eitaa logo
شهدای شهر کهریزسنگ
222 دنبال‌کننده
868 عکس
601 ویدیو
5 فایل
این کانال به منظور معرفی و ارج نهادن به مقام و منزلت شهدای شهر کهریزسنگ و خانواده های این عزیزان به طور مستقل و زیر نظر گروه رسانه ای کهریزسنگ تشکیل شده و وابسته به هیچ نهادی نمی باشد.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺️نیت کنیم که تا شب ثواب تمام کارهایی که میکنیم رو هدیه کنیم به یک ...⚘ قسمتی از وصیت‌نامه شهید: شهید عزادار نمی‌خواهد، پیرو می‌خواهد. آخر شهادت که مرگ عادی نیست، که بخاطر این که کسی، مفت جانش را باخت، گریه کنید. بلکه آغاز زندگی جاوید است، که خوشحالی دارد. تصویر: شهید مصطفی‌کاظم‌زاده🌷 @shohadayekahrizsang
شهدای شهر کهریزسنگ
شهید شاخص راهیان نور شاهرخ ضرغام فرزند صدرالدین آبان ماه سال 1328 در شهر تهران متولد شد، از کودکی با بدن درشت و پهلوانی‌اش، خلق و خوی پهلوانان را داشت، در دوازده سالگی پدر خود را از دست داد و در جوانی بخاطر هیکل درشت‌اش به سراغ ورزش کشتی رفت. قهرمان و نایب قهرمان جوانان و دعوت به اردوی تیم ملی کشتی از عناوینی بود که نشان از موفقیت شاهرخ در ورزش کشتی داشت. نبود راهنما و دوستان نااهل دست به دست هم داد تا کسی جلودار دعوا و چاقو کشی های شاهرخ نباشد.   مادرش همیشه برای او اینگونه دعا می‌کرد "خدایا پسرم را ببخش و او را از سربازان امام زمان (عج) قرار بده" همه به او می‌خندیدند و این تحول را غیر ممکن فرض می‌کردند، اما مادر شهید ضرغام می‌دانست که سلاح مومن دعا است.   با حضور حضرت امام (ره) و آشنایی شهید شاهرخ ضرغام با ایشان، او مسیر خود را پیدا کرد و از صبح تا شب کلامش "فقط امام خمینی (ره)" بود؛ وقتی امام در تلویزیون سخنرانی می‌کرد با ادب و احترام می‌نشست، اشک می‌ریخت و می‌گفت: عظمت را اگر خدا بدهد می‌شود خمینی، با یک عبا و عمامه عظمت پوشالی شاه را از بین برد. وقتی امام (ره) فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید. شاهرخ دیگر سر از پا نمی‌شناخت و به یاری پاسداران شتافت. می‌گفت "در میدان کربلا حر جز اولین شهدا بود، من هم باید از اولین‌ها باشم" در روزهای اول جنگ پا به عرصه جنگ نهاد و آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند. هفدهم آذرماه سال 1359 بود که دشت‌های شمال آبادان او را در لاله‌های خود به آغوش کشیدند و او مفقودالاثر در آنجا باقی ماند. @shohadayekahrizsang
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 🌹 فرزند : مصطفی : 🗓 1335/10/09 🗓 محل تولد : کهریزسنگ وضعیت تاهل : متأهل شغل : کارمند : 🗓 1361/04/24 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : شرق بصره عملیات : رمضان مزار : ┅✿💠❀﴾﴿❀💠✿┅ @shohadayekahrizsang
🥀می گفت « دوست دارم شهادتم در حالی باشد که در سجده هستم » 🥀یکی از دوستانش می گفت : در حال عکس گرفتن بودم که دیدم یک نفر به حالت سجده پیشانی به خاک گذاشته است . فکر کردم نماز می خواند ؛ اما دیدم هوا کاملاَ روشن است و وقت نماز گذشته ، همه تجهیزات نظامی را هم با خودش داشت . 🥀جلو رفتم تا عکسی در همین حالت از او بگیرم . دستم را که روی کتف او گذاشتم ، به پهلو افتاد . دیدم گلوله‌ای از پشت به او اصابت کرده و به قلبش رسیده ، آرام بود انگار در این دنیا دیگر کاری نداشت . 