شوخی با سخنان آقامیری https://www.instagram.com/p/CVa3V8rIKhl/

گروه آموزشی نبراس: آموزش زبان عربی جهت سفرهای زیارتی، کار، تجارت، و... nebras.arabic https://www.instagram.com/p/CVlReYFDq7k/

. http://tabliqkh.lms2.hozehkh.com/products https://eitaa.com/joinchat/4089708577C789eb1fada

کتاب: همسرگزینی و منابع خودیار منابع خودیار( کتاب، نرم افزار، کانال، سایت و...) ✍️ به کوشش: م ح قدیری همراه نمودار و آدرس سایت و پیج و.. 🌺🌸✍️

شوخ طبعی و درس زندگی تعارض زناشویی هنر استفاده از شوخی شوخ طبعی و سبک های آن جراحی بینی جراحی جهان بینی و.. ✍️😂🏠🕌

یوسف را نجاب بده سخنرانی را دعوت کردند. رفت منبر و داستان حضرت یوسف را با آب تاب گفت؛ چون فکر می کرد شب های دیگر هم مراسم ادامه دارد. سخن وقتی تمام شد که قارداش های یوسف او را ته چاه انداختند. الغرض منبر تمام شد و مردم برای ادامه سخنرانی او را دعوت نکردند به هر دلیلی که بود. شما خوش بین باش و بگو مشکلی از طرف سخنران نبود. سخنران چند روزی صبر کرد و بعد که دید خبری نشد خودش بین مردم حاضر شد و گفت آمده ام بلکه حضرت یوسف را از ته چاه دربیاورم بیچاره از جلسه قبل تا الان اون ته مانده است.😄 داستان مشاوره های تک جلسه ای یا ناتمام ( از سوی مشاور یا مراجع) خود حکایتی شبیه به آنچه بیان شد دارد. همان گونه که سخنران باید برآورد کند بحثش را باید در چند جلسه مطرح کندتا شبهه ای برجای نگذارد روان شناس نیز لازم است برآورد دقیقی کند تا یوسف روان در کف چاه بی کس و بی یاور تنها نماند. برخی چهره برخی مردم داد می زند حاج آقا هرچی داری همین امشب بگو و قال قضیه را بکن. بسیاری از مُراجعان نیز با زبان بی زبان داد می زنند که همین ی بارم که آمده راه را اشتباه آمده ام یا کی میره این همه راه را. یا بدبختی من از بی پولی بدتر نیست چطور این همه هزینه بدم آی عالم خوب بشم یا نه.🥴 مشاوری که برای کسی که دلش خون است از والدینش و آنها را عامل بدبختی می داند، بحث تله ها و طرحواره ها را مطرح می کند وقتی بفهمد که بسیاری از زخم های عاطفی اش #محصول_مشترک مامان و باباست چه خواهد شد؟ بعد این فرد زخمی همچون ماری زخم خورده به منزل بر می گردد. در حالی که هر لحظه به آنها نگاه می کند و آنها را مسبب بدبختی خود می داند. پس هشیارتر باشیم 🎙🗣م ح قدیری، یادداشت های یک روان نشناس 😉 باقی بقایتان

اختلاف نظر فقها؟! روان شناس🧐: حاج آقا معلوم است در بین مراجع و فقها چه می گذرد؟! هر مرجع تقلیدی نظرهای مخصوص خودش را داره؟!! حاج آقا👳‍♂️: شما این اختلاف نظرها را در روان شناسی ندارید؟ ی نمونه بسیار جزیی مثلا برای فاصله سنی در ازدواج روان شناسان مشهور اتفاق نظر دارند؟ در فقه هم مثل روان شناسی و بقیه علوم بزرگان در اصولی با هم اتفاق نظر دارند و در فروعاتی اختلاف نظر. روان شناس🤔 حاج آقا😉 من 👌 تو 🌸 . @shokhi_talabegi

برای خود هم بگوییم! #ملاخصم_الدین در محفلی مردم را همی موعظه کردندی و گفتندی ای مردم خوب و با صفا و دیندار. اگر چنانچه طفل شما روی فرشتان ادرار کردندی. طفل معصوم را هرگز نزدندی. فرش همی رفو شود و با تازه جایگزین همی شود ولی زخم عاطفی دردش با تریاک ناب کرمون هم تسکین نیافتندی. و به قول جفری یانگ طرحواره تنیبه شکل گرفتندی. پس با خونسردی تمام آن قسمت فرش را ببرید و دور بیندازید (آجرکم الله فی الدارین) هر چند قالی کرمان یا تبریز باشندی. جلسه وعظ تمام همی شد و ملا خسته و کوفته به سمت خانه روانه همی گشتی. القصه وارد خانه که گشتندی چشمانش سیاه رفتندی و گویی سقف بر سرش آمدندی. بله او دیدندی که قسمتی از فرش بریده شده است. زن ملا که خشم را در زبان بدن و وجنات او دیدن کردندی دو دست بالا بردندی و خواهشمندانه همی گفت قربون روت داد نزن دندی توضیح خواهم دادندی. ملا با اشارتی تند گفت: بنال. زن گفتندی: درس پس همی دهم استاد فرزانه. این نکته کاربردی را از تو همی شنفتم امروز، وقتی که بر فراز منبر همی گفتندی. ملا فریاد همی کشید و عمامه گوشه ای پرتاب کرد و دو دست بر سر گذاشت و زانوی غم در بغل فشرد و هق هق کنان همی گفت: ای زن نادان اینها را برای مردم همی گفتمی. حکایت برخی از روحانیون و #روان_شناسان از جهتی بسیار شبیه این قصه بودندی. از این جهت که قرار نیست خودشان هم به مطالب نابی که همی گویندی عمل کردندی. آنها را فقط برای مردم گفتندی آخ قربون برم خدا رو ی بوم دو هوا رو پ ن: ملایی که یار و بال دین است نصرالدین است و آن «یحمل اسفاری» که بار و وبال دین است خصم الدین. م ح قدیری، یادداشت های یک روان نشناس😉 🧐✍️

خدا نکشه این خدماتی ها. ادخال سرور با هر بهانه ای ممکن است. یعنی صبح تا حالا موندم چطوری این پیام را به فرزندم نشون بدهم یا برسونم. می ترسم سیزده آبان تموم بشه و موفق نشم😉😃 دوستان به نظر شما چطور می شد این پیام را به دانش آموز رساند که این قدر غیرمستقیم و دست به دست نباشه؟

نام برادر زن برصیصای عابد؟ دیشب قبل از اذان صبح بود حدودا که خواب دیدم #وزرای_آموزش و پرورش و آموزش عالی و مسؤولان #سنجش را در محشر خط کردند. از آنها پرسیدند یک سؤال از شما می پرسیم اگر جواب دادید فقط دو نفرتان را می بریم بهشت وگرنه جای شما در هاویه نزد معاویه است. همگی از فرط خوشحالی مشغول بشکن زدن شدند. ناظر کنکور ملکوت آنها را ساکت کرد . پرسیدند نام برادر زن برصیصای عابد چه بود؟🥴🧐 آنها با تعجب در حالی که دهانشان باز بود 😲😦😲😮😲😮😧به هم نگاه کردند. بعد با همان حالت همگی به مسؤولان کتب آموزشی قلم چی و گاج و.. نگاه کردند. مسؤولان کتب آموزشی با عصبانیت داد زدند به ما چرا نگاه می کنید ما از کجا بدانیم؟ مدتی گذشت هیچ کس نتوانست جواب بدهد. بعد یکی از آنها به نمایندگی همه اعتراض کرد و گفت: عزیز دلم فدات بشم آخه این چه سؤالی است؟ می خواهید ما را جهنم ببرید، خب ببرید چرا بهانه تراشی می کنید؟😳 صدای هاتفی آنجا پیچید: می خواهید فی الساعه دهانتان را آسفالت یا سرویس کنیم؟🤣 خودتان را ملامت کنید. حکیم کارش از روی عقل و خرد است. شما در دنیا به دانش آموزان کتاب های درسی می دادید ولی سؤالات کنکورتان از زمین تا آسمان با کتب درسی شان فرق می کرد. واقعا از بین این همه شرکت کننده تجربی چند درصد پذیرش دارید؟!! مردم مسخره و بازیچه شما هستند؟ زدو بندی بین شما و مافیای کتب کنکور نیست؟!! شما خیر سرتون فرهنگی های جامعه هستید. از معجزات حضرت حق بوده که باز هم گروه زیادی اهل مطالعه و اهل علم می شوند وگرنه خروجی محصولات شما باید همگی معتاد و علاف و دیوانه بشوند. خدایا به مسؤولان فرهنگی ما عالی ترین مراتب وجدان و خرد را مرحمت بفرما! فرزندان ما را لباس عافیت بپوشان و سالم از میدان مین آموزش و پرورش بگذران خدایا از سهمیه کنکور هم شده مسؤولان ارشد فرهنگی را به دانشگاه خرمندی ببر. م ح قدیری، یادداشت های یک روان نشناس😉 🧐✍️

