8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ بسیار زیبا
از عروسی های شهدا
💝🎊💝🎊
به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی ع و حضرت زهرا س
💗💝💗💝💗
هدیه به شهدا #صلوات
💖🌱💖🌱
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫
🌷چند ساعت می شد که از نقاط مختلف یکی از پادگان های ارتش کُره بازدید می کردیم و
این کار به صورت فشرده و پشت سرهم و بی وقفه انجام می گرفت. کُره ای ها کمترین مُهلت استراحتی به ما نمی دادند. اکثر ما جانباز و دارای عوارض متعددی بودیم. جلو ارتش کُره باید نشان می دادیم که این رزمندگان چیزی از آنها کم ندارند. کم کم از تعداد نفرات ما کاسته می شد و بچه ها به خاطر خستگی از ادامه بازدید انصراف می دادند.در این میان یک نفر آن هم با پای مصنوعی، بدون آنکه خَم به آبرو بیاورد، تا غروب آفتاب، کره ای ها را همراهی کرد و این باعث شگفتی فرماندهان کره ای شده بود. در آخر بازدید گفتند تا امثال این رزمنده، در رزمندگان شما هسست، شکست ناپذیرید!
و آن رزمنده کسی نبود جز "منصور خادم صادق".
راوی سردار احمد عبدالله زاده
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🍂می گفت رحیم, نه تنها برادر که بهترین دوست منه!
عملیات قدس ۳ تمام شده و گردان از شیار مالحه به عقب می امد. دمای هوا به پنجاه درجه می رسید, همه کلافه بودند و تجهیزات را از خود باز می کردند. دشمن هم با خمپاره بچه ها را بدرقه می کرد.
خمپاره ای لبه شیار خورد و ترکشش به کوله رضا چمن گرفت. کوله پر از موشک ار پی جی اتش گرفت. همه هاج واج نگاه اتش می کردند, رحیم فریاد زد رضا بدو...
رضا امد. دو برادر, رضا را که می سوخت گرفتند و با هم شروع کردند روی زمین غلطاندن, شکر خدا, به موقع او را خاموش کردند.
🌞نزدیک ظهر بود که بچه ها از شیار وارد جاده اسفالت شدند.اخرین خمپاره های دشمن هم برای بدرقه رسیدند. جاده اسفالت سرخ شده بود, هر دو برادر کنار هم به زمین افتاده و خونشان در هم پیچیده بود.
#شهیدان محمدرضا و رحیم زهتاب
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🍃🌹🍃🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🛑 #گــزارش 🛑
#کمک_مومنانه
#طرح_قربانی_اشتراکی
♦️ذبح قربانی روز اول ذی الحجه و سالروز ازدواج حضرت زهرا و امیرالمومنین ع🎊🎊🎊
🔹جهت سلامتی و ظهور امام عصر عج و رهبر انقلاب امام خامنه ای🔹
#ﺑﻪ_ﻧﻴﺎﺑﺖ_اﻣﺎﻡﺯﻣﺎﻥﻋﺞ و ﺷﻬﺪا
➖🔻➖🔻➖
ﺑﻪ ﺣﻤﺪاﻟﻠﻪ و ﺑﺎ ﻋﻨـﺎﻳﺖ صاحب الزمان عج , رسم ماهانه ﺗﻌﺪاﺩ ۴ ﺭاﺱ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ در یوم جاری ﺫﺑﺢ و توسط خادمین شهدا در مناطق فقیرنشین جنوبی شیراز در ﺑﻴﻦ ۱۱۴ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨــﺪ ، ،در حال توزیع می باشد
انشاءالله خداوند این امر خیر ، سبب سلامتی و ظهور منجی موعود امامـ زمان عج و رفع بلا و مصیبت و بیماری از همه عالم شود
شادے روح امام و شهدا و اموات بانیان خیر #صلوات
🌷▫️🌷▫️
#ﻫﻴﻴﺖﺷﻬــﺪاےﮔﻤﻨﺎﻡ_ﺷﻴــﺮاﺯ
#مرکز_نیکوکاری_شهدای_گمنام شیراز
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌱مےدانم
از اینجا ڪہ من نشستہ ام
تا
آنجا ڪہ تو ایستاده ای
#ای_شہید
فاصلہ بسیار است
اما
ڪافیستـ تو فقط دستم را بگیرے
دیگر فاصلہ اے نمی ماند
#صبحتون شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
@golzarshohadashiraz
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
6⃣ 1⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است..
✅ اَلا اِنَّهُ یَسِمُ كُلَّ ذى فَضْلٍ بِفَضْلِهِ، وَ كُلَّ ذى جَهْلٍ بِجَهْلِهِ.اَلا اِنَّهُ خِیَرَةُ اللَّهِ وَ مُخْتارُهُ.اَلا اِنَّهُ وارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحیطُ بِكُلِّ فَهْمٍ.
هشدار!
✅ هشدار! او (مهدی علیه السلام) هر ارزشمندی را به اندازه ی ارزش او و هر نادان و بی ارزشی را به اندازه ی نادانی اش نشان دار کند.
هان! او نیکو و برگزیده ی خداست. هشدار! اوست میراث دار دانش ها و احاطه دار بر اِدراک ها.
📚فرازی از بخش هشتم خطابه غدیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰سـاده و بے ریا بود, تمـام زندگیـش یڪ چفیـہ بود. ڪه زیر انـداز و رو انـداز و جانمـازش بود.
هـر چنـد وقـت یڪبار به بچه ها یک دسـت لباس خاڪی جدیـد مے دادند. بچه هـا لبـاس هاے ڪهنه را, در جاے مشخصے مے انداختـند و لباس نـو می پوشیـدند.
رضا اهـل لبـاس نو گرفتـن نبـود.
بچہ هـا ڪه می رفتـند, توےهمـان لـباس هاےمنـدرس مے گـشت و سـالم تـرین را بر مےداشـت و با لبـاس ڪهنـه خـود عـوض مےڪرد.مے گفـتیم خوب لـباس نو بگــیر!
گفــت:بیت المــاله, حیــفه, این لـباس ها را هــنوز میشــه استفــاده کرد!
🔰این هــم کوتـاه ترین وصــیت نامه اے ڪہ تا به حال دیـدم:
"بســم الله الرحمن الرحيم . اينجانب محمدرضا زهتاب فقط به خاطر #رضاے_خــدا و الله جانم فداي اسلام. که حياتم چه ارزشي دارد در برابر نام الله.والسلام"
#شهید محمد رضا زهتاب
#شهداےفارس
#ایام_شهادت
🌷🌱🌷🌱
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #شهیدان_هاشم_و_مجتبی_شیخی*
* #نویسنده_محمد_محمودی_نورآبادی*
* #قسمت_چهاردهم*
🎤 به روایت سید موسی حمیدی
از وقتی که تیپ فاطمه زهرا (س) با تیپ امام سجاد (ع) ادغام شد و لشکر فجر شکل گرفت باهاشم آشنا شدم. آخرهای سال ۶۱ بود تا پیش از آن فقط از هاشم شنیده بودم که خیلی نترس و چنین و چنان است. بعدش دیگر شدیم دوست صمیمی و به قول معروف یک جان در قالب دو تن.
پرکارترین کار شناسایی را در منطقه بیات دهلران داشتیم که گروه ما معروف بود به گروه فلق و تقریباً شبیه بود که شناسایی نرویم.چیزی که از آن مقطع خیلی توی ذهنم باقی مانده مسیری بود که باید توی روز روشن و در دید عراقی ها می رفتیم.یک مسافت حدود ۲۰۰ متری یعنی همان نزدیکی های غروب که راه افتادیم به پای یک ارتفاع که میرسیدیم هیچ راهی جز گذشتن از مقابل دید عراقیها نداشتیم.
چون راه دیگری نبود . اگر میخواستیم توی تاریکی شروع رفتم کنیم هم برای برگشت به روشنایی صبح میخوردیم.
همیشه به آن نقطه که میرسیدیم از احساس اینکه دشمن ما را ببیند دلهره داشتیم. اما هاشم خیلی راحت سرش را پایین می انداخت و به راهت ادامه می داد . اتفاقا من هم همیشه پشت سرش بودم میگفت: « سید را بخون و پشت سرم بیا»
آن مسیر و معمولاً میرفتیم و می آمدیم. تنها موردی که من دیدم هاشم خیلی ناراحت شد واکنش را هم به شکل دیگری نشان داد در یکی از شبهای شناسایی توی همان مسیر بود.
آن شب پره رفتیم نزدیک خط دشمن و یک جایی برای چند دقیقه استراحت کردیم. جای بودیم که بنا بود تامینها را بگذاریم و دوتایی جلو برویم. در همان حالت آرامش و سکوت بودیم که برادری بهنام طهمورثی که خیلی هم انسان بزرگواری بود از جا پرید و گفت :من یک صدای پا شنیدم.
بچهها گوش تیز کردند و بعد هم گفتند که صدای پا می شنوند. هاشم به من گفت: تو هم می شنوی؟!
گفتم :نه !گفت :من هم که نمی شنوم.
سه نفر نظرشان این بود که صدا می شنوند و احتمال میدادند که خطری تیم را تهدید میکند.من و هاشم هم متوجه نمیشدیم.
به ذهنم رسید که چون منطقه زیاد آهو داشت یک وقت آهوی چیزی از دامنه ارتفاعات بالای سرمان را از شده و مثلاً پایش صدایی داده باشد.
همین را به جمع گفتم اما آنها زیر بار نرفتند و در نهایت تصمیم بر این شد که کار شناسایی را در همان جا متوقف کنیم. هاشم خیلی ناراحت بود وقتی که قراره برگردیم و پرشتاب راه می رفت. من که به خیال خودم خیلی هم فرز بودم به او نمی رسیدم.
