*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_حبیب_فردی*
* #نویسنده_آرزو_مهبودی*
* #قسمت_پنجاه_پنجم*.
قسمت آخر
آقا حمید میگوید: «جنازه حبیب را که آوردن جلوی مردم یک قطره هم اشک حتی توی غسالخانه هم که می شستمش گریه نکردم.طوری که بعضی ها حتی میگفتن انگار یک ذره هم دلش نسوخت که برادر جوانش اینطور کشته شده...»
می پرسم :چرا؟
_خودم هم نمیدونم اصلا انگار اون موقع خدا یک صبر عجیب و آرامشی به من داده بود. خودم الان گاهی که بهش فکر می کنم برام تعجب آوره.
حبیب رو که اینقدر دوستش داشتم با بدن سرد و سوراخ سوراخ شده گذاشته بودند جلوی روم و شکم در نمیومد.
مکثی میکند و ادامه میدهد: روی زخمهای تنش هم دست کشیدم و گریه نکردم.
می گویم :خیلی عجیبه شاید اینقدر شد که شده بودیم که اصلا گریه کردن یادتون رفته بود.
میخندد :«نمیدونم شاید! ولی نه ! چون شب قبل از خواب دیده بودم یه جورایی آمادگی داشتم.وقتی که جنازه رو دیدم با ورود این همه زخم آرامش خاصی توی صورتش می دیدم . انگار که داشت بهم می گفت:« بالاخره به آرزوم رسیدم کاکو!»
آهی می کشد و می گوید :«البته همان شب وقتی آمدم خانه قاب عکسش رو گذاشتم جلوی روم و اون موقع بود که اشکام ریخت پایین . یک دل سیر گریه کردم . کلی باهاش درد دل کردم. اصلاً فکر نمی کردم به این زودی بره اینطور غریب و تنها..»
_مثل این که اون شبی هم که شهید شدن آتش بس بین همه گروه ها اعلام شده بود.
_آن زمان دولت مهندس بازرگان بود و ایشان دستور آتشبس داده بودند.اما دموکراتها اعتنایی به فرمان آتش بس نمی کنند و همین که ماشین سپاه را توی جاده میبینند میبندنش به رگبار گلوله»
می گویم: دوست و رفیقام چی می گفتند ؟کسانی که باهاش بودند تا زمان شهادت؟!
_یکی از دوستان صمیمی روی صحنه درگیری امشب بودند آقای اصغر حسین تاش, خیلی ما را دلداری می دادند اصغر آقا که هنوز هم توی سپاه مشغول به کارند بعدها به من گفت: «خاطرت جمع! برادرت الکی خودش را به کشتن نداد .خیلی از آنها را هلاک کرد و بعد خود شهید شد»
میگویم :خب بعد از شهادت ایشان چه شد که سوسن خانم را برای برادر کوچکتر تو خواستگاری کردید؟ نظر خودشون چی بود ؟راضی بود یا فقط طبق نظر بزرگترها این وصلت سر گرفت؟!»
حمید آقا جواب می دهد: «اولین قصد نداشتیم البته سوسن هم خودش به موقع نظر نمی داد می گفت هرچه مادرم بگه.چند نفر از آشناهامون توی خواب دیده بودند که شهید بهشون گفته سوسن باید با برادرم مجید ازدواج کنه. اونا هم گفتن به ما ولی زیاد جدی نگرفتیم. آخه مدت زیادی از شهادت حبیب نگذشته بود.
_چقدر گذشته بود؟!
_تقریباً یک سال یا شاید کمی کمتر!
_خب چی شد که راضی شدین؟!
_بعدش مادر سوسن خودش خواب دید. اینجا که فکر کردیم سر گرفتن این وصلت باعث شادی روح شهید میشه.چند ماه بعد ازدواج سوسن را با برادرم مجید ترتیب دادیم.
