📣 مستکبران با وحدت مسلمانان و تدین نسل جوان مخالفند
🕋 رهبر انقلاب اسلامی در پیام به حجّاج بیتاللهالحرام: برادران و خواهران حجگزار! از فرصت حج برای تدبّر و تعمّق در راز و رمزهای این فریضهی بینظیر بهره گیرید و توشهی همهی عمر خود سازید. «وحدت» و «معنویّت» در این مقطع زمان بیش از گذشته در معرض دشمنی و کارشکنی استکبار و صهیونیسم است. آمریکا و دیگر قطبهای سلطهی استکباری، با وحدت مسلمانان، با تفاهم ملّتها و کشورها و دولتهای مسلمان، و با تدیّن و تشرّع نسل جوان این ملّتها بشدّت مخالفند و با هر وسیله بتوانند با آن مقابله میکنند. وظیفهی همهی ما و همهی ملّتها و دولتهای ما ایستادگی در برابر این نقشهی خباثتآلود آمریکایی و صهیونیستی است. ۱۴۰۲/۰۴/۰۴
🖼 #حج۱۴۴۴ | #وحدت_و_معنویت | #الکعبة_تجمعنا
🔍 متن کامل پیام👇
https://khl.ink/f/53212
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
📣 روحیه برائت از مشرکین را در محیط زندگی خود نشر دهید
🕋 رهبر انقلاب اسلامی در پیام به حجّاج بیتاللهالحرام: از خداوند علیم و قدیر کمک بخواهید؛ روحیهی برائت از مشرکین را در خود تقویت کنید؛ و خود را به نشر و عمقبخشیِ آن در محیط زندگی خود موظّف بدانید. توفیق همگان و حجّ مقبول و مشکور را برای شما حجّاج ایرانی و غیر ایرانی از خداوند متعال مسئلت میکنم و دعای مستجاب حضرت بقیّةاللّهالاعظم (ارواحنا فداه) را برای همگان آرزو مینمایم. ۱۴۰۲/۰۴/۰۴
🖼 #حج۱۴۴۴ | #وحدت_و_معنویت | #الکعبة_تجمعنا
🔍 متن کامل پیام👇
https://khl.ink/f/53212
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
سواد رسانهاي
مروري اجمالي بر مفهوم و اصول سواد رسانهاي1
يك ـ مرور مفهومي
امروزه در فضايي سرشار از اطلاعات و اخبار جديد زندگي ميكنيم كه هر لحظه بر زندگي ما اثر ميگذارند، در چنين فضايي سواد رسانهاي كمك ميكند تا چگونگي استفاده از رسانهها و منابع اطلاعاتي آنها را ياد بگيريم. اين فرايند مستلزم رسيدن به سطحي از مهارت است كه بتوان رابطه فعالتري در ارتباط با رسانهها داشت.
سواد رسانهاي، قدرت مخاطب در تجزيه و تحليل پيامهاي مختلف همراه با نگاه انتقادي به محتواي آنها ست. «سواد خواندن»، «سواد بصري» و «سواد كامپيوتري»، معادل سواد رسانهاي نيست و صرفا اجزاي سازنده سواد رسانهاي محسوب ميشوند. سواد رسانهاي شامل همه تواناييها و دانشهاي مربوط به رسانه است.
به زبان ساده سواد رسانهاي مثل يك رژيم غذايي، هوشمندانه مراقب است كه چه مواردي مناسباند و چه مواردي مضر. سواد رسانهاي ميتواند به مخاطبان رسانهها بياموزد كه از حالت انفعالي و مصرفي خارج شده و رابطه متقابلانه و فعالانه داشته باشند.
به بيان ديگر هدف اصلي سواد رسانهاي به خصوص در رابطه با رسانههاي جمعي، ميتواند ميزان سنجش محتواي هر پيام با عدالت اجتماعي باشد. رسانهها محصول نهايي خود را با توجه به اهداف از پيش تعيين شده تحويل مصرفكننده ميدهند و الزاماً آن چيزي نيست كه به ظاهر نمايانگر است.
نقش سواد رسانهاي را در تحليل و تبيين پيام با مثالي روشن ميكنيم. مثلا اگر در فيلم سينمايي پسركي ده ساله در حال دويدن باشد و همان لحظه به مرد چهل ساله تبديل شود، براي تماشاگر حرفهاي سينما امري عجيب نبوده و ميداند كه رجوع به آينده يا گذشته در يك پلان ميتواند اتفاق بيفتد، اما همين امر براي كسي كه اولين بار فيلم سينمايي ميبيند، مبهم و گيجكننده است. اين سهولت و قدرت تشخيص براي بيننده حرفهاي نوعي سواد رسانهاي است.
سواد رسانهاي از چهار حيطه شناختي، حسي، زيباييشناسي و اخلاقي تشكيل شده است كه با هم در يك پيوستار تعاملي قرار ميگيرند. سواد رسانهاي، قدرت درك فعاليت رسانهها و نحوه معناسازي رسانهاي است، به اين صورت كه شيوههاي ساماندهي پيامهاي رسانهاي و نحوه استفاده از آنها را مورد توجه قرار ميدهد.
دو ـ تاريخچه سواد رسانهاي
سازمان بينالمللي يونسكو به طور فعال از دهه 1960م. به پشتيباني از آموزش رسانهاي همت گماشت و تلاش كرد در اين زمينه، برنامهاي جهاني را اجرا كند. اين عملكرد در جهت جبران نابرابري اطلاعات بين كشورهاي شمال و جنوب است؛ زيرا كشورهاي شمال بيشتر توليدكننده اطلاعات بوده و كشورهاي جنوبي دريافتكننده منفعل اطلاعات هستند.
در اواسط دهه 1970م. موضوع سواد رسانهاي در برخي كشورها مانند امريكاي لاتين و كشورهاي اروپايي مانند ايتاليا و اسپانيا مورد توجه قرار گرفت. اصليترين هدف آموزش سواد رسانهاي در اين كشورها برطرف كردن نابرابري اطلاعاتي بين كشورهاي پيشرفته و عقبافتاده بوده است.
نكته قابل توجه آنجاست كه در كشورهايي مانند كانادا كه از سواد رسانهاي براي مقابله با فرهنگ امريكايي و استحكام و تقويت هويت كانادايي استفاده شده است، اما در كشوري مانند ژاپن اين مفهوم براي مطالعه انتقادي توليدات رسانهاي و نقد و تحليل واقعيات ارائه شده از سوي رسانهها به كار برده ميشود. در آفريقاي جنوبي آموزش سواد رسانهاي به منظور ارتقاي سطح آموزش عمومي افراد جامعه مورد استفاده قرار گرفت، در حالي كه در برخي از كشورهاي انگليسي زبان مانند اسكاتلند و استراليا، آموزش سواد رسانهاي به عنوان آموزش مهارتهاي زباني محسوب ميشد.
در امريكا اصطلاح سواد رسانهاي و آموزش رسانهاي مترادف بوده است اما در كنفرانس سواد رسانهاي در سال 1990م، سواد رسانهاي به صورت «توانايي دسترسي و ارزيابي پيامهاي رسانهاي در اشكال مختلف» تعريف شده است.
در سال 1982 سازمان يونسكو بيانيهاي در مورد آموزش سواد رسانهاي آماده كرد. اين بيانيه كه 19 كشور امضا كردند به عنوان «بيانيه گرانوالد» شناخته ميشود. در اين بيانيه آمده است كه رسانهها يكي از نيروهاي قابل توجه و قدرتمند در جامعه هستند و اين نيازمند آموزش سواد رسانهاي در اشكال منسجم و سيستماتيك در بين شهروندان است.
💥ادامه دارد
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
سواد رسانهاي
مروري اجمالي بر مفهوم و اصول سواد رسانهاي1
ادامه👆👆
سه ـ اصول سواد رسانهاي
سواد رسانهاي مبتني بر برخي اصول بنيادي است كه مبناي استدلال آن را نيز تشكيل ميدهد. آموزشدهندگان سواد رسانهاي در مورد بعضي از اصول سواد رسانهاي اتفاق نظر دارند كه مهمترين آن عبارت است از:
الف) رسانهها عرضهكننده وقايع طراحيشده و گزينشي هستند؛ تمامي رسانهها پيش از نشان دادن واقعيات، آن را به دقت گزينش، ويرايش، مونتاژ، طراحي و بازسازي ميكنند. سواد رسانهاي به ما كمك ميكند واقعيت اصلي را از تصوير مجازي و دگرگون شده آن در رسانه باز شناسيم؛
ب) واقعيات محصول تصويرگري رسانهها هستند؛ تا زماني كه تجربه مستقيم از واقعيات بيروني نداشته باشيم، رسانهها به عنوان واسطه براي ما تصويرسازي ميكنند. براي مثال تصويري كه از كشورهاي اسلامي و از جمله ايران در رسانههاي غربي نشان داده ميشود پر از خشونت، استبداد و بيتوجهي به حقوق اساسي افراد است، درحاليكه در واقع اينگونه نيست؛ ج) مخاطبان از مفاهيم رسانهها، ادراك متفاوتي ندارند؛ هرچند ما پيام رسانهها را از صافي اعتقادات و باورهايمان گذر ميدهيم و درك ميكنيم، اما جالب اينكه گروههاي قومي مختلف وقتي در معرض يك پيام واحد قرار ميگيرند، معمولا درك متفاوتي از مضمون و محتواهاي پيامها ندارند؛
د) تصويرسازي رسانهها اهداف تجاري دارد؛ ميتوان گفت رسانهها به مردم همان چيزي را ميدهند كه مورد خواست و نياز مردم است تا مخاطبان بيشتري را به سوي خود جذب كنند. اما در نهايت ما هستيم كه به عنوان مصرفكنندگان پيام و محتواي رسانهها جزئي از مسئله و بخشي از راهحل محسوب ميشويم؛
هـ) پيام رسانهها ايدئولوژيك است؛ اين اصل سواد رسانهاي به جنبههاي فرهنگ استفاده از برنامههاي تلويزيوني و محصولات رسانهاي توجه دارد و تاثيراتي را كه رسانهها از اعتقادات و باورهاي افراد يا نظام ارزشي دستاندركاران آنها گرفته، مورد بررسي قرار ميدهد؛
ز) پيام رسانهها داراي نتايج سياسي و اجتماعي است؛ براي شناخت و بررسي آثار و نتايج رسانهها بايد راهها و شيوههاي نمايش، انعكاس و بازآفريني واقعيات در رسانه را كشف و بررسي كرد. علاوه بر اين، بايد بدانيم چه چيزي، به وسيله چه كساني، چگونه و چرا و با چه اهدافي به تصوير كشيده ميشود؛
ز) رسانهها شكل زيباييشناختي منحصر به فردي دارند؛ سواد رسانهاي ما را قادر ميسازد نه فقط به محتواي پيام بلكه به شكل و چگونگي آن نيز توجه داشته باشيم.
چهار ـ اهداف آموزش سواد رسانهاي
ايجاد تفكر خلاقانه، تفكر انتقادي و موشكافانه در افراد؛
استفاده از فناوريهاي جديد براي پردازش و توليد و طراحي اطلاعات؛
شناخت و ارتباط با اشكال بصري و استفاده از آنها كنار ديگر مهارتهاي ارتباطي.
براي فهم چگونگي كنترل رسانهها نسبت به افراد بايد ديد، چگونه رسانهها براي آنها برنامهريزي ميكنند؛ برنامهسازي رسانهاي هميشه در يك چرخه دو مرحلهاي انجام ميگيرد:
يك ـ محدود كردن انتخابها؛ رسانهها طوري عمل ميكنند كه مخاطب تصور كند، حق انتخاب دارد در حالي كه دايره انتخاب مخاطب به شدت محدود است. دستاندركاران حرفهاي در رسانهها اين محدوديتها را ايجاد ميكنند تا به اهداف فرهنگي و اقتصادي خود دست يابند.
دو ـ تحكيم تجربه؛ الگوهاي انتقال پيامهاي رسانهاي به انسان، به تدريج و در جريان تجارب وي، برنامهريزي ميشود.
پنج ـ مراحل كسب سواد رسانهاي
تامن (1996م.) براي كسب سواد رسانهاي به چهار مرحله اساسي اشاره ميكند:
يك ـ داشتن آگاهي كامل در خصوص استفاده از رسانهها؛
دو ـ نگاه منتقدانه به محتواي رسانهها؛
سه ـ تحليل جنبههاي فرهنگي اجتماعي، اقتصادي و سياسي در رسانهها؛
چهار ـ استفاده از رسانه براي تغييرات اجتماعي.
شش ـ ضرورت آموزش سواد رسانهاي
در دنياي امروز رسانهها، از اجزاي اساسي جوامع انساني به شمار ميروند. لذا سواد رسانهاي شامل تحقيق، تحليل، آموزش و نيز آگاه از تاثير رسانهها بر روي افراد اجتماع است و در پس آن سواد رسانهاي با مفهوم تفكر نقادانه و مبتني بر شناخت مطابقت دارد. مركز تحقيقات سواد رسانهاي در اروپا سه فلسفه براي آموزش سواد رسانهاي را طرح ميكند:
الف) سواد رسانهاي، آموزشي براي زندگي در دنياي رسانههاي جهاني است؛
ب) قلب سواد رسانهاي، پرسش آگاهانه است؛
ج) سواد رسانهاي جايگزيني براي سانسور، تحريم يا سرزنش رسانهها است.
با مشخص شدن ضرورت سواد رسانهاي و ظرافت نهفته در رسانهها، بايد يادآور شد كه اولين گام براي آموزش سواد رسانهاي، شناخت ويژگيها يا همان ظرفيتهاي نهفته در رسانههاست.
💥ادامه دارد
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
سواد رسانهاي
مروري اجمالي بر مفهوم و اصول سواد رسانهاي1
ادامه👆👆
دومين گام اين است كه چگونه مخاطب براي مواجهه با رسانهها از ابزارهاي دوگانه مهارت و شايستگي استفاده كند.
هفت ـ سواد رسانهاي در جامعه
سواد رسانهاي در جامعه به معناي عكسالعمل شهروندان در قبال عملكرد رسانههاست. در واقع شهروندان ميتوانند به مشروعسازي گزينههاي سالم در رسانهها بپردازند. از اين منظر يك شهروند فعال همراه با سواد رسانهاي بالا ميتواند در جهت تغييرات اجتماعي مثبت، فعال باشد.
سواد رسانهاي به افراد ميآموزد پيام را توليد، تفسير و مناسبترين رسانه را براي ارتباط انتخاب كنند و سرانجام نقش بيشتري در توليدات رسانهاي داشته باشند. در بسياري از اوقات، جريان اطلاعات به صورت عمودي و از بالا به پايين است اما بايد جريان اطلاعات از اين حالت به صورت افقي در آيد و به يك رابطه دو طرفه بين مخاطب و رسانه تبديل شود، به گونهاي كه مخاطب در مبادله اطلاعات مشاركت داشته باشد.
هشت ـ دلايل فراگيري سواد رسانهاي
در عصر حاضر با ظهور وسايل ارتباط جمعي جديد، همه انسانها بيش از پيش مورد هجوم اطلاعات رسانهاي قرار دارند. حفظ استقلال، اجتناب از انفعال، بهرهمندي از تفكر نقادانه و افزايش مهارتها و توانايي در برخورد با امواجِ فراگير، تنها از راه تكامل سواد رسانهاي ميسر ميشود. در هر حال سواد رسانهاي قصد هوشياري و اختياربخشي را به مخاطب دارد و در چنين عصري اين مهارتها پايه و اساس و آينده جامعه آگاه را تشكيل ميدهند و باعث تقويت و قدرتمند شدن ساختارهاي دموكراتيك جامعه ميشود.
آنچه در اينجا ضرورت دارد، اين است كه در برخورد با رسانهها موارد زير را مدنظر داشته باشيم و به راحتي تسليم پيامهاي رسانهاي نشويم:
اول ـ استفاده آگاهانه از رسانهها
آگاهي به مخاطب در مورد اينكه برنامه رسانهها چگونه تنظيم ميشود، چه چيزي در آن حذف يا اضافه ميشود و اينكه رسانهها چگونه دانش و درك ما را از جهان اطرافمان شكل ميدهند، از شيوههاي عمده در پيشبرد اهداف رسانهها در يك جامعه جهاني است.
دوم ـ نگاه منتقدانه به محتواي رسانهها
كسب توانايي زير سوال بردن صحت اطلاعاتي كه از رسانهها دريافت ميكنيم، موجب ميشود ما از مصرفكننده منفعل به مصرفكننده نقاد و تحليلگر تبديل و از مقاصد پنهان رسانهها آگاه شويم. با اين توانايي اهدافي را كه در پس گفتارها و تصاوير رسانهاي جهت القاي ارزش و ايدئولوژي خاصي نهفته است، تشخيص ميدهيم.
سوم ـ تحليل پيامها و اهداف رسانهها
اين مرحله در برگيرنده كسب دانش كافي درباره زمينههاي تاريخي و اقتصادي رسانهها، منافع و علايق آنها در حوزههاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و تبليغي است. لازم است بدانيم كه چه كسي و يا چه چيزي به وسيله چه كساني، چگونه، چرا و با چه اهدافي به تصوير كشيده ميشوند. بنابراين، بايد قادر به درك زبان رسانهها بود و معاني، مفاهيم، و نشانههاي رسانهها را شناخت.
چهارم ـ جايگزيني ارزشها و ديدگاهها توسط رسانهها
رسانهها به آن علت ساخته و پرداخته ميشوند كه از كسي يا چيزي كه براي سازندگان آن اهميت دارد، پيامي بفرستند. صاحبان رسانه سعي دارند بهتر اطلاعات را رمزگذاري و در اشكال مختلف به بيننده منتقل كنند، تا بتوانند ارزشهاي خود را بر مخاطب تحميل كنند.
پنجم ـ برداشتهاي گوناگون از يك پيام واحد رسانهاي
به علت تفاوتهاي سني، تربيتي و آموزشي، دو نفر را نميتوان يافت كه يك فيلم واحد را همانند يكديگر ببينند. بنابراين، ملاحظه ميشود كه يكي از پيامدهاي تحليل و درك پيامهاي رسانهاي، افزايش آگاهي در جامعه است كه ميتواند منجر به ساختارهاي دموكراتيك جامعه نيز بشود. بر اساس اين رويكرد در جامعه شهرونداني مسئول، آگاه، پردازشگر، موثر و كارآمد پديد ميآيند.
نه ـ سواد رسانهاي و تفكر انتقادي
كارشناسان حوزه سواد رسانهاي از پنج اصل اساسي براي تحليل پيامهاي رسانهاي ياد ميكنند:
1. پيامهاي رسانهاي را دستاندركاران رسانهها ميسازند
2. پيامهاي رسانهاي تنها بخشي از واقعيت را بيان ميكنند
3. هر رسانه مجموعهاي از قواعد منحصر به فرد براي توليد پيام را دارد؛
4. مخاطبان، پيامهاي رسانهاي را معنا ميكنند
5. رسانهها در چارچوب منافع اقتصادي و سياسي خود قدم برميدارند.
از سوي ديگر عدهاي از صاحبنظران علوم ارتباطات، سواد رسانهاي را مفهومي ميدانند كه در پنج پرسش زير مطرح ميشود
1. چه كسي پيامهاي رسانهاي را ميآفريند؟
2. كدام يك از فنون رسانهاي براي جلب توجه مخاطبان استفاده شده است؟
3. چگونه افراد مختلف قضاوتها و تفسيرهاي گوناگوني از پيامهاي يكسان دارند؟
4. ارزشها و سبكهاي زندگي كه در رسانهها ارائه ميشوند، كداماند؟
5. هدف آفرينندگان و سازندگان پيام چيست؟
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
حقوق بشر آمریکایی (۱)
اگر بخواهیم با منطق تاریخ سخن بنگاریم باید قدمت آمریکای جدیدی را کمتر از عمر عمارت عالی قاپوی اصفهان بدانیم. آمریکا، با منقرض کردن سه تمدن اصیل و بزرگی که صاحبان واقعی این قاره کهن بودند، متولد شد. حکومت شروری که با هجوم اروپاییان به این قاره آغاز شد و از همان ابتدا با تحریف و دروغ، کار خود را شروع کرد. و اکنون چنان با اعتماد به نفس از « کشف این قاره» سخن میگویند که دهانها بسته باشند و نپرسند پس، تمدنهای عظیم مایا و آزتک و اینکا در کجا ساکن بودند؟ و بناهای عظیمی که گویای معماری ویژه و زیبای بومیان آنجاست چه میگویند؟ از دید اشغالگران آمریکا، بومیان این قاره انسان محسوب نمیشوند که خود را فاتح و کاشف مینامند؟ از کجا دزدان دریایی و غارتگران سرزمینی که خودشان«بهشت» نامیدند را ملاک و معیار قرار دادند؟
تفکر تمامیتخواه و مستکبر غربی، این بار با کریستف کلمب، تاریخ سرزمین بزرگ آمریکا را جعل کرد.
کسی که تاریخ را واقعیتی قانونمند و علم تکرارپذیر بداند، میداند که خطی ممتد، تاریخی و فعال، تاریخ را تحریف کرده است و گویی دستانی نامرئی آن را آنگونه که خواسته نوشته، نه آنگونه که بوده است. جعلی، ظریف و دقیق و طبق اصولی خاص، که به سختی قابل شناسایی است. معرفی زن به عنوان «محور معصیت و مصیبت»، بهگونهای که در روایتهایش، به ندرت میتوان داستانی حتی از پیامبران یافت که پای یک زن در میانش نباشد. نفرت قابیل از هابیل را به خاطر زیبایی یک زن معرفی میکنند نه دشمنی با ولایت عهدی هابیل. داستان هجرت ابراهیم نبی که درود خدا بر او را به خاطر حسادت ساره به هاجر و.. تا همین امروزی که «زن» را برای صید مردم و کشورها به قلاب میزنند و آشوب و اغتشاش میسازند
خلقت را بر پایه اتفاق و انفجار میدانند و برای پیش از آن پاسخی عقلانی نمیدهند. اگر انفجار بزرگ صحت دارد، چه چیزی آن انفجار را به وجود آورده بود؟ تاریخ را اپیکوری» تعریف میکنند. انسان جویای لذت و منفعتطلب. پیامبران که معلمان بیاشتباه خلقت هستند را معمولی و جایزالخطا و وحی را تجربه شخصی وهمآلود و معجزه را کاری ساحرانه تعریف میکنند. تاریخ را تعریف «صهیونی میکنند. جادومحور و عقلستیز. مثل عهد قدیم و جدید تحریف شده و مثل افسانه «هولوکاست» که نه اثبات میکنند و نه اجازه تحقیق میدهند؛ فقط منکران و منتقدانش را مجازات میکنند. مبنای خوب و بد شخصیتها و وقایع تاریخی را دوست و دشمن و منافع خود میدانند. ملاکهایشان دوگانه کاملاً متغیر است. مثل حقوق زن، آزادی، عدالت و.
تاریخ ایران را 2500 ساله میدانند و نمیگویند تمدن شش هزار سال پیش شهر سوخته که زمینه تولید و استفاده چشم مصنوعی را فراهم کرد، چه نام داشت. هرگز نمیگویند صدها سال پیش از میلاد مسیح که یونان باستان غرق در تفکر شکاکی هراکلیتوسی بود، چگونه ایرانیان بیش از 150 کیلومتر کانال سوئز حفر کردند و چطور چندین فرعون و پادشاه مصر ایرانی بودند؟ یکشبه چنین قدرتی یافته بودند یا اندیشهای انباشته داشتند؟ تمدنی که کشتارگاه حیرتآور «کلوسئوم» را برای خونریزی بیگناهان میسازد با تمدنی که معمارانش پارسه و پاسارگاد و طاق کسری را برای اثبات فرهنگ و هنر میسازد یکی است؟ درست است پادشاهان ما ظالم بودند ولی افتخار بناهای تاریخی برای پدران ماست که خالق این مفاخر هستند. در ایران ما، بیستونهایی که عشق ساخت و شهرتش را پادشاهان بردند، کم نیستند.
تاریخ نوشته شده در قالب غربیها دروغ و جعل بسیار دارد. مثل «جعل واژگان و مفاهیمی» که بتواند زمینه و توجیه ستم ظالمان باشد که یکی از آنها حقوق بشر آمریکایی است. آنها که با ورودشان به آمریکا «یُهلک الحرث والنسل» کردند و نسل آدم و حیوان بومی آنجا را درآوردند اکنون مدافع حقوق بشری هستند که خود قصابش هستند. تفکر شرور و مستکبری که در این وجیزه از آن گفته میشود همان است که سرزمین و مردم آمریکا و واژگان مقدس را نیز به گروگان گرفته و اجازه بیان و حیات آزاد را از آنها گرفته است. مردم را بردگانی میخواهد که او را به خدایی بشناسند وگرنه عاقبتی مثل مالکوم ایکس یا جرج فلوید یا مستر چوِ تیک تاک، در انتظار آنهاست. یا با تیر میمیرند و یا با زانوی پلیس، خفه میشوند یا با قانون دوگانه در دادگاه تفتیش عقاید میپیچند.
قاعدهای که از تاریخ صدر اسلام آموختهایم این است که هرگاه امثال معاویهای که در زمان خود، نماد استکبار بود، مطالبهگر خون امثال جناب عثمان شد، باید دانست تلهای است برای حاشیهسازی و به هم زدن برنامه و تمرکز حکومت علوی، که هرگز نباید به آن نزدیک شد یا اگر کمفهمانی مثل خوارج، مطالبهگر حکم خدا شدند باید دانست که این نیز تلهای دوسر باخت و کلمهای حق است که پشت آن پنهان شدهاند تا با حق بجنگند.
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
@shohadayevarjovi
حقوق بشر آمریکایی (۲)
مثالها بسیار است ولی نمونه اخیر آن آمریکاست که نماد استکبار جهانی و شیطان بزرگی است که تولدش در خون بومیان و تغذیهاش از خون بیگناهان و حیاتش با دروغ است. اگر او مطالبهگر حق شد باید فهمید که شیاد بزرگ، به فکر کلاهبرداری افتاده و صیاد نابکار، دام گسترده است.
اگر تجملات و زرق و برق فریبنده و امواج سهمگین سمپاتها و رسانههای آمریکا اجازه دهد، میتوان چهره واقعی تفکر خطرناک آمریکا را شناخت و به قضاوت نشست. تعداد جنگها و کودتاهایی که این کشور به نام آزادی و حقوق بشر در جهان به راهانداخته را با میزان تولید و فروش سلاح و مواد متنوع مخدر و تجارت سکس و محصولات پورن برای قتلعام فرهنگی جهانیان میتوان بررسی کرد و به ذات «لجنساز» و «عفونت پراکن» تفکر حکومت آمریکا
پی برد. سادهلوحانهتر از اینکه برخی ریشه دشمنی آمریکا با ایران را در انقلاب اسلامی بدانند شاید تفکری باشد که گمان کند با کنار آمدن و گفتوگوی با شیطان بزرگ، میتوان زندگی آسایشمندی را فراهم نمود و به رفاه و ثبات رسید.
این دو فکر مهمل، به این میماند که بگوییم دولت قانونی دکتر مصدق که به وسیله آمریکا و انگلیس و همدستی محمدرضا پهلوی با آنان ساقط شد، دولتی بسیجی و انقلابی و آمریکاستیز بود که به خاطر دفاع از فلسطین و دشمنی با صهیونیزم ساقطش کردند. یا اینکه برجام را با حدیبیه مقایسه کنند و بگویند با آن قوطی خالی توانستیم تحریمها را «بالمره» رفع کنیم و دشمنیها را بخوابانیم و با زبانی که بلد بودیم، مشکلاتمان را با جهان مرتفع کردیم و گشایشهای امروز، حاصل تلاش ما بوده که عزت به پاسپورتها برگشته و طلبها پاسشده و پروژهها تمام شده و هرگز کلمه «تعلیق» در متن برجام نیامده و هم چرخ سانتریفیوژ و هم چرخ زندگی مردم و هم چرخ و فلک را چرخاندیم و دعای خیر مردم هم با ماست!
تیرماه هرسال، گویای بخشی از جنایات نابخشودنی آمریکای جنایتکاری است که هرگز از حافظه تاریخی ما حذف نمیشود. منافقینی که امروزه مثل کرمهایی که بیلچه باغبان، سوراخشان را در باغچه آلبانی به هم زده است همان خونآشامهایی هستند که هفت تیر را برای کشور خود به وجود آوردند و نخبگانی از ما گرفتند که وجودشان بسیاری از مشکلات امروزمان را رفع میکرد و آمریکای امروزین که به رئیسجمهور نفاخ و بیهوش و حواس، مبتلا شده همان ابرقدرتی است که هواپیمای مسافربری ما را با حدود سیصد مسافر بیگناه و بیخبر، به کام مرگ کشاند و به فرمانده نامرد و بزدل ناو وینسنس، نشان شجاعت داد. صدام لعنتی که بسیاری از مشکلات امروز ما از وحشیگری اوست، در همین ماه، قطعنامه را پذیرفت و بیدرنگ، قلاده منافقین را برای حمله به ایران باز کرد.
اگر بتوان شیطان را بخشود، پس میتوان از جنایات آمریکا نیز چشم پوشید و اگر بتوان از آمریکا گذشت، میتوان از کسانی که منافع ملی را به گروگان او درآوردند نیز گذشت. گذشت دوران کسانی که معتقد بودند آمریکا با فشردن یک دکمه میتواند...، همانگونه که خرافات وابستگی پیشرفت کشور، از واکسن کرونا تا آب خوردن مردم به آزمایش موشکی و برجام و fatf و پالرمو و تحریمها و دست برداشتن از مقاومت و... گذشت. گذشت زمان آنها که میگفتند زبان دنیا را بلدند ولی نمیتوانستند با مردم خود مؤدبانه حرف بزنند. گذشت زمان ژنرالهای بینوایی که به قول شفاهی شیطان اعتماد کردند و الماس را به آبنبات فروختند و کاسبان «تقریباً هیچ» شدند. همانگونه که عدالت دوگانه آمریکا نیز خواهد گذشت و یک عدالتِ عالمگیر، در دنیا حاکم میشود و حق تاریخی مردم مظلوم و مقتدر ایران را از حلقوم دشمنان و بدخواهانش بیرون خواهد کشید. راستگویان گفتهاند این روز،
نزدیک است. ان شاءالله
محمدهادی صحرایی
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
شبنامه 1249 - @mrtahlilgar.mp3
12.79M
🚨 آمریکا جرات حمله به ایران را ندارد، باید فعلا صلح کرده نفس بگیریم فورا خود را قوی کنیم
#شبنامه / گزارش قابل تامل روزنامه سعودی درباره منطقه / به ما اثبات شد که ایران صادق و آمریکا دروغگو است / چاره ای جز گفتگو با ایران نبود / باید از این فرصت برای تنفس استفاده کنیم تا توان نظامی خود را بیشتر کنیم / قسمت ۱۲۴۹
✅ آقای تحلیلگر
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi