❀ ﴾﷽﴿ ❀
📓فراز دوم ازخطبه ی ۸۳نهج البلاغه
🔻خطبه ی غراء
💠اى بندگان خدا! شما را به تقوا و ترس از خدايى که مَثَل هايى براى بيان حقايق ذکر کرده است، سفارش مى کنم!
💠همان خداوندى که مدّت زندگى شما را معيّن فرموده است و لباس هاى زيبا بر شما پوشانيد و زندگى پر وسعت به شما بخشيد;
💠خدايى که حساب و شمارش را بر گِرد شما قرار داد و جزا را مراقب شما نمود (تمام اعمال شما تحت حساب است و پاداش و کيفر الهى در انتظار شما است).
💠 همان کس که شما را با نعمت هاى گسترده و بخشش هاى وسيعِ (خود) مقدّم داشته و با دلايل روشن و رسا، شما را (از مخالفت فرمانش) بيم داده است
💠 تعداد شما را به خوبى مى داند و مدّتهاى کوتاهى براى توقّف در اين جهان براى شما مقرّر فرموده
💠 جهانى که قرارگاه آزمايش و سراى عبرت است; در آن آزموده مى شويد و در برابر اعمالى که انجام داده ايد، حسابرسى خواهيد شد.
🗓 سه شنبه
۳۱ خرداد ۱۴۰۱
۲۱ذی القعده ۱۴۴۳
🌹ستاد ملی کنگره شهدای استان قم
کانال کنگره شهدا در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2154430515C2570438306
کانال کنگره در واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/IqK9IiQKaNWDRoU7HpvygW
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام معظم رهبری:
شهید چمران یک الگو است؛ شهید چمران یک دانشمند به معنای واقعی کلمه بود؛
دانشمند بود، درسخوانده و تحصیلکرده بود امّا یک مبارز واقعی، یک مجاهد واقعی هم بود، به معنای واقعی کلمه.
۳۱ خردادماه، سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران و روز بسیج اساتید گرامی باد.
🌹ستاد ملی کنگره شهدای استان قم
کانال کنگره شهدا در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2154430515C2570438306
کانال کنگره در واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/IqK9IiQKaNWDRoU7HpvygW
▫️#خبر_روز
💢 پایان دوره عملی تربیت معلم راوی دفاع مقدس در قم
🔹 روز سوم و پایانی دوره عملی تربیت معلم راوی دفاع مقدس با حضور جمعی از معلمان استان قم در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) برگزار شد.
▪️ستاد ملی کنگره شهدای استان قم
🆔@shohadayeqom_ir
🌹شهید سید علی زمانی ده یعقوبی
فرزند : سید هاشم
تولد : ۱۳۴۹/۶/۱
شهادت : ۱۳۶۶/۱/۲۰
🌹ستاد ملی کنگره شهدای استان قم
کانال کنگره شهدا در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2154430515C2570438306
کانال کنگره در واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/IqK9IiQKaNWDRoU7HpvygW
13.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚کتاب مرغداری در میدان جنگ به قلم سید سعید هاشمی منتشر شد.
این کتاب از جمله آثار طنز دفاع مقدس است.
