eitaa logo
شوخ طبعي‌ها و حكايات طلبگي
310 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
948 ویدیو
66 فایل
فی الواقع خداوند اِند لطافت اِند بخشش اند بی خیال شدن اند چشم پوشی و اِند رفاقت است قنبر امام علی (ع) غم‌‌بر است لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ؛ یعنی خدا دائم آنلاین است نوبت نمی خواد، پول زیر میزی نمی خواد و... @ghadiri313
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام پسر گلم سلام پزشک بابا امروز با مامان اومدیم روز پزشک را بهت تبریک بگیم روزت مبارک بابایی @JahadgarShahidMhDeris
محمد حسین دریس.mp3
4.54M
🖤 میم مثل محمد حسین دریس درس هایی که از یک جوان تازه درگذشته آموختم... 🎙 رضا یوسف زاده 🏴 امشب اولین شب دفن این جوان جهادی است که در راه خدمت به محرومان به دیار ابدی شتافت. نماز شب اول قبر، فاتحه و صلوات و هر خیراتی که برای تان ممکن بود در حق این جوان ادا کنید. 🔻این صوت در اولین شب دفن شهید، توسط کارشناس و روانشناس رادیو معارف حجت‌الاسلام یوسف زاده تولید شده است. ◀️ ارسالی از حجت الاسلام رضا یوسف زاده از کسانی که شهید با ایشان در ارتباط بود و در خیلی از موارد از ایشان مشورت میگرفت. @JahadgarShahidMhDeris
عطر دو قسم است: عطر گاهى ظاهرى است كه استفاده از آن مستحب است، به خصوص هنگام نماز، و گاهى باطنى است كه شامّه جان را مى‌پروراند و همان فضيلت و طهارت روح است. امام‌على (عليه‌السلام) فرموده است: با استغفار خود را معطّر كنيد، وگرنه بوى بد گناه، آبروى شما را مى‌برد؛ «تَعَطّروا بالاستغفار لاتفضحنّكم روائح الذّنوب». 🌸
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
🔹قرار شد بجای دوستم که امام جماعت یه مسجدی بود برم نماز بخونم. آقا ما رفتیم مسجد حالا دو نفر از رفیقامم بردم که استرس نداشته باشم. همه اومدنو نماز اولو خوندم و بعد یه منبر کوتاه هم رفتم و نماز دومم خوندم ... تا اینجا خوب بود اما یهو گفتن حاج آقا لطف کنید و قرآن رو هم شما بخونید... از اونا اصرار و از من انکار ... خلاصه دردم بجونت ببخشید اشتباه شد، خلاصه دردت بجونم قرآن رو با استرس سریع خوندم و تا اینجا بازم بد نشد اما... یهو گفتن حاج آقا معنیشم بخون ... آقا منو میگی پر از استرس ... قیافم داد میزد که داداش بیخیال شو جان عمت.. . گفتم... «اعوذبالله من الشیطان الرجیم پناه میبرم به شیطان رجیم از خدای رحیم» دیگه گریم در اومد . اینم اولین خاطره نماز رفتن ما... 🔹تو کلاس اصول بحث استحصاب بود یه مطلبی رو تفهمیدم و به استاد گفتم استاد شما فکر کن من یه ساعت قبل وضو داشتم الان ندارم که استاد نشت ادامه بدم و گفت من نمیتونم فکر کنم و شروع کرد درس رو ادامه داد که من دوباره گفتم استاد من صبح وضو داشتم الان ندارم و که یکی از دوستام نیشگونی از گرفت و من آنجا فهمیدم ....