_و به سلامت این وصلت خیلی هم وصلت فرخنده ای بود؟!
_بله خدا را شکر! الان همان طبقه بالای همین خونه زندگی میکنند و یک پسر هم دارند کلاس سوم ابتدایی اسمش را گذاشتند حبیب!
_واقعا !!پس شما دوباره یک حبیب فردی دارید؟!
_بله داریم.
#شادی_روح_شهید_حبیب_فردی_صلوات
https://chat.whatsapp.com/CzPsk4NOD9M9jH4vFR23gP
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁صوت شهید محسن فخریزاده درباره شهید #حاج_قاسـم سلیمانی
#شهیدفخری_زاده
#سرداردلها
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهدا
در واتساپ:
https://chat.whatsapp.com/BWYt9AXokIyI7n5VyrsVDG
#نشردهیـد
💫یادی از شهیدآیت الله سید عبدالحسین دستغیب 💫
🌷سید عبدالحسین در نجف در محضر آیت الله محمدکاظم شیرازی درس می گرفتند. ایشان به سید عبدالحسین اجازه اجتهاد داده بودند. به خاطر احاطه علمی سید عبدالحسین، آیت الله شیرازی از ایشان می خواهد که در نجف بماند و ارجاع احتیاطات را به ایشان می دهد.(کاری که مراجع به شاگردانی که می خواستند جایگزین خود کنند می سپردند.)
مرحوم آیت الله محمدتقی بهجت که هم درس آیت الله دستغیب در محضر آیت الله شیرازی بودند می گفتند یک شب در عالم رؤیا دیدم هنگام ورود آقای دستغیب به شیراز مردم جلو دروازه قرآن باپرچم ها و علم های زیادی اجتماع کرده اند و منتظر قدم ایشان هستند.
صبح روز بعد خوابم را برای مرحوم شیرازی نقل کردم. ایشان همان جا رو به آسید عبدالحسین گفتند:شما هر چه زودتر به شیراز مراجعه کنید که مردم منتظر شما هستند!
بعد از این اجازه استاد،آسید عبدالحسین بار سفر می بندند و به شیراز باز می گردند و این بازگشت منشاء خدمات زیادی برای مردم شیراز می شوند.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 #سیره_شهدا | #عند_ربهم_یرزقون
🔻مدیر مدرسه می گفت:
آقا ابراهیم از جیب خودش پول میداد به یکی از شاگردها تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنیر بگیرد. آقای هادی نظرش این بود که اینها بچههای منطقه محروم هستند و اکثرا سر کلاس گرسنه هستند، بچه گرسنه هم درس را نمیفهمد.
من با آقای هادی برخورد کردم و گفتم که نظم مدرسه را بهم ریختی. در صورتیکه هیچ مشکلی برای نظم مدرسه پیش نیامده بود، بعد هم به ایشان گفتم حق نداری اینجا از این کارها بکنی و آقای هادی از پیش ما رفت. حال همه بچهها و اولیا از من خواستند که ایشان را برگردانم و همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف میکردند.
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
بسمه تعالی
بدینوسیله کسب لوح سپاس و تندیس پنجمین جشنواره ملی فانوس بخش استان فارس ویژه تولیدات هنری و سینمایی، توسط خادمین شهدا در هیئت شهدای گمنام شیراز تبریک عرض می نماییم.
امید است منبعد نیز با نشر آثار و سیره شهدا بخصوص شهدای غریب استان فارس ، بتوانیم در راه ترویج فرهنگ شهادت قدمی برداریم .
