هدایت شده از خبرگزاری فارس
داستان یک عکس؛ وقتی آقا تریبون را به حنانه داد
🔹در یکی از دیدارهای خانوادهی شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب، نوبت به همسر و فرزند شهید روحالله طالبی اقدم که میرسد، جلو میروند تا با آقا صحبت کنند. آقا از دختر سه چهار سالهی شهید میپرسند: اسم شما چیست؟ پاسخ میدهد: «حنانه» و بعد هم میرود و مینشیند. اما کمی بعد انگار یادش میآید که میخواسته برای آقا شعر بخواند.
🔹آقا به زبان آذری میگویند: عیبی ندارد، بخوان. حنانه دوباره مقابل آقا میایستد و شروع به شعر خواندن میکند: یه توپ دارم قل قلیه؛ سرخ و سفید و آبیه. آقا که میبینند صدای حنانه آرام است، به زبان آذری به حنانه میگویند: جلوتر بیا، بعد هم میکروفون را به سوی او میچرخانند تا همهی حضار شیرینزبانی حنانه را بشنوند.
@Farsna
2.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آرامش وارونه
ما ساکن عصر جمعه هایم
تو منتظری که ما بیاییم
غربت چه حکایت غریبی است
آقا تو کجا و ما کجائیم
🌸🙏🕌
هدایت شده از ابوحسن
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره بسیار زیبای استاد فرزانه حاج آقا قرائتی از دوران آغاز طلبگی در قم.
با یک خنده سه قانون:
ریش وعمامه و لمعه هوا رفت
1- در حال رفتن به مدرسه
.
.
در حال بازگشت از مدرسه
از بس آموزش ما و محیط های آموزشی #جذاب و #کاربردی و #کم_هزینه و بدون رقابت و.. هستند طبع لامصب مثل آهنربا عمل می کنه نسبت به آنها( البته مانند دو قطب موافق)
👈 تا دیروز دو خط در میان کلاس می رفته امروز استاد شده میگه من نمی دانم چرا دانش آموزان ما از کلاس فراری هستند؟
درباره آلزایمر هم کمی تحقیق کنیم بد نیست🥴😉😄
😁😉
شب قبل از امتحانات
🥴
از اول ابتدایی تا الان مشغول امتحان دادن بودیم الانم که پام لب گوره شبا خواب امتحان می بینم
اگر اون موقع مهد کودکم می رفتیم حدیث زگهواره تا #گور .... درباره ام صادق بود
بگذریم که تو گور هم امتحانه و سؤال میشه از ما.
😉😁
واقعا که دنیا محل امتحانه
🥴🧐📚✍️