eitaa logo
خانه تخصصی ادبیات سیب نارنجی
127 دنبال‌کننده
182 عکس
6 ویدیو
41 فایل
همسایه با ادبیات #ادبیات #شعر #داستان #نقد ارتباط با مدیر @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کتابخانه سیب نارنجی
در این فضا می‌توانید کتاب‌ها و مقاله‌های مختلف ادبی را بخوانید. https://eitaa.com/sibketab
"امام هادی(ع) و داستان مرگ پادشاهان" در برخی کتاب‌های حدیثی و تاریخی، شعری با موضوع مرگ و اندرز پادشاهان به امام هادی(ع) نسبت داده شده است. فارغ از جنبه‌های سندشناسی، این اثر را در شاخه‌ی شعر تعلیمی می‌توان با نمونه‌هایی از ادب فارسی مقایسه کرد. ابیات آغازین این شعر چنین است: باتوا  على قللِ  الاجبال تحرسُهم  غُـلْبُ  الرجالِ  فما أغنتهمُ القُللُ  استنزلوا   بعد  عزّ من معاقلهم  وأودعوا  حفراً  يـابئس ما نزلوا ناداهمُ   صارخٌ  من بعد ما قبروا  أين   الاسرّةُ   و التيجانُ و الحللُ أيـن  الوجوه  التي كانتْ  منعمةً  من  دونها تُضربُ الأستارُ والكلل...۱ در این شعر، امام هادی(ع) از مرگ بزرگان و پادشاهان و انتقال آنان به قبر سخن می‌گوید و در بیانی اندرزی، به مقایسه‌ی حیات متنعم مادی آنان در دنیا و فقر و ضعف و دشواری‌های جهان پس از مرگ ایشان می‌پردازد. در شعر فارسی، به‌ویژه در آثار شاعرانِ خردگرای سده‌های نخستین، این نوع نگاه را به "مرگ مهتران" می‌توان ردگیری کرد؛ از نمونه‌های شاخص، شعر زیر از رودکی است که به سروده‌ی منسوب امام دهم(ع) بی‌شباهت نیست: مهتران جهان همه مردند مرگ را سر همه فرو کردند زیر خاک‌اندرون شدند آنان که همه کوشک‌ها برآوردند از هزاران‌هزار نعمت و ناز نه به آخر به جز کفن بردند؟ بود از نعمت آنچه پوشیدند وآنچه دادند وآنچه را خوردند۲ تعابیر و ابیاتی از این دست را در اشعار شاعران شاخص دیگر چون: ناصرخسرو و سنایی هم می‌توان دید؛ چنانکه سنایی در باب ششم حدیقه و پس از روایت "صفت مرگ پیامبران"، با نگاهی عبرت‌بین به داستان مرگ پادشاهان ایرانی اشاره کرده؛ فضایی اخلاقی که اوجِ هنری آن را در قصیده‌ی ایوان مدائن خاقانی خوانده‌ایم. گویا شاعران، در این اشعار کوشیده‌اند ممدوحان و حاکمان زمان خود را به عاقبت کار خود آگاه کنند و آنان را به دادگری و پرهیز از خیره‌سری فراخوانند. پ.ن. ۱: بنگرید به مروج‌الذهب ج ۳ و وفیات‌الاعیان ج ۴. ۲. دیوان رودکی، نفیسی.
