هدایت شده از خانه تخصصی هنر و ادبیات کودک و نوجوان
"محفل شعرخوانی رضوی"
با حضور شاعران برجسته شعر کودک و نوجوان
حضور برای عموم مخاطبین و علاقهمندان آزاد است
زمان: چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۱۶
مکان:حرم مطهر علی بن حمزه(ع)
دبیرخانه استانی پانزدهمین جشنواره ملی شعر کودک و نوجوان
هدایت شده از خانه تخصصی هنر و ادبیات کودک و نوجوان
نشست نقد و بررسی کتاب
"یاس نجمه"
مجموعه سرودههای جناب آقای حمید هنرجو، شاعر برجسته کودک و نوجوان
و با تقدیر از این شاعر گرانقدر
با حضور: دکتر محمد مرادی و استاد محمود پوروهاب
زمان: چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۱۱ صبح
مکان: شیراز-چهارراه حافظیه-ساختمان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی-تالار گفت و گو
از عموم علاقهمندان جهت حضور در این نشست دعوت به عمل میآید
دبیرخانه استانی پانزدهمین جشنواره ملی شعر کودک و نوجوان رضوی
هدایت شده از خانه تخصصی هنر و ادبیات کودک و نوجوان
نشست تخصصی
گفتمان کودکی و آسیبشناسی شعر رضوی کودک
با حضور استادان :
دکتر سعید حسامپور رئیس مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز
و
دکتر زرینتاج واردی عضو هئیت علمی دانشگاه شیراز
زمان: چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۹ صبح
مکان: شیراز-چهارراه حافظیه-ساختمان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی-تالار گفت و گو
از عموم علاقه مندان جهت حضور در این نشست دعوت به عمل می آید
دبیرخانه استانی پانزدهمین جشنواره ملی شعر کودک و نوجوان رضوی
هدایت شده از پرویزن
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
"نقدی کوتاه بر اشعار کودکانه ی رضوی حمید هنرجو"
#ادبیات_رضوی
#شعر_کودکان
#زائر_گل
#یاس_نجمه
https://eitaa.com/mmparvizan
علاوه برآن، در شعر او فقر اندیشهی جمعی، پوچنمایی سطحی، غلبهی لفظ و نوآوری بر اندیشه و تکرار الفاظ و مضامین، سبب میشود، مخاطب با خواندن چند شعر موفق و زیبا، رغبتی به خواندن دیگر اشعارش نداشته باشد.
محمد مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
https://eitaa.com/sibenaranjiadabiat
"نقد شعر"
#حسین_صفا( 1359)، از شاعرانی است که در سالهای اخیر به دلیل خواندهشدن برخی ترانههایش، شهرت یافته و علاوه بر ترانه، در قالبهای غزل و سپید نیز طبعآزمایی کرده است.
در سال 96، مجموعهغزلی از او به نام #منجنیق و به کوشش نشر نیماژ منتشر شده که این اثر، با توجه به شهرت پیشین شاعر، مورد توجه مخاطبان سطح میانه قرار گرفته و به همین دلیل، در چند سطر کوتاه به معرفی برخی از ویژگیهای این مجموعه، پرداخته شده است.
در نگاه اول، غزلهای او از منظرهایی چون: "تکثر واژهها، زبانی با خطاهای دستوری کم در مقایسه با همسلکانش، توجه به فردیت و تشتت مدرن در مضامین و تصاویر، گسستگی ذهنی و ساختاری، آمیختگی نوعی سوررئالیسم و ناتورالیسم در دو طرف تصاویر و شیء شدگی یا جانورپنداری انسان در بسیاری از اشعار و..."، فضایی نو را به مخاطب عرضه می کند.
آنچه در این نقد کوتاه به آن پرداخته میشود، اشاره به #کلیشه_شدگی آشکار در اشعار او، شبیه اغلب شاعران نوگرا است که در ادامه به معرفی برخی از این کلیشههای اصلی پرداخته میشود.
