شهدای غریب شیراز
🎊🎊🎊🎊🎊 🚨مسابقه شماره 8⃣ دهه امامت و ولایت تا عید مباهله 🔹هر روز در دهه ولایت یک مسابقه به عشق امیرا
🎙خیلی از بزرگان و علما سفارش کردند که جشن های عید غدیر را تا عید مباهله ادامه بدهید
ما هم انشاالله تا روز مباهله مسابقات را ادامه میدهیم✅
💢مسابقات خیلی راحت هست
میتونید به راحتی پاسخ دهید ☺️
جستجو در اینترنت هم حلاله 😉
💠سال ۶۴، مادر به حج مشرف شد. قبل از اعزام، حبیب به مادر میگفت: مادر در بازار چشمهایت را به زمین بدوز، تا با دیدن برق اجناس خارجی، وقت زیارت و عبادت تو صرف خرید نشود. اگر هم میخواهی خرید کنی، بگذار برای یک روز...
💠سال ۶۵، خود حبیب به حج مشرف شد. یکی از دوستانش میگفت: به حبیب گفتم قد و قواره کوچکم باعث شده زیر دست و پای حجاج عرب و آفریقایی گم شوم و نتوانم حجرالاسود را ببوسم!
حبیب گفت: دستهایت را باز کن و بگو یا صاحبالزمان و برو جلو...
همین کار را کردم. دیدم جمعیت تا خود حجرالاسود باز شد و من بهراحتی به سنگ رسیدم و چند دقیقه تنها بودم.
بعدها از خود حبیب هم شنیدیم برای بوسیدن حجرالاسود همین کار را کرده است.
💠وقت قربانی که شد، حبیب دنبال بزرگترین گوسفند بود. گفتیم با کوچک هم میشود اعمال را انجام داد. گفت: چیزی را که میخواهیم در راه خدا بدهیم باید بهترین باشد.
#شهید حاج حبیب الله کریمی
#شهداےفارس
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی*
#نویسنده_غلامرضا_کافی*
#قسمت_اول
برای مرد کار مرد عرق جبین مرد عرقچین خیس و مرد خروس خوان
تا صلات ،غروب بشارتِ فرزند حلاوت دیگری دارد. پشتش را گرم میکند از تنهایی درش میآورد .بسا که کمک حالش ،باشد آبی بیاورد خبری ببرد کاری کند .
خاصه اگر پسر باشد برای جماعت غیور این سامان زن و دختر دیدار و پیدا نباشد بهتر است. اگر چه زن لر هم قاب غیرت است. سادگی و نجابتی که میراث همه ی این طایفه ی عزیز و عظیم است.
به هر روی این بود که لبخند روی لبهای سید عبدالرسول گل انداخت .دستی با آستین بالازده به آسمان برد خورشید درست وسط آسمان بود خدایا شکرت نماز بر صفحه ی خاک لطف خاضعانه ای ،دارد این بار دلنشین تر هم بود شادی شفافی زیر پوستش میخلید .دلش غنج می انداخت. در فکر عقیقه بود. ماه آخر بهار در قصبه ی ییلاقی اردکان، خرمی چشمگیری دارد. کمکم میرود به برداشت محصول به طلایی شدن صحرا به دروزار ،معطر به بادام چینی تیر و مرداد و به گردوتکانی .
شهریور میرود به تلاش بی وقفه به سلام و تعارفهای
صبحگاهی و خدا قوت «کاکا خدا برکت بدهد.» می رود به خرمن کردن دسترنج میرود به خرمنکوبی ،حاصل در صبح خنک با نرمه بادی ملایم که دانه را جدا کند ,کاه را هم دور نبرد .
ماه آخر بهار غره ی پرواربندی هم هست .عمو بره ی بور شاخ کج را برای پسر کاکل زری رسول کنار گذاشت دقیقاً یک هفته از خرداد سال سیونه گذشته است.
در خاطرش مرور کرد شب که به امامزاده رفت ،چاقو را با خودش ببرد تا آقابزرگ صیغه عقیقه را بر آن بخواند. آداب تمام حتماً در پشت غنجی که از خشنودی برمی آمد .
خیالات شیرین و آرزوهای دور و درازی پنهان بود؛ این که بزرگ ،شود بازی کند، کشتی بگیرد پیشکار پدر باشد. در کار پر زحمت برخورد با عنصر سخت ،طبیعت یعنی سنگ و صنعت حجاری و یک گوشه کار را بگیرد و مهمتر از همه این که به مدرسه برود و درس بخواند؛ بیسوادی هیچ از کوری کم نیست و برای خاندان سادات که اهل فضل بودند و همه باسواد یک ضرورت از مدرسه که برمی گردد بلکه از دانشگاه با هم سن و سالها به تفریح برود.
همکلاسیهایش را به تابستان دل انگیز سپیدان دعوت کند. سخاوت هم که دکمه ی تن پوش مردم این منطقه است از مرغ و خروس ،گذشته شده برة ای کهره ای به زمین بزنند تا آن دو سه تا بچه ،شهری با موهای بیتل آستینهای کوتاه و یقه های ،بلند دلی از عزا در بیاورند و کباب دلچسبی را شبانه در ارتفاعات قوچ خوس بلرزند و مزه کنند و اگر کمرویی نکنند اربعینی را در حاشیه ی چله گاه بگذرانند. اما اینها باز همه ی دلیل شادی مرموز امروز نبود .میخواست مرد تربیت کند .پسری شجاع و نیرومند دلیر .
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ماجرای شهیدی که رهبری با شال سبز او نمازجماعت را خواند
🔹️ قبل از یکی از عملیات ها، بچه های گردان حضرت علی اکبر(ع) پیش رئیس جمهور وقت (مقام معظم رهبری) می روند.
◇ موقع نماز وقتی حضرت آقا می خواهند نماز را شروع کنند، سید جمال که قرار بود مکبر نماز باشد، شال سبزش را می اندازد روی دوش آقا و می گوید: این را گذاشتم تا تبرک بشود و بعدا می برم تا ان شا الله در جبهه به آرزویم برسم و شهید بشوم
◇ بین نماز، سید جمال مداحی سوزناکی می کند که مورد توجه حضرت آقا قرار می گیرد.
◇ بعد از نماز، سید می رود شالش را بگیرد که آقا می فرمایند: شما ساداتی و اگر مشکلی ندارد این به عنوان تبرک پیش من بماند که سید جمال قبول می کند.
◇ حضرت آقا از رزمندگان گردان علی اکبر(ع) جویای احوال سید جمال می شود که به ایشان می گویند که سید شهید شده است.
🔹️ شهید سید جمال قریشی متولد روستای برغان از توابع کرج بود که در ۱۷ تیر ۱۳۶۵ و عملیات کربلای یک به شهادت رسید.
◇ سید جمال، سه برادر و عمو و پسر عمویش هم به شهادت رسیده اند و این خاندان، شش شهید به انقلاب هدیه کرده است.
شهید#سیدجمال_قریشی🕊🌹
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️
🌹نوجوان بود. کنار سفره نشسته بودیم. بچه ها نان ها را تکه تکه می کردند و تکه برشته و خوبش را می خوردند، بقیه را گوشه سفره می گذاشتند. دیدم سید رسول به جای اینکه نان تازه بردارد یا مثل بقیه قسمت خوب نان را بخورد، همان تکه نان ها را می خورد.
گفتم : سید رسول، چرا آن خمیرها را می خوری؟
گفت: می آمدم اینجا، فهمیدم فلان همسایه امروز نان ندارد. من همین تکه نان ها را می خورم، اگر اشکال ندارد آن نان های دست نخورده را ببریم برای آنها!
وقت برگشت، درب خانه آن همسایه رفتیم و به بهانه ای نان را به آنها دادیم.
این اخلاقش در هرچه داشت، نمود داشت. گاهی با کفش نو به مدرسه می رفت، با کفش کهنه برمی گشت!
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
شهدای غریب شیراز
🚨🚨 توجه .... توجه 🎊🎊یه مسابقه دیگه .... 📢ویژه نوجوانان و کودکان زیر ۱۴ سال 📢 پدر و مادرهای عزیز❗️
🚨🚨عزیزانی که در مسابقه ایده های غدیر شرکت کردند تا ساعت ۱۰ امشب فرصت هست که تعداد مشاهده عکس ویژه خودشان را بالا ببرند...
ساعت ۱۰ امشب آمار گرفته میشود
از جوایز تبرکی عید غدیر محروم نشید 😊
شهدای غریب شیراز
🚨🚨توجه جهت ارسال ایده ها و عکس های مورد نظرتان ، از گزینه ارسال با حفظ مبدا استفاده کنید اینطوری ه
نحوه ارسال هم باید به این صورت باشد ⬆️
🌷 شهید همت:
🌿 وجدان خود را قاضی کنید، ببینید آن وظیفه ای که بر عهده ی شما بوده انجام داده اید یا نه!
📚 کتاب سردار خیبر
🌱🌷🌱🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌹 #مراسم میهمانی لاله های زهرایی🌹
و جشن عید مباهله 🎊
💢و گرامیداشت شهید حجت الاسلام سید جعفر ذاکری
💢 با #سخنرانی : حجت الاسلام گودرزی
💢 #بامداحی: کربلایی مجتبی نادرزاده
#مکان : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#زمان : ◀️ پنجشنبه ۲۲ تيرماه / از ساعت ۱۷
🔺🔺🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔺🔺🔺
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
مبلغ باشید
🌷🍃🕊
سلام بر آنانی که اول
از ســیم خاردار نَـفس گذشتن
و بعد از سیم خار دار دشمن
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💢اسامی برندگان مسابقه ایده های غدیر ۱۴۰۲
۱. محمدحسن و علی فراهانی از قم
۲. امیرعلی عین اللهی از شیراز
۳. طاها خلیلی از ورامین
۴. علی براتی از نجف آباد
۵. فاطمه دل افکار. از شیراز
🎊🎊🎊
عزیزان جهت دریافت هدیه نقدی به ادمین کانال پیام بدهند
🎊🎊🎊🎊🎊
🚨مسابقه شماره 9⃣دهه امامت و ولایت تا عید مباهله
🔹هر روز در دهه ولایت یک مسابقه به عشق امیرالمومنین ع در کانال شهداي شیراز منتشر میشود
🔅با ورود به لینک زیر به سوال پاسخ دهید
👇👇👇
https://formafzar.com/form/1hlcp
👆👆👆
🎁جوایز برندگان سنگ متبرک حرم حضرت مولا علی (ع) می باشد ...🙏
♻️زمان شرکت در هر مسابقه : از ۹ صبح تا ساعت ۲۱
🎀شرکت در مسابقات برای عموم آزاد است
🚨هر فرد فقط یکبار و با یک شماره اختصاصی میتواند شرکت کند
🎉نتایج مسابقه روز بعد در کانال اعلام خواهد شد
📪جوایز برندگان شهرستانی با پست ارسال میشود.
🎁جوایز اهالی شیراز در مراسم پنجشنبه ۲۲ تیرماه اهدا خواهد شد
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
#هیئت_شهداےگمنام_شیــراز
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
لطفا تبلیغات را برای دیگران ارسال کنید
به مناسبت آغاز عملیات قدس ۳
🌹شب عمليات قدس سه بود. هاشم به من گفت: يكي از گردان ها دچار مشكل شده، هنوز بر نگشتن، سريع كاري بكنيد. گفتم: چه كار كنيم، كاري از دست واحد تبليغات ساخته نيست. نگاهي متعجبانه به من انداخت و گفت: يعني تو كه در تبليغات بودي نمي داني در اين شرايط بايد چه كار كني؟متعجب تر از او گفتم نه! مگه چه كار بايد بكنيم؟
با اطمينان از حرف خود ادامه داد:
در اين مواقع بايد #دعاي_توسل راه بندازي!دو سه تا از بچه ها جمع شدند دعاي توسل راه انداختيم. مدت زيادي از اتمام دعا نگذشته بود كه بچه هاي گم شده با تعداد ای سير رسیدند.
#سردار شهید هاشم اعتمادی
#شهدای_فارس
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی*
#نویسنده_غلامرضا_کافی*
#قسمت_دوم
بیباک نترس و چابک، دستگیر و پرتلاش، با قامتی رشید و افراشته مثل ردیف سپیدارهای تنگ تیزآب که اگر به میراث تک وطایفه میبرد این چنین می شد .
میخواست مردی ،بسازد کاری و دلسوز که این واحد کوهستانی و محروم به مردانی آن گونه نیاز دارد نکته ی دیگر این که مردم در اینجا به سلسله سادات چشم دیگر دارند و همانگونه که اجر و عزّت ،دارند انتظار نیز از آنان بیشتر است؛ پس سلاله ی سیّد باید مایه ی عزّت و سربلندی باشد و این وظیفه ای بود که از امروز بر دوش سید رسول سنگینی میکرد.
شبگاه تن از غبار کار تکانده و دستورو در چشمه ی وضو شسته بر بالین نوباوه ی خود حاضر شد با ملاطفت خاص و احتیاط تمام قنداقه اش را در دست گرفت و به سینه چسباند .چشمهایش را بست و سر به آسمان
زیرلب چیزی زمزمه کرد .یقین عاقبت به خیری میخواست برای این ترد ضعیف بیگناه و شد همان که شد. سپس نوزاد را به آقابزرگ یعنی آسید محمد باقر ،غازی روحانی ،شهر سپرد و او در گوشش اذان و اقامه گفت و به چهره اش نگاهی انداخت. لابد در دلش گذشت که نورسادات به چهره دارد الحمد الله
تابناکی چهره ی دلبند فرزند خُرد نام شمس الدین را بر زبان پدر بزرگ جاری کرد .
سیّد شمس الدین پدر اگر چه نسل در نسل به صنعت سنگ تراشی گذران میکرد اما طبیعت پرورده ی سپیدان بود و به همین دلیل با زرع و کشت و باغ و مزرعه بیگانه نبود و میدانست که تحقق آرزوها صبوری میخواهد تا این میوه ی پای ،درخت آن بشود که باید روزبه روز که شمس الدین بزرگتر میشد تعلق خاطر پدر هم به او بیشتر می.گشت با آن که میدانست جرگه ی او کم کم دارد سنگین میشود ولی تولد شمس الدین برایش حلاوت دیگری داشت؛
هم این بود که تولد چهارمین
ļفرزند برای عبدالسلام ،برادر هم بازی و بلکه پشتیبان به ارمغان آورده بود و هم دخترها در خاله بازیهای کودکانه دیگر دعوایشان سر یک برادر نمیشد!
خواهر هم که برادر را به طرز غریبی دوست میدارد و شاید در چشم اندازی نه چندان دور دختران را میدید که بغلش میگیرند برایش غذا آماده میکنند رختش را میشویند مویش را شانه میزنند مهره ی چشم زخم به لباسش سوزن میکنند دزدکی از چشم مادر به کوچه میبرندش تا زن همسایه یکبار دیگر او را ببیند و برای عموها و عمه،ها داییها و خاله ها و خلاصه فک و فامیل از شیرین کاریهای او با ذوق تمام و در رقابت با هم خوش تعریفی کنند و مجلس داری خانه ی سید رسول یک صفه باصفای قدیمی بود. با کاربست معماری سنتی و معقول و مطبوع ایرانی که همه ی خاندان از پدر و مادر گرفته تا ،فرزندان خاصه فرزندان ذکور در آن جمع بودند بی گمان این سرسرای دلنشین و در و دیوار آن خاطرات زیادی را به یاد دارند از شب نشینی و گعده ها از بعله برونها و عروسیها از پاگشا و تولد و ختنه سورون تا قهر و آشتیهای فامیلی از روضه امام حسین و شبیه خوانی تا ختم انعام و سفره های نذری حلیم و شله زرد از قربانی کردنها و افطاری دادن تا شب عرفه و عید و چله نشینیهای برفگیر و قصههای دلچسب قدیمی و خوش تعریفی پیرترها با پذیرایی دم به دم چای و آجیل و نخود و ،کشمش شاید هم خشکه ی آلوها و آلوک و بُرمک و ناردنگ و بنه هر تولد هم یک شب نشینی داشت بی کم و کاست و اینها را بلقیس بهتر از سید رسول میدانست که خاتون خانه و ملکه سرسرا او بود خاطره انگیزترین شب نشینی تولد برای زوج جوان آن ،روزگاران بیشک تولد عبد السلام بود که عروس پسرزا و جوان خاندان پیشکش قابلی از پدربزرگ پاداش گرفته بود بعد هم تولد فرشته و بعد از آن ،زهره سه شب خاطره انگیز که حالا به شب چهارم رسیده برای ماه
شب ،چارده سید شمس الدین
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
دلتنگی.mp3
3.11M
صدایی که میشنوید،
صدای دختر شهید
صدر زاده است.
شادی روح تمامی
شهدا صلوات...
#شهید_مصطفی_صدر_زاده.....
🌱🌷🌱🌷🌱
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🚨اعضای محترم کانال بخصوص عزیزانی که تازه وارد کانال شهدا شدن.....
حضور شما در این کانال که متعلق به شهدا میباشد ، #دعوتی از طرف خود شهداست
💢هر روز در این کانال یاد شهدای غریبی می شود که زندگی ما مدیون آنهاست
🔹شما می توانید با حضور در کانال و نشر مطالب شهدا ، دل #خانواده های شهدا را خوشحال کنید👌
👈همچنین آشنایی با #سیره عملی شهدا ، مطمئنا کارگشا در زندگی همه ماست
✋پس هر کس خود را مدیون شهدا می داند، ضمن حضور در کانال دیگران را به جمع شهدایی دعوت کند ...
یا زهرا....
🔻🔻🔻
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️
🌹قبل از انقلاب در دبیرستان احمدی به اتفاق سید رسول مشغول به تحصیل بودیم. سال 57 بود و اوج مبارزات انقلابی. با سید رسول و سه نفر دیگر از هم کلاسی ها، یک گروه پنج نفره تشکیل دادیم و تصمیم گرفتیم برای مبارزه با رژیم ستم شاهی خودمان را بسازیم.
روزی یکی دو ساعت مشغول فعالیت های بدن سازی و کوه نوردی بودیم، چند ساعت در حال مطالعه کتاب های دینی و اعتقادی.
مسئول گروه مرحوم محمد شفیعی بود که با آقای [مرحوم سردار] محسن پاکیاری از مبارزین قبل انقلاب شیراز ارتباط داشت. از ایشان جزوات مربوط به آموزش های نظامی و چریکی تهیه می کرد. همچنین هفته ای یکی دو روز در کوه های اطراف شیراز در حال ترکیب و ساخت و آزمایش انواع مواد منفجره بودیم که در مبارزه استفاده کنیم. چریک هایی شده بودیم که آمادگی هر نوع مبارزه با جبهه ظلم را داشتیم، آمادگی که بعد از انقلاب بیشتر در مبارزه با منافقان و بعد در جنگ به کار آمد...
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌱 #شیعهی مرتضی علی(ع) باید با رفتارش عشقش را ثابت کند.
کسی که توی هیئت فقط سینه میزند، خیلی کار بزرگی نمی کند.
باید رفتار و کردارمان در زندگی و برخورد با دیگران ثابت کند که یک شیعه واقعی هستیم.
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💢هر کی داره هوس خادمی #شهدا بسم الله ...
#فراخوان جذب خادم الشهدا
در زمینه های #تخصصی
#هییت_شهداےگمنام_شیــراز
🌷🕊🍃
مۍڪند آن خندهات :)
روز قشنگم را 🌤
بخیر ✨
#شهید_حسن_حق_نگهدار🥀
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🚨برنده مسابقه ۸ دهه ولایت و امامت
با انتخاب خانواده سردار #شهید حاج رسول استوار محمود آبادی(از شهدای مدافع حرم ) از بین کسانی که جواب صحیح دادند :
👈اقای حمیدرضا صمصامی از یزد
🚨برنده جهت دریافت هدیه مسابقه باید در عرض ۲۴ ساعت آینده به ادمین کانال پیام بدهد در غیر این صورت فرد دیگر جایگزین خواهد شد
#هییت_شهداےگمنام_شیــراز
🌱🍃🎊🌱🍃🎊
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🚨برنده مسابقه ۹ دهه ولایت و امامت
با انتخاب خانواده سردار #شهید محسن جعفری (از شهدای امنیت ) از بین کسانی که جواب صحیح دادند :
👈خانم نیلا قویدل از سمنان
🚨برنده جهت دریافت هدیه مسابقه باید در عرض ۲۴ ساعت آینده به ادمین کانال پیام بدهد در غیر این صورت فرد دیگر جایگزین خواهد شد
#هییت_شهداےگمنام_شیــراز
🌱🍃🎊🌱🍃🎊
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🎊🎊🎊🎊🎊
🚨مسابقه شماره 0⃣1⃣دهه امامت و ولایت تا عید مباهله
🔹هر روز در دهه ولایت تا #عیدمباهله یک مسابقه به عشق امیرالمومنین ع در کانال شهداي شیراز منتشر میشود
🔅با ورود به لینک زیر به سوال پاسخ دهید
👇👇👇
https://formafzar.com/form/dhcn1
👆👆👆
🎁جوایز برندگان سنگ متبرک حرم حضرت مولا علی و حرم امام حسین و حضرت عباس ( علیهم السلام )می باشد ...🙏
♻️زمان شرکت در هر مسابقه : از ۹ صبح تا ساعت ۲۱
🎀شرکت در مسابقات برای عموم آزاد است
🚨هر فرد فقط یکبار و با یک شماره اختصاصی میتواند شرکت کند
🎉نتایج مسابقه روز بعد در کانال اعلام خواهد شد
📪جوایز برندگان شهرستانی با پست ارسال میشود.
