eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
✍بخشی از دست نوشته عباس دوران در تاریح هشتم تیرماه سال 60 👇👇 🌸...دلم نمی خواهد از سختی ها با همسرم حرفی بزنم. دلم می خواهد وقتی خانه می روم جز شادی و خنده چیزی با خودم نبرم؛ نه کسل باشم، نه بی حوصله و خواب آلود تا دل همسرم هم شاد شود. اما چه کنم؟ نسبت به همه چیز حساسیت پیدا کرده ام. معده ام درد می کند. دکتر می گوید فقط ضعف اعصاب است. چطور می توانم عصبانی نشوم؟ آن روز وقتی بلوار نزدیک پایگاه هوایی شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم های همسرم دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به خاطر دل همسرم گرفتم و به خاطر او و مردم که این همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم. ولی همین که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین راپاره کردم، ریختم زمین. یعنی فکر می کنند ما پرواز می کنیم و می جنگیم تا شجاعت های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند؟😔 باید بازبان خوش قانعش کنم که انتقال به تهران، یعنی مرگ من...😞 چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است... 🌺🌱🌺 🌷 🌺🌹🌺🌹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫 🌷 چند روزی از شهادت حاج منصور می گذشت. سردار یداللهی تعریف کرد، چند روز پیش، قبل از شهادت حاجی یکی از بسیجی ها پیش من آمد و گفت: در خواب ديدم با حاج منصور در بياباني ايستاده ايم. ناگهان 4 فرشته، با پارچه اي سفيد که گویی طبقی نورانی بود روی زمین فرود آمدند. به سمت حاج منصور آمدند، یکی از آنها دست چپ حاج منصور را گرفت دیگری دست چپش را، یکی هم جلو و یکی هم پشت سر حاج منصور ایستادند و ایشان را تا روی طبق نورانی هدایت کردند. من هم به سمت آنها دویدم که مانع من شدند و گفتند: فقط ايشان را خواسته اند نه شما را. بعد هم آن طبق نورانی به سمت آسمان بالا رفت. راوی سید محمد عاطفه مند 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹روایت بسیار شنیدنی از اسطوره قهرمان پرواز 👌یاد قهرمان ملی ایران در سالروز شهادتش 🌷🍃🌷🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🛑 🛑 عید قربان ۳۰ تیرماه ۱۴۰۰ 🔹جهت سلامتی و ظهور امام عصر عج و و ﺷﻬﺪا ➖🔻➖🔻➖ ﺑﻪ ﺣﻤﺪاﻟﻠﻪ و ﺑﺎ ﻋﻨـﺎﻳﺖ صاحب الزمان عج , در روز عید قربان ﺗﻌﺪاﺩ ۵ ﺭاﺱ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ در یوم جاری ﺫﺑﺢ و توسط خادمین شهدا در مناطق فقیرنشین شیراز و بین ۱۳۲ نیازمندان شناسایی شده با همکاری خیریه های محلی ،در حال توزیع می باشد انشاءالله خداوند این امر خیر ، سبب سلامتی و ظهور منجی موعود امامـ زمان عج و رفع بلا و مصیبت و بیماری از همه عالم شود شادے روح امام و شهدا و اموات بانیان خیر 🌷▫️🌷▫️ شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌸[•🕊•]🌸 وقتی برایِ دنیایِ بقیه از دنیات گذشتے میشی دنیایِ یه دنیا آدم✨ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌟 🌟 7⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر ✅ مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا الَّذى قُلْتُ لَكُمْ وَ سَلِّمُوا عَلى عَلِىٍّ بِاِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ وَ قُولُوا: سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ اِلَیْكَ الْمَصیرُ ✅ هان مردمان! بگویید هر آنچه به شما گفتم و به علی با لقب امیرالمؤمنین سلام کنید و اکنون بگوييد؛ شنیدیم و فرمان میبریم. پروردگارا! آمرزشت خواهیم و به سوی توست بازگشت. 