eitaa logo
سیره علما و شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
5 فایل
کانالهای دیگرما @agha_tanha_nist @javane_hezbollahi ارتباط باما @Atash_be_ekhtiaar تبادل وتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3123773444C713bafe6dd سیره علما و شهداء در سروش👇 sapp.ir/sire_o_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نزدیک بودن فرج از زبان آیت‌الله ناصری و آیت الله بهجت 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
مربی عقیدتی لشکر بودم. دوره معاد را گذرانده بودم و ده ها کتاب در این زمینه خوانده بودم. شبها برای رزمنده ها در این موضوع صحبت میکردم. یک شب وقتی صحبتم تمام شد، سعید زندی در خلوت به من گفت: این مطالبی که از برزخ بیان کردی، درست بود اما کامل نبود! بعد بسیار دقیق و با جزئیات، مسائل مربوط به بهشت و جهنم برزخ را بیان کرد. او ریزترین مسائل بهشت و جهنم برزخی را به طور دقیق برایم توضیح داد! به او گفتم: سعید، توضیحات تو خیلی کامله. اینها رو تو کدام کتاب خوندی؟ جوابی نداد. اصرار کردم اما بی فایده بود. تا اینکه گفت: من کتابی در این زمینه نخوانده ام. تمامی مواردی که برای شما بیان کردم را خودم مشاهده کردم. او تا سحر در مورد آنچه دیده بود برایم توضیح می داد و اصلا گذر زمان را حس نمی کردم. 🌹به روایت سردار رضا یزدی(سمت چپ تصویر) 📙برگرفته از کتاب باباسعید، خاطرات شهید سعید زندی. 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
‍ یک نفر برگه ای گذاشته بود زیر جانماز من و یک سوال عجیب پرسیده بود؟! ‼️اینکه اگر کسی یکروز در حضور محض باشد و اصلا گذر زمان را نفهمد نمازش چه میشود؟!! 🔰گفته بود جواب را بگذارید زیر جانماز. دوباره چند روز بعد سوالی عجیبتر و... یکروز نوشته بود که دیشب نایب الزیاره شما در مشهد بودم. رفتم تحقیق کردم. هیچ رزمنده ای جدیدا وارد لشکر نشده و هیچ کسی بیرون نرفته. چون عملیات نزدیک بود. فهمیدم طی الارض کرده! 🔱عملیات بدر نزدیک بود. آن شب با حاج عباس کریمی رفتیم بازدید رزمندگان گردان عمار. 🔶در یکی از چادرها رزمنده ای با حالت عجیب مرا نگاه می کرد. کنارش نشستم و گفتم: شما دیشب مشهد نبودید؟ ⚜رنگ از چهره اش پرید! سرش را پایین انداخت. همان لحظه.... 📚روایت حاج آقا پروازی از شهید سعید زندی. برگرفته از کتاب بابا سعید 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
سید مرتضی آوینی، وقتی خاطرات او را شنید، بسیار مشتاق شد تا به مقتل مجید برود. قصدش این بود مستندی برای او بسازد. سید با گروه روایت فتح جلو رفت و درست در مقتل مجید به شهادت رسید. سید مرتضی محو در خاطرات شده و میگفت: شهید مجید حشمتی آب از سرچشمه خورده. اما مجید از کسانی بود که بسیار در معرفت حضرت حق بالا رفت و نیروهای تحت امر خود را نیز به همین صورت حرکت داد. آنها در یک چله معنوی به قله های عرفان رسیدند و سپس از ملائک الهی مژده را شنید که همگی شهید خواهند شد. مجید در والفجر مقدماتی جلو رفت و مانند ابراهیم، برای همیشه در فکه ماند. 💐شهید مجید حشمتی، نفر سمت راست تصویر. 📙برگرفته از کتاب از گود مافیا تا گود قتلگاه. 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
به جبهه که رسید، کفشهاشو داد به یکی! تو جبهه دیگه کسی اونو با کفش ندید! میگفت: اینجا جاییه که خون شهدامون ریخته شده، حرمت داره.. و معروف شد به سید پابرهنه... شهید سید‌ حمید میرافضلی🌷 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
اوایل انقلاب بود و هنوز بحث حجاب جدی نشده بود. دختر دانشجو از استادش [شهید دیالمه] سوالی می‌پرسد. شهید دیالمه سرش را پایین می‌اندازد و جواب می‌دهد ... ✅ دختر دانشجو عصبانی می‌شود و می‌گوید: مگر تو استاد ما نیستی؟! چرا نگاهم نمی‌ڪنی؟! شهید دیالمه گفت: اگر به تو نگاه ڪنم، اونی ڪه باید نگاهم ڪنه، دیگه نگاهم نمی‌ڪنه ...! 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
✅نصیحت بسیار مهم شهدا جدی گرفته ایم زندگی دنیایی را و شوخی گرفته ایم قیامت را، ڪاش قبل از اینڪه بیدارمان ڪنند؛ بیدارشویـــم... 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