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔹🔹🔹🔹
🌱خنـده های دلنشین شهدا
نشان ازآرامــش دل دارد
✨وقتی دلت با"خـــدا"باشد
لبانت همیشه می خنـــدد
اگر باخدا نباشی هرچقدر هم شادی کنی، آخرش دلت غمگین است💔
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
#ماجراےطوطےهاےعاشق_یڪ_شهید🌷
🔰 دو طوطے در خانه نگهـداری می ڪرد. این دو پرنده عــلاقه ی زیادے به او داشتنــد.😍😊
🕊️پرنــده ها در آخریــن روزےکه شهیــد آمــاده ی رفتن به جبهــه بود، خیلی سـر و صدا و بی قراری می کردند.🤔
🔰چند قدمــی تا در خـانه رفتنـد،دوباره به ســراغ آنها آمدنــد و با لبخــند از من پرسـیدند: «میدانے اینهــا چه می گوینــد؟!»
گفــتم: «نـه!»
گفـت: «اینـها سـفارش مے کـنند که در جبهـه باید بجنگے و حتما #شـهید شوی!»💔
گفتـم: «این چه حرفیه؟! مگر هر کس که رفت جبهه، شـهید می شـود؟ 😡
ان شاء الله حالا حالاها باید خدمت کنید.🤲
پس از خداحافظے در آخرین لحظـه برگشـت و گـفت: «اگر که من شـهید شـدم، طوطے ها را آزاد کنید.)
🔰روز هـفتم وقتے طوطے ها را آزاد کردیـم، هر دو پرواز کردند و با وجودی که قبرهای زیاد دیگری هم در گلزار شهدا بود، اما مستقیما روی قبر محمد صادق نشسـتند و شروع به نوڪ زدن قـبر کردند.😳😭
#شهیدمحمــدصادق_ســرنوبه
#شهداےفارس
#ایام_شهادت
🦋-🍃🍃-🦋
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ|#شهید_شهریاری
🔻مبالغ زیاد کار کرد شهید بعد نتوانست مسئله رو حل کنه گفت بریم مسجد...
#سالروزشهادت
🍃🌷🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🍃🌷🍃🌷
علاقهاش از آنجا به رزمی¬کاری بیشتر معلوم میشد که حتی در مسابقات باز و بسته کردن کلاشینکف چشم بسته هم نفر اول شد.
درس میدان موانع را بیشتر بچهها از زیرش فرار میکردند ولی ایمان عصرها هم که همه در حال استراحت بودند درسی را که صبح گذرانده بود، تمرین میکرد.
توی دانشگاه برای مراسم استقبال از رهبری هم بین هزار و دویست نفری که راپل آموزش دیده بودند، چهار نفر انتخاب شدند که یکی از آنها ایمان بود.
📚برگرفته از کتاب «دریچه ای رو به ایمان» مادرانه های شهید ایمان خزاعی نژاد
#شهید ایمان خزاعی نژاد
#شهدای_فارس
#شهیدمدافــع_حرم
#ایران_قوی
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💫یادی از شهیدآیت الله سید عبدالحسین دستغیب 💫
🌷مرحوم آیت الله قاضی، قبل از فوت به شاگردانش وصیت کرده بود که خدمت آیت الله شیخ جواد انصاری همدانی در همدان برسند و مراتب سیر و سلوک خود را پیش ایشان ادامه بدهند. سیدعبدالحسین و رفیقش آیت الله شیخ حسنعلی نجابت هم به سفارش استاد، مرتب خدمت آیتالله انصاری می رسیدند. شاگردان و نزدیکان آیت الله انصاری مکرر نقل کرده اند که ایشان، نسبت به این دو نظر ویژه داشتند و آنها را برترین شاگردان خود می دانستند.
یک بار در دهه چهل، به اتفاق آقای نجابت و دستغیب خدمت ایشان رسیده بودیم. آسید عبدالحسین مرتب از ایشان می خواستند راه رسیدن به فنا را به ایشان نشان بدهند. آقای انصاری سر پائین انداخته و سکوت کردند. وقتی که آسید عبدالحسین برای کاری بیرون رفتند، آقای انصاری سر بلند کردند و گفتند: این سید برای رسیدن به مقام فنا خیلی اصرار می کند ولی نمی داند که مقام فنای او باعث شهادت و کشته شدنش به دست دشمنان اسلام می شود!
