eitaa logo
سیمای شهر کرکوند
420 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
7 فایل
برای دلبستن ، به خدا باید دلت را بهش گره بزنی یکی زیر،یکی رو ! مادر بزرگم میگفت : (قالی دستبافت مرگ ندارد) 🔊اخبار شهر کرکوند و شهرستان مبارکه با ما به روز باشید لینک کانال : @simaye_shahreh_karkevand
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼گذر عمر و بالا رفتن سن حتمی است ... اما اینکه روح ما پیر شود بستگی به خودمان دارد ! ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ ... ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ ... ﻣﺒﺎﺩﺍ ! ﻣبادا ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ! پایان آدمیزاد نه از دست دادن معشوق است... نه رفتن یار... نه تنهایی... هیچکدام پایان آدمی نیست! آدمی آن هنگام تمام می‌شود که دلش پیر شود... دل و جانتان همیشه جوان ... ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄
🌼برای زندگیمان رژیم بگیریم رژیم کمتر حرص خوردن رژیم کمتر غصه خوردن رژیم بی اندازه مهربان بودن بی ریا کمک کردن بی توقع دوست داشتن و رژیم دوری از افکار منفی بیایید رژیم آرامش بگیریم🌼🍃 ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄
سیمای شهر کرکوند
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت سی و نهم ▫️گیج و گنگ فقط نگاهم می‌کرد و من در آستانۀ آزادی از هیجانِ ره
📕رمان 🔻قسمت چهلم ▫️زمستان سال ۲۰۲۴ حال و هوای عجیبی داشت؛ به‌ویژه برای من که چهار سال از عراق دور بودم و حالا هر شب خبر شلیک موشک از پایگاه‌های مقاومت به محل استقرار نیروهای آمریکایی، حیرت‌زده‌ام می‌کرد. ▪️آخرین شبی که از بغداد رفتم، اتومبیل حاج قاسم و ابومهدی توسط پهپادهای آمریکایی هدف قرار گرفته و حالا صید هر شب پهپادهای مقاومت عراق، بندر ایلات اسرائیل و پایگاه عین‌الاسد آمریکا بود. ▪️به انتقام سیل خونی که رژیم صهیونیستی در غزه به راه انداخته بود، گروه‌های مقاومت از فلسطین و لبنان و عراق و یمن، هر شب نقاط مختلف اسرائیل را می‌زدند و همین خبرها می‌توانست بر داغ دیدن اینهمه مصیبت در غزه، کمی مرهم باشد. ▫️چهارسال پیش کارم را در بیمارستان از دست داده بودم و در حال حاضر نیازی به نیروی جدید نداشتند، دلم می‌خواست خودم را مشغول کاری کنم بلکه روح آزرده‌ام کمی آرامش پیدا کند و چه آرامشی بهتر از زیارت که به همراه پدر و مادرم راهی کربلا شدیم. ▪️هوا سرد بود و کنج حرم، دنج‌ترین جایی بود که می‌شد تمام سختی‌های زندگی‌ام را زار بزنم و به‌خدا، امام حسین (علیه‌السلام) ناز تمام اشک‌هایم را می‌خرید که هرچه گریه می‌کردم، حالم بهتر می‌شد و پس از ساعتی، سبک و سرحال از حرم بیرون آمدم. ▫️وارد حرم حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) که شدم، قصه کمی فرق داشت؛ حضرت عباس (علیه‌السلام) همیشه پناه درددل‌های ما اهالی عراق بود و همینکه چشمم به ضریح زیبایش افتاد، سر به شکایت گذاشتم. ▪️هرآنچه در دلم از عامر بود و هر دردی که به تنم مانده بود، همه را برای حضرت می‌گفتم و هنگام وداع، تمنا کردم: «یا حضرت عباس! من زورم به عامر نرسید، هرچقدر تونست اذیتم کرد اما من حریفش نبودم، انتقام منو از این نامرد بگیرید!» ▫️هنوز نگران بودم که سرم را روی چهارچوب در ورودی حرم قرار دادم و دردمندانه قول گرفتم: «آقا نذارید آبروم رو ببره!»‌ و با همین جمله سرنوشتم را به حضرت سپردم که با خیال تخت از کربلا بیرون آمدم و به عشق زیارت امام کاظم و امام جواد(علیهماالسلام) عازم کاظمین شدیم. ▪️حرم کاظمین عین بهشت بود و با قلبی که حالا سبک شده بود، این زیارت بی نهایت به کام دلم می‌چسبید. ▫️با اعجاز جدایی‌ام از عامر، انگار از نو متولد شده و پروردگار دوباره زندگی را به من هدیه کرده بود که دستم به ضریح دو امام مهربانم مانده و از خدا می‌خواستم بهترین‌ها را نصیبم کند. ▪️عطر پیچیده در هوای حرم، به‌قدری حالم را خوش کرده بود که تمام خاطرات خوب گذشته به خیالم آمده و دلم می‌خواست نورالهدی را ببینم. ▫️همانطور که با پدر و مادرم کنج صحن نشسته بودیم و نغمۀ مناجات در حرم پیچیده بود، با نورالهدی تماس گرفتم. ▪️باورش نمی‌شد عراق باشم که حتی از جدایی ما بی‌خبر بود و چند