♻️زمانی که ایشان به شهادت رسیدند اقوام و دوستان جهت برگرداندن جنازه او به جبهه عزیمت نمودند.
بار اول موفق به پیدا کردن محل دقیق جنازه نشدند و مجددا به همراه پدر شهید عازم جبهه شدند و یکی از همرزمان وی که محل دقیق جنازه را می دانست نیز همراه گروه بود. هنگامی که به خط مقدم رسیدند اعلام کرد جنازه پانصد متر جلوتر (بین نیروهای دشمن و خودی) می باشد و امشب به دو نفر همراه نیاز دارم تا جنازه را برگردانیم.
در آن هنگام پدر شهید جمله ای گفت که هنگام دفن شهید اثبات شد. وی گفت کسی که در راه رضای خدا شهید شده باشد برای خدا فرقی نمی کند جنازه اش زیر زمین یا روی زمین باشد خداوند حافظ آن می باشد و من اصلا راضی نیستم به خاطر برگرداندن جنازه فرزندم جان چندنفر را به خطر بیندازم....
♻️بعد از ۷۵ روز جنازه شهید در گرمترین روزهای منطقه فکه سالم و بدون هیچ تغییری به شهر خود بازگشت....
#شهیدسیدجبارهاشمی
#ایام_شهادت
#شهدای_فارس
🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز خوندن به سبک بچه هاا😁
باباهه رودهبر شد 😂
😊اینو گذاشتیم برای اونهایی که تبلیغ کانال را انجام می دهند😊
یکم شاد بشن😁
🌱🔹🍃🌱🍃🍃🔹🌱
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی
🎥دمی با شهدا/شهید موسی پسندی عاقبت مشاجره با استاد ضد انقلاب
#سلامبرشهیدان
📙برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند....
🌷🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی⭐️
🇮🇷فرشاد در حلقه بچه ها نشسته بود. با لحني كودكانه، نوحههايي را كه شب هاي گذشته در مراسم عزاداري شنيده بود تكرار ميكرد و بچه ها همراه با سينه زني پاسخ ميدادند. در همين زمان دوستم سيد ابوتراب مهمان ما شد. مشاهده صحنه عزاداري بچه ها و نوحههاي فرشاد براي سيد، خيلي جالب بود. به من گفت: «علي اكبر! يه چيزي ميگم دست كم نگير. هاشم پسر زيرك و باهوشيه، حسابي مواظبش باش. يه دعا هم بنويس، بزن به پيراهنش!»
با تعجب پرسيدم: «هاشم؟ هاشم كيه ؟!»
سيد كه خودش هم از به زبان آوردن اين اسم تعجب كرده بود گفت: « منظورم فرشاد بود.»
با خودم فكر كردم شايد سيد اتفاقي اين نام را بر زبان نياورده. اين بهانهاي شد تا نام برازنده هاشم را براي فرشاد انتخاب كنم. و از آن به بعد هاشم صدایش بزنیم.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔸 یک روز اومد خونه و گفت باید خونه رو عوض کنیم. گفتم چرا؟ گفت یکی از پرسنل نیروی هوایی با ۸تا بچه تو یه خونه دو اتاقه زندگی میکنن و اونوقت ما با دوتا بچه تو خونه به این بزرگی.
🔹️ طرف وقتی فهمید خونه فرمانده پایگاهو میخوان بهش بدن، هرچی اصرار کرد تا منصرفش کنه فایده نداشت.
❤️شهید بابایی
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#شهیدفدایـــــی_امــــام_زمـــــان(عج)
🔰هفتمِ شهید فرهاد شاهچراغی، دوست از برادر عزیزتر عبدالحمید بود که به دارالرحمه رفتیم. با هم بین قبور شهدا قدم می زدیم که عبدالحمید به جایی اشاره کرد و همان جا نشست. با دست خاک های آن محل را صاف کرد و با انگشت روی آن نوشت:
مدفـــن پاسدار شهیــــــد، فدایی امام زمان - عبدالحمید حسینــــی.
💠پنج ماه بعد وقتی پیکر شهیدش از عملیات بیت المقدس بازگشت، پدر شهید علی خضری دوست صمیمی عبدالحمید درخواست کرد که قبر ایشان را بالای سر فرزند او بکنیم و آنجا دفن کنیم. قبـــر اول که کنده شد، به آب رسید. قبـــر دیگری کندند، آن هم به آب رسید و پر آب شد و بالاخره قبر ایشان در همان نقطه ای که خودش اشاره کرده بود آماده شد. بی آنکه ما به کسی از این پیش گویی چیزی گفته باشیم.
#شهید عبدالحمید حسینی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🌷🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
نشردهید
شهدای غریب شیراز
#شهیدفدایـــــی_امــــام_زمـــــان(عج) 🔰هفتمِ شهید فرهاد شاهچراغی، دوست از برادر عزیزتر عبدالحمید
🚨فردا مجلس خاص برای یه شهید خاص داریم...
یه شهید با کلی عنایت بخصوص از امام زمان عج
پس مجلس فردا را از دست ندهید...
#قطعه_شهدای_گمنام_شیراز
#ساعت_۱۷
🔹هدیه به شهید امام زمانی شیراز #صلوات
🌷🕊🍃
هَوایِ دِلَم...
بارانِ نِگاهَـتان را می خواهَـد
می شود بَر مَن بِبارین
حتی به نیم نِگاهی
#گلزار_شهدا🥀💔
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
♦️به مناسبت مراسم یادواره شهید عبدالحمید حسینی امروز در گلزارشهدای شیراز
🔰از کودکــی دست در آب حوض می کرد آن ها را به آسمان می پاشید و می گفت: من دوست دارم مثل حضرت علی اصغر(ع) شهیــــد شوم. به آرزویش رسید، ترکش به حنجره اش اصابت و زخم بزرگی روی گردن ایشان ایجاد کرده بود.
🔰هنگامی که عبدالحمید را در قبر گذاشتند و گلباران کردند. یک غنچه، از گل ها وارد این حفره شده و به خون شهید آغشته شد. آقای دستغیب وقتی این شاخه گل را از زخم خارج کردند، خون تازه از محل زخم جاری شد. ایشان آن شاخه گل خون آلود را با خود به منزل برده و در آب گذاشتند. عجیب این گل تا روز چهلــم شهید تازه و با طراوت ماند. بعد از مراسم چهلم، ناگهان پژمرد و خشک شد ..
#شهید عبدالحمید حسینی
#شهدای_فارس
🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💠هنگام تقرب حبل الورید شد
💠آنکس که داشت نذر شهادت
#شهیـــــد_شـــد 🕊🌷
#شهادت
🌱🌷🌱
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
برای مجلس امروز ، خیلی ها التماس دعا گفتند
مجلس شهید امام زمانی خاصه
هر کی اومد حتما بقیه را دعا کنه
#گلزارشهدای_شیراز، قطعه شهدای گمنام
با حضور خانواده محترم شهید
ساعت ۱۷
26.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه زیارت خاص
🚨الان
گلزار شهدای شیراز
قبر مطهر شهید امام زمانی
#شهیدعبدالحمیدحسینی
😭از دور زیارت کنید
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی⭐️
⭐️اهل کوه و شکار بودم. آن بار هاشم هم با من به کوه آمده بود. یک بز کوهی دیدم،به آن شلیک کردم. به زمین افتاد. با هاشم کنارش رفتیم. زنده بود. استخوان پایش شکسته بود. خواستم ذبحش کنم،هاشم نگذاشت. گفت: این بز را به من ببخش.
او را با خودمان به خانه بردیم. نگهداری و مراقبت های هاشم از آن حیوان مجروح کم کم اثر کرد، زخم و شکستگی اش بهبود پیدا کرد و سلامتش را به دست آورد.
بز وحشی، اهلی هاشم شده بود، هر کجا می رفت، بز قدم به قدم همراهش می رفت...