در مصاف با شبهات می توان با شمشیر رفت و تن به تن کرد می توان حمله سایبری کرد و یک کشور را تحت شعاع قرار داد بسیار از مردم تورم و مشکلات معیشت و پارتی بازی و بی کاری را بخواهیم یا نخواهیم به روحانیت نسبت می دهند چون رهبر و رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه و شش نفر شورای نگهبان و... روحانی بوده اند و هستند. در برنامه سمت خدا استاد حسینی با رایزنی رد مظالم را اجازه گرفت تا مبلغ مثلا 500 هزار تومان خودشان مردم رد کنند این خودش هزار نکته و کلید توش هست یکی این شبهه را جواب میده که آخوندها این وجوهات را برای خودشان هم نمی خواهند هااا ( حداقل برخی ها ) هر موقع تلویزیون هم می بینندش می گویند خدا خیرش بدهد خب این برکت در کمتر سخنرانی اتفاق می افتد. سالهاست سازمان سنجش و آموزش و پرورش و مافیان کنکور خون مردم بینوا را در شیشه کرده اند نزدیک 600 هزار نفر مثلا برای تجربی ثبت نام می کنند و از این میان فقط 50-60 هزار نفر پذیرش دارند چقدر مردم در این مشکلات معیشتی هزینه می کنند؟ چقدر خلاقیت و وقت و انرژی و جوانی صرف می شود؟ چقدر خانواده ها سالها از تفریح و رفاه خود می زنند تا یکی قبول شود؟ تازه قبولی که معمولا هیچ تدبیر روان شناختی در اغلب افراد نیست و این تبلیغات و انتظارات است که جوانان را به سمت رشته پزشکی مثلا جهت می دهد و چیزی که این وسط حرفش نیست استعداد واقعی و رغبت حقیقی. یک نامه انتقادی از جمعی از روان شناسان و کارشناسان حوزی چقدر می تواند درد مردم را کم کند و مسؤولان را به فکری کاربردی وادارد؟ نسبت اشتغال زایی، حمایت از زنان شاغل و خانه دار و هدفمندسازی سربازی و ارتقا سلامت روان سربازان و غنی سازی مهارت های آنها متناسب با استعدادها و رغبت ها و رشته ها و حرفه هایشان به شرح ایضا ✍️

نماز ميت بر پيكر سيد ابوالحسن بني صدر

به خاطر این که با چادر فرار کرده در نماز میت ضمیر هذه استفاده کرده نه هذا 😄🥴😂

سخنان استاد فیاضی در فوت همسر هدیه اجر تدریس به همسر شرط پدر خانم و انصراف از شرط✍️ 👇👇👇👇👇👇

🔈صوت جلسه ۳۷۶ خارج اسفار ◀️الاقول فی نقیض کل شیئ رفعه تاریخ: ۱۴۰۰/۸/۰۸ #استاد_فیاضی #فلسفه #آیت_الله_فیاضی 🔸کانال نشر آثار آیت الله فیاضی 🆔@asfar99

برسد به دست مدیران آموزش و پرورش! یکی از ویژگی های مهمی که از مدرسه تا محل کار و از کودکی تا بزرگسالی در کشور ژاپن آموزش داده می شود اینکه مدیر و معلمان مدرسه فرهنگ حذف منیت، و کار به عنوان هویت یکی از اعضای تیم را به عنوان مهارتی مهم به دانش آموزان می آموزند! https://www.instagram.com/p/CHkdiOrpvby/?utm_source=ig_web_copy_link

مثلث عشق باشگاه بدن سازی بودیم. آقایی نسبت به شکم بزرگش حساس بود و می گفت چند روز دیگه آب میشه؟ مربی مستانه خندید و چربی های شکمش را مشت کرد و گفت: این چربیا رو که با قهقهه و خنده آوردی با اشک و عرق کردن باید آبش کنی (خخخخ) که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل هاااخخخ 😂😃 بعد از غذا خوردن همیشه بخوانیم و ارحَم رقة جِلدی😉 خدایا به نازکی پوست[شکمم] رحم کن @zendegiearam

۱ عارفان را شَمع و شاهِد نیست از بیرونِ خویش خونِ انگوری نَخورده باده‌شان هم خونِ خویش معشوق عرفا، خارج از وجود آن ها نیست. از می انگوری مست نیستند. مستی در خون ایشان است.منظور این است که عرفا ثقل درونی دارند و شادی و عشق از چشمة وجود خودشان می جوشد نه از خارج. به همین دلیل در بیت بعدی نیز می گوید، عرفا نیاز به معشوق خارجی هم ندارند: ۲ هر کسی اَنْدَر جهانْ مَجنونِ لیلی‌یی شُدند عارفانْ لیلیِ خویش و دَم به دَم مَجنونِ خویش تو نباید هر دم به ساز کسی برقصی بلکه باید میزان، دریافتهای خودت باشد تا به هارمونی و توازن و هماهنگی وجودی برسی: ۳ ساعتی میزانِ آنی ساعتی موزون این بعد ازین میزانِ خود شو تا شَوی موزونِ خویش نفسانیت و منیت مانند فرعون سرزمین وجودت را اشغال کرده است. باید او برود تا جایش را موسا و هارون وجودت یعنی وجود اصیلت بگیرد: ۴ گَر تو فرعونِ مَنی از مصرِ تَنْ بیرون کُنی در درونْ حالی بِبینی موسی و هارونِ خویش تعلقات دنیوی تو را سنگین کرده و مانند قارون به قعر زمین فرو می برد. به همین علت سبکبار و سبکبال نیستی: ۵ لَنْگری از گنجِ مادون بسته‌یی بر پایِ جان تا فروتَر‌‌‌ می‌رَوی هر روز با قارونِ خویش یونس با ماهی و دریا تناسب دارد. یونس بر لب دریای عشق، بر قانونِ خویش نشسته بود یعنی احوالش همان گونه و بر همان قاعده ای بود که باید باشد: ۶ یونُسی دیدم نشسته بر لبِ دریایِ عشق گُفتَمَش چونی؟ جوابَم داد بر قانونِ خویش ذوالنّون یعنی صاحب ماهی و منظور یونس است که به شکم ماهی رفت. او می گوید خوراک ماهی بودم ولی از وقتی خمیدم و انانیت م را از دست دادم، صاحب ماهی شدم و بر او غالب آمدم: ۷ گفت بودم اَنْدَرین دریا غذایِ ماهی‌یی پس چو حَرفِ نون خَمیدم تا شُدم ذَاالنّونِ خویش یونس ادامه می دهد من احوالی بی کیف و ناگفتنی دارم. پس دیگر از کیفیت احوالم سوال مکن: ۸ زین سِپَس ما را مَگو چونیّ و از چون دَرگُذر چون زِ چونی دَم زَنَد آن کس که شُد بی‌چونِ خویش؟ می برای انسان های غمگین است نه برای ما که حالمان از خودِ می بهتر است: ۹ باده غَمگینان خورند و ما زِ میْ خوش دل تَریم رو به مَحبوسانِ غَم دِهْ ساقیا اَفْیونِ خویش به قول حافظ اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد/ من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم: ۱۰ خونِ ما بر غَمْ حَرام و خونِ غَمْ بر ما حَلال هر غَمی کو گِردِ ما گَردید شُد در خونِ خویش بیماران غم می می خورند تا صورت زردشان سرخ و گلگونه شود. گلگونه همان سرخاب است. خوشرنگی ما ربطی به سرخاب ندارد: ۱۱ باده گُلْگونه‌‌‌ست بر رُخسارِ بیمارانِ غَم ما خوش از رَنگِ خودیم و چهره گُلگونِ خویش من برای زنده شدن نیاز مند صور اسرافیل و شادیهای عارضی نیستم. عشق هر لحظه به من جان می دهد. من منتظر نفخ صور نمی مانم: ۱۲ من نِیَم موقوفِ نَفْخِ صورْ هَمچون مُردگان هر زمانَم عشقْ جانی‌‌‌ می‌دَهَد زَ افْسونِ خویش طمع در لباسهای بهشتی نبسته ام. هم اکنون از دولت عشق، غرق جامه های گرانبهایم. استبرق و اکسون یعنی لباس گرانبهای ابریشمی و اطلسی: ۱۳ در بهشت اِسْتَبْرَقِ سَبز است و خَلْخال و حَریر عشقْ نَقْدم‌‌‌ می‌دَهَد از اَطْلَس و اَکْسونِ خویش طالع من ربطی به کواکب ندارد. خوشبختی من از ماهِ عشقِ من است که از هلال به بدر سیر می کند: ۱۴ دی مُنَجِّم گفت دیدم طالِعی داری تو سَعْد گفتَمَش آری وَلیک از ماهِ روزاَفْزونِ خویش ماه من، نحس اکبر (زحل) را به سعد اکبر(مشتری) تبدیل می کند. مولانا و شمس با منجمان همدل نبوده اند و عشق را مافوق همه طالع ها و سعد و نحس ها می دانند: ۱۵ مَهْ کِه باشد با مَهِ ما؟ کَزْ جَمال و طالِعَش نَحْسِ اَکْبَر سَعْدِ اَکْبَر گشت بر گَردونِ خویش https://philosophyar.net/marefat/13-july-2018/ https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh1247

🛑🎥 شوخی حاج‌آقا قرائتی با مجری برنامه سمت‌خدا: شما مثل قوطی شکری هستی که پهلوی گرمک کاشونه همه چیز اینجا🔰مهم است http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c 🕌‌ اولین و بزرگترین کانال قمی‌ها

بزرگان اخلاق و عرفان می گویند برای کسب آرامش و بزرگ شدن با بزرگان و آثار آنها انس بگیرید یک نمونه برای تمرین بزرگ شدن: افراد زیادی داریم که از قاتل فرزند خود گذشتند مستند بخشودن قاتل به خاطر امام رضا (موارد عینی زیاد هست) https://b2n.ir/p19309

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان که دل اهل نظر برد که سریست خدایی پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان این توانم که بیایم به محلت به گدایی عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی روز صحرا و سماعست و لب جوی و تماشا در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد که بدانست که دربند تو خوشتر که رهایی خلق گویند برو دل به هوای دگری ده نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی سعدی تصنیف https://ganjoor.net/saadi/divan/ghazals/sh509

آزمون کاربردی همسرگزینی 5 عیب از طرف مقابل @zendegiearam