📒این کتاب قصه ی مواجه رزمندگان لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) قم را با انواع حیوانات خزیدنی،چریدنی و پرندگان را روایت میکند
🌹ستاد ملی کنگره شهدای استان قم
کانال کنگره شهدا در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2154430515C2570438306
کانال کنگره در واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/IqK9IiQKaNWDRoU7HpvygW
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🔰نماهنگ «مرد خدا» درباره شهید #مصطفی_چمران
⭕️ شهید دکتر مصطفی چمران به روايت حضرت آیت الله خامنه ای / در آستانه ۳۱ خرداد، سالروز شهادت دکتر چمران
┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
🌹ستاد ملی کنگره شهدای استان قم
کانال کنگره شهدا در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2154430515C2570438306
کانال کنگره در واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/IqK9IiQKaNWDRoU7HpvygW
#نهج_البلاغه
📘#حکمت_379
💥فَلاَ تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِكَ عَلَى هَمِّ يَوْمِكَ! كَفَاكَ كُلُّ يَوْم عَلَى مَا فِيهِ
🌔 غم و اندوه تمام سال را بر همّ و غمّ امروزت اضافه مكن. غم هر روز براى آن روز كافى است»
چهارشنبه ۱ تیر ۱۴۰۱
🌹شهدای یکم تیر ماه استان قم
🌹ستاد ملی کنگره شهدای استان قم
کانال کنگره شهدا در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2154430515C2570438306
کانال کنگره در واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/IqK9IiQKaNWDRoU7HpvygW
کنگره ملی شهدای استان قم
#خاطره
🌹عشق فانسقه
راوی : رزمنده پیشکسوت حاج حسن زارعی
🌴 روزها و شب ها آموزش می دیدیم تمرین می کردیم وجودمون را آماده عملیات می کردیم ، چون قرار بود عملیات آبی خاکی باشه
ماهم چون گردان یکبار مصرف بودیم قرار براین بود که دیگر نیروهای لشکر از ما بی اطلاع باشند لذا اطراف شادگان در منطقه هور مستقر بودیم ، روز وشب آموزش می دیدیم، آموزش بلم رانی و قایق رانی و شنا و غواصی و ...
آماده شدیم برای عملیات بدر در تاریخ ۶۳/۱۲/۱۹ عملیات بدر آغاز شد ما هم خط شکن بودیم. خط را شکستیم ، سفارش کرده بودند که توی سنگر عراقی ها نروید اما شیطون وسوسه کرد ، هنوز هوا گرگ ومیش بود از جاده پریدم اونور گفتم برم یکدست لباس عراقی برای خودم بردارم ، عاشق فانسقه هاشون هم بودم 😄
وارد سنگر شدم دیدم صدای یه نفر داره میاد یه گلنگدن کشیدم گفتم :قف (ایست)
طرف خیلی ترسیده بود گفت :
نزن من ایرانی هستم بچه های اطلاعات بود،
یکدست لباس عراقی که هنوز پلاستیکش باز نشده بود برداشتم وبرگشتم بطرف سنگر خودی ، هوا گرم بود لباسهای خودم هم اون لباس کره ایی های خاکی رنگ بود ، کوله نداشتم ، رفقا گفتند لباس عراقیها را زیر لباس کره ایی بپوش من قبول کردم، از صبح ۲۰ اسفند تا ۲۵ اسفند دو دست لباس روی هم پوشیده بودم وچقدر ظهرها گرم بود ،
گذشت تا درتاریخ ۶۳/۱۲/۲۵عراقی ها پاتک سنگینی کردند ما نزدیک رودخانه دجله بودیم که عراقی ها بعضی از جاها آنقدر آتش ریختند که خاکریز صاف شد و این منطقه را حسابی آتش می ریخت کمتر کسی بود که از اینجا می خواست عبور کنه وترکشی نخوره دستور دادند بریم عقب ، آمدیم از اینجا که خاکریز نداشت رد شویم یه خمپاره ۶۰ بدون سروصدا کنارم زدند و مجروح شدم از ناحیه پا ده تا ترکش واز ناحیه دست سه تا ترکش ودوتا هم رفته بود در شکم وروده هام را پاره کرده بود امدادگر خودش را به من رساند با قیچی دو تا شلوار عراقی وشلوار کره إیی ودوتا بلوز عراقی وکره إیی را پاره ، پوره کرد. حرص خوردم لباس کره إیی که خیلی دوستش داشتم را هم پاره کرد.