📚فرازی از بخش یازدهم خطبه شریف غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌹 *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹 و گرامیداشت شهید عبدالرسول گل ورز 🔹همراه با قرائت زیارت عاشورا 🔹 💢 *حاج مجتبی نادری زاده* 💢 : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ *پنجشنبه ۳۱تیرماه ۱۴۰۰ /از ساعت ۱۸/۳۰* ⬇️⬇️⬇️⬇️ *مراسم در و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار می‌شود* 🔺🔹🔺🔹🔺 🔹🔹🔹🔹 پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک: http://heyatonline.ir/heyat/120
روایت همسر شهید... در سال 65 سیل شدیدی در شیراز اتفاق افتاد. ⛈ ترمینال مسافربری شیراز (شهید کاراندیش فعلی) که در آن زمان در حال ساخت بود و هنوز به مرحله ساخت سقف نرسیده بود در اثر این سیل، چند روز زیر آب بود. 🌊 پس از مدتی که آب فرو نشست، شهید که آن زمان مهندس ناظر ترمینال بود با خوشحالی به خانه آمد و گفت «این سیل امتحان خوبی برای استحکام ساختمان شد. بحمدالله ستونها و پی ساختمان هیچ آسیبی ندیده و کاملا محکم و سالم مانده است». ✨این مسأله نشان از وجدان کاری و دقت کار ایشان داشت. 🌹🌷🌹🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * 🎤 به روایت محسن ریاضت هاشم می گفت : بچه ها نگاه کنید اگه آدم اراده کنه میتونه یه طناب دور تا دور کره زمین بکشه فقط اراده و عشق میخواد. این را سال ۶۳ و در منطقه دهلران و نزدیک شیار مالحه می گفت. یکی از مناطقی که ما چندین بار کار شناسایی کردیم .همان منطقه ی بیات بود. برای دیدگاه مشکل داشتیم. فقط یک ارتفاعی مشرف بود بر منطقه و ما می توانستیم به عنوان دیدگاه استفاده کنیم .ولی برای رسیدن به آن باید مسیری را کانال میزدیم که برای تردد زیر دید عراقی ها نباشیم. زمین آن منطقه هم خیلی سخت بود خیلی از بچه ها از جمله خودم امیدی به اینکه بشود در آن زمین کانال زد نداشتیم .هاشم که آمد پای کار وضع عوض شد. خیلی سماجت می کرد که کانال باید زودتر آماده شود تا بحث شناسایی برای عملیات قدس ۳ به جایی برسد. اکثر شبها که باید به شناسایی می‌رفتیم .شب هایی هم که استراحت می کردیم، بیل و کلنگ به دستمان می‌داد و باید کانال می‌کندیم. خودش هم یک لحظه بیکار نمی نشست. یک شب خیلی خسته بودیم خدا رحمت کند غلام ذاکرعباسی ،نشسته بود و کلنگ را آماده گرفته بود روی دوش ،تا هاشم می رفت سراغ گروه جلویی ، غلام چرا میزد . همین که سر و کله هاشم پیدا میشد ، از جا می پرید و کلنگ را محکم به زمین می زد . هاشم متوجه شده بود ‌اما به روی خودش نمی آورد . صدا میزد:« غلام چکار میکنی؟» _دارم کار میکنم مگه نمی بینی؟! ماهم می خندیدیم . من بهانه می آوردم که خاکش سفت است. سریع کلنگ را می گرفت و شروع می کرد به کندن:«شما بچه شهریار کار کردن بلد نیستین» دست از سر ما بر نداشت تا این که آخرش کانال را رساند به پای آن ارتفاع و عجب دیدگاهی هم برای ما درست شد . تازه از سر آن کامل خلاص شده بودیم که یک روز با آن شدیدی آمد و رودخانه ی میمه طغیان کرد . جاده ای که کنار رودخانه بود خراب شد و راه تدارکاتی ما به کلی قطع شد . ژاندارمری هم که آنجا خط داشت ، مشکل بیشتری پیدا کرده بود . ما که چند نفری بیشتر نبودیم ، اما گردان ژاندارمری بالای ۳۰۰ نفر نیرو داشت . هم ما و هم بچه های ژاندارمری مانده بودیم که برای آب و آذوقه چه کار کنیم .