رسم بر این بود که باید فقط یک قدم با نفر جلوی فاصله میگرفت که ما یک غم ندیدم بین من و هاشم به آن سه نفر بالای ۱۰۰ متر فاصله است. یعنی فقط یک شبه از آنها پیدا بود. کار به جایی رسید که من با هاشم گلاویز شدم.
هرچه می گفتم که صبر کن تا برسند اول که هیچ نمی گفت فقط راه میرفت.بعد که من عصبانی شدم فقط گفت :بزار هر بلایی سرشون میاد ؛ بیاد!
می گفتم : آخه اگه افتادم دست و پاشون شکست چی؟!
میگفت :به جهنم که بشکنه! من میگم بریم کارامونو بکنیم اینا وایسادن به دعوا و مرافعه که نه خیر ما دشمن دیدیم و صدای پا میاد...»
میگفت و تندتند راه میرفت . آدمی نبود که خودش خسته شود بچه ها را.
#ادامه_دارد ...
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴سخنان قابل تامل شهید عبدالله زاده:
۹۰ درصد جنگ پشت جبهه هست
جبهه از داخل خونه شروع میشه
فکرمیکردم هیچوقت نترسم ولی خیلی ترسیدم!
کاری کن شهادت دنبالت باشه
شهید حسن عبدالله زاده در ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ در تدمر سوریه براثر اصابت موشک کورنت به دوستان شهیدش پیوست
#شهدا
#عند_ربهم_یرزقون
🌷🌹🌷🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫
🌷زمستان بود و برفُ بوران و جاده ای یخ زده و کوهستانی و حاج منصور که راننده بود.
با تکان های آرام ماشین خوابم برد. که یک لحظه از ترس از خواب پریدم، یادم افتاد منصور به خاطر مجروحیت سرش، بینائی چشم هایش کم است! بی آنکه متوجه شود بیدارم، زیر چشمی نگاهش کردم. فرمان ماشین را دو دستی و محکم گرفته بود. اشک از دو چشمانش قطره قطره جاری و در ریش انبوهش جاری بود. لب های درشتش آرام به هم می خورد و می گفت: یا زهرا، یا زهرا ...قلبم آرام گرفت، با نوای یا زهرا یا زهرا حاجی به خوابی عمیق فرو رفتم. دیگر راهش را یاد گرفته بودم، هر وقت مشکلی برایم پیش می آمد، دست به دامن آقا منصور می شدم می گفتم: حاجی یه توسلی کن! بعد از چند روز مشکلم حل می شد، خودش لو نمی داد اما مطمئن بودم مثل همیشه دست به دامن بی بی می شود. راوی سید رضا متولی
🌿🌷🌿🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#سیره_شهدا
🔹گروهان در محاصره بود، بچه ها ساعت ها بود که غذا نخورده بودند، همه از گرسنگی پشت خاکریز وا رفته بودیم، که مجید غیبش زد. ساعتی بعد آمد، لباس عراقی به تن داشت، با یک دیگ پر از برنج داغ! از بین عراقی ها رفته بود، از سنگر تدارکاتشان دیگ غذا را تک زده بود.
🔹تازه از بیمارستان مرخص شده بود. شنید زن پدرش بستری و نیاز به خون دارد. سریع خود را به بیمارستان رساند تا خون اهدا کند. پرستار آستین مجید را بالا زد، جای زخم تازه ترکش را که دید، گفت: «آقا از شما که نمی شه خون گرفت.» مجید آستین دست دیگرش را بالا زد و گفت: «از این دست که می شه خون گرفت!»
🔹صبح ها که بلند می شدیم، می دیدم تمام ظرف ها شسته و پوتین ها هم مرتب و واکس زده پشت در سنگر است. نفهمیدیم کار کی است تا زمانی که مجید شهید شد 😔
#شهید مجید رشیدی کوچی
سمت:معاون گردان امام حسن(ع) – لشکر 19 فجر
شهادت:20/4/1364 – میمک، عملیات قدس 3
🌷🌱🌷🌱
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨اطلاعیه🚨
با توجه به استقبال گسترده خادمین و محبان شهدا از مسابقه کتابخوانی *با آرزوی فرمانده* ( زندگینامه شهید خادم صادق) ، مهلت شرکت در این مسابقه تا ۴ مردادماه #تمدید شد
💢جهت اطلاع از نحوه شرکت در مسابقه به کانال شهداي شيراز در ایتا و سروش مراجعه نمایید:💢⬇️⬇️
در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
در سروش
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
همچنین شماره تلفن زیر در واتساپ جوابگو عزیران میباشد:
09029348988
🚨مژده .....یک خبر خوب..👌🚨
افراد متقاضی (غیر از شيراز ) جهت دریافت نسخه #رایگان این کتاب با مراجعه به لینک سایت زیر, نسبت به خرید کتاب به صورت رایگان و پرداخت فقط ۱۰ هزار تومان هزینه پست ، کتاب را در همه نقاط کشور دریافت کنند ⬇️⬇️
http://ketabefars.ir/book-2
🔺🔹🔺🔹🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز