"زهرای دیوانه"
یکی از بخش های مجموعه ی موجود در #کتابخانه_ملی_لندن، #جنگی است که در آن گزیده ی اشعار ۳۰۰ شاعر گردآوری و به نام جنگ #اسکندری مشهور شده است. این اثر در سال های ۸۱۳_ ۸۱۴ کتابت شده و از منظر محتوا و نوع خط و تذهیب اهمیت دارد.
اولین بار که جنگ یادشده را می خواندم و فهرستی از محتوا و ابیاتش فراهم می کردم، به شاعری به نام #زهرای_دیوانه برخوردم که توجهم را جلب کرد. در #فرهنگ_سخنوران #خیام_پور نام چند شاعر با شهرت یا تخلص زهرا ثبت شده؛ اما هیچ یک به زمان مورد نظر نزدیکی ندارد. در تذکره های در دسترس و گزیده های مربوط به #رباعیات نیز تا آنجا که گشته ام نشانی از این شاعر نیافته ام.
#میرافضلی در یادداشتی بر یک رباعی سرگردان، اشاره ای به زهرای دیوانه کرده و به گمنامی و بی نشانی اش اشاره کرده است. رباعی مورد بحث او، دومین شعر منتسب به این شاعر در جنگ اسکندری است که به نام شاعرانی دیگر نیز ثبت شده؛ نام هایی چون: #ادیب_صابر (به نقل از #نزهه_المجالس)، #بلفرج_رونی (به نقل از #عرفات_العاشقین و #مجمع_الفصحا)، #شیخ_رباعی(به اجتهاد میرافضلی همان #درویش_تیرگر_هروی است؛ به نقل از #هفت_اقلیم و #ریاض_الشعرا). در جنگ هایی نیز به #ابوسعید نسبت یافته و آن، این رباعی است با اختلافاتی در ضبط:
مه بر طبقی گرفته کاین روی من است
بر شب گرهی فکنده کاین موی من است
از خلد دری گشوده کاین موی من است
آتش به جهان در زده کاین خوی من است
جز این رباعی، چهار رباعی دیگر نیز به نام زهرای دیوانه در صفحات ۲۸۵v و ۲۸۶r جنگ اسکندری به شرح زیر ثبت شده است:
رباعی اول:
دیوانگیی که آن نگشتی بر ما
مهرت به ستم سرشت در گوهر ما
وان عقل که بود در دماغ تر ما
عشقت به جفا کرد برون از سر ما
رباعی سوم:
مه پیش گرفته کاین رخ فرخ ماست
با لب شکر آمیخته کاین پاسخ ماست
خون دل عاشقان به انگشت خیال
بر چهره برافکنده که رنگ رخ ماست
که این رباعی نیز در جنگی دیگر به نام #رضی_الدین_نیشابوری ثبت شده است.
رباعی چهارم:
ای دل غم عشقت نه ز فرزانگی است
رسوای جهان شدن نه مردانگی است
زین سان که تویی جمله جهان متفقند
کاین واقعه عشق نیست، دیوانگی است
رباعی پنجم:
ای دل ز طرب خراب بیگانگی است
مردن ز غم عشق نه فرزانگی است
با آن همه صبر این چه رسوا شدن است؟
کو آن همه عقل؟ این چه دیوانگی است؟
آنچه از این چند رباعی و ضبط آن ها در جنگ اسکندری می توان دریافت، با توجه به تاریخ کتابت و منسوب نبودن رباعی های اول، چهارم و پنجم به شاعران دیگر (تا آنجا که من دیده ام)، نخست تایید وجود تاریخی شاعری به شهرت زهرای دیوانه است.
نکته ی دوم این است که با در نظر گرفتن کتابت این نسخه در #شیراز و آشنایی کاتب با شاعران کمتر شناخته شده ی این جغرافیا و نام بردن از بسیاری از آن ها در این جنگ، می توان محتمل دانست که این ابیات از شاعری شیرازی متعلق به زمانی نزدیک به کاتب بوده است؛ به ویژه اینکه در صفحات نزدیک به این شاعر، حتی در بالای نام او، از شاعری شیرازی یاد شده است.
نکته ی سوم که قطعیت دارد، این است که بر خلاف ظاهر نام، زهرای دیوانه شاعری مرد بوده است. هرچند خواننده ی نسخه در نگاه اول به دلیل نام و نزدیکی ذکر او با شاعرانی زن چون #مهستی_گنجه_ای در صفحه ی ۲۸۲v و #فاطمه_خراسانی در صفحه ی ۲۸۴ ممکن است دچار اشتباه شود، با دقت به کاربرد "و لها" در تکرار اشعار این دو شاعر و "ایضا له" در بالای اشعار زهرای دیوانه، به تفاوت جنسیت این رباعی گویان پی می برد.
#محمد_مرادی
#سیب_نارنجی
#ادبیات
#شعر
https://eitaa.com/sibenaranjiadabiat
بخشی از یادداشت «خیام شاعر» نوشتهی صادق هدایت
رباعی کوچکترین وزن شعری است که انعکاس فکر شاعر را با معنی تمام برساند(۱) [۱- در کتاب کریستنسن راجع به خیام (ص ۹۰) نوشته که رباعی وزن شعری کاملاً ایرانی است و به عقیدهٔ هارتمان رباعی ترانه نامیده میشد و اغلب به آواز میخواندهاند. بر ساز ترانهای پیش آور می.(۱۱۶)بعدها اعراب این وزن را از فارسی تقلید کردند، این عقیده را لابد هارتمان از خواندن گفتهٔ شمس قیس رازی راجع به رباعی پیدا کرده. ] هر شاعری خودش را موظف دانسته که در جزو اشعارش کموبیش رباعی بگوید. ولی خیام رباعی را به منتها درجهٔ اعتبار و اهمیت رسانیده و این وزن مختصر را انتخاب کرده، در صورتی که افکار خودش را در نهایت زبردستی در آن گنجانیدهاست.
ترانههای خیام به قدری ساده، طبیعی و به زبان دلچسب ادبی و معمولی گفتهشده که هرکسی را شیفته آهنگ و تشبیهات قشنگ آن مینماید، و از بهترین نمونههای شعر فارسی به شمار میآید. قدرت ادای مطلب را به اندازهای رسانیده که گیرندگی و تأثیر آن حتمی است و انسان به حیرت میافتد که یک عقیدهٔ فلسفی مهمی چگونه ممکن است در قالب یک رباعی بگنجد و چگونه میتوان چند رباعی گفت که از هر کدام یک فکر و فلسفه مستقل مشاهده بشود و در عین حال با هم هماهنگ باشد. این کشش و دلربایی فکر خیام است که ترانههای او را در دنیا مشهور کرده، وزن ساده و مختصر شعری خیام خواننده را خسته نمیکند و به او فرصت فکر میدهد.
خیام در شعر پیروی از هیچکس نمیکند. زبان سادهٔ او به همهٔ اسرار صنعت خودش کاملاً آگاه است و با کمال ایجاز، به بهترین طرزی شرح میدهد. در میان متفکرین و شعرای ایرانی که بعد از خیام آمدهاند، برخی از آنها به خیال افتادهاند که سبک او را تعقیب بکنند و از مسلک او پیروی بنمایند. ولی هیچکدام از آنها نتوانستهاند به سادگی و گیرندگی و به بزرگی فکر خیام برسند. زیرا بیان ظریف و بیمانند او با آهنگ سلیس مجازی کنایهدار او مخصوص به خودش است. خیام قادر است که الفاظ را موافق فکر و مقصود خودش انتخاب بکند. شعرش با یک آهنگ لطیف و طبیعی جاری و بیتکلف است، تشبیهات و استعاراتش یک ظرافت ساده و طبیعی دارد.
طرز بیان، مسلک و فلسفهٔ خیام تأثیر مهمی در ادبیات فارسی کرده و میدان وسیعی برای جولان فکر دیگران تهیه نموده. حتی حافظ و سعدی در نشئات ذره، ناپایداری دنیا، غنیمت شمردن دم و میپرستی اشعاری سرودهاند که تقلید مستقیم از افکار خیام است. ولی هیچکدام نتوانستهاند درین قسمت به مرتبهٔ خیام برسند.
بر طبق روایت «اخبارالعلماء» خیام را تکفیر میکنند به مکه میرود و شاید سر راه خود خرابهٔ تیسفون را دیده و این رباعی را گفته: آن قصر که بر چرخ همی زد پهلو ...(۵۹)
تأثیر خیام در ادبیات انگلیس و امریکا، تأثیر او در دنیای متمدن امروز همهٔ اینها نشان میدهد که گفتههای خیام با دیگران تا چه اندازه فرق دارد.
خیام اگر چه سر و کار با ریاضیات و نجوم داشته ولی این پیشهٔ خشک مانع از تظاهر احساسات رقیق و لذت بردن از طبیعت و ذوق سرشار شعری او نشده! و اغلب هنگام فراغت را به تفریح و ادبیات میگذرانیده. اگرچه ما بین منجمین مانند خواجه نصیر طوسی و غیره شاعر دیدهشده و اشعاری به آنها منسوب است ولی گفتههای آنها با خیام زمین تا آسمان فرق دارد. آنان تنها در الهیات و تصوف یا عشق و اخلاق و یا مسایل اجتماعی رباعی گفتهاند. یعنی همان گفتههای دیگران را تکرار کردهاند و ذوق شاعری در اشعار و قافیهپردازی [در اصل کتاب «قیافیهپردازی» است که نادرست است.]آنها تقریباً وجود ندارد.
#صادق_هدایت
#خیام
#شیراز
https://eitaa.com/sibenaranjiadabiat