اگه قبلا سطح تحملم مثلا منفی ده بود، الان بدون اغراق و به راحتی منفی صده
The frozen thunderous,
تو، آن ستون خاموشِ ایستادگیام بودی؛ از روزهایی که هنوز نامم در میان مردم نجوا بود و نه فریاد، تا هن
آن دم که بیدرنگ چونان همیشه پیش قدم شدی، نه از سر بی فکری، که با آرامشی از جنس شهامت ناب. و من در کسوت پادشاه، جز تماشا، جز شکستن در درون، هیچ نتوانستم:)
یکسری چیزا هستن توی ذهنمون و ناخودآگاهمون که پشت هم و هر لحظه تکرار میشن و بدون اینکه متوجهشون بشیم فرسودهمون میکنن
و یکسری کارا که تبدیل شدن به کار های روزمره و یک درصد فکرش رو هم نمیکنیم اما دارن نابودمون میکنن