هدایت شده از پرویزن
"غزلی به پیشگاه امام دهم" چه ساده زلف می‌آویزی به قلب‌های هواداران تویی که قبله عیان‌کردی بر این قبیله‌ی عیاران بگو فُضیل عیاض اینک چراغ توبه بر افروزد که یاد چشم تو آشفته است سکوتِ خلوتِ بیداران * نه من که جامعه می‌خوانم که عاشقان پریشان هم به شوقِ جمعیتت جمعند، چه بی‌شمار و چه بسیاران بتاب و نور روایت کن، مرا به عشق هدایت کن بدَم دمی و رهامان کن ازاین گروهِ خطاکاران تویی که مست کلامت: باد، تویی که مات مرامت: عقل به سامرای تو دل‌بستند چه مست‌ها و چه هشیاران سری بزن به خیالِ من، میان شعر و ببین هر شب به نشرِ عطر تو مشغولند، گل محمدی و باران (ع) https://eitaa.com/mmparvizan
"نخستین اشارات به غدیر در شعر فارسی" ادبیات فارسی از سده‌ی چهارم، بستری برای انعکاس مفاهیم شیعی بوده؛ چنانکه در اشعار رودکی و کسایی و بندار رازی و بسیاری دیگر از شاعران، مضامینی در مهرورزی به امام علی(ع) یا مساله‌ی جانشینی ایشان گنجانده شده است. اگر از منظر واژه‌ی غدیر (با معنی خاص آن) بررسی کنیم، نخستین اشاره به این واقعه‌ی تاریخی، در شعر فارسی، در بیتی از دقیقی (مقتول به ۳۶۷) نمود یافته؛ آنجا که سروده است: کیوس‌وار همی بنگرد به چشم‌آلوس به‌سان فرخ‌شه با امیر روز غدیر* دیوان ص ۱۲۵ دیگر شاعر مهم در جریان شعر غدیر، منوچهري است که در خلال یکی از مسمط‏‌های وصفی‏‌اش به ماجرای غدیر اشاره کرده و از امام علی(ع) با صفت مرد غدیر خم یاد کرده است: آهنـــي در كف،‌چـــــون مرد غــــدير خــم به كتـــــف باز فكـــــنده ســــر هر دو كـم دیوان ص ۲۰۳    از شاعران شاخص قرن پنجم، ناصر خسرو (ف. 481) بیش از دیگران به ماجرای غدیر و جانشینی امیرمومنان(ع) اشاره کرده است. در شعر او، واژه‏‌ی غدیر، هویتی ویژه یافته و بارها در خلال توصیفات شیعی دیوان، تکرار شده است: شرف مرد به علم است، شرف نیست به سال ...علی آن یافت ز تشریف که زو روز غدیر دیوان ص ۲۲۰ بنگر که خلق را به که داد و چگونه گفت روزی که خطبه کرد نبی بر سر غدیر دست علی گرفت و بدو داد جای خویش گر دست او گرفت تو جز دست او مگیر همان، ص ۱۰۵   در دیوان امیرالشعرا معزی(ف . 518 تا 521) نیز چندبار به روز یا عید غدیر اشاره شده است؛ او بیش از همه در جایگاه قافیه از این واژه بهره برده است: نام آن دارد که از بهر بزرگی و شرف احمد مختار کرد او را دعا روز غدیر  دیوان ص ۳۶۱   معزی پس از دقیقی و منوچهری و ناصرخسرو، چهارمین شاعری است که در دیوانش به رویداد غدیر، مطابق با نام مشهور آن اشاره کرده؛ هرچند مسأله‏‌ی جانشینی امام علی(ع) در سروده‏‌های دیگر شاعران نیز نمود داشته است: علی ز مهر محمد همی چنان نازد که از دعای محمد، علی به روز غدیر همان، ص ۷۹۲    آنچه در این مجال اندک به آن اشاره شد، نخستین اشعار و ابیاتی است که در توصیف عید غدیر و ستایش جانشینی امام علی(ع) سروده شده است. پس از شاعران یادشده، هزاران شاعر فارسی‌زبان شیعه و سنی، ده‏‌ها هزار شعر در ستایش امام مومنان(ع) و واقعه‏‌ی غدیر سروده‌اند. *پ.