باز این جا هم ایده هاشم بود که جواب داد . روز از نو روی از نو ، این بار باید راه باز می کردیم . قبلا ما از مسیر میان بر با موتور به دهلران رفته بودیم .آمد به ژاندارمری گفت و کمک خواست تا جاده باز شود . یک آیفایی پر از نیرو با بیل و کلنگ برداشتند و رفتند .هر چه هاشم به من گفت تو هم بیا ، نرفتم . مجید خدایی تعریف کرد : آنجا هم ماجرای کانال کنی به شکل دیگری داشتیم . بچه های ژاندارمری ناامید شده بودن اما هاشم را که می دیدند کار می کرد ، کمک می کردند . مجید تعریف می کرد که یک تکه ای خیلی خراب بود .آن تکه را هاشم داد دست بچه های ژاندارمری و خودش رفت جلوتر .حالا بچه های ژاندارمری می خواستند کار را رها کنند که هاشم برگشت گفت:زودتری اینو آما ه کنید که یک کم هم جلو کار کنیم » آنقدر از خودش و بقیه کار کشیده بود که بالاخره یک راه میانبر راز کردند و فرمانده ژاندارمری به خاطر همان راه میانبر تشویقی گرفت .یعنی زحمت اصلی را هاشم کشید و تشویقی را او گرفت. .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
⚘﷽⚘ پنجشنبه است... وباردیگر مزار شهدا دل ها را به سوی خود می کشاند... دل هایی که این مکان راخلوتگاه خویش قرارداده اند و یکدل سیر دلتنگی را بر مزارشان می بارند... 💔 🍃🌹🍃🌹 ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ, قرائت زیارت عاشورا 👇👇 🚨🚨🚨🚨 تا دقایقی دیگر ⭕️⭕️ لینک هییت آنلاین با اینترنت رایگان: http://heyatonline.ir/heyat/120
آنلاین شوید مراسم شروع شد ⬇️⬇️ لینک پخش مستقیم با اینترنت رایگان http://heyatonline.ir/heyat/120
•°🌱 ✋🏻 ای بادصبا برسون به حسین«علیه‌السلام» سلآم برحسین«ع» سلآم از راه دور سلآم ای کربلآ سلآم ای نینوا سلآم ای خآمسِ آل عبا ♥️🌱 هوای حرم دارم ... ع 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🚨🚨 👈امام صادق(ع) فرمود: غذا دادن به یک مومن در روز عید غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق و یک میلیون شهید و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد. (بحار ج۶ ص ۳۰۳) 🎊🔹🎊🔹🎊🔹 اطعام عید غدیر عج و شهدا (عج) 🌿🌷🌿🌷 👈👈شماره کارت جهت مشارکت : ۶۰۳۷۶۹۷۵۰۶۶۱۵۴۸۰ بانک صادرات. بنام محمد پولادی 🚨لطفا با توجه به تعدد طرحها، مبالغ مربوط به اطعام غدیر را فقط به همین شماره کارت واریز نمایید🚨 🔹🍃🔹🍃 شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💚 🌤️صبح یعنی 💓تپشِ قلبِ زمان درهوسِ دیدنِ تو کہ بیایی و زمین گلشنِ اسرار شود 🌸 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🌟 🌟 6⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر ✅ معاشِرَ النّاسِ، فَبایِعُوا اللَّهَ وَ بایِعُونى وَ بایِعُوا عَلِیّاً اَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْاَئِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ كَلِمَةً باقِیَة ✅ هان مردمان! با خداوند بیعت کنید و با من پیمان ببندید و با علی امیرمؤمنان و حسن و حسین و با امامان از نسل آنان که پس از ایشان خواهند بود. امامانی که فرمانی پایدار در دنیا و آخرت اند. 📚بخشی از فراز یازدهم خطبه شریف غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