دقیقه طول کشید تا ماجرا را خلاصه برایش بگویم؛ او با هر کلمه گیج‌تر می‌شد و من تنها یک تقاضا داشتم: «دلم برات خیلی تنگ شده، من الان حرم هستم، میای ببینمت؟» ▫️فاصلۀ منزلش در بغداد تا کاظمین زیاد نبود و ساعتی مانده به اذان مغرب به حرم رسید. دیدن نازنین‌ترین رفیقم بعد از سال‌ها دوری، برای اینهمه تنهایی‌ام بهترین نوش‌دارو بود که مثل جانم او را در آغوشم کشیدم. ▪️دخترانش نوجوان شده و حیدر که ساعتی پس از شهادت پدرش به دنیا آمده بود، چهار ساله بود و با شیطنت روی فرش‌های صحن می‌دوید و بازی می‌کرد. ▫️در این روزهای ابتدای زمستان، غروب کاظمین چندان سرد نبود که کنار هم در صف نماز نشستیم و او مدام با مهربانی از حال و روزم می‌پرسید و صورت شکسته‌ام نگفته، پاسخش را می‌داد. ▪️حرف برای گفتن زیاد بود و من نمی‌خواستم از تلخ‌ترین روزهای عمرم در کنار عامر خاطره‌ای در ذهنم زنده شود که از تمام قصۀ غربت این سال‌ها به شب رفتنم از فرودگاه بغداد رسیدم: «اون زمان خیلی دلم می‌خواست عراق باشم و تو مراسم تشییع شهدا شرکت کنم.» ▫️از یادآوری شهادت حاج قاسم و ابومهدی پس از چهارسال، انگار داغ رفتن ابوزینب در قلبش تازه شده بود که کاسۀ صبرش شکست و اشک از هر دو چشم روشنش می‌چکید. ▪️من هم در تمام این سال‌ها عقدۀ عزاداری برای شهدای مقاومت به دلم مانده بود که با هر روضۀ نورالهدی که از آن روزها برایم می‌خواند، گریه می‌کردم و همزمان آوای اذان مغرب در آسمان حرم پیچید. ▫️نماز را با حال خوشی که در جوار حرم دو امام مهربانم پیدا کرده بودم، خواندم و پس از نماز مثل اینکه تازه به خاطر نورالهدی آمده باشد، با شادی خبر داد: «دوست داری برای مراسم سالگرد حاج قاسم بریم ایران؟» ▪️خوب فهمیده بود دلم چه می‌خواهد و مثل همیشه برای هر برنامه‌ای پُر از انگیزه و شور و نشاط بود که فرزندانش را به مادرش سپرد و با کاروانی از بغداد، عازم شهر کرمان شدیم... 📖 ادامه دارد... ✍️ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد
2.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بالاخره مشخص شد زندان های جمهوری اسلامی چه شکجنه‌گاهی هست
... ✨در پناه مادر✨... 🏴ویژه برنامه دهه دوم فاطمیه🏴 ⬅️ شب پنجم ➡️ 🎙سخنران: دکتر بانکی پور (کارشناس خانواده) 🎙مداح: کربلایی مهدی احمدی (از شهر قم) 📅 زمان: جمعه ۳۰ آبان‌ماه ساعت:20 📍مکان: صفاییه، محله یک، مسجد حضرت جوادالائمه(ع) ‌ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔹هیئت معراج الشهدا شهرستان مبارکه 🔹پایگاههای بسیج خواهران و برادران مسجد جوادالائمه 🔹گردان۲۰۲ امام علی(ع) شهر مبارکه 🆔 @Meraj_Shohada_Safaiyeh
2.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انسان دانا از هر چیزی که اطرافش حضور دارد درس می‌گیرد، اما انسان نادان در دنیای متوهمانه‌ی خودداناپنداری‌اش سیر می‌کند.
19.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴در عزای مادر اباعبداله الحسین (ع) به مدت ۳ شب به سوگ مینشینیم ⭐ با سخنرانی خطیب توانمند حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا قرائی 🔻شنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۱ 🔻یکشنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۲ 🔻دوشنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۳ 📍 مکان: سالن سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، جنب عمارت آداک ⏰ زمان آغاز: ساعت ۱۹:۳۰ ❤️ نذورات به نیت حضرت زهرا (س) برای واریز نذورات می‌توانید از شماره کارت زیر استفاده کنید:
۶۰۳۷۹۹۸۲۰۹۸۸۹۳۸۴
(با لمس شماره کارت، به‌صورت خودکار کپی می‌شود) 🌿 سفره پربرکت حضرت زهرا (س) عزیزانی که علاقه‌مند به مشارکت و اهدای نذورات برای سفره هستند، می‌توانند نذورات خود را همراه داشته باشند. ✨ هیئت حضرت ام‌البنین (س) – شهر کرکوند منتظر حضور گرم و باصفای شما هستیم @simaye_shahreh_karkevand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✈️ گاهی فکر می‌کنی تأخیر یعنی بدبیاری… اما شاید خدا داره راستِ حسابی مسیرتو می‌چینه ✨ یه پرواز لغو شد… یه طوفان اومد… یه مسیر عوض شد… و یه معجزه اتفاق افتاد 🤍 اگه امروز چیزی طبق برنامه‌ت پیش نرفت؟ آروم باش… خدا دیر نمی‌کنه، بهتر می‌رسونه