ن: این شعر به شاهد ترکیب چشم‌آلوس در برخی نسخ لغت فرس ثبت شده است. در برخی نسخه‌ها، شعر به این صورت ضبط شده: کیوس‌وار بگیرد همی به چشم‌آلوس به سال فرخ شب‌ها امیر روز عزیز https://eitaa.com/mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"محمد حقوقی و شعر معاصر فارسی" محمد حقوقی (۱۳ اردیبهشت ۱۳۱۶_ ۸ تیر ۱۳۸۸) از شاعران و منتقدان ادبی نام‌آور معاصر است که از دهه‌ی چهل، نقشی مهم در تبیین ویژگی‌های شعر پسانیمایی داشته است. او از جهتی، از پیروان فروغ فرخزاد است که در دهه‌ی چهل، جریان شعر زمان را معرفی و نمایندگی کرده و از دیگر سو، از اعضای جُنگ ادبی اصفهان است که بر تحولات ادبیات عصر پهلوی تاثیری شگرف گذاشته است. هرچند حقوقی در هنر شاعری کمتر مدّ نظر منتقدان و شاعران و جریان‌های ادبی بوده، در نقد شعر معاصر نامی سزامند است؛ تا آنجا که مجموعه‌ی شعر زمان ما که به کوشش او در نشر نگاه سامان یافته؛ همچنان از بهترین گزیده_اشعار و منتخب نقدها و گزاره‌های ادبی درباره‌ی نیما و فروغ و سهراب و اخوان و شاملو است. حقوقی در "شعر زمان ما"، هرچند از بوطیقای شعر نیمایی فاصله گرفته، یادداشت‌ها و نظرهایی دقیق درباره‌ی زبان و هنر شاعرانه‌ی پیروان او مطرح کرده است. او هرچند با وزن شعر نیمایی و برخی عناصر داستانی یا تزیینی آن زاویه دارد، کوشیده در نقدهایش نگاهی بی‌طرفانه به آثار منتخب داشته باشد. ارزش نقدهای حقوقی، وقتی روشن می‌شود که آن را با گزیده‌های دیگر "شعر زمان" مقایسه کنیم که پس از او به کوشش فیض شریفی منتشر شده و چه از منظر روش و چه در بر داشتن خطاهای ادبی و نقدی، با کارنامه‌ی حقوقی فاصله‌ای بعید دارد. محمد حقوقی علاوه بر "شعر زمان ما"، در کتاب "شعر نو از آغاز تا امروز" نیز کوشیده، هفت دهه از تاریخ شعر نو فارسی را بررسی کند؛ هرچند تعریف او از شعر نو، متمایز با بسیاری از منتقدان معاصر است. https://eitaa.com/sibenaranjiadabiat https://eitaa.com/mmparvizan
📜 *سلسله کارگاه‌های مقدماتی شعر* *مدرس: رضا طبیب زاده* فصل اول: ✅ *عروض و قافیه و قالب‌های شعری* *(تئوری و عملی)* 🗓️ زمان دوره: ده جلسه هفتگی، یک‌شنبه‌ها ۱۵ تا ۱۷ (آغاز دوره از یکشنبه ۳۱ تیرماه) 🔴 *مهلت ثبت نام: ۲۷ تیرماه ۱۴۰۳* 🟢 مبلغ ثبت نام: ۷۰۰۰۰۰ (هفتصد هزار) تومان 📌 محل تشکیل کارگاه: شیراز، خیابان لطفعلی‌خان زند، حد فاصل چهارراه خیرات و سه راه انوری، نرسیده به سینما شیراز، حوزه هنری فارس برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به شماره زیر در یکی از پیام‌رسان‌ها (ایتا، بله، واتساپ، تلگرام) پیام دهید: *09354692186*
این بحث جذاب رو می‌تونید در آپارات ببینید: جشنواره ملی شعر کودک و نوجوان رضوی - سخنرانی دکتر زرین تاج واردی و دکتر سعید حسام پور https://eitaa.com/sibenaghd https://www.aparat.com/v/papi38z
"به بهانه‌ی روز قلم" یک: چهاردهمین روز از ماه تیر، در تقویم شمسی به نام قلم تمایز یافته است. همسایگی آن با روز تیر از ماه تیر (تیرگان/ ۱۳ ماه) آن را با واژه‌های عطارد (دبیر فلک) پیوند داده و از دیگر سو، با آرش و ماجرای تیر ایران‌نجات او تناسب دارد. گویا روز دماوند هم بی‌شباهت به قلم نیست و می‌توان دماوند را نوک قلم ایستاده‌ی تمدن ایرانی رو به آسمان‌ها دانست. اما فارغ از این اشارات و تمثیلات، قلم چه رو به آسمان و چه فرق بر زمین، نماینده‌ی خرد و اندیشه و تعالی و شُکوه عاطفه‌ی انسان است. اهل قلم چه نویسنده و شاعر و چه پژوهشگر و منتقد و روزنامه‌نگار؛ وارثان "آب و خرد و روشنی"اند. پس مبارک بر اهل قلم، اگر قلم را آنگونه که باور دارند بر صفحه می‌لغزانند؛ لغزشی در مسیر انسانوارگی و اخلاق‌ورزی و سزاوار سوگند "والقلم و مایسطرون". دو: اگر قرآن را چنانکه باور یک مسلمان است، اوج خلق زبانی و قلمی و شعر را ساحتی والا از هنرورزی اهل قلم بدانیم، بی‌شک آیات پایانی سوره‌ی شعرا، نمادی انسانی_ اسلامی از رسالت قلم است که بر اساس آن، می‌توان سطرهای زیر را گزاره‌های اصلی روز قلم دانست: _ شعر و اثر ادبی، بدون اخلاق و خرد و انسانمندی همچنان شعر است؛ اما شعری که مایه‌ی سرگشتگی و سرشکستگی است. _ اهل گفتار و نوشتار؛ بی‌رفتار به سخن خود؛ گویندگان بی‌عملند و چه شاعر و چه نویسنده، چه شیخ و چه عارف و چه روشنفکر و چه استاد و چه مولف و چه مترجم، به گفته‌ی سعدی زنبوران بی‌عسل: علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی نه محقق بود نه دانشمند جارپایی بر او کتابی چند _شرط خلق سخن عمیق، ایمان و رفتار بر اساس باور است. نویسنده یا شاعری که از انسان و آزادگی می‌نویسد، باید خود نیز انسانی آزاده باشد و اهل قلم انقلابی و دینی که از دین و انقلاب می گوید؛ لازم است پاکدین و دور از دروغ و ریا بماند. _ نشانه‌ی اهل قلم، تجلی یاد (نه نام و لفظ) خدا و جلوه‌های او در کلام و مرام است. پس خوشا به آنان که اینگونه‌اند. _ و آخر اینکه، اهل قلم، اگر خود را متعهد به راستی می‌داند؛ یاریگر مظلوم و پرخاشگر در برابر ظالمان و گردن‌کشان است؛ چه مظلومی در همسایگی و در شهر و دیار خود و چه ستمدیده‌ای در فراسوی مرزها. پس روز قلم بر سالکان حقیقی وادی "الا الذین" مبارک باد: مرا به منزل الا الذین فرود آور فروگشای ز من طمطراق والشعرا خاقانی پ.ن: وَٱلشُّعَرَاۤءُ یَتَّبِعُهُمُ ٱلۡغَاوُۥنَ ۝٢٢٤ أَلَمۡ تَرَ أَنَّهُمۡ فِی كُلِّ وَادࣲ یَهِیمُونَ ۝٢٢٥ وَأَنَّهُمۡ یَقُولُونَ مَا لَا یَفۡعَلُونَ ۝٢٢٦ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ وَذَكَرُوا۟ ٱللَّهَ كَثِیرࣰا وَٱنتَصَرُوا۟ مِنۢ بَعۡدِ مَا ظُلِمُوا۟ۗ وَسَیَعۡلَمُ ٱلَّذِینَ ظَلَمُوۤا۟ أَیَّ مُنقَلَبࣲ یَنقَلِبُونَ ۝٢٢٧﴾ [الشعراء ٢٢٤-٢٢٧] @mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"از حَسن تا محتشم/ بخش اول" شاعران بزرگ فارسی همواره بر دوش سخنورانِ پیش از خود ایستاده‌اند و اشعار درخشان، بخشی از نور خود را از کهکشان سروده‌های پیشین اقتباس کرده‌اند. در تاریخ شعر عاشورایی، هیچ شعری شهرت و فراگیری ترکیب‌بند محتشم کاشانی را نیافته، رواجی گسترده در تکیه‌ها و کتیبه‌ها و عزاداری‌ها، که از این منظر کمتر شعری را می‌توان با آن مقایسه کرد. تخیلِ رها، سوزمندی و احساس پر شور، ساختار و آهنگ مناسب، استفاده‌ از ارکان روایت چون: گفتگو و سوال و قابلیت هم‌ذات پنداری و تنوع ساحت‌ها و در کنار آن زبان و بیان مناسب، همه به فراگیری این شعر در زبان فارسی کمک کرده است. اما آنچه باید در نظر گرفت، سیر تطور شعر عاشورایی فارسی و جایگاه آن در فراهم کردن امکان ظهور این شعر درخشان است. بی‌هیچ تردیدی، محتشم قبل از خلق این مرثیه، خواسته و ناخواسته به برخی آثار پیشین یا همزمان خود نظر داشته و از آن سروده‌ها و تجربه‌ها بهره برده است. به همین دلیل در زیر به چند شاعر تاثیرگذار بر او در مسیر آفرینش مرثیه‌ی مشهورش اشاره خواهد شد. ۱_ حسن کاشی (زنده تا ۷۳۸) از شاخص‌ترین شاعران شیعی است که بر تحولات شعر شیعی ایران اثر گذاشته است. او حدود ۲۵۰ سال پیش از محتشم زیسته و اغلب شاعران شیعی سده‌های هشتم تا دهم از سبک و سخن او بهره برده‌اند. انتساب او به کاشان (چون محتشم) سبب شده که مرثیه‌سرای کاشانی بارها به دیوان او نظر افکنده باشد؛ چنانکه خود سروده است: فصیح‌بلبل خوش‌لهجه کاشیِ مداح که بود روضه‌ی آمل ازو ریاض ارم محتشم، ترکیب‌بند هفت‌بخشی حسن کاشی را در ستایش امیرمومنان با رعایت وزن و ردیف و قافیه در تمام بخش‌ها و حتی شباهت بیت ترجیع، پاسخ گفته است.(بنگرید به مقدمه‌ی دیوان حسن کاشی ص ۳۸ به تصحیح عباس رستاخیر) مصرع اول شعر حسن: السلام‌ ای سایه‌ات خورشید رب‌العالمین مصرع اول شعر محتشم: السلام‌ ای عالم اسرار رب العالمین اما آنچه در این مقال باید به آن اشاره کرد، تاثیر احتمالی تنها قصیده‌ی عاشورایی موجود در دیوان حسن بر بند اول ترکیب‌بند محتشم است؛ چنانکه هر دو در یک وزن و یک ردیف و قافیه سروده شده است. حسن: ای دل کنون که عاشر ماه محرم است شادی مکن که نوبت شادی‌ت در غم است (دیوان ۷۴) محتشم: باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ (دیوان ۲۸۰) شباهت تصویری شعر محتشم با مرثیه‌ی حسن زیاد نیست؛ اما بعید نیست در مرثیه‌ی خود به برخی ابیات شعر شاعر همشهری‌اش نظر افکنده باشد؛ مثلا در بیت‌های: گردون کبودجامه شد و مه سیاه‌پوش یعنی که روز مقتل خورشید اعظم است ...ای روح قدس! بر سر خاک رسول شو آن کز شرف خلاصه‌ی اولاد آدم است که یادآور ابیات دوم و هفتم بند نخست شعر محتسم است. ادامه دارد... http://eitaa.com/honarnameqom
هدایت شده از پرویزن
"از حسن تا محتشم/ بخش دوم" ۲_ بابا فغانی شیرازی (ف۹۲۵) از دیگر شاعران پیش از محتشم است که شاعر کاشان احتمالا در مرثیه و حتی در غزل‌هایش از او تاثیر پذیرفته است. نخستین شباهت‌های شعر محتشم به اثر عاشورایی بابا، یکی انتخاب قالب ترکیب‌بند و دیگر گزینش وزن مشهور "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" برای مرثیه‌ی عاشورایی است. بند اول ترکیب‌بند شاعر شیرازی به مطلع زیر است: روز قیامت است صباح عشور تو ای تا صباح روز قیامت ظهور تو دیوان چنانکه در شعر حسن کاشی و بابا و پس از آن دو در سروده‌ی دیگر شاعران نیز دیده می‌شود؛ تکیه‌ی این شاعران در مرثیه‌هاشان بر روز عاشوراست؛ حال آنکه با رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایرانِ قرن ده و رواج مراسم و آیین‌های دهه‌ی اول محرم، زمینه‌ی توجه به مجموع ماه محرم در مرثیه‌های اواخر و پس از این قرن فراهم شده است. از دیگر شباهت‌های شعر محتشم و بابا، لحن روایی مشابه و توجه به برخی شباهت‌های لفظی است؛ برای مثال بابافغانی در بند دوم مرثیه‌اش کربلا را در جایگاه ردیف انتخاب کرده است: هر گل که بر دمید ز هامون کربلا دارد نشان تازه‌ی مدفون کربلا که قاعدتا الگوی بند دوم شعر محتشم بوده است: کشتی شکست خورده‌ی طوفان کربلا در خاک و خون تپیده‌ی میدان کربلا ۳_ اهلی شیرازی (۸۵۸_ ۹۴۰) دیگر شاعر شاخص شیعی در اوایل قرن دهم است که اشعارش بر محتشم تاثیر گذاشته است. جدا از ترکیب‌بند ۱۲ امام او در بحر رمل، بیشتر قصاید عاشورایی او در وزن مرثیه‌ی محتشم است که پیشِ چشم شاعر کاشان بوده است. شوری که او در مرثیه‌ی حسینی‌اش بیان می‌کند، بی‌شباهت به شورش شعر محتشم نیست؛ او همچنین از سوال در آغاز مرثیه‌اش استفاده کرده همان شگردی که به شعر محتشم نیز راه یافته است: آمد عشور و در همه ماتم گرفته است آه این چه ماتم است که عالم گرفته است؟ ... تنها نه در میانه‌ی ما شور این عزاست کاین شور در زمین و زمان هم گرفته است دیوان بند دوم مرثیه‌ی محتشم نیز بی‌شباهت به این قصیده‌ی عاشورایی اهلی نیست: این نقد دل نثار شهیدان کربلا چون خاک رهگذار شهیدان کربلا اهلی در قصیده‌ای دیگر هم این گونه مرثیه‌سرای امام حسین(ع) شده است: واحسرتا که دیده ز حیرت پر آب شد در ماتم حسین علی دل کباب شد که این مرثیه در وزن و ردیف و قافیه، احتمالا الگوی بند ۱۱ شعر محتشم بوده است: خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانه‌ی طاقت خراب شد نکته‌ی مهم اینکه اهلی در اغلب مراثی‌اش از وزن "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" استفاده کرده؛ ویژگی‌ای که موید تثبیت این وزن پیش از محتشم برای مرثیه‌های عاشورایی است. چون قصایدی دیگر با مطلع‌های زیر: آمد عشور و خاطرم افکار کرده است درد حسین در دل ما کار کرده است و چرخ از شفق نه صاعقه در خرمنش گرفت خون حسین تازه شد و دامنش گرفت نکته‌ی مهم در بیت اخیر، اشاره به نقش چرخ و حادثه‌ی عاشورا در ادبیات شیعی است؛ مضمونی که در شعر محتشم پررنگی ویژه‌ای یافته است. ۴_ وحشی بافقی: آخرین شاعر مورد بحث، وحشی بافقی(ف۹۹۱) است. او شاعر همعصر محتشم است و به صورت دقیق نمی‌توان گفت که ترکیب‌بند او مقدم بر محتشم است یا شعر محتشم؟ اما آنچه از بررسی شش‌بند او بر می‌آید شباهت‌هایی است که موید رواج‌یافتن الگویی برای سرودن مرثیه‌های عاشورایی در نیمه‌ی دوم سده‌ی دهم است. این اشتراکات را از همان بند نخست شعر وحشی می‌توان دید: روزی است اینکه حادثه کوس بلا زده است کوس بلا به معرکه‌ی کربلا زده است روزی است اینکه دست ستم، تیشه‌ی جفا بر پای گلبن چمن مصطفا زده است (دیوان ص ۲۱۸) که نشان‌دهنده‌ی ورود عنصر واژه‌های تکراری آغازین به مرثیه‌های عاشورایی است. استفاده از روایت و بهره‌گیری از سیر داستانی برای بندها، خطاب، ورود روح‌القدس و حضرت رسول و دیگر پنج‌تن به گفتگوها، تعداد ابیات یکسان برای هربند، از دیگر ویژگی‌های مشترک این مرثیه با سروده‌ی محتشم است. https://eitaa.com/mmparvizan
جایگاه تربیتی شعر عاشورایی معصومه مرادی خبر جوان http://www.javann.ir/ شعر همواره یکی از بستر‌های انتقال مفاهیم بلند در میان نسل‌های مختلف بوده است. شاعران با توجه به قابلیت زبان شعر برای جلب مخاطب در مراسم مختلف، چون سور و عزا، نمایش و پرده‏خوانی، کار، بازی، دعا و نیایش کوشیده‎اند از این هنر دیرینه استفاده کنند. یکی از مضامینی که با افت‌وخیز‌های فراوان در دوره‎های تاریخی مورد توجه شاعران بوده است، حماسه حسینی است. شاعران با گرایش‌های مختلف مذهبی در فرقه‌ها و نحله‌های اهل سنت و شیعه، از دیرباز تاکنون شخصیت‎های عاشورایی را ستوده‎ و دشمنان امام حسین (ع) را نکوهیده‎اند. پیشینه این نوع شعر در زبان عربی به قبل از واقعه عاشورا و به لالایی‎های حضرت زهرا (س) و واگویه‎های حضرت رسول (ص) و امیرالمؤمنین (ع) می‌رسد. در زبان فارسی نیز این مفهوم به طور ویژه از قرن چهارم هجری و در اشعار کسایی به ویژه در مقتل منظومش به چشم می‎خورد و از دوره صفویه به موضوعی اصلی در شعر فارسی تبدیل شده است. حضور قشر‌های گوناگون اعم از کودک، نوجوان، جوان، پیر، زن و مرد و نقش‎های مختلفی که شخصیت‎های متفاوت در آن پذیرفته‎اند نیز فضای عاطفی در لشکر و کاروان اباعبدالله (ع) این رویداد تاریخی تربیتی را به موضوعی مناسب شعر تبدیل کرده است. شاعران با پرداختن به این موضوع علاوه بر ادای دین به ساحت امام حسین (ع) کوشیده‌اند این واقعه را زنده نگه دارند و در حفظ آن بکوشند و از گرده‎ کلمات برای اثرگذاری عاطفی و تربیتی بر مخاطب بار بکشند. شاعران کودک و نوجوان نیز در کنار سایر گونه‎های شعر فارسی در دوره‎های مختلف حیات کوتاه خود، به ویژه پس از انقلاب و در دهه‌های نخستین، متأثر از ادبیات بزرگسالانه به این مضمون توجه داشته‏اند، اما شیوه‌های پرداختن به این موضوع در این نوع ادبی بیشتر عاطفه‎مند بوده و به دنیای کودکی شاعر برمی‌گردد. شاعران جوان‎تر در سال‎های اخیر در شعر‌های کودک و نوجوان‌شان در کنار بیان عشق و محبت بچه‌ها و خانواده‎های آنان به امام حسین (ع) و فرزندانش کوشیده‎اند در کنار روایت داستانی عاشورا در شعر به مراسم و آیین‎های عزاداری و نقش کودکان در آن‌ها به طور ویژه توجه کنند تا جایی که حضور در هیئت، شستن ظرف‎ها، پخش کردن چای و آب و کمک به بزرگ‌ترها، زنجیرزنی و سینه‌زنی تبدیل به موضوعی پرتکرار در این دوره شده است، با این حال عاشورا رویدادی جریان‎ساز و تربیتی است و از این ظرفیت عظیم در شعر کودک و نوجوان آنچنان که شایسته است و متناسب با دوره کودکی که دوره تقلید و الگوپذیری است و دوره نوجوانی که دوره قهرمان‎پروری است، استفاده نشده است. غفلت از پرداختن به قهرمان‏ها و الگوهایی، چون قاسم، عون، جعفر و عبدالله و دختران امام حسین (ع) که در حوزه‎های مختلف فرمانبرداری، ادب، شجاعت و رادمردی، مهر و عطوفت و مسئولیت‎پذیری با توجه به هم‌سالی‌شان با مخاطبان کودک و نوجوان می‌توانند الگویی رفتاری و مناسب باشند، باعث می‌شود کودک و نوجوان برای ارضای نیاز‌های قهرمانی خود به الگو‌های نوظهور بیگانه، چون قهرمانان بسیاری از انیمیشن‎های دیزنی روی بیاورند و روز‌به‌روز از هویت اصیل خود دور شود. در کنار توجه به قهرمان‌های عاشورا، شاعران کودک و نوجوان می‎توانند با استفاده از شخصیت‎های محبوب این گروه سنی در شعرهای‌شان که رفتاری همسو با شخصیت‌های عاشورایی دارند، چون پدر، مادر و مربی به صورت غیرمستقیم زمینه الگوپذیری از این بزرگواران را در این گروه سنی فراهم کنند. قناعت و شکیبایی، امید و پویایی، ایثار و مهربانی و عشق و مهرورزی از مهم‏ترین مسائل تربیتی است که می‌تواند در قالب شعر و با توجه به روانشناسی مخاطب در سنین مختلف کودکی و نوجوانی در بستر شعر عاشورایی به کودک و نوجوان ارائه شود. روایت سطحی عاشورا اگرچه در حفظ و نشر این رویداد اثرگذار است، اما غفلت از ابعاد مختلف تربیتی در عرصه‌های فطری، شخصیتی، اجتماعی، خانوادگی و سیاسی، فرصت‌سوزی بزرگی است که این روز‌ها در ادبیات کودک به ویژه شعر، نمود ویژه‏ای دارد. *شاعر و استاد دانشگاه