تانکها ی عراقیها داشتند بطرف ما پیشروی میکردند تمام بدنم خونین مالی بود، بچه ها آمده بودند وخودشون رو روی من انداخته بودند می گفتند ما رو هم شفاعت کن همه داشتند فرار میکردند. عراقی ها خیلی نزدیک شدند هر که هر وسیله ای داشت روبه میهن وپشت به دشمن می رفت من هم با رفقای شهیدم که فکر کردم اونا جامانده اند روی زمین افتاده بودم ودیگه امیدی به برگشت نداشتم
دیدم موتور سوارها هم گاز موتورها راگرفته و به عقب برمی گردند اونا بچه های پرسنلی بودند کارشون این بود که مهمات وآذوقه با موتور برامون می آوردند، یکی از آنها هم حاج آقا مصطفی پسر مقام معظم رهبری بود ،
دیدم یه موتوری آمد رد بشه یه نگاه کردم منو شناخت سردار حاج احمد کریمی مسئول پرسنلی لشکر بود . منو سوار کرد ویک نفری دیگه پشت سرم نشست که نیفتم تو دوتا دست انداز از هوش رفتم اگر حاج احمد منو ندیده بود الان عزتی داشتم ، خدا از سر تقصیرات او بگذره ، سالهاست که با خود میگویم از چه توفیقی بی نصیب شدم هنوز خالص نبودم، چون لباس عراقیها را زیر لباسم پوشیده بودم امید برگشت داشتم وشاید هنوز مادرم چشم براه بود.
دیگه نفهمیدم چی شد چشمهایم را باز کردم خانمی جوان بالین سرم بود از اتاق عمل بیرون آمده بودم ودر اتاق انتظار بودم با آن گازهای مرطوب خاکهای داخل چشمم را پاک میکرد گاهی با گاز خیس به لبهای خشکیده وترک برداشته میزد ، تا چشمهای بازم را دید مثل خواهری که بالین سر برادرش باشد فریاد زد « بهوش آمد وما را با آمبولانس وهواپیما منتقل کردند واز بیمارستان نجمیه تهران سر درآوردم
تعاون گردان ، جواد بابایی من را ندیده بود که مجروح شدم لذا جزء مفقودالاثر ها اسمم را نوشتند ، بعد از درمان از تعاون سپاه قم موتور سواری آمده بود ودرب منزل وکاغذ ی را به پدرم داده بود در آن نوشته بود حسن زارعی مفقودالاثر...
هیچ لباسی نداشتم ، بایک ملحفه مرا برده بودند بیمارستان نجمیه ، خانواده هم هیچ خبری از من نداشت چند روزی گذشت .گفتم به اخوی خبر دهم ، زنگ زدم محل کارش ، نبود ، قضیه مجروحیت را به همکارش ابوالفضل ابراهیمی گفتم وقرار شد به اخوی خبر دهد ، اخوی آماده شده بود با گردان امام سجاد برود منطقه چند روزی بخاطر وضعیت من قم ماند، در بیمارستان نجمیه رفقای دیگری هم بودند خلبان پاسدار یحیی محمدی هم بستری بود ، پدرش حاج حسن خدا بیامرزد پرستار او و همه ما بود
🌹ستاد ملی کنگره شهدای استان قم
کانال کنگره شهدا در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2154430515C2570438306
کانال کنگره در واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/IqK9IiQKaNWDRoU7HpvygW
📘#حكمت_248
🔴حُسن ظن مردم را با عمل، تصديق كن
#نهج_البلاغه
◽️ مَنْ ظَنَّ بِکَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ.
🌎 كسىكه بهتو گمانخير دارد گمانش را (درعمل) تحقق بخش.
🌹ستاد ملی کنگره شهدای استان قم
کانال کنگره شهدا در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2154430515C2570438306
کانال کنگره در واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/IqK9IiQKaNWDRoU7HpvygW
🌹شهدای دوم تیر ماه استان قم
🌹ستاد ملی کنگره شهدای استان قم
کانال کنگره شهدا در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2154430515C2570438306
کانال کنگره در واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/IqK9IiQKaNWDRoU7HpvygW