روضه داشتیم. چند تا از مهمان ها از استکان ها خوششان امد, به هر کدام دو تا دادم. وقتی احمد امد گفتم چهارتا استکان بیشتر نداریم, سختمه مرتب انها را بشورم. یه حواله بده از شورا بگیرم. سرخ شد. گفت به خدا اگه اتش کف دستم بگذاری که از ان سمت دستم بیرون بیاید از کارم برای خودم و خانواده ام سواستفاده نمی کنم! 🌷🌱🌷 🌷▫️🌷▫️🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
Merge.pdf
10.95M
نسخه پی دی اف کتاب *با آرزوی فرمانده* جهت مطالعه و شرکت در مسابقه لینک سوالات⬇️ https://survey.porsline.ir/s/MrCnKtV 🔹🔹🔹🔹🔹 توجه: با اجازه نویسنده کتاب نسخه پی دی اف فقط در جهت مطالعه و شرکت در مسابقه می باشد و هرگونه کپی برداری و چاپ ممنوع میباشد
🚨اطلاعیه 🚨 مسابقه بزرگ کتاب خوانی از کتاب آرزوی فرمانده (خاطرات سردار شهید حاج منصور خادم صادق)👏👏👌 شرایط شرکت در مسابقه: 1- نسخه فیزیکی📚 کتاب در مراسم هفتگی میهمانی لاله های زهرایی/ عصرهای پنجشــبه در قطعه شهدای گمنام شیراز ارائه می‌شود 💢نسخه الکترونیکی نیز از طریق کانال کانال شهداي شيراز مي باشد ⏬⏬👇🔍👇 ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz 2- پس از مطالعه کتاب، با مراجعه به لینک زیر سوالات مسابقه را پاسخ دهید😇⬇️ https://survey.porsline.ir/s/MrCnKtV 3- مهلت ارسال پاسخنامه تا ۴ مرداد 1400 می باشد.‼️‼️ 4- به ۱۰ نفر از کسانی که پاسخ صحیح را ارسال کرده باشند، به قید قرعه جوایزی اهدا می شود 🤩🎁(جایزه نفرات برگزیده کارت هدیه به مبلغ ۱۰۰ هزارتومان می باشد که انشاالله به همت خیرین تعداد آن اضافه خواهد شد)🎊🎊 شرکت در مسابقه برای عموم افراد در هر نقطه از کشور بلامانع می باشد لطفا نشر بدهید.... ⬇️⬇️⬇️⬇️
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * 🎤 به روایت محمدعلی شیخی چیزی که هاشم را متفاوت کرده بود ، جدای از بحث شجاعت و نترسی ، هوش بالا برای تجزیه و تحلیل آنی و لحظه‌ای بود. مثلاً برای شناسایی قدس ۳ در منطقه زبیدات  ، یک شب با برادری به نام عزیزاللهی رفته بود . این را خود عزیزاللهی برایم تعریف کرد که آنشب که هوش و تدبیری از هاشم دیده بود . می گفت که ما روی جاده شنی ، توی دل خاک دشمن پیش می رفتیم که دیدیم یک خودروی عراق نزدیک می شود. این ها می‌کشند توی شانه جاده و یک جایی مخفی می شوند تا خودرو را رد شود . به مجردی که آیفای عراقی می رسد هاشم یک قلوه سنگ را محکم به اتاقش می کوبد . عزیزاللهی خیلی از این کار هاشم ناراحت می شود . آنها چند کیلومتر توی دل دشمن بودند . عزیزاللهی می گفت تا آن سنگ خورد به اتاق آیفا راننده با سرعت بیشتر گازش را گرفت و رفت . بعد چیزی نگذشت که صدای بوق ممتد خودرو بلند شد. دستش را گذاشته بود روی بوق و همانطور بوق میزد . عزیزاللهی می‌گفت که ما قاعدتاً باید از این وضعیت رسیدیم اما هاشم شروع کرد به تجزیه و تحلیل که بله این نزدیکی یک مقر است و این مقر دژبانی دارد و بوق های ممتد راننده هم به خاطر ترس و اضطراب از آن صدای برخورد سنگ بوده و حالا می‌خواهد دژبان زودتر زنجیر را بیندازد. عزیزاللهی با نظرش مخالفت می‌کند که نمی‌شود به همین سادگی چنین قضاوتی کرد . هاشمی می‌گوید پس باید برویم و نگاه کنیم. می‌روند و اتفاقاً برخورد می کنند به مقر فرماندهی تیپ عراقی‌ها و همانجا یک کار شناسایی خوبی را انجام می‌دهند ، کاری که می‌شود گفت رمز موفقیت عملیات قدس ۳ شد . همیشه اعتقاد داشت که در کار اطلاعاتی از موضوعات پیش پا افتاده هم نباید صرف نظر کرد . کما این که از بوق زدن ماشین یک چنین تجزیه و تحلیل خوبی را برداشت می کرد . برای همین هم مسئولین لشکر روی شناسایی ها و تجزیه و تحلیل های هاشم حساب جداگانه‌ای باز می‌کردند . شناسایی های هاشم واقعاً کاربردی بود. .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