🙈 🔹ایام عید بود مسئول غرفه کودکان بودم یکی از دوستای طلبه ام بچه خواهرشو آورد تا من باهاش صحبت کنم وجایزه بدم و...بعدش از صحبتهای بچه فهمیدم که خانواده شون زیاد با طلبگی موافق نیستن به رفیقم گفتم که قضیه اینجوریه وبچه خواهرت اصلا مثل خودت نیست گفت درسته منم گفتم خب حلال زاده به داییش میره بعد فهمیدم چه فحشی بهش دادم 🔹سلام منم سوتی یکی‌ از دوستانم رو تعریف میکنم. برای همسایه مون که اتفاقا دکتر هم بود آش نذری بردم بعد از اینکه درو باز کرد و آش رو بهش دادم دیدم هیچی نمیگه منم شروع کردم گفتم دستتون درد نکنه خدا ازتون قبول کنه😂😂بعد که دیدم سوتی دادم عجیب از خجالت سریعا متواری شدم😆 🔹سلام سوتی در اردوی راهیان نور خواهران در یک wc بین راهی توقف کرده بودیم و به دلیل تعداد بالای خواهرها wc برادران رو هم قرق کردیم که زودتر حرکت کنیم بعد از اینکه همه خارج شدند یکی از برادران رفت داخل wc برگشت و گفت هنوز یک خواهر داخل مونده. ما شمردیم و گفتیم نه همه هستن گفتن چادرش روی در آویزونه یکی از خواهرها رفت داخل و به سرعت جت برگشت و در حالی که با سرعت نور از مقابل اون برادر رد میشد گفت چادر نیست! عبای حاج آقاست... خلاصه معلوم شد حاج آقا قبل خواهر ها رفته اونجا و بعد گیر افتاده 🔹یه خاطره دیگه هم هست اما فقط با خانواده بخندید تو کانال قطعا نمیذارید یه بار دیگه تئاتر داشتیم من نقش ابوبکر رو داشتم اونجا داستان بود که امام علی رو دست بسته آوردند مسجد. اون عزیزی که نقش عمر رو بازی میکرد اسمش مژگان بود من تو مسجد منتظر بودم مثلا همه بیان بپرم وسط خودشیرینی کنم که چرا اینجوری با زور اوردینش واز این چیزا... تمام قدرت رو جمع کردم تو حنجره ام که صدام به ته سالن هم برسه آقا چشمتون روز بد نبینه همین که اومدن تو مسجد با تمام قوا فریاد زدم مژگان رهایش کن....یعنی باس می گفتم عمر رهایش کن... کارگردان اگر چاره داشت میومد روی سن منو میکشت ...😂😂 🔹سلام یکی از اساتیدمون تو کلاس از عوارض زایمان سزارین خیلی خوب صحبت کرد منم شدیدا تحت تاثیر قرار گرفتم گفتم موضوع پایان نامه ام رو در رابطه با فواید زایمان طبیعی در قرآن و روایات بزارم 😂 خوشحال و شادان از اینکه موضوع به روزی پیدا کردم زنگ زدم به استاد راهنما گفت:موضوت چیه؟ گفتم:زایمان طبیعی در آیات و روایات گفت:چی!؟😱 گفتم:زایمان طبیعی... گفت:یعنی چی خاااانوووم شما زایمان طبیعی رو چطور میخواین تو آیات قرآن در بییارییین منم که کم نمی آوردم و میخواستم استاد رو راضی کنم گفتم:استاد .. مثلا میشه از زایمان حضرت مریم زیر درخت خرما 😂😂😂😂زایمان طبیعی رو توی قرآن درآورد 😂😬 اونقد پافشاری کردم که استاد آخرش گفت من اصلا پایان نامه قبول نمی کنم😐 🔹سلام حاجی یه سوتی از یه نفر تعریف میکنم برای دل خودمو وخودت چون فکر نکنم قابل پخش باشه😜 یه بنده خدا میگفت من رفته بودم حمام وقتی میخواستم بیام بیرون به سرم زد، گفتم بزار قبل اینکه لباس بپوشم بپرم داخل حالمون خانومو بترسانم آقا نه بگو من رفتم حمام پدر زنم آمده بود خانه ای ما، آقا چشمت روز بدنبینه منم ....... در حمامو باز کردم پریدم داخل حال گفتم بروسلی وارد می شوددددد😄😄 یه باره دیدم همه زول زدن به من منو میگی از خجالتی دوباره رفتم داخل حمام.