eitaa logo
شهدای گمنام(سِدْرَةُالْمُنْتَهی)
322 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
888 ویدیو
9 فایل
بہ‌نام‌خداۍ‌گمنــام‌ھا . . 🌱' ای‌شهید‌گمنام‌تو‌چه‌کرده‌ای؟! که‌خدا‌همه‌ات‌را‌برای‌خودش‌خواست #پایگاه_اطلاع_رسانی_تشکیلات_شهدای_گمنام قرارگاه تربیت‌جهادی سِدْرَةُالْمُنْتَهیٰ @khademshohada03:👈🏻جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
شدیدا التماس دعا داریم .
زمینه (3).mp3
11.33M
شرمنده‌ایم که هنوز زنده‌ایم از غم رقیهۜ .
شهدای گمنام(سِدْرَةُالْمُنْتَهی)
شرمنده‌ایم که هنوز زنده‌ایم از غم رقیهۜ .
نظری‌به‌حـال‌من‌کـن‌که‌زدسـت‌رفت‌کـارم! به‌کسم‌نده‌حواله ، که‌به‌جزتــوکس‌ندارم🖤 که‌به‌جزتــوکس‌ندارم که‌به‌جزتــوکس‌ندارم که‌به‌جزتــوکس‌ندارم
الهی به رقیه ❤️‍🩹🖤
اللَّهُم معَ تبديل رايِة الحُسين، بَدل حَالي إلىٰ أحسن حَال ..
شهدای گمنام(سِدْرَةُالْمُنْتَهی)
یعنی من دورت بگردم که روسیاه عالمم باشیم باز محکم دستمونو میگیری . نمیگی این همونیه که تا کمر غرق ِگناه بوده، نمیگی این همونیه که آبرو به حراج زد . . نمیگی این همونیه که ذکر لبش من بودم فعلش شیطان . شما آخرشی بزرگ ِخاندان ؛ آخر ِمرامی، آخر ِفضلی، آخر ِمددی، آخر ِهرچی فیضه . . الکی نیست که بهت میگن ابی‌عبدالله ! پدر هرچیم بچش بد و پرت باشه، بازم مثل کوه پشتشه و عین ِدماوند براش سینه سپر میکنه . تو که تا تهش همینقدر قشنگی، دعا کن ماهم تا تهش بصیرت ِدیدن ِ قشنگیاتو تا وسعمونه ببینیم . مخلص شما، خاك پای نوکرات. سید
شهدای گمنام(سِدْرَةُالْمُنْتَهی)
آنقدر به شما ارادت داریم، که به احترام شما محبت به کودکان را دریغ نخواهیم کرد... ❤️‍🩹
🌹یادی از امیر خلبان شهید عباس بابایی فرمانده پاسگاه پای برهنه در میان عزاداران... ✳️ در یکی از روزهای ماه محرم همراه عباس و چند تن از خلبانان ماموریت حساس و مشکلی را انجام داده و به پایگاه برگشته بودیم... عباس برای اینکه بقیه در مضیقه نباشند به راننده گفت: پیاده می‌رویم شما بقیه بچه ها را برسانید... 🌷من وعباس سوار نشدم و هر دو پیاده به راه افتادیم پس از دقایقی به یکی از خیابان ها رسیدیم. صدای جمعیت عزادار از دور به گوش می‌رسید عباس به من گفت بریم به طرف دسته عزادار...برسرعت قدم هایمان افزودیم .. پرچم‌های دسته عزاداراز دور پیدابود...خوب که دقت کردم دیدم عباس کنارم نیست... ✳️ وقتی برگشتم اطراف و پشت سرم را نگاه کردم دیدم عباس مشغول در آوردن پوتین‌هایش است... به آرامی پوتین و جوراب را از پا در آورد و بندهایش را به همدیگر گره زد و آن را به گردن اویخت... سپس بی اعتنا از کنار من عبور کرد... با دیدن این صحنه بی اختیار به یاد حر بن یزید ریاحی هنگامی که به حضور امام شرفیاب میشود افتادم... چند لحظه بعد عباس میان انبوه عزاداران بود و با صدای زیبایش نوحه می‌خواند و جمعیت سینه زنان و زنجیر زنان به طرف مسجد می‌رفتند. من تا آن روز گاهی در ایام محرم دیده بودم که بعضی با پای برهنه عزاداری کنند ولی ندیده بودم که فرمانده کل پایگاهی با پای برهنه در میان سربازان و پرسنل عزاداری ونوحه خوانی کند... ✍️ خاطره از امیر سرتیپ خلبان فضل الله جاویدن 🏴السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَباعَبْدِاللَّهِ الحسین🏴 -------•|شهدای‌گمنام(سِدْرَةُالْمُنْتَهیٰ)|•------- @shoohadaye_gomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حر پشیمان توام یا حسین(ع) -------•|شهدای‌گمنام(سِدْرَةُالْمُنْتَهیٰ)|•------- @shoohadaye_gomnam
یاد گیسوی‌ رقیه‌ جگرم‌ می‌سوزد ؛ دست‌ عباس‌ کجا‌ پنجه‌‌ئ اغیار‌ کجا ..
میتونم تو روضه‌ی رقیه جون بدم :)
-امشب شبِ چهارمه... شب چهارم متعلق به حضرت حٌر «ع» -شبِ روسیاها و گناهکارا...! -شبِ عهد و پیمان شکسته‌ ها و شبِ توبه شکسته‌هاست . . -امشب شبِ غرق شده‌هاست.. اصلا امام حسین،امامِ غرق شده‌هاست امام کسایی که غرق شدن در سیاهی.. امام کسایی که غرق شدن در باتلاق گناه... امشب از اون شب‌هاست که انگار خدا یه فرصت دوباره بهت داده که از اول شروع کنی..! -إِرفَع رَأسِکَ!سرت رو بلند کن! -ما امام حسین رو داریم،امام حسین❤️‍🩹' - امشب وقتی روضه خوان از حٌر میگه از امام حسین«ع» میگه نور امید توی دلامون روشن میشه،لبخند رو لب هامون می‌نشینه از همون لبخند های میون گریه!از اون دسته خبرهای خوب میون کلی غم و غصه،انگار دنیا رو بهمون دادن' -چی بهتر از فرصت جبران؟! چی بهتر از کشتی نجات امام حسین؟!:) -بچه ها‌امشب رو دریابیم،اگر میخواین توبه کنین،متحول بشین و... ما رو فراموش نکنید لا به لای دعاهاتون.
هـرسـال‌شـبِ‌سوم‌گرفتـار‌رقیـه‌ام ...
و من به غریبی مسلم می‌اندیشم...
حسین تنها رفیقی که پای ضررم میماند ... -------•|شهدای‌گمنام(سِدْرَةُالْمُنْتَهیٰ)|•------- @shoohadaye_gomnam
تو جای آن خانم در کربلا بودی ؟ حالت نسبت به نبود همسرت وقتی زهیر آمده و شهید شده ، حر توبه کرده و برگشته و شهید شده‌.. امام حسین میخواست جون را بفرستد برود ، ولی جون بهانه‌های عاشقانه آورد و ماند ، این همه شیدایی حسین .. آن بانو و فرزندان‌ش چه فکری می‌کنند..؟