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#حسین_آرام_جانم💚🍃
هر جا دلٺ اسیر بلا شد بگو حسین
قلبٺ تهے زشور و صفا شد بگو حسین
نام حسین نسخہ درمان دردهاسٺ
دردٺ اگر بہ ذڪر دوا شد بگو حسین
#درمانگرے_ڪار_شماسٺ❤️
#کربلامیخواهم...
🌱🍃🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃
#سلام_امام_زمانم💚
آفتاب رویت
روشنی بخش دل
هر مومن است
ڪاش چشم شیعیان
روشن شود با دیدنت
#السلام علیڪ یابقیه الله🌼🌿
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحون_مهدوی 💚
#عاقبتتون_شهدایی🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
⭕️ #به_مناسبت_روزشیراز⭕️
☝️از خیابان #شهــداےشیــراز آرام آرام در حال گــذر بودم!
🌸 در اولــین کوچـہ کہ #پرچــم یا مهدے داشــت #شهــیدعبدالحمیــد
حسینے را دیدم....
عبــدالحمید با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامــم را صـــدا زد!
گفت: اگہ یک #قــدم به طرف امــام زمان عج بردارے امــام صــد قدم بہ طرف شمــا مے آید! !
چه کردی...چــند قدم بہ طرف امــام زمانت بر داشتے؟؟
جوابــی نداشــتم؛ســر به زیر انداخــته و گذشــتم...😔
🌸دومــین کوچــہ #شهـــید محــمد اسلامے نســب ؛
پرچم ســبز #یازهــرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حـــال و هـــوای عجیبے رقـــم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
محـــمد آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشـــم توسل بود به ائمــہ اطــهار بخصــوص #حضرت_زهرا بود..
چه کردے؟
جوابے نداشتم و از #شـــرم از کوچه گذشــتم...
ولے مےدیدم کہ تــا نــام #بے بے حضـرت زهــرا (س) را بــرد #اشکــش جارے شد ...😔
🌸به سومین کوچـــه رسیدم!
#شهیدعلــےکسايے ...
به صدایی ملایـــم،اما محکم مرا خواند!
گفــت: #قـــرآن و #نهــج_البلاغه در کجای زندگــے ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستــــم جواب دهم!
مے دانستــم خودش #استــادقرآن و #نهج_البلاغة هســت...زندگی این از تولد تا شهادت در غدیر رقم می خورد..
با چشماني که گوشــه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتـــم...
🌸به چهارمین کوچــه!
کوچـــہ #شهیدمحــمدابراهیمے...
مثل عکسهایــش ، لبخنــد بر روے لب داشــت
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفــت : با چــة کسانے تــا حالا ارتباط داشتے
گفتم : ارتباط؟...خجالــت کشیــدم چیزے بگویمـ....
با خنده زیبایــش ادامہ داد: اصــل #ارتباط با خداســت !!!
گفت اگر #واجــباتـــ را انجــام دادي، #نمازت را ســـروقت خواندے، #محرمــات را ترک کردے در زندگے پیروزے وگـــرنہ بقیــہ کشکــہ!
همچــنان که دستــانم در دســتان شهیــد بود!
عرق شرم از این شهید بر صورتم نشست . از او جدا شـــدم و حرفے برای گفــتن نداشتــم...
🌸به پنجـــمین کوچه و #شهـــید خـادم صادق رسیدم...
صداي نجـــوا و #مناجـــات شهــید می آمد!
حاج منصــور ...
...#دعــاے کمیــل مے خوانــد....
چقــدر با اخلاص می خواند
حضورم را متوجـــه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوے ام...
از دعــا خواندنـــم
گذشتــم...از امر معروف میگفت و تکلیف هر انسان
و فهمیدم چقدر من بی عمل هستم ....😔
🌸ششمین کوچه بہ نام شهیــد عباس دوران..
با جذبہ بــود..ـ
خودش یہ عده را جمــع کرده بود
مشغول تــدریس بود!!!:
مــبارزه با #هواے_نفس،نگهـــبانے #دل، #پرواز بہ سوے پرودگارو #شجــاعت در راه دین...