🥀صورتش را که دیدم زانوهایم سست شد به زمین نشستم . با خودم گفتم : «این که یوسف شریف است @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 قیام گرگان، ۷۷ روز قبل از پیروزی انقلاب اتفاق افتاد که در آن اهالی گرگان، بندرگز، کردکوی، علی آباد و تعدادی از ترکمن‌های منطقه در اعتراض به جنایت ۲۹ آبان حکومت شاهنشاهی در یورش به صحن و به رساندن زائران به خیابان های گرگان آمده و علیه رژیم تظاهرات کردند. واکنش ماموران ژاندارمری به معترضان تیراندازی مستقیم بود که به استناد مدارک کتب تاریخی و اسناد ۱۴ نفر به رسیده و بیش از صد تن شدند. صبح روز سال ۱۳۵۷ حدود ۳۰ هزار نفر از مردم استرآباد ساکن محدوده ای به وسعت بندرگز تا علی آباد در فلکه امامزاده عبدالله گرگان جمع شدند تا ضمن علنی کردن اطاعت خود از فرمان مبنی بر برگزاری عزای عمومی واقعه ۲۹ آبان، خشم و ناراحتی خود را از اتفاق رخ داده در حرم مطهر نشان دهند. تجمع مردم برای یک راهپیمایی آرام بود اما ماموران رژیم پهلوی در همان آغاز تظاهرات با تیراندازی مستقیم مانع بلندشدن صدای اعتراض مردم شدند و خیابان مول‌اندروژ (پنج آذر فعلی) را به دریایی از خون و اشک و فریاد تبدیل کردند. بر اساس صورت جلسات به جا مانده از گروه ضربت ژاندارمری و کلانتری‌ها و نیروهای شهربانی گرگان و ساواک، ماموران رژیم پهلوی از ساعت ۸ صبح تا آخر شب حدود انواع برای سرکوب مردم بی دفاع گرگان شلیک کردند. @shohadayekahrizsang
💐🌼🍀🌺🍀🌼💐 سالروز تشکیل به فرمان در سال ۱۳۵۸ و یاد و خاطره خصوصا که نزدیک به نیمی از آمار کشور را تشکیل می دهند گرامی باد . @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... سرتاسر جبـــهه همش نور تجلی خدا بود به خدا آخر دنیا بـود به خدا کرب و بلا بود به خدا حضرت زهــرای بتول با اینکه ما نــوکرشیم مادر ما بود به خـــدا از میــون جبهه ها شلمچه بیــشتر از همه گرفته بــوی فاطمه شب حمــله ، همهمه بود روی لبها زمزمه بود کی تو دلا واهمه بود دعوا سر، سربند یا فاطمه بود ذکر لبها وقتی که یا زهرا می شد همه گره هامون وا میشد یاد امام و شهدا دل و میبره کرب وبلا🌷 @shohadayekahrizsang
🌷🕊🌹💐🌹🕊🌷 🌹 🌹 فرزند : رجبعلی : 🗓 1342/06/23 🗓 محل تولد : کهریزسنگ وضعیت تاهل : مجرد شغل : آزاد : 🗓 1361/04/23 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : شرق بصره عملیات : رمضان مزار : اعلی علیین ، بهشت برین ┅✿💠❀﴾﴿❀💠✿┅ @shohadayekahrizsang
حاج احمد هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند. با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟! می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود. وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا. @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - گل چادر گلدارت - کریمی.mp3
3.47M
🔳 🌴گل چادر گلدارت 🌴تب دستای تب دارت آتیشم زده @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹«نمی‌دانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر می‌شد. 🔹می‌دانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک بود،‌ چون توجه را به سمت من جلب می‌کرد. از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم. 🔸یکی یکی سراغ آنها رفتم. یک لحظه یادم آمد که ایام است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه(س) دراز کردم و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم...دعا کردم. 🔹در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا بلند کرد و در آب پرتم کرد. آن حالت را در هشیاری کامل احساس کردم.» این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند 🌹 📚برگرفته از کتاب مهر مادر @shohadayekahrizsang
شهدای شهر کهریزسنگ
🌷🕊🌹💐🌹🕊🌷 🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹 #شهيد_والامقام #حسن_امینی فرزند : رجبعلی #طلوع : 🗓 1342/06/23 🗓 م
یه نکته جالب برا این شهید عزیز امروز به روایتی شهادت حضرت فاطمه هست که 😭 قبر حضرت هنوز معلوم نیست کجاس این شهید هم مفقودالاثر هستن 😭😭😭 با دل من چه کردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا