eitaa logo
شهدای غریب شیراز 🇮🇷
4.7هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
45 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻... تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫 🌷یک شب نوبت من بود به کمین بروم. در مسیر رفتن به سنگر کمین، صدای تیشه شنیدم! باتعجب به سمت صدا رفتم، صدا از درون یک کانال بود که مشخص بود تازه حفر شده است. داخل کانال سرک کشیدم. دیدم آقا منصور در انتهای کانال نشسته است، پای مصنوعی اش را به دیواره تکیه داده، و با تیشه به دیواره کانال می کوبد تا طول کانال را زیاد کند. کانال در کم کردن، تلفات ما در این خط مؤثر بود. خدا قوتی به آقا منصور گفتم و رفتم. دم صبح بود که برگشتم. دیدم منصور هنوز دارد تیشه می زند.عرق از سر و رویش می چکید و صورتش گُر گرفته بود. گفتم: منصور تو را خدا بسه، یکم استراحت کن، یکم بخواب!گفت: آقا جلیل بذار تا وقت هست و نفسی هست، به اسلام و به کشورم خدمت کنم.. راوی حاج جلیل عابدینی 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💔 🕯اسمـے گره‌گشا ٺر از اسم نیسٺ 🍂پایاטּ ‌هرچہ خواسٺم از او نـداد نیسٺ 🕯بیـטּ ٺمام صحـטּ و سراها طلوع صبح 🍂جایے بہ باصفائے نیسٺ (ع)🥀 .🏴 🏴هییت شهدای گمنام شیراز🏴 🔺🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔻به مناسبت شهادت حضرت جوادالائمه علیه‌السلام 🔸 آیت‌الله کشمیری: برای رفع مشکلات مادی به امام جواد (ع) توسل کنید.   🔹یکی از توصیه‌های آیت‌الله سید عبدالکریم کشمیری، توسل به حضرت جوادالائمه (علیه السلام) بود.  🔸بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید خانه و ماشین و رزق و ازدواج، از وی راهنمایی می‌خواستند. آن بزرگوار می‌فرمود: 🔹«سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد (علیه السلام) تقدیم کنید، حاجت شما را خواهند داد. گاه امر می کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرّب می دانست» 🔹منبع: روح و ریحان، ص ۹۳ ☘☘☘☘☘ ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
🌤️صبح که می شود باز کبوتر دلمان پر می کشد به بام و یاد شما شهدا به یادمان باشید 🍂گرداب دنیا دارد غرقمان می کند... _شهدایی 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🌟 🌟 8⃣ 1⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است.. ✅ قَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرتُ بِتَبْليغِهِ حُجَّةً عَلى كُلِّ حاضِرٍ وَ غائبٍ وَ عَلى كُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْلَمْ يَشْهَدْ، وُلِدَ أَوْلَمْ يُولَدْ، فَلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ. ✅ من آنچه مأمور به رساندنش بودم، ابلاغ نمودم تا حجت بر هر حاضر و غایب و بر هرکه شاهد بوده یا نبوده و هرکه بدنیا آمده و نیامده، تمام شود.باید حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت (این پیام را) ابلاغ نمایند. 📚فرازی از بخش ششم خطبه غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷تابستون بود از جاده جزیره رد می شدم. از گرما نمی شد نفس کشید. دیدم یه بچه کوچیک چفیه دور سرش پیچیده و تند تند داره گونی خاک می کنه... کنارش ایستادم ببینم کیه! چفیه را از سرش زدم کنار. دیدم مهدي ﻧﻆﻴﺮﻱ اﺳﺖ... 