کــم آوردم...
من کجا ..#شاگردے او کجا!! ...
گذشتـــم....
🌸هفتمین کوچه انگار مثل زینبیہ بود!
بلـــه؛
#شهید عبداللہ اســکندرے...
کنار اوهم #شهیــد شیبانے، همه مدافعــان حرم بودند ...
عکــس هاے عزیزانشان در دستشان بود....
یکے پدر ، یکے مادر، یکے همســر
چشمم به عکس فرزند #شهید علمدارے افتاد ...
دختر بدون پدر چہ حالے دارد ؟!
میخواستــند بگویــند: مـا تو این دوره و زمانہ از همہ چیزمــان #گذشتــیم ....
تو چہ کردے؟
از کم کارے ام شــرمنده شــدم و گذشتم...
😔😔
دیگر ادامہ نــدادم....
از #حـــرف تا #عمــــل!
فاصله زیــــاد بود...
دیگـــر پاهــایم رمـــق نداشت!
افتــادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
🇮🇷 شهر #شیراز کوچه های زیادی دارد
با یاد #شهدای غریبی که همچنان ناشناخته اند
#فقط یک جملہ در ذهن دارم : #شهــداےغریب_شهرم... شرمنده ام!!!
#تمـــام
🌷🌺😭😭🌺🌷
🔴 *از کوچه پس کوچه های دنـــیا!
بی شهدا،نمے تــوان گـــذشت...*
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
*ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ*
..,...........
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔹اسماعیل خیلی با محبت بود و بیشتر از همه ما نسبت به مادر محبت داشت. اگر مادر خواب بود و ما بازی می کردیم، مرتب می گفت آرام، مادر خسته است، مادر سر درد دارد... مادر خواب است.
مادر راضی نمی شد اسماعیل به جبهه برود، اسماعیل یک ماه به دست و پای مادر افتاد تا راضی به اعزامش شود.
🔹روزی که به جبهه می رفت، خیلی سفارش مادر را کرد و یک کلام گفت: مادر را اذیت نکنید، حواست به مادر باشد!
اسماعیل 15 اردیبهشت سال 61، در عملیات بیت المقدس شهید شد.
🔹بیش از ده سال از شهادت اسماعیل می گذشت. همه برادر و خواهر ها ازدواج کرده و دنبال خانه و زندگی خودمان بودیم. یک روز یکی از همرزمان جبهه ام، با من تماس گرفت. بعد از احوال پرسی، پرسید برادر تو شهید شده است!
گفتم: بله!
گفت: اسم برادرت اسماعیل بود؟
گفتم: بله!
گفت: دیشب خواب دیدم در گلزار شهدای شیراز قدم می زدم، کنار قبری سیدم که رویش نوشته بود "شهید اسماعیل محمدابراهیمی". ناگهان قبر باز شد و شهید از آن بیرون آمد و کنار من نشست. کمی با هم صحبت کردیم. از آن دنیا پرسیدم. گفت هر چه در مورد اجر و پاداش شهدا گفته اند حق است و حقیقت.
پرسیدم آیا کاری هست که حسرت انجام آن در این دنیا برایت مانده باشد؟
گفت: آره، دوست داشتم، بیشتر در این دنیا عمر می کردم تا به مادرم بیشتر و بیشتر خدمت کنم!
وقتی این خواب را برایم نقل کرد، یاد آخرین وصیت و توصیه اش افتادم. شرمنده شدم و فهمیدم این خواب پیامی برای من است که بیشتر مراقب مادر باشم!
🌷🌱🌷
#شهید اسماعیل محمدابراهیمی
#شهدای فارس
#سالروزشهادت
🌷🌱🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🚨اینجا شیراز سومین حرم اهل بیت ع⬆️⬆️ در روز ۱۵ اردیبهشت روز شیراز😔
هنوز خون شهدای حرم شاهچراغ (ع)در این شهر جوشان هست...
و روز شیراز ...
و متولیان فرهنگی و ورزشی شهر ...
💢مسابقه دو ومیدانی مختلط با پوششهای خلاف شرع و قانون در جوار حافظیه شیراز😳
🚨این بی قانونی و بی توجهی مسؤلین تا کجا ادامه دارد ؟!!!
⚠️وقتی متولیان فرهنگی برای برگزاری مراسمات مذهبی و یادواره شهدا دم از بی بودجه ای می زنند ولی برای نمایش عریان زنان در این شهر بودجه ها سرشار هست ...
🚨خطاب به متولیان فرهنگی شیراز :
در هفته شیراز، جایگاه شهدای غریب شیراز ، در کجای برنامه های شما جای داشت ؟؟؟؟؟
♨️خواهشا شیراز را به سومین حرم اهل بیت ع تبدیل نمایید....
♨️♨️♨️♨️♨️♨️
نشر تا بدست مسؤلین این شهر برسد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙صدای #شهید عبدالحسین برونسی در عملیات رمضان
وقتی کارتان گیر میکند.....امام زمان عج را به مادرش قسم بدید
👌خیلی شنیدنیه
🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی⭐️
🌹بحبوحه انقلاب بود. مخالفت هاي مردمي عليه رژيم به اوج خود رسيده بود. هاشم با زيركي قبل از شروع کلاس ها بر سر در راهروي دبيرستان نوشت: «مرگ بر شاه».
ناظم با عصبانيت وارد كلاسمان شد. گفت: كدام لعنتي چنين كاري كرده؟
ترس را كه در چشم بچه ها ديد، قوت قلب پيدا کرد. بادي در سينه انداخت و محكم ادامه داد «جاويد...»
منتظر کلمه شاه شد. اما خبري نشد. بلند تر تكرار كرد «جاويد...». صداي محكم و بلند هاشم در كلاس پيچيد: «فقط خدا جاويده». مشتش را بالاي سرش گره كرد، فرياد کشيد: «مرگ بر شاه».
قبل از اينكه زنجير پران ناظم به هاشم برسد، هاشم از پنجره كلاس بيرون پريد.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#من_حسين_خرازى_هستم!
「🌷」به دفتر فرماندهى لشکر مراجعه نمودیم به اطاقى هدایت شدیم و از افراد حاضر در آن اطاق سراغ فرمانده لشكر را گرفتیم و در همين حین اذان ظهر از بلندگوی مقر لشکر پخش شد، آن فرد حاضر گفت: برویم نماز اول وقت را بخوانیم آنگاه فرمانده با شما صحبت خواهد كرد.
「🌷」به اتفاق شخص مورد نظر به مسجد رفتیم و نمازمان را با جماعت خواندیم و سه نفری به فرماندهى برگشتیم که در مسیر راه بچه هاى بسیجى احترام خاصى به برادرى كه با ما بود می كردند به طبع قضیه ما فكر می كردیم چون ما غریبه هستیم به ما احترام میكنند.
「🌷」پس از برگشت به اطاقى كه منتسب به فرماندهى بود رفتیم و پیرمردى که مشغول سفره پهن كردن بود و ناهار را کشیدند و ناهار رابه اتفاق خوردیم بعد از آن فرد ناشناس گفت: فرمایشتان را بفرمایید!
「🌷」....عرض كردم: با فرمانده لشکر حاج حسین خرازى كار داريم. تکرار کرد: بفرمایید! باز ما تكرار كردیم با حاج حسین كارداریم و براى سومین بار با لبخند زیبا گفت: من حسین خرازى در خدمت شما هستم!
مردان خاكى، افلاكى اند....!!
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
روي جلد نوشته بود: دفترچه محاسبات نفس
وصيتنامه اش دو خط هم نمي شود! نوشته:
"ولا تكونوا كالذين نسوا الله فانسٰهم انفسهم"...
#دانشجوی_شهید_علی_بلورچی🌷
#شبتون شهدایی
🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb