ﻳﺎ ﻣﻘﻠﺐ اﻟﻘﻠﻮﺏ و اﻻﺑﺼﺎﺭ...
💐💐💐
*ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﺷﻬﺪا*
ﻫﻤﺮاﻩ ﺑﺎ ﻗﺮاﻋﺖ ﺯﻳﺎﺭﺕ اﻣﻴﻦ اﻟﻠﻪ
و ﺩﻋﺎﻱ ﺗﻮﺳﻞ
ﺑﺎ ﻣﺪاﺣﻲ ﻣﺪاﺣﺎﻥ اﻫﻞ ﺑﻴﺖ
🌺🌺🌺
*اﺯ ﺳﺎﻋﺖ 24 ﻣﻮﺭﺥ 29 اﺳﻔﻨﺪ ﺗﺎ ﻟﺤﻆﻪ ﺳﺎﻝ ﺗﺤﻮﻳﻞ*
👆👆👆
*ﺩاﺭاﻟﺮﺣﻤﻪ ﺷﻴﺮاﺯ. ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ*
🌹🌹🌹🌹
*ﻫﻴﻴﺖ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ*
🌾🌾🌾🌾
ﻟﻂﻔﺎ ﻣﺒﻠﻎ ﺑﺎﺷﻴﺪ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#هفت_سین_یا_ده_سین
نزدیک سال تحویل بود. همه بچه ها در تکاپوی آماده شدن برای نوروز بودند، هر کس به کاری مشغول بود، سفره هفت سین را پهن کرده بودند اما دریغ از یک سین که در آن باشد .رحیم از راه رسید و گفت: سفره هفت سین بدون سین که نمیشود، از چند روز پیش حسن تهیه سفره هفت سین را به عهده گرفته.
رحیم در پاسخ گفت:خیلی خوش خیالید اگر منتظر حسن هستید حتی یک سین هم برایتان پیدا نمیکند، مگر معجزه ای رخ دهد
اصلا حالا او کجاست؟
بچه ها گفتند خوابیده، رحیم با تعجب گفت خوابید؟تو رو به خدا بروید بیدار کنید ببینید اصلا می داند قرار است سال تحویل شود چه برسد به سفره هفت سین.
علی به سرعت به طرف حسن رفت و پس از مدت کوتاهی باز گشت و گفت این طور که شما میگویید نیست.حسن در خواب و بیدار بود که این حرفها رو به من گفت:برو تسلیحات بگو حسن گفته یک سرنیزه و اسلحه سیمینوف و یک تکه سیم خاردار بدهید. چهار سین ما بقی هم بعدا به شما خواهم داد هر سه سین را آوردیم ودر سفره قرار دادیم سفره تقریبا آماده بود البته منهای چهار سینی که قرار بود حسن بعدا بیاورد.
سه چهار دقیقه بیشتر به سال تحویل بیشتر نمانده بود که مرا پی حسن فرستادن تا چار سین باقی مانده را از او بگیرم. در همین حین حسن در حالی که سید رحیم را در بغل گرفته بود امد و گفت:
آقا رحیم هم سیده،هم ساعت داره هم کلاه سرش سبزه و هم توی جیبش سیب و سکه داره.
سید رحیم هم در ادامه گفت تازه سنجد هم دارم، دیروز که رفته بودم اهواز کباب گرفتم کمی سماق هم با کباب بهم دادن که هنوز آن را دارم بعصی از بچه ها هم مرا سعید صدا میزنند.