این چنین آیت الله انصاری، حدود 20 سال قبل از شهادت، شهادت آسید عبدالحسین را پیشگویی کردند.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#عکس_شهادت 🍁
"آقا حمید همیشه میگفت من آخرش شهید میشم :)
یه روز به من گفتن بیا با هم عکس برای شهادت رو انتخاب کنیم انتخاب کردیم ....
بعد از اعلام خبر شهادت من رو منزل مشترک بردن و من کامپیوتر ایشون رو روشن کردم و بدون معطلی فایل عکس های شهادت رو برداشتم
هیچ کس باور نمیکرد که ما تا این اندازه آماده برای شهادت بودیم 🥀🍂"
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
✨به حق که حسینی بودید و با الهام از عاشورا جنگیدید 🥀
حسینی زیستید
حسینی مبارزه کردید
و جمعی از شما حسینی در راه خدا شهید شدید ....🌿
ای کاش ما هم میتوانستیم.....💔
#صبحتون شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
#ﭘـﻴﺶ_بینےیڪشهیــد
🔰شب شــهادت محــمد بــود.امــام جمــعه شیراز با منزل ما در تویسـرکان تماس گرفت 📞و تسـلیت گفت.🏴
ایـشان گـفتند:یک چیزے را مے گویم که شما بدانــید خداوند چقدر او را دوست داشته که همان چیزی را که از خدا خواسته است به آن رسیده.. .😳
جمــعه اے ڪه مے خواســتند به جـبهه بـروند در شیـراز سخـنران قبل از خطبه بودند و در آخر صحبتهایشان آن شـهید عــزیز فرمودند:
مـن ایــن بار که به جبــهه بــروم می دانـم که بر نمے گـردم و شـهید خواهم شد و امــیدوارم که جســدم هم به میان مردمم بر نگردد و شهــید گــمنام شــوم!😔
و همـان هم شد که حتـے ساک ، پلاک و وصــیت نامه و هیچ چـیزی از او به ما نرسید و او به حق #شهـیدگمــنام است.🌹
#شهیدمحمدمراتی
,#شهـدای_فارس
🌷🌷🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
کتاب صوتی «دریچه ای رو به ایمان» قسمت اول.mp3
19.46M
🎙 کتاب صوتی «دریچه ای رو به ایمان»
مادرانه های شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد
🎙گوینده : مهدی رضاییان فرد
📻فصل اول :خانه هایی از جنس محبت
⏱مدت زمان 20:13
#کتاب_صوتی
#قسمت_اول
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
💫یادی از شهیدآیت الله سید عبدالحسین دستغیب 💫
🌷یکی از مصاحبان و همران سید عبدالحسین حاج مؤمن شیرازی ( محمدحسن شاهچراغیان) بود. مشهور بود که می گفتند شبی به امام زمان(عج) متوسل می شود، امام زمان(عج) به ایشان امر می کنند، در خدمت سید عبدالحسین باش که آینده درخشانی دارد.
ایشان از آن زمان به خدمت سید عبدالحسین می آیند و به مدت سی سال، تا زمان مرگ به ایشان خدمت می کنند. سید عبدالحسین در وصف این یار باوفای خود می گوید: معروف بود که حاج مؤمن پی در پی در خدمت حضرت حجه(عج) می رسد و این واقعیتی انکار ناپذیر بود. محفل نورانی او مرا بی اندازه خوشحال می کرد. وقتی نیایش های پر حال و نشاطش را می دیدم اراده ضعیفم جانی تازه می گرفت و گویی چنان قدرت می یافتم که شیطان در برابرم ناتوان می شد و این برکت روح های عالی است. شب ها با هم دعا می خواندیم و از نکته های دقیق و لطیف آن غرق در محبت الهی می شدیم و حاجی مثل باران اشک می ریخت و از شدت گریه شانه هایش می لرزید. و آنگاه که ماه رمضان بود دیگر لذتی دو چندان بود، شب تا به صبح به نماز و دعا مشغول بودیم و من از فیض همراهی حاجی خوشحال بودم.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابراهیم می گفت:
همیشه به دنبال حلال باش!