🌷پدر شهید محمود اسدی می گفت یه شب بارونی از مسجد می رفتم خونه. دیدم مهدی زیر بارون نگهبانی میده. نماز صبح دوباره از خونه رفتم سمت مسجد. دیدم هنوز زیر بارون داره نگهبانی میده! گفتم مگه شما پاسبخش ندارین. گفت چرا. اما تو بارون دلم نیامد کس دیگه خیس بشه... 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹🌹🌹🌹🌹: *داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * *. 🎤 به روایت مجتبی مینایی فرد آشنایی و یا بهتر بگویم دعوای ما با هاشم برمی‌گردد به یک سالی بعد از شروع جنگ. آن موقع من در اطلاعات تیپ المهدی بودم. فرمانده تیپ سردار علی فضلی بود. هاشم شیخی و تعداد دیگری هم در اطلاعات عملیات تیپ امام سجاد بودند. ما روز می رفتیم توی دیدگاه که مسیرهایی را برای عبور شب پیدا کنیم. بچه‌های اطلاعات تیپ امام سجاد هم همین کار را می کردند و ما در بحث دیده بانی ها با هم آشنا شدیم. وضع آنها از ما بهتر بود و امکانات بیشتری داشتند ،اما ما بچه های تیپ المهدی خیلی در مضیقه و تنگنا بودیم. دیده‌بانی ها را روز باهم انجام می‌دادیم صبحی که آفتاب توی چشم دشمن بود و فرصت خوبی برای کار دیده‌بانی بود. عصرها و برعکس میشد. توی همین بحث ما با گروه هاشم دعوایمان شد. دعوا هم روی یک قطب نما بود. یعنی ما شیطنت کردیم و قطب نمای آنها را برداشتیم و این شد به آنهایی که جر و بحث ما بالا گرفت. موضوع کشید به مسئولین بالاتر. از اطلاعات آن ها (شهید) حاج رسول استوار آمد . از طرف ماهم حاج کاظم حقیقت میانجیگری کرد. من آنجا هم دست از سر هاشم بر نداشتم و سر به سرش گذاشتم که یک مشت بچه آمده‌اند اینجا و چنان می کنند. این خیلی به هاشم برخورد. صورتش گر گرفت و دو قدم نزدیک من شد. گفت :« خب !! که می فرمایید ما یه مشت بچه هستیم؟!!» خندیدم .بقیه وساطت می‌کردم که کار به جاهای باریک نکشد. هاشم مچ دستم را گرفت و گفت :خوب اینکه کاری نداره! امشب باهم میریم شناسایی تا ببینیم کی بچه است! گفتم: ببینیم و تعریف کنیم. همان ساعت رفتیم دیدگاه دوتا گرفتیم که شب مسابقه را اجرا کنیم. بنا شد ما با گرای ۲۶۰ حرکت کنیم و برای گروه هاشم گرای ۲۶۵ در نظر گرفته شد. فقط ۵ درجه اختلاف داشتیم.وضع آن منطقه خیلی بد بود یک دشت هموار بود حتی یک بوته که بشود برای پوشش استفاده کنی نداشت. بعد از طی مسیر بین دو جبهه خودی و دشمن ردیف‌های سیم‌خاردار شروع می‌شد.می‌خورد به میدان مین منور که با مین‌های گوجه‌ای هم حفاظت می شدند.بنا بود هر تیمی زودتر برسد به موانع دشمن و یک جایی را مشخص کرده بودند که آنجا با هم الحاق کنیم. ما رفتیم و رسیدیم به موانع و برگشتیم .دیدیم از آنها خبری نشد.آنها از سمت راست ما رفته بودند و باید از همان سمت هم وارد می شدند، اما یک وقت دیدم از سمت چپ ما چند نفر توی تاریکی جلو می آیند.فکر کردیم گشتی های عراقی باشد تجربه زیادی هم نداشتیم که مثلاً نباید درگیر شد. تیراندازی را شروع کردیم.هرکدام ۱۰۰ تا تیر به طرف هم شلیک کردیم . مانده بودیم که چرا دو خط خودی و عراقی هیچ واکنشی نشان نمی دهند. ما دقیق در حد فاصل بین دو جبهه خودی و دشمن بودیم. نمی دانم حاج اسدالله اسکندری چطور فهمید که آنها گروه هاشم هستند. داد زد :بچه ها نزنید گروه خودی هستند. بعد صدای هاشم زد و هاشم هم جواب داد.حالا ما ترسیده بودیم نکند برای بچه ها اتفاق افتاده باشد و همراهان من که سالم بود نگران همراهان هاشم بودیم. به لطف خدا آنها هم آسیبی ندیده بودند.خلاصه رسیدند به ما و بعد از کلی خنده و خوش‌وبش معلوم شد ،گرا را اشتباه رفته اند و این باعث شده بود از سمت چپ ما سر در بیاورند. بعد از آن ماجرا بود که با هم دوست شدیم و اطلاعات در یگان کمک‌های خوبی به هم می کردند. .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