💫یادی از سردار شهید محمد اسلامی نسب 💫 🌷شغل پدر ما چوپانی بود و دام و حشم مردم روستا را به چِرا می برد.هنوز چهل روز از ولادت برادر کوچکم محمد نگذشته بود که پدرمان، "نجات اسلام نسب" بار سفر را از این دنیای فانی بست و به رحمت ایزدی پیوست. پدرمان مرحوم نجات، مردی مؤمن و دین دار بود. در روستا معروف بود، هر وقت در بیابان های اطراف، محلی را پیدا می کردند که رو به قبله صاف شده و تمیز بود، به اصطلاح برای نماز آماده شده بود، می گفتند: کار نجات است! محمد که طعم یتیمی را از کوچکی چشیده بود، از وقتی خوب و بد را فهمید، با چوپانی کمک خرج خانواده بود. سال 46، وقتی 12 ساله بود، به شیراز آمد، هم درس می خواند، هم کار می کرد. اول در پارچه فروشی، بعد هم در خیاطی. آنقدر امانت دار بود و کارش را خوب می کرد که یک روز صاحب کارش گفت: بگذارید، محمد شبانه روز پیش من بماند و باشد... راوی خواهر شهید 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
✍ﻭﺻﻴﺖ ﺯﻳﺒﺎﻱ ﺷﻬﻴﺪ: اي حسين! تو كه در كربلا يكايك شهدا را در آغوش مي كشيدي و مي بوسيدي و وداع ميكردي، آيا ممكن است هنگامي كه من نيز به خاك و خون مي غلطم، تو دست مهربانت را بر قلب من بگذاري و عطش عشق مرا به خود، سيراب كني؟!😭 خدايا! تو را شكر ميكنم كه مرا در كوي غم گداختي و در درياي درد، آب ديده كردي و در برابر حوادث روزگار، رويين تنم كردي تا سخت ترين مشكلات حيات و خطرناك ترين ضربه هاي تاريخ را عارفانه و عاشقانه تحمل كنم. امير سرتيپ جمشيد جاودانيان شهادت 🌹🌷🌹🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید     
👌 😷 👇👇 از نقاشے کودکان خود در موضــوعات مشخص شده عکس بگیرد و برای ما ارسال کنید 🙇‍♀ ۰۹۰۲۹۳۴۸۹۸۸ فقط،در واتساپ و ایتــا👆 👨‍👧‍👦👋 به ۶ نقاشے برتر ،طبق نظــر داوران هم جایزه مے دهیم...😃 👏💐🎁🎁🎈 البته انشاالله بانیان خیر ، کمــک کنند تعداد جوایــز بیشتر مــیشود 🎈مهلت ارسال نقاشی ها تا ۵مرداد۱۴۰۰🎈 جوایز هم پنجشنبه روز عید غدیر در مراسم هفتگی میهمانی لاله های زهرایی در گلزار شهدا اهدا خواهد شد... 🎊🎊🎊🎊 شادے دیگران یکے از اعمال غدیر هست ....🔅🔅🔅بشــتابید .... 🎀🎀😍😍🎀🎀 شهداے گمنام شیراز 🌺🌸🌺🌸 راستے به همه بچه هاے کوچولو خبر بدید 😊 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
❣️تو با خنده دوا کردی تمـام درد هایم را .. ✨کدام اکسیر جاویدی درون خنـده ات پیـداست .. #❤️شهید حاج حسین خرازی🕊 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌟 🌟 5⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر ✍امام صادق (ع) فرمودند: ✅ کسی‌که در این روز (عید غدیر) یک درهم به برادر مؤمن خود بدهد، برابر با صد هزار درهم در غیر این روز است. طعام دادن در این روز به یک مؤمن مانند طعام دادن به همه پیامبران و صدّیقان است ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * 🎤 به روایت محمود مظاهر. هاشم هیچ وقت دنبال آسایش نبود . همیشه می‌خواست در خط اول باشد تا بتواند روی تحرکات دشمن دقت نظر داشته باشد .