مال حرام زندگی را به آتش می کشد
پول حلال کم هم باشد #برکت دارد
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اشاره سردار سلیمانی به قرارگیری در یک قدمی شهادت در فتح بستان در دستنوشته خود به فرزندش
🔹انتشار به مناسبت سالروز فتح بستان
#سرداردلها
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🍃نمےشناسمِتـان
امّـا
در این قاب تصــویر،
نگاهتـان خیلـے آشناست
اینقدر ڪہ دلتنـگتان مےشوم💔
ڪاش شرمنـده نگاه آشنایتـان نباشم🥀
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
#لودرتبلیغـــات!
لشڪر بایددرکوشــک خاڪریز میزد،اما تا صـــدای لودر ها بلند مــیشد،عراق منطقـــه را میـــکردجهنـــم!
ابوذر یک ساعــت صداے لودر را ضبــط ڪرد ورفــت جایے که حساسیــتی نداشــت و شروع ڪردبا بلندگوے تبلیغات صـــداے لودر پخــش ڪردن،عراقـی هـا هـم تاصبــح سرڪار بودنـد وآتـش روے بلندگویش میریخــتند!
ماهم باخیال راحـت خاڪریز را تمـام ڪردیم.
#شهید نوذر (ابوذر) دهقــان
سمت: جانشـین تبلیغات لشکر 19 فجر استان فارس
شهادت:کربلای ۴
🌹🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
نشردهید
شهدای غریب شیراز
🎙 کتاب صوتی «دریچه ای رو به ایمان»
مادرانه های شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد
🎙گوینده : مهدی رضاییان فرد
📻فصل اول :خانه هایی از جنس محبت
⏱مدت زمان 28:55
#کتاب_صوتی
#قسمت_دوم
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
21.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ | #روایتگری
🌟 خمینی مارو تکون داد ....
🔻 روایتگری حاج محسن سوهانی در بزرگترین گلزار شهدای جهان
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهدا
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد
💫یادی از شهیدآیت الله سید عبدالحسین دستغیب 💫
🌷پدرم، سید عبدالحسین، در منزل، برای همسر و فرزندانشان، مردی آرام و مهربان بودند. آنقدر در خانه با محبت بود که به اصطلاح ایشان را می پرستیدیم. با اینکه وجوهات و مبالغ زیادی به پدر می رسید، اما ما زندگی خیلی ساده و بدون تشریفاتی داشتیم. یکبار تابستان بود، پدر توی حیاط نشسته بودند و از گرمای زیاد خود را باد می زدند. مادرم گفتند: خب اقا یک باغی بخرید تا بتوانیم از این گرما نجات پیدا کنیم. پدر رو به مادر گفتند: ان شاالله توی بهشت، ان شاالله به تو قول می دهم که توی بهشت خدا بهترینش را به ما بدهد!
مادر ما بیمار شد. دیگر امیدی به زنده ماندن ایشان نبود. مادر ما بیمار شد. دیگر امیدی به زنده ماندن ایشان نبود.حال مادر بد شد. صدا زدیم که آقا مادر... سریع ایشان آمد، سر همسرشان را در آغوش گرفتند و در حالی که دست به سر ایشان می کشیدند می گفتند: برو، ناراحت نباش، الآن خدمت جده ات فاطمه الزهرا می رسی... همین طور به مادر دلداری دادن تا مادر به رحمت خدا رفتند، پدر چشمان مادر را بست و سرشان را روی زمین گذاشتند...