🎁جوایز اهالی شیراز در مراسم پنجشنبه ۲۲ تیرماه اهدا خواهد شد
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
#هیئت_شهداےگمنام_شیــراز
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
لطفا تبلیغات را برای دیگران ارسال کنید
🔹بعد از عملیات خیبر بود. در محور طلائیه قرار بود خطی را از برادران ارتشی تحویل بگیریم. عراقی ها هم که شک کرده بودند که ممکن است از این خط دوباره حمله ای صورت بگیرد خط را زیر آتش گرفته و با ترکش خمپاره زمین و آسمان را شخم می زدند.
عراقی ها از هر نوع گلوله ای که فکرش را بکنید روی خط می ریخت. من خیلی احتیاط می کردم، از میان سنگر ها عبور می کرد و همه موارد نظامی را رعایت می کردم که از شر این سرب های گداخته در امان بمانم. هلیکوپتر های عراقی که آمدند شد قوز بالای قوز، بین خط عراقی ها و ما گشت می دادند و لحظه به لحظه موقعیت ما را گزارش می دادند. در همین حین دیدم صدایی از پشت سر می گوید: «سید!»
پشت سرم را نگاه کردم.ولی بود، پشت فرمان نشسته و به من و حالاتی که از ترس داشتم می خندید. گفت: «سید خیلی هم نمی خواهد احتیاط کنی این طور ها هم نیست که همین جوری شهید بشی؟»
دیدم در این طوفان ترکش ها با خنده و آرامش خاصی پشت ماشین نشسته، انگار که در شهر و دیار امن خودش است. خجالت کشیدم. راست شدم بی آنکه سر برابر ترکشی خم کنم به سمتش رفتم. با خنده گفت: «نترس بیا بریم اگر قرار باشد اتفاقی بیافتد که می افتد و گرنه نه!»
🍃🍃
#شهید ولی نوری
#شهدای فارس
سمت: فرمانده تیپ فاطمه الزهرا(س)
شهادت: ۱۳۶۴/۴/۲۰ - قدس 3
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی*
#نویسنده_غلامرضا_کافی*
#قسمت_سوم
آن شب هم شبی بود شیرین و شوق انگیز که باز از جماعت حاضر بلقیس از همه بیشتر به خاطر داشت .
حق این است که اردکان زمستان های برفگیر و سرمای گزنده دارد خاصه در آن سالها که امکانات هم کم بود و این بود که بهار و تابستان برای مردم این ،سامان دلچسب تر مینمود و فرصت مغتنمی بود برای خیلی از کارها که یکیش همین جمع نشینی خانوادگی بود تابستان هم که فصل تفضل طبیعت است از سیب و زردآلو و آلوچه گرفته تا انگور و بادام و گردو و صیفیجات معطر و دلپذیر آن روزگار که شمامه ی خربزه ها گاهی تمام ولایت را بر میداشت و اندک مسافران شیراز و یاسوج را که به منزلگاه میانجی رسیده ،بودند وامیداشت تا دست در کیسه کنند و بی ارمغان از اردکان نگذرند .
رسمی که شاید تا امروز روزگار هنوز باقی مانده است. القصه شب شمس هم در خرمی خرداد هزار و سیصد و سی و نه چراغ گردسوز خانه سید رسول را تا نیمه های ،شب آن هم درست در وسط حیاط صفه روشن نگه داشت. دایی در همان شب احساس کرد رشتهی ظریفی از ،پیوند فراتر از آنچه دیگر خواهرزادهها داشته اند با این نورسیده ی خوش قدم در جانش خلیده است .خاک «شیرین که اصطلاح جامعهی ماست از همین دریافتهای ظریف و پنهان بر میخیزد که در وجود برخی هست و بر دل دیگران میریزد و آدمی ناخواسته احساس میکند که چه قدر فلانی را دوست دارد یا چه قدر به دل من مینشیند شاید بعدها ازدواج ،دختردایی طاهره با شمس الدین نهاد همین گزاره ی عاطفی باشد که در آن شب سبک پای بهاری از دل دایی جواد گذشت .
خلاصه این شمس الدین وجود شیرینی داشت که به زندگی سید مؤمن و سنگتراش سپیدانی حلاوت مضاعف بخشید. جالب این که شمس الدین مثل خورشید ظهر درست در وسط بچه های سیّد قرار داشت و با اضافه شدن ،عبدالخالق فاطمه و محمد به عائله ی او این شمس بود که گل میان مجلس بود.
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*