حسن گفت:حالا میخواهید به جای هفت سین ده سین پهن کنیم. اگر به نظرتان میرسد که هنوز هم کم است تا یکی از بچه های سروستان رو صدا کنیم بیاید سر سفره تازه دو،سه روز دیگر گردان میخواهد به سنندج برود
🌺🌺🌺🌺🌺
ﺧﺎﻃﺮاﺕ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﻓﺎﺭﺱ😁
☘☘☘☘☘☘
@shohadaye_shiraz
🔴حال و هوای بزرگان در لحظات تحویل سال
🔹مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی
ایشان همیشه قبل از تحویل سال مقید بودند که ۳۶۵ مرتبه دعای «یا مقلّب القلوب» را به طور کامل بخوانند و بعد از لحظه تحویل سال هم، مقید بودند که اوّلین چیزی که میل میکنند تربت امام حسین(ع) باشد.
🔹 آیت الله العظمی مظاهری
هر کس باید حساب گذشته را بکند و اگر گناهکار است، جداً توبه کند و با حالت توبه وارد سال جدید شود.
باید این آتش اختلاف که در همه خانهها رفته است، با دامن نزدن به آن خاموش شود و از گذشتهها هیچ حرفی زده نشود و گرمی و اتّحاد خانه و خانواده و مجالس با یگدیگر حفظ شود.
🔹آیت الله امینی
عید در صورتی مبارک است که از گناهان گذشته توبه کرده و تصمیم بگیریم در سال آینده گناه نکنیم. اگر به کسی ظلم کردهایم، در صورتی عید برای ما مبارک میشود که از ایشان طلب عفو و بخشش کنیم.
🍁🌷🌷☘
..
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﻛﺮﺑﻼ😔
ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﻣﺸﻬﺪاﻟﺮﺿﺎ😞
ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺭاﻫﻴﺎﻥ ﻧﻮﺭ و ﺷﻠﻤﭽﻪ 😔
ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﺎﻱ اﻋﺘﻜﺎﻑ 😞
👇👇
#ﺳﺎﻝ_ﺗﺤﻮﻳﻞ_ﺑﺎﺷﻬﺪا ﺭا اﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻳﺪ🌹🌹
ﻋﻴﺪﺩﻳﺪﻧﻲ ﺷﻬﺪا
👇👇👇
#اﻭﻟﻴﻦ_ﻣﺮاﺳﻢ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲ_ﻻﻟﻪ ﻫﺎﻱ ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 98🌹🌹
ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ #ﺳﻔﺮﻩﻫﻔﺖﺳﻴﻦﺷﻬﺪا
🌸🌸
ﻫﻤﺮاﻩ ﺑﺎ ﻗﺮاﻋﺖ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭا
#اﻣﺮﻭﺯ
اﺯ ﺳﺎﻋﺖ 16:45
🌺🌺🌺
ﺩاﺭاﻟﺮﺣﻤﻪ ﺷﻴﺮاﺯ / ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ☘☘☘☘
ﻫﻴﻴﺖ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ
شهدای غریب شیراز
ﻋﻴﺪﺩﻳﺪﻧﻲ ﺷﻬﺪا 👇👇👇 #اﻭﻟﻴﻦ_ﻣﺮاﺳﻢ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲ_ﻻﻟﻪ ﻫﺎﻱ ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 98🌹🌹 ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ #ﺳﻔﺮﻩﻫﻔﺖﺳﻴﻦﺷﻬﺪا 🌸🌸 ﻫﻤﺮاﻩ ﺑ
﷽
#ﻃــﺮﺡ_ﺁﻣـــﺎﺩﮔـےﺑــﺮاے_ﻣﻴﻬـﻤﺎنے_ﺷﻬـــﺪا
اﻳﻦ ﻫﻔﺘہ #قرائت ﺩﺳﺘــہ ﺟﻤﻌــے ﺫﻛــﺮ:
"أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ"
#هدیـــہ ﺑﻪ ائـــمہ اﻃﻬﺎﺭ(ع) و اﻣﺎﻡ ﺭاﺣﻞ , ﺷﻬﺪاﻱ ﺷﻬﺮﻣﺎﻥ و
و #ﺷﻬﺪاﻱ_ﮔﻤﻨﺎﻡ و
اﻣــﻮاﺕ و ﮔﺬﺷﺘــﮕﺎﻥ و...
🌹🌹
ﻫــﺮﻛﺲ ﺑہ ﻫﺮ ﺗﻌــﺪاﺩ ﺑﻪ مےﺗﻮاﻧـﺪ ﺩﺭ ﺧﺘــﻢ اﻳﻦ ﺫﻛﺮﺷــﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨــﺪ
👆👆👆
ڪاش بـا هـر
«کُلّنا عَباسُڪِ یا زینب » م
« اَنتَ حَقاً جُندُنـا » را
از لبــانش بشنـوم ...
#لبیک_یا_زینب
#ما_را_مدافعان_حرم_آفریدهاند
🍃🌹🍃🌹
#ﺻﺒﺤﺘﺎﻥ ﺯﻳﻨﺒﻲ🌹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪﺷﻴﺮﻋﻠﻲﺳﻠﻂﺎﻧﻲ #ﺳﺮﺩاﺭﺑﻲ_ﺳﺮ #ﺷﻬﺪاﻱﻓﺎﺭﺱ #ﺳﺎﻟﮕﺮﺩﺷﻬﺎﺩﺕ
شهیدے که محو جمـــال امــام(ره) شـــد!!🌹
🌷 با هماهنگی شهید آیت الله ربانی شیرازی با چند اتوبوس از شیراز جهت زیارت امام خمینی(ره) به جماران رفتیم. من به عنوان شاعر همراه کاروان بودم، حاج شیرعلی به عنوان مداح. امام که وارد حسینه سدند شور و شوق مثال زدنی جمعیت بود که در حسینه پیچید، از در و دیوار حسینه بیرون زد، چه چیز می توانست این موج خروشان را آرام کند جز دست مهربان امام که بالای سرما شروع به حرکت کرد. امام که روی صندلی شان نشستند، من پای تریبون رفتم. بغض گلویم را می جوید، رو به جمعیت شروع کردم:
شبم را مشعل صبح سپیدی
به قفل نا امیدی ها کلیدی
قسم بر واژه های سوره نور
خمینی، روح قرآن مجیدی
صدای صلوات جمعیت شعرم را قطع کرد. نگام به امام افتاد، لبخند زد شیرین و دلنشین. دلم ریخت. خراب شدم و دیگر نتوانستم کلامی بگویم. زبانم قفل شده بود شعرم بلند بود و در مدح امام، بار ها تمرین کرده بودم اما بیش از این دو بیت نتوانستم. بعد از من نوبت حاج شیرعلی بود. مؤدب پشت تریبون ایستاد. دو دستش را پائین کتش گره زده بود. چشم در چشم امام دوخته بود و ساکت و بی حرکت فقط امام رانگاه می کرد. هرچه شهید ربانی اشاره کرد، مردم اشاره کردند، فایده ای نداشت. همین طور محو جمال امام شده بود. اصلاً لب از لب باز نکرد. امام که حال حاجی را دید، بسم الله گفت و سخنرانی را شروع کرد.
ملاقات که تمام شد، بیروون حسینه ما در آغوش هم فرو رفتیم اشک بود که از چشمه چشم ما شروع به جوشیدن کرد و روی شانه های ما جاری شد. سوار اتوبوس که شدیم تا خود شیراز از امام می گفتیم و اشک می ریختیم، آنقدر اشک ریخته بودیم که چشم های ما شده بود یک کاسه خون. حاجی می گفت: «در محضر امام سکوت کردم اما دوست دارم لحظه شهادت، با تمام وجود فریاد بزنم: «خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار»
🌾🌷🌾
#سرداربی_سرحاج_شیرعلی_سلطانی
تاريخ تولد :1327 ـ شيراز
مسئول تبليغات تیپ امام سجاد
تاريخ شهادت : 2/فروردين/1361 ـ شوش
مزار شهيد:كتابخانه مسجد المهدي(عج) شيراز
🌷🌷🌷
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
..,...........
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz