1_43085615.mp3
11.2M
🎵 #صوت_شهدایی
✨میخوام امشب با
دوستای قدیمیم
هم سخن باشم
✨شاید من هم بتونم
عاقبت مثل شهیدا شم😔
🎤🎤 #سیدرضا #نریمانی
ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﺩاﻧﻠﻮﺩ👌👌
🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷مسلم تازه از خط برگشته بود. یکی از برادران بسیجی همراه ما پوتین نداشت. پدرم، شیخ شنبه به مسلم گفت: آقای شیر افکن این برادر بسیجی ما پوتین ندارد.
مسلم خندید و گفت: آشیخ شنبه، پوتین بهتر از پوتین من سراغ داری؟
سریع پوتینش را در آورد و به بسیجی داد، دستی از محبت به سرش کشید و صورت او را بوسید. بسیجی با خوشحالی فراوان پوتین را پوشید و رفت.
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺴﻠﻢ_ﺷﻴﺮاﻓﻜﻦ
#شهدای_فارس
🌹🌹🌹🌹🌹
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
..,...........
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
برای نماز که می ایستاد ، شانه هایش را باز می کرد و سینه اش رو میداد جلو
یک بار بهش گفتم:
«چرا سر نماز اینطوری می کنی؟؟»
گفت:«وقتی نماز میخوانی مقابل
ارشد ترین ذات ایستاده ای.
پس باید خبر دار بایستی و سینه
ات صاف باشد»
با خودم می خندیدم که دکتر فکر
می کند خدا هم تیمسار است.
#شهید_مصطفی_چمران🌷
💠 #ﺻﺒﺤﺘﺎﻥ_ﺷﻬﺪاﻳﻲ🌺
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
رضا کربلای ۴ به شدت مجروح شده و به فسا برگشت. بدنش پر از ترکش بود. باید عمل می شد. خودش که با سوزن ترکش را بیرون می کشید. کمی که بهتر شد. عصا به دست، با پای گچ شده گفت من باید برگردم جبهه!
گفتم مادر با این عصا چطور می خواهی بری جبهه!
خندید و گفت:اتفاقا الان چهارتا پا دارم بهتر می تونم بجنگم!
⚡️راوی: «مادر شهید»⚡️
,..............
مرحله دوم کربلای ۵ بود. حاج قاسم سلیمانی, فرمانده لشکر ثارالله در محاصره افتاده بود. کمک می خواست. مرتضی جاویدی را برای کمک فرستادم. حاج قاسم را که از محاصره بیرون کشید پشت بی سیم به رضا گفت:رضا, اتش دشمن روی من است, شهدا را عقب بکش!
چند دقیقه بعد،رضا بی سیم زد، مرتضی به حاج محمود«شهید ستوده جانشین تیپ المهدی(عج)» دست داد. خشکم زد. گفتم رضا جنازه مرتضی را بکش عقب.
با خونسردی گفت نگران نباش من حواسم به گردان فجر هست!
شهید حاج احمد کاظمی :فرمانده لشکر نجف» کنارم بود. گفت :عجب نیروهایی داری, با اینکه فرمانده شان شهید شده جا خالی نمی کنند!
⚡️«راوی: سردار اسدی»⚡️
🌹☘🌹☘🌹
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
..,...........
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
همـہ مے گویند:
خوش بحـال فلانے شهیــد شد🌹
امــا هیچکس
حــواسش نیست کہ فلانے
براے شهیــد شدن شهیـد بودن
را یــاد گرفت...🌸✨
{یھ جورے زندگےڪن خدا عاشقت بشھ}
#شهید_حججے💚
╭━━━⊰ツ⊱━━━╮
🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
یاد جادههایی بخیر
که آدمی را از بیراهگی ،
انحراف و چند راهگی ،
نجات میداد ..
و به مقصد بهشــت می رساند ...🌷
#ﺻﺒﺤﺘﺎﻥ ﺑﺎ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪا ﻣﻨﻮﺭ ﺑﺎﺩ 🌹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
کلام شهیدی که بی بی دوعالم رو دید....
برادرم !
تمام عالم هم اگربرایت #زلیخا شد
تو #بندگی کن
وبه حرمت نگاه #خدایت
بگذار
و بگذر...
اینگونه که باشی
#شهیدت می کنند...
🌷🌺🌺🌺🌺
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
1_71926382.mp3
16.13M
🍃 حال و هوایی داره این گمنامی
آخ چه صفایی داره این گمنامی
.
.
.
#پیشنهاد_دانلود
با نوای ﺭﺿﺎ نریمانی
🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#پیامکی_ازبهشت
اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند
به خانواده شهدا سر بزنید
زندگینامه شهدا را بخوانید
سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید
#شهیدمصطفی_صدرزاده
#یادش_باصلوات 🌹
#ﺭﻭﺯﺗﺎﻥ ﺑﺎ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪا ﻣﻨﻮﺭ ﺑﺎﺩ 🌺
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷اولین عملیاتی که مسعود شرکت کرد، عملیات شکست حصر آبادان بود و در این اولین حضور داغی ترکش را بر دست، پا و سرش چشید. پس از گذراندن دوره نقاهت، دست و پایش بهبود یافت اما بیش از 50 درصد بینایی خود را از دست داد. پس از اینکه پزشکان، حتی پزشک های آلمان از درمان چشم مسعود نا امید شدند به اتفاق مسعود به زیارت امام رضا(ع) مشرف شدیم. روزی برای زیارت به حرم آقا رفته بودیم به مسعود گفتم: «مادر، شفای چشم هایت را از امام رضا(ع) بخواه، ان شاالله، ایشان شما را شفا می دهد.»
خندید و گفت: «مادرم، من چیزی را که در راه خدا هدیه داده ام پس نمی گیرم!»
.......
🌷مسعود با آن بدن پر ترکش و چشمانی که بدون عینک دید کافی نداشت و حتی نمی توانست راه برود در منطقه بیش از یک فرد عادی کار می کرد. گاه کار هایی می کرد که از توان یک فرد سالم هم بر نمی آمد. کربلای 2 عینکش شکست، اما مسعود از پا ننشست. عینک مسعود جنس و شکل خاصی بود که در کشور امکان ساختن آن نبود و برای تعمیر حتماً باید به آلمان فرستاده می شد. با این حال مسعود عینک شکسته اش را داخل یک عینک موتور گذاشت تا بتواند در منطقه بماند و به کار خود ادامه دهد.
مسعود مدتی در تعاون لشکر بود و سر و کارش با خانواده شهدا، در منطقه تا بیکار می شد در خط می گشت و جنازه شهدا را جمع می کرد، می گفت: «تا زمانی که من هستم و می توانم نباید جنازه ای در خط به عنوان مفقود باقی بماند!»
........🌺🌺🌺🌺
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺴﻌﻮﺩﺻﻼﺣﻲ
#ﺷﻬﺪاﻱ ﻏﺮﻳﺐ اﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺱ
🌺🌹🌹🌺🌺
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
..,...........
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656