eitaa logo
شوریده!
39 دنبال‌کننده
232 عکس
160 ویدیو
0 فایل
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ :) رفتند تا بمانند.... به‌گوشم📞... https://harfeto.timefriend.net/16675490603588 آیدی مدیر : @Hoseiniam80
مشاهده در ایتا
دانلود
خداروشکر
شوریده!
رمان #قصه‌دلبری در رابطه با زندگی نامه شهیدمدافع حرم #محمدحسین‌محمدخانی🕊 هر روز دوپارت از این رمان
اصلا ب ذهنم خطور نمیکرد مجرد باشه قیافه جا افتاده ای داشت.. اصلا توی باغ نبود. تا حدی ک فکر نمیکردم مسئول بسیج دانشجویی ممکن است از خود دانشجویان باشه.. گفتم ته تهش کارمندی چیزی از دفتر نهاد رهبری است. بی محلی ب خواستگارهایش را هم از سر همین میدیدم ک خب ادم متاهل دنبال دردسر نمیگرده ,, به خانم ابویی گفتم:«بهش بگو این فکر رواز توی مغزش بریزه بیرون » شاکی هم شدم که چطور به خودش اجازه داده از من خواستگاری کند. وصلهٔ نچسبی بود برای دختری که لای پنبه بزرگ شده است. کارمان شروع شد ، ازمن انکار واز او اصرار ... سردر نمی آوردم آدمی که تا دیروز رو به دیوار می نشست، حالا این طور مثل سایه همه جا حسش می کنم دائم صدای کفشش توی گوشم بود ومثل سوهان روی مغزم کشیده می شد .. ناغافل مسیرم را کج کردم ، ولی این سوهان مغز تمامی نداشت هرجا می رفتم جلوی چشمم بود : معراج شهدا ، دانشگده ، دم در دانشگاه ، نمازخانه و جلوی دفتر نهاد رهبری! گاهی هم سلام می‌پراند دوستانم می گفتند:«از این آدم مأخوذ به حیا بعیده این کارا!»
کسی که حتی کارهای معمولی و عرف جامعه را انجام نمی داد و خیلی مراعات می کرد ، دلش گیر کرده و حالا گیر داده به یک نفر و طوری رفتار می کرد که همه متوجه شده بودند گاهی بعدازجلسه که کلی آدم نشسته بودند ، به من خسته نباشید می گفت یا بعد از مراسم های دانشگاه که بچه ها با ماشین های مختلف می رفتند بین این همه آدم از من می پرسید :«باچی و کی بر میگردید ؟» یک بار گفتم :«به شما ربطی نداره که من با کی میرم !» اصرار می کرد حتماً باید با ماشین بسیج بروید یا برایتان ماشین بگیرم . می گفتم :«اینجا شهرستانه . شما اینجارو با شهر خودتون اشتباه گرفتین ، قرار نیست اتفاقی بیفته » گاهی هم که پدرم منتظرم بود ، تا جلوی در دانشگاه می آمد که مطمئن شود در اردوی مشهد ، سینی سبک کوکو دست من بود و دست دوستم هم جعبهٔ سنگین نوشابه. عز و التماس کرد که «سینی رو بدید به من سنگینه !» گفتم :«ممنون ، خودم میبرم !» و رفتم .. از پشت سرم گفت :«مگه من فرمانده نیستم؟! دارم می گم بدین به من !» چادرم را کشیدم جلوتر و گفتم :«فرمانده بسیج هستین نه فرمانده آشپزخونه!» گاهی چشم غره ای هم می رفتم بلکه سر عقل بیاید ، ولی انگار نه انگار..
بسـم‌رب‌المهـدۍ‌‌[‌جان‌ها‌به‌فدایش]🌱••
13.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه میخوای از چشم‌ونظر نجات پیدا کنی این کلیپو از دست نده🧐
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رائفی پور دشمنا دارن ما رو از امام زمان دور میکنن🖤
قبل از اينكه كني.... ❣➖یاد کن پروردگارت را که پنهان و را می داند « یعلم خاﺋﻧﺔ الاعین وما تخفی االصدور» ❣➖یاد کن را که همه اقوال و، را می نویسند ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید» ❣➖یاد کن و سخت آن را که محتاج« یک نیکی» خواهی شد.... ❣➖یاد کن، تاریکی آن را که فقط نیک آن را روشن خواهد کرد..... ❣➖یاد کن، روز را که همه مردم مبعوث می شوند.... ❣➖یاد کن، روزی که ها را بررسی کنند وبه دست راست یا چپ انسانها می دهند.... ❗️ ❣➖یاد کن، را که قیامت بالای سرت قرار گیرد.... ❣➖یاد کن، ای را که بر علیه تو گواهی دهند.... ❣➖یاد کن، روزی را که فریاد می زنند وای برما این اعمالمان است ، همه کوچک و بزرگ را کرده است. ❣🖇قبل از اينكه كني.... 🌼یاد کن، به تو باید از عبور کنی« وان منکم الا واردها» ❣➖یاد کن، را که و رو در رو از تو سوال می پرسد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{🏴🖤} • • آقا به خدا خواب شب هامه ♡کربلا♡ رویامه رویامه رویامه ♡کربلا♡ • • {🖤🏴} ☜ (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{🏴🖤} • • دنیای من آقای من! الهم اعجل محیایَ محیای من••• 🥺🖤✨ • • {🖤🏴} ☜ (ع)
•﷽• حرف‌هاے خدا☝️🏻 🎙