الف_ کلیشگی قالب: خلاف پندار برخی از مخاطبان که قالب اشعار حسین صفا را تازه میپندارند، باید گفت که اصرار او در سرودن اشعار دو لَختی و سه لختی، چیزی تازه در شعر فارسی نیست. او در اشعار سه لختیاش بسیار به قالب مسمط مثلث نزدیک شده که از دیرباز در شعر فارسی معمول بوده و سه لختیهای او با الگوی مستزادهای سه تکهای دوران قاجار نیز شباهتی واضح دارد. علاوه بر آن، قالبهایی اینگونه یا شبیه به این را چه در شعر عصر مشروطه و چه در سرودههای شاعران پیرو نیما میتوان دید. ایراد اصلی در این گونه غزلسرایی، اصرار شاعر بر تکرار این کلیشه است که سبب شده، غزلهایش در چند شکلِ قابل پیشبینی، تکرار شود.
ب_ کلیشهی وزن: صفا عمدتا از برشهای وزنی کوتاه استفاده میکند که گویا برآمده از پسزمینهی ترانهسرا بودن اوست. در ۲۹ شعر دفتر منجنیق، دوازده بار از رکن سازندهی فاعلاتن مفاعلن فعلن استفاده شده که کاملا به یک کلیشهی عروضی در اشعار او بدل شده است. کلیشههایی چون: مفاعلن فعلاتن فع و مفعول فاعلات مفاعیلن نیز در این دفتر فراوانی مشخصی دارد و چنانکه بارز است، وزنهای غزلهای او کاملا تفننی و تکراری انتخاب شده است.
ج_ کلیشهی قافیه و ردیف: ردیفها در اشعار او عمدتا فعلی و در خدمت روایت غالب بر اشعار است؛ اما قافیههای میانی اشعار او بر اساس چند کلیشه تکرار میشود. تکرار سهگانه به صورت مسمط، تکرار دو گانه به صورت پیاپی و یا یک درمیان، کلیشههایی است که گویی از شعر نیمایی به سرودههای او راه یافته است.
د_ کلیشهی روایت: در اغلب اشعار صفا نوعی کلیشهی روایتی دیده میشود. روایت اساس شعر است و در خلال پیرنگ کلی شعر، پیرفتهایی جزیی نیز دیده میشود. راوی شعر عمدتا اول شخص است و در بسیاری از اشعار، شاعر در مرکز شعر ایستاده و با فردی در بیرون شعر سخن می گوید.
ه_ کلیشههای زبانی: نوآوریهای زبانی در اشعار صفا نسبتا فراوان است. این نوآوریها یا به سنت شعر معاصر، در ساخت ترکیبهای انتزاعی استعاری_ تشبیهی یا پارادوکسی شکل گرفته یا در دستور کلام دیده میشود. یکی از این ساختشکنیهای کلیشه شده، اصرار شاعر بر نوع متمایز استفاده از ضمایر منفصل به جای دیگر ضمایر است که بارها در اشعار نمود دارد.
و_ کلیشهی تصاویر: اشعار صفا متشکل از تصاویر و تشبیهات متعدد است؛ اما این تصاویر از مجموعهای محدود انتخاب شده است. مثلا بسیاری از تصاویر شی یا حیوانشدن انسان را نشان می دهد. به همین دلیل بارها در اشعار او، سخن از موجوداتی چون: لاک پشت، جلبک، اسب آبی، عروس دریایی، گاو، و ... به میان میآید. او میکوشد لحظات زندگی خود را از طریق پرداختن به تصاویر روزمره و سازگار با جهان مخاطب در شعر نمود بخشد و در بسیاری از موارد نیز موفق بوده؛ اما گاه در اشعارش با تصاویر و تعابیری روبهروییم که به اساس شعر ضربه میزند:
چه حکمتی است در این مردن / در عاشقانهترین مردن/ و مغز را به فضا بردن/ و گریه را به خلا بردن؟
یا
مرده بودی و من در آغوشت/ طفل بیمادری که چشمانش/ تا ابد مثل پوشکش تر بود
هرچند که از نظر دستوری، فعل بود مناسب قید ابد نیست، ایرادهایی از این دست در اشعار صفا کمتر دیده میشود؛ اما تصاویر نازیبا یا بیمنطق شعری، در آثار او بهفراوانی دیده میشود.
ز_ کلیشهی طول: اشعار حسین صفا بندمحور است و این ویژگی از جنبههای تمایز آن است. طول این اشعار تقریبا در تمام موارد، شش تا ده بند است و این نکته، نشاندهندهی نوعی دیگر از کلیشهشدگی در اشعار اوست.
"به بهانهی انتساب این روز به فردوسی"
از حکیم ابوالقاسم فردوسی (متولد ۳۲۹) جز شاهنامه و منظومهی منسوب یوسف و زلیخا که قطعا از او نیست؛ ابیاتی پراکنده نیز باقی مانده است.
محقق ارجمند محمود مدبری، در کتاب "شرح احوال و اشعار شاعران بیدیوان"، ۴۴ بیت منسوب به فردوسی را از تذکرهها و منابع گوناگون جمع کردهاست. (همان، صص ۳۹۹تا ۴۰۲)
از منظر سندشناسی، این اشعار را میتوان در سهدسته گنجاند؛ نخست قطعهای با مطلع "دو چیز برِ تو بیخطر بینم" که در لبابالالباب به نام فردوسی آمده و به سبک شاعران سامانی همانندی دارد و قاعدتا از فردوسی است.
دستهی دوم اشعاری که عمدتا در مجمعالفصحا به نام فردوسی ثبت شده؛ هرچند با وجود شباهت سبک زبانی و ادبی و دقت هدایت در ماخذشناسی، احتمالا از فردوسی نیستند؛ به زمان حیات او نزدیکند. از جمله اشعاری با مطلعهای "شبی در برت گر برآسودمی" و "بیا بگوی که پرویز از زمانه چه خورد" و "حکیم گفت کسی را که بخت والا نیست". (همچنین نقل شده در مجالسالمومنین) البته رباعیات نقلشده در مجمعالفصحا و قطعهی "اگر به دانش اندر زمانه لقمان وار" و "مانند خدنگ گیو در جنگ پشن" نیز محتملا پیش از سدهی ششم سروده شده است؛ هرچند بعید است این اشعار سرودهی فردوسی باشد.
دستهی سوم، ابیات شیعی منسوب به حکیم در قصیدهی "اگر بری به خم زلف تابدار انگشت" در ستایش امام علی(ع) است که نخستبار در مجالسالمومنین قاضی نورالله آمده و از طریق آن در ادبیات دوران صفویه و قاجاریه به نام حکیم شهرت یافته؛ تا آنجا که هدایت هم دو بیت آن را در مجمعالفصحا نقل کردهاست.
با توجه به نوع ردیف اسمی و زبان و مضامین، این شعر قاعدتا پس از سدهی نهم سروده شده و به تبع آن برخی شاعران متاخر (عمدتا شاعران بازگشت)، قصایدی بر همین وزن و ردیف و قافیه، در ستایش امیر مومنان(ع) سرودهاند.
#فردوسی
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
https://eitaa.com/sibenaranjiadabiat
"شاهداعی و قدیمترین اشاره به شاهچراغ در شعر فارسی»
نخستین اشارات به مرقد حضرت احمدبن موسی(ع) و جایگاه آن در شیراز را در متون سدهی هشتم میتوان دید.
رحلهی ابن بطوطه، شیرازنامه، نزههالقلوب، شدّالازار و هزارمزار، اولین کتابهایی هستند که به مزار احمدبنموسی(ع) در شیراز اشاره کردهاند؛ اما در هیچیک از متون منظوم قبل از قرن نهم، نشانهای از این مکان شریف دیده نمی شود.
بر اساس ابیات موجود در منظومهها و دیوانها، برای نخستین بار دو تن از شاعران مقیم در شیراز که گرایشهای شیعی غالب دارند، در اشعارشان به مرقد و شخصیت احمدبن موسی(ع) اشاره کردهاند: یکی سید نظامالدین شاهداعی شیرازی(ف.870ه.ق) و دیگر منصور حافظ شیرازی که گویا از مریدان و معاصران شاهداعی بوده است.
شاهداعی شیرازی که به عرفان شاه نعمتالله ولی گرایش داشته، در کتاب قدسیات، در قطعهای جداگانه که پنج بیت دارد، به ستایش «امامالمعصومین احمدبن موسی الرضا» پرداخته است:
چو خواستی که به رویت شود در دل باز
امـام احمـــد موسیالرضا وسیــلت ساز
اگر نـه احمــــد مـوسی رضـا پنـاه شدی
خـــراب بــودی احــــوال مـردم شیـراز...
امید بنـد چـو داعـی به فیــض ایـن سیـد
بـه شـرط آن کـه نهی سر برآستــان نیاز
(دیوان: 85-86)
شاید یکی از دلایل تمایل داعی به ستایش احمدبن موسی(ع)، نزدیکی محیط زندگی او به مرقد حضرت(ع) بوده؛ چنانکه محل دفن او نیز موید آن است. شاهداعی در این ستایش علاوه بر این که از توسل یافتن به آن حضرت(ع) و طلب حاجات از آستان او حکایت میکند که به تایید شیرازنامه، شدالازار و مزارات شیراز، دست کم از سدهی هشتم در شیراز معمول بوده، از آن حضرت با لقب «سید» و همچنین «امام» یاد و به شیوهی عیسی جنید، آن حضرت را با نام احمدبن موسیالرضا معرفی کرده است.
#شاهچراغ
#شاهداعی
#شعر_دینی
#تاریخ_شیراز
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
https://eitaa.com/sibenaranjiadabiat
«منصور حافظ: غزلسرای گمنام مذهبی شیراز و مدح احمدبن موسی(ع) »
یکی از شاعران شاخص مذهبی در تاریخ شعر شیراز که حدود ۱۰۰۰ غزل با موضوع ستایش رسول(ص) و امام علی(ع) و دیگر مضامین دینی و عرفانی سروده، منصور حافظ است. از اشعار منصور حافظ اینچنین بر میآید که محیط زندگیاش، نزدیک مرقد احمدبن موسی(ع) بوده؛ او در اشعارش از ممدوحی به نام تورانشاه نام برده که به عقیدهی برخی منتقدان، قطبالدین تهمتن تورانشاه از سلاطین جزیرهی هرمز 747تا 779 ه.ق.) یا جلالالدین تورانشاه وزیر شاه شجاع(ف.786ه.ق) است( دیوان منصور حافظ، 1378: نه تا دوازده)؛ هرچند معاصر دانستن او با تورانشاه دوم، از دیگر حاکمان هرمز به صواب نزدیکتر است.
منصور حافظ، از معدود شاعرانی است که تقریباً تمام سرودههایش را با مضامین مذهبی سروده، او در این اشعار بیش از همه به ستایش حضرت رسول(ص) و پس از او علی(ع) پرداخته و بهندرت از دیگر شخصیتهای دینی یاد کرده است. او همچنین با استفاده عنوانهای «شاه/ سلطان» و همچنین اسم «چراغ» صفتهایی متعدد برای رسول(ص) و علی(ع) ساخته است؛ چون: چراغ ازل، چراغ اولوالعزم، چراغ جسم و جان، چراغ چشم عالم و...(همان:489) برای رسول(ص) و سلطان نجف، شاه لافتی، شاه ولایت، شاه مردان و... (همان: 501-502) برای علی(ع).
با این حال در حدود هزار غزل دیوان او، حتی یکبار به عنوان «شاهچراغ» اشاره نشده؛ هرچند نوع القاب دیوان او میتواند موید این باشد که بهمرور زمینههای فرهنگی، عرفانی و ادبی برای ساخته شدن لقب «شاهچراغ» در شیراز فراهم شده است. او اولین شاعری است که با استفاده از عنوان شاه از آن حضرت یاد کرده و لقبهای «شاه جهان» و «شه اولیا» را در خطاب ایشان به کار برده است:
بهشت باقی ای منصور و عمر جاودان دریاب
مزار احمد موسی رضا، شاه جهان دریاب
(همان: 56)
رو در مزار احمد موسی رضا نهد
و آنجا تضرعی به شه اولیا کند
(همان: 199)
در اشعار منصور حافظ، عنوان «احمدبن موسیالرضا» بارها تکرار شده که نشاندهندهی عمق ارادت شاعر به کرامات و آستان آن حضرت بوده است.(همان، 4، 109و378) او همچنین، بارها از حضور در مرقد مطهر حضرت و طلب استمداد و روشنی روح از آن مقام سخن گفته است(همان: 286). نکتهای که تاییدکنندهی رواج زیارت مرقد مطهر در زمان اوست:
خاندان مصطفی هست از حرم دارالسلام
روضهی رضوان مزار احمد موسی رضا
(همان:12)
همچنین شیراز را روشن از نور آن امامزادهی جلیل میداند؛ نکتهای که شاید به نوع عمارت مرقد نیز اشاره داشته باشد:
شیـراز اگـر ز ظلمت ظلـم است تیـره باز
روشـن ز نـور احمـد مـوسی رضا شود
(همان: 239)
#منصور_حافظ
#شعر_دینی
#شاه_چراغ
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
LHST_Volume 6_Issue شماره دوم - پیاپی 12 - بهار و تابستان 97_Pages 47-62.pdf
563.7K
"بررسی ریشههای روایتی عامیانه، دربارهی کشف مرقد حضرت شاهچراغ"
دربارهی چگونگی و زمان کشف مرقد حضرت احمدبنموسی(ع)، دو روایت متفاوت وجود دارد.
نخست نقلی تاریخی که زمان پیداشدن مکان دفن ایشان را دوران اتابکان(قرن هفتم) میداند و در کتابهای شیرازنامه و شدالازار و هزارمزار به آن اشاره شده است و در خلال این روایت، از نقش آل اینجو در رونق جایگاه این مکان مذهبی سخن رفته است.
روایت دوم که از اواخر دوران صفوی در میان عامهی شیراز رواج یافته و در دوران قاجار جزییتر و مبسوط شده، تاریخ کشف مدفن را زمان عضدالدولهی دیلمی(قرن چهارم) میداند و نقش پیرزنی خرابهنشين را در پیداشدن پیکر احمدبن موسی(ع) نشان میدهد.
در این مقاله، پس از نقد سندشناسانهی روایت دوم، ریشههای تاریخی و ادبی شکلگیری این داستان عاميانه تحلیل شده است.
#محمد_مرادی
#تاریخ_محلی
#شیراز_شناسی
#ادبیات_عامه
#شاه_چراغ
#عضد_الدوله
#تاشی_خاتون
#شیخ_خفیف
https://eitaa.com/mmparvizan
"از دمِ انسانی تا دمِ عرفانی"
هنگام سپیدهدم خروس سحری
دانی که چرا همیکند نوحهگری
یعنی که نمودند در آیینهی صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بیخبری
"روزبهان بقلی فسایی شیرازی"
رباعی مشهور بالا را اغلب به نام خیام میشناسند؛ هرچند در منسوبات ابوسعید هم ثبت شده و در حقیقت، بیش از همه میتوان آن را سرودهی عارف مشهور فارس روزبهان (ف ۶۰۶) دانست. موید صحت این انتساب، نخست جنگها و بیاضهای موجود از سدهی هشتم و اوایل نهم چون: بیاض تاجالدین احمد وزیر و جنگ اسکندری مورخ ۸۱۴ و ...، است که در فارس کتابت شده و شاعر را روزبهان دانستهاند و از دیگر سو، نخستین انتسابهای این رباعی به خیام زادهی قلم کاتبان و نویسندگان پس از میانهی سدهی نهم است. ( همچنین بنگرید به یادداشتهای علی میرافضلی دربارهی خیام و این رباعی)
آنچه شاید بیش از همه، سبب انتساب این رباعی به خیامشده، درونمایهی غنیمتدانستن دم و عمر و ارجمندی حیات است؛ ویژگیای که سبب شهرت بسیاری دیگر از رباعیات مشابه به خیام شده است. غنیمتدانستنِ دم در فرهنگ بشری، مسالهای دیربنیاد است و با مرگ ارتباطی تنگاتنگ دارد و ریشهی مدوّن فلسفی آن را در اندیشههای اپیکوروس میتوان دید و در نصوص و آثار عهد اسلامی نیز، بهفراوانی نشانههایی از آن ثبت شده؛ چنانکه در این سخن منظوم که به امیرمومنان(ع) نسبت داده شده، به وضوح به اهمیت لحظه (دم) اشاره شده است:
مافات مضی و ما سیاتیک فاین
قم فاغتنم الفرصه بین العدمین*
اما آنچه در فرهنگ اسلامی و ادبیات فارسی، اهمیت دارد تفاوت نگاه به "دمغنیمتدانی" است؛ چنانکه در ادب عرفانی، دم و وقت و تکتک لحظات حیات، پنجرهای در مسیر سلوک و یافتنِ انوار حقیقت است:
صوفی ابنالوقت باشد ای رفیق
نیست فردا گفتن از شرط طریق
و آنگاه که سعدی در بیت زیر از "دم غنیمتدانستن" سخن میگوید، شاید به این مساله توجه دارد:
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده شود کاین دم از اوست
دم، چه زمان و چه نفَس و چه جان باشد، از این منظر کاربردی عمدتا عرفانی دارد؛ حال آنکه در نوع نگاه خیامی، در "دم غنیمتدانی"، امکان حیات جسمانی/ انسانی، اهمیت دارد:
این قافلهی عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
و سعدی نیز، آنگاه که از نفَس سخن میگوید تاحدودی از زاویهی این معنی به "دم" نگریسته است:
خبرداری ای استخوانی قفس
که جان تو مرغی است نامش نفس
چو مرغ از قفس رفت و بگسست قید
دگر ره نگردد به سعی تو صید
دم؛ فرصت است: فرصتی برای کشف عرفانی یا زیست جسمانی یا طربِ زندگانی یا سلوک آسمانی؛ هرچند در مقام لفظ در اشعار به صورتی مشابه جلوهگر شده است.
