•دلت که گرفت💔
•با رفیقی درد و دل کن
⇜که #آسمانی باشد
•این زمینیـ🌎ها
•در کارِ #خود مانده اند
#رفیق_شهیدم 🌷
#گاهےنگاهے😔
🌹🍃🌹🍃
عصر پنجشنبه، هدیه به شهدا #صلوات
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️
🌹 در زمان خدمتم در سپاه، مدتی من را به "زندان عادلآباد" شیراز مأمور کردند. یک روز در محل کارم بودم که سید رسول و آقای شفیعی برای دیدن من آمدند. پس از حال و احوال، سید رسول گفت: میخواهم برای نوجوانان بزهکار که در دارالتأدیب هستند کلاس قرآن بگذارم!
- چه خوب، اصلاً برای همه زندانیها بگذار!
- نه، فقط بچهها.
بچههای دارالتأدیب را جمع کردم. نگاهی به جمع بچهها کرد، در میان آنها چرخید و تعدادی را با اشاره بیرون آورد. 35 نفر شدند. به سایر بچههایی که انتخاب نکرده بود گفت: من میخواهم برای این برادران کلاس قرآن بگذارم، اگر کس دیگری هم تمایل دارد با اینها باشد بسمالله!
تعدادی دیگر هم بیرون آمدند و به آن 35 نفر پیوستند. گفتم سید رسول چرا جدا میکنی، خوب برای همه کلاس بگذار.
با لبخند ملیحی گفت: فقط این 35 نفر میتوانند و قابلیت دارند!
سید کلاس قرآن در زندان را شروع کرد. چهار ماه پیوسته، هر هفته یک روز و ساعت مشخص میآمد و برای بچهها کلاس قرآن میگذاشت. کمکم کسانی که توانایی نداشتند، دیگر سر کلاس نمیآمدند. بعد از چهار ماه و پایان کلاس، همان 35 نفری که سید رسول اول انتخاب کرده بود باقیمانده بودند که بهراحتی قرآن را قرائت میکردند، تعدادی از آنها هم توانستند چند جز قرآن را حفظ کنند!
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
📣به قول شهید زین الدین هر وقت شب جمعه شهادت را یاد کنید ، شهدا شما در پیش امام حسین ع یاد می کنند..👌
💢 #شهدا شب جمعه پیش ارباب یاد ما هم باشید ...
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#شهادت_آرزومه
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
18.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦فیلم مربوط روز عاشورای امسال ....
🔆نزدیک های ظهر عاشورا و تربت امام حسین ع😭
#روضه_شب_جمعه و یادکربلا
#محرم
▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃
سلام منجی دلهای ما ...مهدی جان!
#دردهایی هست
کھ دارویش آمدن شماست ؛
جوابمان کردند #نمیآیی ؟!
[یاصاحبالعصرِوالزَّمان]
+برگردانتظارِاهالیِآسمان :)
اَلسَلامُـــ عَلیڪَ یا صاحبــَ الزَمان یا ابا صالح المهدی
#صبحتون_مهدوی💚
#عاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🔰 زائر کربلا بودم. دست به پنجره های ضریح امام حسین(ع) فرو کردم با حالت زار از ایشان پسری خواستم که غلام ایشان باشد...
🔰ده ماه بعد، پسرم در 13 رجب، روز میلاد امیر المؤمنین(ع) به دنیا آمد و او را غلامحسین نامیدم.
🔰 عشق به امام حسین(ع) از همان کودکی در وجودش شعله می کشید، چه شب های سردی که سوار بر موتور از این روستا به او روستا می رفت و برای روستاییان از امام حسین(ع) می گفت و نوحه و مرثیه می خواند.
🔰 اوج این عشق در وصیت نامه اش هویداست، جایی که نوشته بود:« خدایا من خجالت می کشم در روز قیامت سرور شهیدان بدنش پاره پاره باشد و من سالم باشم. بار پروردگارا از تو می خواهم هر زمان که صلاح دانستی شهید شوم ( ضمن اینکه به تمام مقربانت قسمت می دهم که مرگ در رختخواب را نصیبم نکنی) اگر #شهادت نصیبم شد بدنم تکه تکه شود تا شرمنده نباشم!»
🔰آرزویش مستجاب شد، وقتی شب 21 ماه رمضان، شب شهادت امیر المؤمنین(ع) گلوله مستقیم تانک به پیکرش خورد و تکه تکه شد!
🔹راوی: پدر شهید
#شهید غلامحسین( حمید) عارف دارابی
#شهدای_فارس
🌱🌷🌱
@golzarshohadashiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی*
#نویسنده_غلامرضا_کافی*
#قسمت_بیست_پنجم
🎙️به روایت طاهره ترابی
یک روز اومد خونه کوله پشتی رو گذاشت یه گوشه و رفت دستاشو بشوره اوایل ازدواجمان .بود یواشکی رفتم سراغ کوله از رو کنجکاوی و جوونی سن و سالم کم بود. میخواستم ببینم تو کوله اش چیه؟ اصلاً چکاره س چه کار میکنه چون هیچ از کارش نمیگفت .اوایل فکر میکردم از خستگیه. حوصله نداره البته کمی اش همین بود؛ چون سر صبح میرفت نصف شب می اومد. اون موقع ساعت کار و اداره و وقت اداری و اضافه کار معنا نداشت .ولی بعد فهمیدم که از حساسیت کارشه ،همین که سر توی کوله کردم مثل عقاب پرید و از دستم قاپیدش !
گفت: چه کار میکنی؟
گفتم :میخوام ببینم چی برام آوردی !
نگاهی معنادار بهم کرد که یعنی سرِ کارِ من تو پادگان تو بر و بیابون با هزار تا گرفتاری جورواجور با جنگ آدمخوار چی میتونم برات بیارم؟! من از بازار و مغازه و ،فروشگاه از سفری که سوغاتش واجبه نمیدونم چی باید برات بگیرم حالا از سر کار که جز باروت و دینامیت و خرج و ماسوره و چاشنی نمیبینم چی باید برات میآوردم؟
گفتم: ببخشید حالا چی توش بود؟!
گفت :هیچ یه چاشنی بمب ناقابل!! میدونی خانم اگه
آخه سرِ همین بی اجازه ،
همین منفجر بشه خونه ی خودمون که هیچ تا چار تا خونه اونور خیابون هم خراب میکنه؟
البته این موضوع درس خوبی بهم داد که دیگه هیچ وقت وسایلش نرم ،الکی به چیزی دست نزنم .همه ی اینارو هم با خوبی و مهربونی گفت. بعدش هم گفت بریم ناهار بخوریم که دارم از گشنگی بالا میارم .منم که از غذا غافل شده بودم تازه یادم آمد که چیزی
روی گاز دارم .خدا نصیب نکنه شوربا شده بود که از کفگیر جدا نمیشد .زیرشم سوخته بود اما چاره ای نبود هر جور بود یه بشقاب از قابلمه واکن کردم و گذاشتم تو سفره .. مثل یک بچه ی معقول سرش را انداخت پایین و خورد و لام تا کام نکرد. البته آشپزی من بعدها خوب شد، ولی سید هیچ وقت به غذا ایراد نگرفت. کسی که سه ماه از سال رو روزه میگرفت چه طور می تونست غذا براش مهم باشه. راستش وقتی خونه بود از همه چیز غافل میشدم به خصوص اوایل که بچه هم نداشتیم آخه بیشتر وقتها نبود. زندگی جوری بود که باید قدر لحظات بودنشو میدونستم و اونقدر دغدغه ی نبودن بلکه نداشتنش جاری بود که وقتی می اومد خونه باید دورش میگشتم و ازش جدا نمیشدم .پسر عمه ام بود و از خواستگاریش تا ازدواج نه ماه طول کشید .یعنی سال شصت و سه خواستگاری کردند. رفت جبهه و نه ماه بعد اومد. این جوری بود که سال هزار و سیصد و شصت و چهار ازدواج کردیم. همه ش جبهه، همه ش مأموریت.
وقتی هم که مأموریت یا جبهه نبود بیسیم داشت و تا اتفاقی می افتاد غازی را صدا میزدند. کار خطیری که از عهده ی کسی برنمیاومد او به سادگی انجام میداد. وقتی پالایشگاه شیراز رو بمبارون کردند، سید با یکی دو تا از همکاراش مثل سردار شیخ زاده خنثی کردند. اونم چه جوری با وسایل ساده ی یک کارگر لوله کشی که اونجا بوده اصلاً باور کردنی نیست .
#ادامه_دارد ..
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ڪلیپ ✨
✨ #شهادت بهتره یا کار مهدوے؟؟
💎 رفقایی که آرزوی شهادت دارن ببینن
#سیره_مهدوی
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🌱🌷🌱
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔹 #سیره_شهدا
✨همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند، در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند، هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود، همیشه با وضو بود، به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش، آب وضویش را خشک نمیکرد، در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود، حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.
✨گاهی اوقات نمیگذاشت من متوجه کمکهایش شوم ولی به فکر همه بود، احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش میگذاشت، پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند، شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمعهای خانوادگی میگفتند مسلم خیلی به زن و بچهاش میرسد، اگر مبینا گریه میکرد تا نیمه شب بغلش میکرد و راه میرفت تا خوابش ببرد، هیچ موقع نمیگفت من خسته هستم، خیلی صبور بود.
💬به روایت همسر شهید
🌷شهید مسلم نصر
#شهدای_فارس
🌹🍃🌹🍃
@golzarshohadashiraz
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | آنهایی که به خاطر گرما میترسند برن کربلا خوب گوش کنند!
🔻از همین الان خودت را برای زیارت ارباب آماده کنید!
"اللهم عجل لولیک الفرج"
🌱🌷🌱
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃
شک ندارم
نگاه به چهره هایشان
عبادت است... عبادتی از جنس
مقبول به درگاه الهی
کاش شفاعتی
شامل حالمان شود...
شهدا گاهی نگاهی....
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz