شازده کوچولو پرسید: دوست داشتناتو میخوای ببری تو گور باهاشون چیکار کنی که ابرازشون نمیکنی؟
روباه: من دیگه دوست داشتن ندارم.
شازده کوچولو: مگه میشه؟
روباه: آره، همه دوست داشتنامو دادم به یکی ولی اون گُمشون کرد، حالا هم هرجا دنبالشون میگردم پیداشون نمیکنم... :)
امروز بلند است ، عجب خوب بهانه است
تا یاد تو را سخت به آغوش کشم وقت دراز است
عمریست که این دل به هوایت به فغان است
سرمایه ی عمر من همین چند صباح است
یلدا شب عیش است و برای دگران است
یا این شب آشفتهی مغذوب دلان است
یوسف که پیمبر بودِه در بند اسیر است
وای از دل عاشق که به معشوق چنین است
-یلدا
#خودنویس