قبل از عملیات قدس ۳ خواستم با بسیجی ها برای آمدن به عملیات هماهنگ شود. مهدی نظیری،مصطفی اسداللهی زوج،ابراهیم دهقان و سید جمال میری و محسن رجبی. نگاهی به جثه و سن کم آنها کردم بین ۱۶ تا ۱۸ سال.. دلم نیامد به یک عملیات ایذایی که فقط رفت و برگشت بود و امکانات و پشتیبانی عملیات های بزرگ را نداشت بفرستم. قبل از عملیات توی سنگر بودم که مصطفی و مهدی ابراهیم جلوی من آمدند و هر سه نفر مثل ابر بهار اشک می ریختند. مصطفی با هق هق گفت: حاجی ما خبر کردید که از مسجد درس بیاییم اینجا بریم تو پشتیبانی .ما برای این نیامدیم. مصطفی را از قبل از انقلاب می‌شناختم پدر و مادرش فوت شده بودند و برادرش محسن در فتح‌المبین شهید شده بود و کسی را نداشت. گفتم باشه برید. عملیات قدس ۳ یک شب بیشتر طول نکشید و به موفقیت انجامید. خبر دادند همان بچه ها جاماندند. مصطفی وارد میدان مین شده یک پایش قطع و از شدت خونریزی به شهادت رسید .همراهانش به سبب جلوگیری از فساد پیکر در گرمای ۵۰ درجه او را در شیاری دفن و با خاک پوشاندند. بعد از جنگ پیکرش برگشت . مصطفی اسداللهی زوج 🌷🌱🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠 زندگی موفق در کلام امام جواد(علیه‌السلام) ▪️در امورات زندگی به کسی امید نداشته باش، که خدا تو را به همان واگذار می‌کند. *در روبیکا با حنیف همراه باشید* 🆔 https://rubika.ir/livehanif *در ایتا با حنیف همراه باشید* 🆔 Eitaa.com/hanif_shiraz *کانال فعالین فرهنگی حنیف۴* از طریق آدرس زیر به ما بپیوندید: 🆔 https://chat.whatsapp.com/BizF6quAS3bEgSAZbcMpMk
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫 🌷تعدادی سرباز فراری به لشکر دادند،‌همه اهل شر و دعوا،‌ با همه فرمانده گردان ها درگیر شدند،‌آقا منصور گفت همه اینها را با یک خط بدید من! همه را جمع کرد و با خود برد.. شهید استوار می گفت یک روز برای بازدید همان خط رفتم. دیدم صدای دعای توسل می آید، با تعجب دیدم این سرباز ها یک جا جمع شده و دعای توسل می خوانند،‌گفتم الان چه وقت دعا هست؟ گفتند:‌فرمانده ما،‌آقا منصور مریض شده،‌داریم برای سلامتیش دعا می کنیم! گفتم چند وقته مرخصی نرفتید؟ گفتند 3 ماه،‌گفتم به زور شما را نگه داشته،‌گفتند نه،‌خیلی اصرار می کنه شما به مرخصی برید، اما ما تا خود آقا منصور به مرخصی نره، ما ‌از جبهه بیرون نمی ریم. گویی آقا منصور به این دل فراری ها کیمیا زده بود که این طور متحول شده بودند!!! راوی سردار رسول نصیری 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
همیشه آرزو می کرد گمنام شهید شود و پیکرش پیدا نشود. 😔 خواهش می کرد برایش دعا کنیم اگر خدا شهادت را نصیب ایشان کرد، بدنش در منطقه عملیاتی باقی بماند و خوراک پرندگان شود!😭 آرزویش هم بر آورده شد.... ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻣﻔﻘﻮﺩاﻻﺛﺮ ﺑﻮﺩ .... وقتی پیکرش آمد، ذره ای گوشت بر بدن نداشت.. مجید رشیدی کوچی 🌹🍃🌹 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید