❤️شهید سید رضا طاهر هریکندئی ، در دهم دی ماه سال 1364 در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. زادگاه ایشان، روستای هریکنده واقع در شهرستان بابل مى باشد. او فرزند اول خانواده❤️
#زندگی_نامه
💚 ولایت هریکنده و دبیرستان را در مدرسه بوعلی بابل گذراند. از سن 8 الی 9 سالگی شروع به نماز خواندن و روزه گرفتن کرد.
در سن 15 سالگی مسئولیت کتابخانه محل را بعهده گرفت و کمی بعد ، شورای بسیج در حیطه کارهای فرهنگی و مسئول حلقه صالحین شد. بعد از گرفتن دیپلم ، اوقات فراغتش را در کارخانه ی فرش بافی، پر کرد؛ تا کمک خرجی هم برای خانواده باشد.💚
#زندگی_نامه
🖤با مشورتی که با پدر و مادرش داشت، تصمیم می گیرد که برای سپاه ثبت نام کند. در سال 1384 جذب سپاه شد. دوسال و نیم در دانشگاه نظامی امام علی(ع) اصفهان مشغول به تحصیل شد و مدرک فوق دیپلم خود را گرفت. پس از آن در سال 1387 در سپاه ساری جذب شد و در لشکر 25 کربلای ساری، مشغول به کار شد و در20 آبان ماه همان سال ازدواج(عقد) نمود🖤
#زندگی_نامه
💙سه ماه بعد از عقد، برای طی کردن دوره ی تکاوری ویژه ی صابرین شرکت کرد و به اصفهان اعزام شد؛ که این دوره آموزشی، 9ماه به درازا کشید. مدتی بعد، برای دفاع از مرزهای کشور به زاهدان اعزام شد که همزمان بود با دستگیری عبدالمالک ریگی. در میادین مختلف یادواره ی شهدا و کارهای فرهنگی و بسیج محل و ... حضور بسیار فعالی داشت و هرجایی که خلاء ایی احساس می کرد، آنجا را با حضورش پر می کرد. چه از لحاظ مسائل نظامی و چه از لحاظ فرهنگی و اجتماعی.💙
#زندگی_نامه
🧡در تاریخ سوم اردیبهشت سال 1389 ازدواج کرد و به اتفاق همسرش تشکیل خانواده داد. حدودا، بعد از یک سال به ارومیه اعزام شد که چند ماهی را در آنجا گذراند. دو سال پس از ازدواج یعنی در تاریخ 31 فروردین 1391خداوند هدیه ای به این خانواده بخشید، به نام « سید محمد» و در 13 اسفند ماه 1393 به همراه خانواده و پدر و مادر خود به سفر کربلا مشرف شدند.🧡
#زندگی_نامه
💛تقریبا از اوایل تا اواخر تابستان سال 94 را ، در پیران شهر برای دفاع از مرز ، به مأموریت رفت. ایشان پس از مأموریت ها سعی می کردند روزهایی که در منزل حضور ندارند را جبران کنند. به اتفاق خانواده، به سفرهای زیارتی و سیاحتی و گردش می رفتند. در21 آبان ماه ، برای دفاع از حرم اهل بیت برای اولین بار به سوریه اعزام شد. سعی میکرد با خانواده در تماس باشد تا آنها نگران نشوند.💛
#زندگی_نامه
💙والدین او پس از گذشت دو هفته متوجه سفر او به سوریه شدند. اولین ماموریت ایشون به سوریه 48 روز طول کشید. پس از برگشت ، با اصرار خود او، بهمراه خانواده به سفر مشهد مقدس رفتند.
در تاریخ 14 فروردین 95 ، ساعت 10 شب با او تماس گرفتند و به او خبر دادند که تا ساعت 1 صبح(بامداد) برای رفتن به مأموریت خود را به محل کارش ، برساند💙
#زندگی_نامه
❣صحبت از رفتن به ماموریت بود و وقتی به محل کار رسید، با همسرش تماس گرفت و به ایشان گفت که ماموریت سوریه پیش رو دارند. غروب فردا، پرواز کردند به سمت سوریه.
در این ماموریت هر روز با خانواده در تماس بود و میگفت که در امن و امان است و خطری او را تهدید نمی کند، علی رقم اینکه در مبارزه و جنگ بودن، دوست نداشت که خانواده را نگران کند. هر روز تماس مى گرفتند تا 15 اردیبهشت❣
#زندگی_نامه