به نظر میرسد؛ با وجود نزدیکشدن فاصلهی دم عرفانی و دم انسانی، در ادبیات قرن ششم؛ همچنان تلقی روزبهان از دم، بُعد عرفانی آن بودهاست؛ نکتهای که با نوحهگری خروس سحری و آیینگی صبح برای عبرت گرفتن (چون آیینگی دل و دنیا در تمثیلهای مشابه) تناسب دارد. اما باید این مساله را هم در نظر گرفت که نوع عرفان جمالشناسی روزبهان با تلفیق شدن دمهای عرفانی و انسانی سازگاری دارد و ادامهی این سنت را در شعر سعدی و کمالش را در غزل حافظ میبینیم؛ تا آنجاکه نمیتوان بهوضوح تصریح کرد که در بیت زیر از حافظ، منظور کدامیک از دمهای انسانی یا عرفانی است:
عمر را غنیمت دان، آنقدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان، این دم است تا دانی
در حقیقت، نوع تفسیر انسانی کاتبان خیامنویس از گذران عمر، در رباعی ذکر شده، سبب شده آن را به دیوان خیام راه دهند؛ حال آنکه کاتبان آشنا به مرام و نگاه روزبهان و محیط حیات او، بهدرستی این شعر را به نام او ثبت کردهاند.
* پ.ن. مضمونی پرکاربرد در ادب پارسی؛ رودکی:
نامده تنگدل نباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
خیام:
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامدهست فریاد مکن
#باد_روز_خیام
#روزبهان
#دم_غنیمت_دانی
https://eitaa.com/mmparvizan
https://eitaa.com/sibenaranjiadabiat
هفتمین رویداد فرهنگی ادبی *آیینهها*
آشنایی با شاعران قرن نهم تا معاصر
بررسی آراء و آثار: "بابا فغانی شیرازی"
مجری: دکتر مهدی فاموری
سخنران: دکتر محمد حسین حبیب آگهی
🕓زمان: یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶
🏛مکان: شیراز – چهارراه حافظیه – سالن غزل تالار حافظ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان فارس
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس
مؤسسه فرهنگی هنری آفتاب مهر صبا قرارگاه شهید آوینی
#آیینه-ها #بابافغانی-شیرازی #شعر #اداره-کل-فرهنگ-و-ارشاد-اسلامی-فارس #شاعران-دیار-فارس
هدایت شده از خاتم|خانهشعروادبیات
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌿گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
🪐دورهمنشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس
🟪خانه شعر و ادبیات خاتم
🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری
📆دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳
⏳ساعت: ۱۷:۰۰
📝باارشاد:
دکتر محمد مرادی
✨موضوع: واکاوی حماسه در ادبیات و سبک زندگی ایرانیان 🇮🇷
📍مکان:
چهارراه حافظیه- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو
🔼ورود برای عموم علاقهمندان به شعر و ادبیات، آزاد است.
| خانه شعر و ادبیات خاتم |
@khatam_shz
🔽
تو پاکبازی را از حسین یاد گرفتی
تو آفتابی و از آسمان نژاد گرفتی
تو اعتبار تلاقی آسمان و زمینی
که در سراسر تاریخ امتداد گرفتی
تو قطب عالم نوری و استوای شعوری
که از جهنم تَف از یخ انجماد گرفتی
تو گردباد یقین، اهتزاز پرچم دینی
که هرزگی را از حزبهای باد گرفتی
تو از مدینه به بغداد آمدی و شکفتی
و کاظمینت را مرکز بلاد گرفتی
به چشمکوری مامون و معتصم تو رسیدی
و تاب و نیرو از خانهی فساد گرفتی
نه با حمایل و شمشیر، با سخاوت و تقوا
رسیدی و در کف پرچم جهاد گرفتی
بیا به سخرهی قاضی قضات مساله حل کن
که از عنایت تطهیر اجتهاد گرفتی
تو قاصد نهمین از تبار پاک رسولی
که از زبان خدا رای اعتماد گرفتی
#محمد_مرادی
#شعر_آیینی
#امام_جواد
هدایت شده از پرویزن
"به ساحت امام جواد علیهالسلام"
اشعار شیعی باقیمانده از سدههای چهارم تا ششم، عمدتا در ستایش امام علی و امام حسین و حضرت زهرا و امام حسن و امام رضا علیهمالسلام سروده شده و تنها به صورت تلمیحی اشاراتی به دیگر امامان شیعه(ع) چون: امام سجاد و امام باقر و امام صادق را در اشعار شاعرانی چون: کسایی و ناصر خسرو و سنایی و قوامی رازی و دیگران می توان دید.
دیگر امامان شیعه در شعر فارسی این چندسده حضوری اندک دارند، به همین دلیل به دشواری میتوان نشان نخستین ستایشهای موجود از امام جواد(ع) را در شعر فارسی مشاهده کرد.
در اشعار سدهی چهارم از امام نهم سخنی نرفته و قدیمترین اشاره به ایشان مربوط به قطعهای منسوب به ابوسعید ابوالخیر است که با توجه به تاریخ وفات شیخ ۴۴۰، متعلق به سدهی پنجم است؛ هرچند این ابیات از نظر سبکی قطعا در سدههای پس از این تاریخ سروده شده و پس از آن به شیخ انتساب یافته است. در این ابیات، ابوسعید خداوند را به چهار محمد و چهار علی و دوحسن و موسی و جعفر سوگند داده که از این نظر اشارهای مستقیم به امام جواد در شعر درج شده است.
در ابیات منسوب به باباطاهر نیز به هشت و چهار سوگند خورده شده و در بانوگشسبنامه هم از یازده فرزند علی علیهالسلام به صورت غیرمستقیم یاد شده است.
در حدیقهی سنایی هم بیتی وجود دارد که میتوان آن را مربوط به امامان نهم تا یازدهم (ابناءالرضا) دانست آنجا که حکیم در ستایش امام حسین(ع) میگوید:
هم تقی اصل و هم نقی فرع است
هم زکی تخم و هم بهی زرع است
(حدیقه)
که بعید به نظر میرسد لقب امامان شیعه(ع) به صورت اتفاقی در این بیت و به صورت مرتب در کنار هم قرار گرفته باشد. نکتهی مهم اینکه بیت یادشده در کهنترین نسخ حدیقه نیز درج شده است.
جدا از این اشاره، در سدهی ششم و در ابیاتی منسوب به شیخ جام و در دیوان قوامی رازی اشاراتی به نام و القاب امامان دوازدهگانه نمود یافته است.
پس از این تاریخ بهمرور در سدههای هفتم و هشتم زمینههای ستایش مستقل امام جواد(ع) در شعر فارسی فراهم شده که از اولین این دست سرودهها ابیاتی است که خواجوی کرمانی در ترکیببند خود در ستایش آن حضرت سروده است:
به آب روی تقی آنک عین تقوی بود
جمال صورت جان و جهان معنی بود
...مه سپهر سیادت سپهر مهر شرف
که خاکروب درش شاه چرخ اعلی بود
...تعلق دل روحالقدس به خاک درش
چنانک میل حواری به کحل عیسی بود
(دیوان خواجو)
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#خواجو
#امام_جواد
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"تذکرهی انجمن قدس و ستایش امام نهم"
تذکرهی انجمن قدس، نوشتهی ادیب و شاعر نامآور عبرت نایینی، یکی از مهمترین منابع بررسی وضعیت شعر دینی در نیمهی دوم عصر قاجار است که به تصحيح ابوالفضل مرادی، در دو جلد منتشر شده است.
هرچند اغلب اشعار این تذکره، در ستایش حضرت مهدی(عج) سروده شده؛ در خلال این مدایح اشعاری نیز در منقبت پیامبر(ص) و دیگر امامان شیعه(ع) گردآوری شده که عمدتا نمایندهای از بهترین اشعار منقبتی این عصر محسوب میشوند.
از جمله، یک شعر عربی و چهار غزل_قصیدهی فارسی که در مدح امام جواد سروده شدهاست. از این چهار شعر، بهجز سرودهی میر سیّد علی قدسی(ص ۱۰۸۴)، سه شعر دیگر در یک وزن و قافیه سروده شده؛ نکتهای که احتمال تاثیرگذاری یکی از این سهشاعر را بر دیگران تقویت میکند.
شاعر این اشعار شاعر فاضل این عصر محیط قمی(ص ۱۱۷۴) و میرزاحیدر مجدالادبا ثریا (ص۲۵۳) و شاعر نامآشنای این عصر صفای اصفهانی(ص ۶۷۲) هستند که در پایان، ابیاتی از شعر صفا را ذکر میکنیم:
گدای عشق ندارد ز ملک و مال غمی
به کنج میکدهی عشق هر گداست جمی
قدم به افسر سلطان نهد کسی که نهاد
گدای رهگذر عشق بر سرش قدمی...
پریش باش که جمعیّتش پریشانی است
دلی که نیست پریشان طرّهی صنمی...
مخور فسون که نیرزد به کارخانهی دهر
هزار نوش نشاط ای پسر! به نیش غمی
ببر پناه به شاهی که در قلمرو روح
به امر اوست که جاری است هر سرِ قلمی
یگانهگوهر بحر قدم تقیّ جواد
که قطرهای است ز دریاش، هرکجاست یمی
گرفت لشگر غم کشور وجودِ صفا
بزن به ملک خود ای پادشاه جان علمی
ز لطف توست مرا دیدهی کرامت و بس
که نیست جز تو در آفاق صاحب کرمی
#شعر_شیعی
#امام_جواد
#انجمن_قدس
#عبرت_نایینی
#صفای_اصفهانی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از خانه تخصصی هنر و ادبیات کودک و نوجوان
انجمن ادبی سیب نارنجی
با همکاری ادارهی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس برگزار میکند:
ادبیات کودک و انیمیشن در ایران
با حضور:
دکتر افروز ضیاء
پژوهشگر ادبیات کودک و رسانه
زمان: سهشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳
ساعت ۱۶ تا ۱۸
مکان: چهارراه حافظیه، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، تالار گفتگو
https://eitaa.com/sibenaghd
https://eitaa.com/joinchat/3844669656C2b8186ac99
"کشفالمحجوب هجویری: ذکر امام محمد باقر(ع) "
و مِنهم حجّت بر اهل معاملت و برهان ارباب مشاهدت، امامِ اولاد نبی(ص) و گزیدهی نسل علی(ع)، ابوجعفر محمدبن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب کرمالله وجهه و رضی عنهم.
و نیز گویند کنیت وی ابوعبدالله بود و به لقب وی را باقرخواندندی؛ مخصوص بود وی به دقایق علوم و به لطایف اشارات اندر کتاب خدای عزّ و جلّ، وی را کرامات مشهور بود و آیات ازهر و براهین انور.
و گویند ملِکی، وقتی قصد هلاک وی کرد. کس فرستاد بدو، چون به نزدیک وی اندر آمد، از وی عذر خواست و هدیه داد و به نیکویی بازگردانید. گفتند: ایّها الملک! قصد هلاک وی داشتی. تو را با وی دیگرگونه دیدیم. حال چه بود؟ گفت: چون وی به نزدیک من اندر آمد؛ دو شیر دیدم یکی بر راست و یکی بر چپ وی_ و مرا میگفتند که اگر تو بدو قصد کنی ما تو را هلاک کنیم...
کشفالمحجوب، باب فی ذکر ائمّتهم من اهل البیت
#سیمای_اهل_بیت
#ادبیات_عرفانی
#امام_باقر
نخستین رویداد فرهنگی ادبی "میز نقد"
بررسی کارنامه ادبی نویسندگان استان فارس
نقد اول: معرفی کتاب "اشک حوا" اثر سیده معصومه حسینی
منتقد و مجری: سندی مؤمنی
🕓زمان: چهارشنبه ۳۰ خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶
🏛مکان: شیراز – چهارراه حافظیه – اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس - اتاق گفتگو
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس
مؤسسه فرهنگی هنری آفتاب مهر صبا
قرارگاه شهید آوینی
#میز-نقد #نویسندگان-فارس #کتاب #اداره-کل-فرهنگ-و-ارشاد-اسلامی-فارس #اشک-حوا #قرارگاه-شهید-آوینی #سیده-معصومه-حسینی #سندی-مؤمنی #آفتاب-مهر-صبا