آدم نبود که منتظر دستور یک مقام بالاتر بماند که او چیزی در خواست کند و برود دنبال کند. همیشه کنجکاو بود اگر نمی توانست شناسایی برود سراغ دیدگاه می رفت و دشمن را زیر نظر می گرفت. چیزی که من خیلی برایم جالب بود و سماجت و کله شقی بود.وقتی وارد منطقه دشمن می شدیم با چنان اعتماد به نفسی راه میرفت که انگار ن انگار توی زمین دشمن راه می رود. گاهی چنان بی محابا جلو می‌رفت که آدم می ترسید. هوای زمستان ۶۳ بود و در منطقه دهلران ارتفاعاتی را باید شناسایی می کردیم. ما افتاده بودیم با گروه فلق که مسئولش هاشم بود. یک شب راه افتادیم و  باید بالای ۱۰ کیلومتر توی عمق نفوذ می‌کردیم.هاشم هم اخلاقش طوری بود که خیلی پیره می کرد اگر محوری را به عهده می گرفت توی همه جزئیاتش ریز می شد و تا ته و تویش را در نمی آورد دست بردار نبود. در هر حال آن شب روی محور رفتیم جایی که خیلی به سنگرهای دشمن نزدیک بودیم رسیدیم یک جایی که دیدیم نمی شود زیر نور ماه جلو برویم چون عراقی ها ما را می دیدند. هاشم مسئول گروه تصمیم بر آن شد که بیست دقیقه استراحت کنیم  تا ماه رفت پایین راه بیفتیم. یک وقتی که بیدار شدید این یک ساعت و نیم گذشته. هاشم خیلی جا خورد ما باید طوری می رفتیم که برای برگشت به روشنایی برخورد نکنیم. سریع راه افتادیم و کار شناسایی را شروع کردیم. وضعیت طبیعی و جغرافیایی آنجا شرایط خاصی داشت با این حال علیرغم فرصت کم تلاش کردیم کار شناسایی آن را خوب انجام دهیم. اینها همه برمیگشت به تدبیر هاشم ، آدمی نبود که بخواهد برای رفع تکلیف کاری انجام دهد و بعد منجر به دادن اطلاعات غلط بشود و این اطلاعات سبب بروز مشکلات در شب عملیات شود. همیشه حرفاش این بود که بچه‌های گردان ها با اتکای اطلاعات و مسیرهایی که ماها انتخاب می‌کنیم وارد عمل می‌شوند.به همین خاطر خوش نداشت کارها ماست مالی شده و ناتوان در اختیار گردان ها قرار بگیرد. آن شب  تمام مشکلات به خاطر ضیق وقت از وضعیت سنگرهای دشمن و نوع موانع و شیوه‌های دفاع اطلاعات خوبی کسب کردیم خدا هم کمک کرد و زود کارمان تمام شد. در مورد دیگر هم با و مجید خدایی و بابایی رفتیم آن مرتبه روی برگشت کارمان به روشنایی کشید. تنها شانس مه صبحگاه بود.ما توی این همان مه گرفتگی خدا کشیدم جلو تا رسیدیم به رودخانه .دوروبرمان را نگاه کردم دیدم توی یک نعل اسبی در مواضع دشمن هستیم . با چشم خودم نگهبان عراقی را می‌دیدم که ۱۰۰ متری ما روی یک نقطه مشرف در جایی که ما بودیم ایستاده بود. نگاهی به هم کردیم هاشم داشت ذکر می گفت اصلا به روی خودش نمی‌آورد که توی چه شرایط گیر افتادیم. شروع کردیم و جعلنا خواندن و سینه‌خیز راه افتادیم. نمیدانم چطور شد آن نگهبان ما را ندید. بعد از آنکه آن را با هر بدبختی پشت سر گذاشتیم تازه رسیدیم به میدان مین و کمین های دشمن.این هم خودش ماجرایی بود با چه سختی کمیت را دور زده و میدان مین را رد کردیم . لطف خدا شامل حال مان شد تا رسیدیم به منطقه خودی. .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
... محبان و دوستان شهدا ، ان‌شاالله همت کنید هر چی زودتر مبلغ بدهی این زندانی جمع بشود تا در ایام عید بزرگ غدیر خبر آزادی این عزیز به خانواده ش برسد و دلشان شاد بشود👌👌 پس از هر تلاشی کم نذارید ...تبلیغات، استوری ، مشارکت و...... یاعلی ....
🌹🌹🌹🌹🌹: *داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * 🎤 به روایت سید موسی حمیدی شبی که بنا بود برویم دنبال تیم مفقودی من هم بودم. بقیه بچه ها همان روز به طرف اهواز حرکت کردند. شب من باهاشم و (شهید) رضا ذاکر عباسعلی رفتیم. رضا خیلی منگ و پیکر بود انگار فهمیده بود که برادر شهید شده است. این را نه رضا که ماها همه از همان ظهری که آخرین نماز را با هم خواندیم متوجه شدیم. اولاً غلام که به لحاظ سازمانی با تیم ترکی نژاد نبود دیگری بود. ناصر خدری هم کارش توی بحث شناسایی نبود . او هم بیشتر روی دیدگاهها کار می کرد. اتفاقاً همان روز پیچید به پای هاشم که تو یه کاری کن تا من را هم بگذارند برای یکبار هم که شده با اینها به شناسایی بروم .هاشم موضوع را با جعفر مومن باقری در میان گذاشت و او هم اجازه داد که ناصر برود. سر نماز ظهر و عصر آن روز ، غلام از اول تا آخرش گریه می‌کرد. همین ترکی نژاد که پیش نماز بود هم مرتب گریه می‌کرد.یعنی آن نماز را با اشک به جا آوردند. عجیب هم گریه می کردند بعد هم رفتند و دیگر برنگشتند. شب هوا ابری بود که ما رفتیم دنبالش بودید خیلی کم بود از رودخانه سومار که عبور کردیم  به قدری آب سرد بود که هاشم مجبور شد ماها را یکی یکی کول کند و از آب رد کند. دلش نیامد که ما خیس شویم بعد سردمان بشود خودش فدای بقیه شد. هاشم آن مسیر را چند بار رفته بود. با این حال هر چه میرفتیم نمی رسیدیم . یک وقت من دوربین دید در شب را آماده کردم و خوب به ارتفاعات دور و اطراف نگاه کردم . منطقه خیلی ناآشنا بود موضوع را با هاشم درمیان گذاشتم. او هم دوربین را گرفت و نگاه کرد و گفت :سید میدونی ما کجاییم؟!» گفتم :نه فقط همین قدر می دانم که منطقه را نمی‌شناسم» با رضا که مشورت کرد و او  هم حال و دل حرف زدن نداشت. بی حوصله گفت که نمی داند. هاشم گفت : ما حدود ۵ کیلومتر پشت سر دشمنیم. ما ندانسته نفوذ کرده بودیم پشت سر دشمن و خبر نداشتیم. برای اینکه برگشتمان به روشنایی صبح نخورد خیلی با عجله برگشتیم . آمدیم تا رسیدیم جایی که خط اول عراقی‌ها بود و احتمال می دادیم بچه ها توی تله مین ها افتاده باشد. دشمنان منطقه را خیلی پیچیده کرده بود . هم از نظر موانع و هم از نظر نیروی انسانی ، نگهبان ها و کمین های متعددی را کار گذاشته بود . همانجا برای ما مسجل شد که تیم با مشکل خاصی مواجه شده است . چون آن دقت و وسواس بیش از حد عراقی ها بیانگر این بود . رضا گریه می‌کرد و هاشم با سینه پر درد زل زده بود به موانع و نگهبان های عراقی و ساکت بود. .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
شهدای غریب شیراز
🚨اطلاعیه 🚨 مسابقه بزرگ کتاب خوانی از کتاب آرزوی فرمانده (خاطرات سردار شهید حاج منصور خادم صادق)👏👏👌
🚨اطلاعیه🚨 اخرین مهلت شرکت در مسابقه کتابخوانی *آرزوی فرمانده* زندگینامه شهید حاج منصور خادم صادق ⏩فردا (۴ مرداد)آخرین مهلت شرکت....⏪ لطفا جهت پاسخ به سوالات هر چه سریعتر به لینک زیر مراجعه نمایید : https://survey.porsline.ir/s/MrCnKtV
🚨مبلغ جمع آوری شده برای طرح آزادی زندانی🚨 تا الان ۲ میلیون ۳۰۰ هزار تومان .... تا ۱۸ میلیون خیلی عقبیم.....😱😅 یه همت دسته جمعی..... به نام امیرالمومنین ع و حضرت زهرا س...