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هوا تاریک روشن بود، راه افتادم در میانه ارتفاع به پست امداد رسیدم
دیدم چند مجروح را آماده کردند تا هلیکوپتر بیاید.
حاج رسول استوار هم زخمی بودند. بین ایشان و همرزمش بگو مگو بود.
ایستادم ببینم ماجرا چیست. متوجه شدم امدادگران میخواهند حاج استوار را اول بفرستند ولی او به شدت مخالفت میکرد و میگفت اول بسیجیها و پاسدار وظیفهها را بفرستند،میگفت: اگر دوباره هلیکوپتر آمد من میروم.
من به راه خودم ادامه دادم، بعد که پیگیر شدم گفتند هلیکوپتر برای بار دوم نیامد .
یکی از رزمنده ها بعدها به من گفت همین نرفتن باعث شد که زخم حاج استوار عفونت شدید کند. که این چندمین بار بود که حاج استوار زخمی شده بود.
عجیب اینجاست که این سردار عزیز هیچ پرونده جانبازی در هیچ جا ندارد و هرگز برای کمیسیون تعیین درصد جانبازی به جایی مراجعه نکرده بود.
#شهید حاج رسول استوار محمودآبادی
#شهدای_فارس
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹 #مراسم *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹
*🏴گرامیداشت سرلشکر مدافع حرم شهید حاج رسول استوار🏴*
🚨با حضور خانواده معظم شهید
🔹همراه با قرائت زیارت عاشورا 🔹
💢 #بامداحی برادر *حاج امیرحسین راستی* 💢
#مکان : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#زمان : ◀️ *پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰/ از ساعت ۱۶*
⬇️⬇️⬇️⬇️
*مراسم در #فضای_باز و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار میشود*
🔺🔺🔺🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔹🔹🔹🔹
پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک:
http://heyatonline.ir/heyat/120
🔺🔺🔺🔺🔺
لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🔰مراسم اولین سالگرد #شهادت *سرلشگر شهید مدافع حرم حاج رسول استوار محمودآبادی*
و اولین کنگره 🌹 *شهدای محور مقاومت استان فارس* 🌹
📢سخنرانان:
سردار قاآنی فرمانده محترم نیروی قدس سپاه,
و آیت الله دژکام نماینده مقام معظم رهبری در استان و امام جمعه شیراز
🔹مداح: حاج رضا رودکی
🔹زمان: پنجشنبه ۱۱آذرماه
ساعت ۹ الی ۱۱:۳۰
🔹مکان: رواق امام خمینی (ره) آستان مقدس شاهچراغ(ع)
🍃🌷🌱🌷
نشردهید
🌱باهࢪڪسۍࢪفیقبشوۍ،
شڪلوفࢪمآنࢪامیگیࢪۍ
فڪࢪشࢪابڪن...
اگࢪباشھداࢪفیقشَوۍ
چهزیباشڪلمیگیࢪۍ✨❤️
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#سلام_بر_ابراهیم
🔻شخصی در محله ابراهیم #معتاد بود و برای این که پول #مواد خودش را به دست آورد خیلی خانواده اش را اذیت می کرد #ابراهیم برای ترک این آقا خیلی تلاش کرد. وقتی دید که ترک نمی کند، به آن شخص گفت من پول مواد #یکسال شما را می دهم به شرطی که دست از سر خانواده ات برداری و به همین خاطر خانواده او یک سال راحت بودند.
💶او #هر_هفته وقتی مزد کار سخت خودش در بازار را میگرفت، قسمتی از آن پول را به جوان معتاد می داد تا خانواده اش را اذیت نکند!
🌻ابراهیم هر چه کرد برای رضای خداوند انجام داد و خدا هم این گونه او را در بین مردم بلند مرتبه کرد.
این ماجرای ابراهیم بسیار عجیب بوده و در کمتر خاطرات شهیدی به چنین ماجرایی برخورد کرده ایم.
🍃🍃🍃🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75