اجابت کنم! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨هم اکنون شبکه ۳ روایت شهید عبدالحمید حسینی
چرا سردار سلیمانی مانع کشتن نفر دوم تکفیری‌ها شد؟ محمدرضا اسدبیگی معروف به «حاج اسد» ؛ یکی از فرماندهان محور مقاومت: «فردی به نام شیخ عبدالله محیسنی، مسوول شرعی جبهه النصره و به عبارت دیگر نفر دوم گروه‌های تکفیری که ما به شدت پیگیر او بودیم، گزارش‌های موثقی در رابطه با او به دستمان رسیده بود، قرار بود او در ساعت ۱۲ شب تا ۵ صبح در یک خیابان و به یک خانه رصد شده برود، از این‌رو ما مختصات محل مورد نظر را به مقر فرماندهی جهت کسب آخرین دستور ارسال کردیم تا با پهپادهایمان او را نابود کنیم، اتفاقا سردار سلیمانی هم در منطقه بود و از این که محل اقامت شیخ عبدالله را پیدا کرده بودیم خوشحال بود، ولی وقتی شنید که او برای وضع حمل همسرش به آنجا رفته است با انهدام آن محل و کشتن این سرکرده داعشی مخالفت کرد و گفت به هیچ وجه نباید خانواده‌اش و افراد بی گناه آسیب ببینند». 🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌹 میهمانی لاله های زهرایی 🏴 و یادواره شهدای عملیات ۴ 🏴گرامیداشت رضاعلی فیجانی 💢 با روایت گری برادر حاج قاسم مهدوی 💢 برادر کربلایی مجتبی نادرزاده 💢 : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ *پنجشنبه ۸دیماه/ از ساعت ۱۶* 🔺🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺🔺🔺 لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🌷🕊🍃 گاهے مرگ   جاودانہ ترین زیستن است!    و شما چہ خوب،                این راز را فهـمیـدیـد! 🕊 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 پنج شبه ویاد شهدا با ذکر صلوات💐
🔹پرویز معاون آموزش پرورش شهرستان فیروزآباد بود. چند باری برای انجام کارهایم به آنجا رفتم. همیشه پشت میزی که کنار در ورودی بود نشسته بود. تا ارباب رجوع وارد می شد، تمام قامت روبروی او می ایستاد و از او استقبال می کرد و کار او را انجام می داد. 🔹پائیز سال 65 هم در گردان امام علی(ع) در خدمت ایشان بودم، آنجا هم فرمانده یکی از گروهان های گردان بود، اما همچنان بی ریا، بدون اینکه ذره ای حس غرور در ایشان باشد، با همه خاکی و یکسان بر خورد می کرد. 🔹هیچ وقت او را در صف غذا ندیدم. همیشه آخرین نفر وقتی کس دیگری نبود غذا می گرفت. غذا را می گرفت و کنار بچه ها می نشست و می گفت تنهایی غذا خوردن مکروه است، بیائید کنار من غذا بخورید و همان غذای اندکش را با بقیه تقسیم می کرد. 🔹هر وقت او را بی کار می دیدم، در حال قرائت دعای عهد بود. می گفت: ما الان در حال پی کنی و آماده سازی حکومت امام مهدی(عج) هستیم و من آروز دارم برای چند دقیقه هم شده است، حکومت آقا را درک کنم. 🌷🍃🌷 پرویز فروردین شهادت: ۱۳۶۵_شلمچه_کربلای۴ 🍃🌷🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از گلزار شهدا
1_1822582876.mp3
11.79M
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 📗کتاب صوتی ‌قسمت 8⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
•دلت که گرفت💔 •با رفیقی درد و دل کن ⇜که باشد •این زمینیـ🌎ها •در کارِ مانده اند 🌷 😔 🌹🍃🌹🍃 عصر پنجشنبه، هدیه به شهدا 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷امسال، ۱۴۰۱، طبق معمول هر سال‌ رفت اربعین تا توی موکب کفیل الزینب با یکی از دوستان عراقی‌مان نوکری کند. باخانمش رفته بود بدون بچه‌هایش. زنگ زدم گفتم: «کاکا، تو هر سال می‌رفتی اربعین یه هفته ده روزه برمی‌گشتی الان چی شده 20 روزه برنمی‌گردی؟» خندید و گفت:« کاکا یه چیزی بهت بگم؟» گفتم: «جان کاکا» گفت: «من 11 ساله هر سال اربعین میام اینجا. یه چیزی از آقا امام حسین(ع) خواستم هنوز بهم نداده این سری تصمیم گرفتم تا زمانیکه نگیرمش برنگردم! اگرم دیدی طول کشید بچه‌های من رو بفرست بیان کربلا من انقدر اینجا می‌مونم تا آقا بهم بده‌! آن روز نفهمیدم چه می‌خواهد تا 24 م آبان ماه که خواسته اش اجابت شد. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیدم اما دیگر نمی‌خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرات بر هم آمدن نداشته باشد تا نکند در غفلت من آن طفل بی پناه را سر ببرند. 🔹️** بخشی از نامه‌ی شهید حاج قاسم سلیمانی 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما دعا کن عمر من اگر کفاف نداد جنازه‌ام شب جمعه به کربلا برسد✨ -یاحسین-🤚 🌺 🌙 دلم حرم می‌خواهد 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷🕊🍃 تنها گوشه‌ی امن عالم است آغوشت! پناهگاه من باش که سخت بی پناهم مهدی جان ... ▪️یا فارس الحجاز ادرکنی ▫️اللهم عجل لولیک الفرج 💚 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
: 🔻دشمنان این ملت، روز را فراموش کرده‌اند. 💠 آن کسانی که فکر میکنند در این کشور یک اکثریتی خاموش و با اند، یادشان رفته است که سی و چهار سال است که هر سال در ، در همه‌ شهرهای این کشور، جمعیت های عظیم به دفاع از نظام بیرون می آیند و « » میگویند. ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏┅┄ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏┅,
🔹قبل انقلاب با خانواده رفتیم تخت جمشید. حمید یک ساعت مچی زنانه پیدا کرد. چون راهی برای پیدا کردن صاحبش نبود، آن را به خواهرم داد تا از آن استفاده کند. حمید مرتب به جبهه می رفت. وقتی وصف گردان فجر و (شهید) مرتضی جاویدی را شنید به گردان فجر رفت. سال 65 بود، یکی از دوستانش به شهادت رسیده بود. به شیراز آمد. خیلی ناراحت بود. می گفت نمی دانم چرا من شهید نمی شوم. بعد گفت تنها جایی که فکر می کنم در زندگی اشتباه کردم، ساعت خواهرم باشد! شاید این ساعته مشکل اصلی باشد و دلیل شهید نشدن من. ساعت را از خواهر گرفت و در ضریح استانه انداخت. قبل رفتن یک نوار گذاشت، شروع کرد به پر کردن صدای خودش، حدود نیم ساعت حرف زد و وصیت کرد. این بیت با صدای زیبای خودش خواند: من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قفسم را به باغی ببرید و دلم شاد کنید کارش که تمام شد، طاقت نیاورد، هرچه را از خودش ضبط کرده بود پاک کرد. بعدش رفت. عملیات کربلای 4 شد و حمید مفقود شد. به منطقه رفتم، شهید مرتضی جاویدی شرح شهادت و رشادت حمید را برایم گفت... راوی برادر شهید 🌷🍃🌹🌱🌷 شهید حمید هاشمی 🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
هدایت شده از گلزار شهدا
1_1822586124.mp3
13.3M
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 📗کتاب صوتی ‌قسمت 9⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ماجرایی از سردار دلها که رهبر انقلاب با بغض آن را تعریف می کند ...😭 💢چقدر قشنگ، چقدر زیبا... 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷بیست و چهارم آبان ۱۴۰۱ بود. ساعت چهار یا پنج عصر. خوابیده بودم. خواب دیدم محمد توی دریایی از نور به سمت من می‌آید، مثل کسی که توی مه بیاید فقط صورتش پیدا بود. وقتی به فاصله تقریباً چهل متری من رسید. صورتش را که لبخندی داشت برایم نمایان شد. از شدت نوری که توی خوابم می‌تابید از خواب بیدار شدم. گفتم: «حتما کاکام شهید شده.» با عجله گوشی‌ام را برداشتم و شماره محمد را گرفتم. بعد از کمی معطلی جواب داد. انگار دوباره برادردار شده باشم با خوشحالی گفتم: «کجایی؟» -بیضا. ولی دارم میام شیراز. پیش خودم گفتم اگر این شهید نشده لابد داره میاد شهید بشه! از ماجرای خوابم چیزی بهش نگفتم فقط گفتم: «پس با زن داداش و بچه‌ها شام بیاید خونه.» با این خوابی که دیده بودم نمی‌خواستم برود وسط میدان و می خواستم دورش کنم. گفت: «نه کاکام. من خانمم دندونش درده می خوام ببرمش دندون پزشکی. شب هم خونه مادر خانمم دعوتیم ولی تو شب میای پهلو من. محمد توی مسیر شیراز به خانمش گفته بود: «من امشب شهید می‌شوم.» گفته بود یا گلوله به قلبش می‌خورد یا با چیزی محکم می‌زنند به پیشانی‌اش. شب همان طور که پشت تلفن گفته بود رفتم پهلویش، با ضربه‌ا‌ی به پیشانی‌اش به شهادت رسیده بود. محمدم را همان‌جایی که نشانم داده بود، توی حسینیه سیدالشهدا و زیر پای عزاداران امام حسین(ع) دفن کردیم 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢سخنان حاج قاسم درباره فتنه ٨٨ و نهم دی ماه 🇮🇷باید پای این ملت را بوسید ... 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 شـھـࢪ باید بـزنـد عـڪس تـو ࢪا دࢪ هـمـه جـا... تو شـدی چـشـم و چــراغِ مـن و... این مردم شـھـࢪ... (: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔹"ان شالله هم زیارت هم شهادت..." 💢نوشته بود من برنمیگردم مگر با زیارت حسین(ع) یا شهادت! خوابش را دیدم. با خنده گفت مادر دست چپم و دوتا از دندان هایم را در حرم امام حسین جا گذاشتم! روز بعد رفتم معراج شهدا. با اصرار پیکرش را دیدم، دست چپش قطع شده، زیر لبخند زیبایش هم جای دو دندان خالی بود! 🍃🌷🍃 اژدری شهادت:۴/۱۰/۱۳۶۴ 🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
هدایت شده از گلزار شهدا
1_1822589409.mp3
12.94M
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 📗کتاب صوتی ‌قسمت 🔟 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در هیچ حالی از توسل به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها غافل نبود... ⭕️ بنده مقابل این فرمانده نظامی خجالت می‌کشم... 🔰 🌷🍃🌷🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷در معالی آباد، دودِ آتش و گاز اشک آور با هم قاطی شده بود. آنقدر سنگ ریخته بودند که حتی با موتور هم نمی شد عبور کرد. چشمانمان بدجور می سوخت اما شیخ برایش مهم نبود که اذیت می شود. چیزی را با فندک آتش زده و دودش را فوت می کرد توی چشمان من تا سوزش چشمم کمتر شود.دست خالی بدون هیچ وسیله دفاعی می رفت. می گفتم: شیخ صبر کن با هم بریم. میری وسط اغتشاش گرها، بلایی سرت میارن. همگی به سمت بلوک ها رفتیم. در تاریکی شب از بالای ساختمان ها و لابلای درخت ها، سنگ پرتاب میکردند و به بدنمان می خورد. توی آن سنگ باران تا آخر بلوک ها رفتیم. کوچه ها را بسته و با کوکتل مولوتوف آتش زده بودند. ساعت هشت و خورده ای از معالی آباد به سمت میدان احسان رفتیم. آنجا هم، از بالای ساختمان ها، سنگ و تابوک به سمت ما پرتاب می کردند در حالی که ما چیزی برای دفاع از خودمان نداشتیم. در آن شرایط، نور کافی هم نبود و اصلا نفهمیدیم سنگ از کجا به پیشانی شیخ خورد. تیزی سنگ به دماغش هم آسیب زده بود. بیحال شد و افتاد روی زمین و خون روی دماغش ظاهر شد. سریع شیخ را روی موتور گذاشتیم و بچه ها او را آوردند عقب. سرش را روی لبه ی سیمانی پارک گذاشتیم. جلوی یک پراید عبوری را گرفتیم و شیخ را سوار ماشین کردیم. یکی از بچه ها عقب نشست و سر شیخ محمد را روی زانوی او گذاشتیم. می گفت به بلوار چمران که رسیدیم، دو تا نفس عمیق کشید و تمام کرد... 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔻 گفتم حاجی راستی چقدر حقوق می‌گیری؟ حاجی مبلغی را گفت که من بسیار تعجب کردم. زیرا او یک سردار و فرمانده‌ نظامی بزرگ در ایران بود. گفتم حاجی این حقوق یک افسر جزء است نه یک فرمانده! یک سردار مثل شما در عراق سه برابر این حقوق می‌گیرد؛ با مزایای فراوان! حاجی به من گفت: شیخنا! مهم نیست فرمانده چقدر از کشورش می‌گیرد. مهم این است که چه چیزی به کشورش می‌دهد و خدای متعال چند برابر آن را به او خواهد بخشید و این یک حتمی است. شیخنا! ما به صورت موقت در این دنیا هستیم و ما و شما به سوی پروردگار کریم خود رهسپاریم. 👤راوی: «سامی مسعودی» از فرماندهان حشد الشعبی ❤ 📙برگرفته از کتاب مالک زمان 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 کار من رد شده از حسرت و دلتنگی چون دل نماندست پس از آن که از این جا رفتی... 💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75