بیرون نیامدم تا پدر زنم رفت بعد از اون قضیه من تا چند ماه خانه پدر زنم نمی رفتم میگفتم بزار یادشان بره تا اینکه کل فامیلو دعوت کردنندمنم گفتم بهترین موقعیته شلوغ پولغه. وایییی لحظه روبه رو شدن... آقا من وارد خانه شدم با همه دست دادم رسیم به پدر زنم یه نگاهی به من کرد گفت: چطوری بروسلیییییی اژدها کی وارد میشه؟؟😂😂😂😂
هدایت شده از خبرگزاری فارس
استرالیا برای حضور در شبکه‌های اجتماعی محدودیت سنی می‌گذارد 🔹رویترز: استرالیا قصد دارد باهدف رفع نگرانی‌های مربوط به حفظ سلامت روانی و جسمی کودکان، محدودیت سنی را برای استفاده از شبکه‌های اجتماعی اعلام کند. 🔹نخست‌وزیر استرالیا گفته: می‌خواهم سر بچه‌ها را از گوشی و رایانه بیرون بیاورم تا آن‌ها به زمین‌های بازی، استخرها و زمین‌های تنیس بروند. ما از آن‌ها می‌خواهیم از طریق تعامل با افراد واقعی تجربیات واقعی داشته باشند. 🔹این قانون در صورت نهایی‌شدن، استرالیا را در زمره اولین کشورهای جهان قرار می‌دهد که محدودیت سنی را در مورد استفاده از شبکه‌های اجتماعی اعمال می‌کنند. @Farsna
بازی‌درمانی و قصه‌درمانی بر تربیت کودکان ناشر: انتشارات امتیاز درباره‌ کتاب این کتاب می‌تواند به کودکان در قبول مسئولیت بیشتر، توسعه‌ی راهبردهای مقابله‌ای و مهارت‌های خلاقانه‌ی حل مسئله، احترام به خود، هم‌دلی و احترام به دیگران، کاهش اضطراب، یادگیری تجربه و بیان کامل احساسات، مهارت‌های اجتماعی قوی‌تر و روابط خانوادگی بهتر کمک کند. کتاب گویا http://book.iranseda.ir/DetailsAlbum/?VALID=TRUE&g=579344
“My Crown is in my heart, not on my head: Not deck'd with Diamonds, and Indian stones: Nor to be seen: my Crown is call'd Content, A Crown it is, that seldom Kings enjoy.” ― William Shakespeare, King Henry VI, Part 3 تاج خرسندی «تاج من در قلب من است، نه روی سر من: با الماس و سنگ های هندی تزئین نشده است: نه دیده شدن: تاج من نامیده می شود، تاجی است که به ندرت پادشاهان از آن لذت می برند.» ویلیام شکسپیر، شاه هنری ششم، قسمت سوم سعدی استاد مهارت های زندگی در بوستان و گلستان درباره قناعت و نقش آن در رضامندی سخنان لطیف و نغزی دارند. .
🌸 امام حسن عسکری (علیه السلام) : ‌ ليْسَتِ اَلْعِبَادَةُ كَثْرَةَ اَلصِّيَامِ وَ اَلصَّلاَةِ وَ إِنَّمَا اَلْعِبَادَةُ كَثْرَةُ اَلتَّفَكُّرِ فِي أَمْرِ اَللَّهِ ‌ عبادت به نماز و روزه بسیار نیست، همانا عبادت اندیشیدن در کار خداوند است. ‌ 📚 مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۸۴
اللهم اشغل الظالمین بانفسهم بای ذنب قلتوا؟! .