🔺وارد منزل علامه جعفری شدیم. ایشان مشغول صحبت بود و چند نفری در اطراف علامه نشسته بودند. ✨ابراهیم با عصای زیر بغل وارد اتاق شد. علامه یکباره نگاهش به در افتاد. از جا بلند شد و به استقبالش آمد. بعد با همان لهجه ی زیبا گفت: به به آقا ابراهیم، بفرمائید، بفرمائید. 🔺ابراهیم را با خودش بالای مجلس برد. همه به احترام او بلند شدند. بعد علامه حرفی زد که بسیار عجیب بود. من اگر خودم نمی شنیدم باور نمی کردم. ✨علامه با اصرار گفت: «آقا ابراهیم، برو جای من بنشین، ما باید شاگردی شما را بکنیم.» تا علامه این جمله را گفت، نگاه کردم به صورت ابراهیم مثل لبو سرخ شده بود. همان جا کنار شاگردها نشست و گفت: استاد، تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. 🔺علامه بعد از اصرار زیاد به جای خودش برگشت. قبل از اینکه بحث خود را ادامه دهد، رو به دوستانی که در کنارش بودند جمله ای گفت که خوب به یاد دارم: ✨علامه فرمود: این آقا ابراهیم استاد بنده هستند 🔺من چیز زیادی از درجات علمی علامه جعفری نمی دانستم، فقط دیده بودم که مرتب در تلویزیون سخنرانی می کند. اما همینقدر می فهمیدم که کلام این فیلسوف و عالم بزرگ، بی دلیل نیست... 📙سلام بر ابراهیم۲ ص۷۷ 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
💢بعد از جنگ سی و سه روزه آمده بود ایران؛ همراه سید حسن نصرالله. خانه رئیس وقت مجلس آقای حداد عادل با تعدادی از سیاسیون ایران دیدار کردند. همه فقط سید حسن نصرالله را می شناختند و سعی می کردند باهاش عکس یادگاری بگیرند؛ اما نمی دانستند این مرد میان سال همراه سید که خیلی هم کم حرف می زند، کیست؟ 📸 عماد در هیچ یک از عکس ها نبود. برای اینکه نبودش عادی جلوه کند، رفت پیش دوربین و تک تک عکس ها را خودش می گرفت تا در عکس ها حاضر نباشد. خلاصه اینکه عماد یکی از مغز های متفکر حزب الله لبنان بود که سالها رژیم صهیونیستی را درگیر توان مدیریتی خود نمود. 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
ڪاش یک مے‌زد به ما؛ مے‌ڪرد آنچه من است و ! ڪه گاهی بدجور گیر می‌ڪنیم، میان مین‌های و ... 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
🔰وقتی سرلشکر مهدی باکری فرمانده نام‌آور لشکر ۳۱ عاشورا به پشت تریبون رسید، قبل از هر اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایش کرد و به جای زیر پایش بر روی تریبون نهاد و آنگاه با لحنی آرام جمله‌ای را گفت که همه متاثر شدند. 🔹خاک بر سرت مهدی آدم شده‌ای که بیت‌المال را به زیر پایت انداخته‌اند؟ 🏷خاک را بخیسانیم و بر سر آن دسته از مسئولان و کارمندانی بریزیم که پا روی خون و هدف شهدا می‌گذارند. 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
بی تعارف چقدر دلتنگتیم تصویر تو خار چشم دشمنان است الهی هر چه دشمنان تو در داخل و خارج همه به اسفل سافلین محشور شوند یاد تو هر جا در دل ماست مگر انروز شود خاک خانه ما 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افشاگری حجت‌الاسلام ارفع از صهیونیستی که چندین سال بعد از انقلاب هم در پوشش شهروند اسرائیلی در ایران ماند و به تحقیق درباره ایرانی‌ها مشغول شد در نتیجه تحقیقات این جاسوس اسرائیلی مشخص شد سه عامل مهم ایرانیان را نمی‌تواند از پای در بیاورد ببینید و رو نقاط قوت خودتون بیشتر کار کنید. 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
آیت اللّه العظمی بهجت، درباره می‌فرمود: «مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است. در سندها آمده است که زیارت عاشورا از حدیث‌های قُدسی است. برای همین، با وجود فراوانی کارهای علمی موجود نزد علما و اساتیدمان، آنان همیشه مراقب خواندن زیارت عاشورا بودند. مرحوم آیت اللّه شیخ محمدحسین اصفهانی از خداوند متعالی می‌خواست کلمات پایانی عمرش، زیارت عاشورا باشد و پس از آن به سوی باری تعالی بشتابد؛ خداوند نیز دعای وی را اجابت کرد و پس از اتمام خواندن زیارت عاشورا روحش به ملکوت اعلی شتافت و قرین رحمت گردید».  «چله عاشورا تا اربعین حسینی» 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله حائری شیرازی بهترین کار در سفر اربعین چیست؟ ...در اربعین فقط تماشا کنید و حرف نزنید حرف زدن انسان را غافل میکند 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐ 💠 شهید ابراهیم هادی: 📖مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند ، حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت رو می خواند . دائما می گفت ، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست ، همه مشکلاتشان حل می شود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می کند.... 📚 سلام بر ابراهیم 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید ابراهیم هادی در مجموعه"سلام بر ابراهیم": خیلی دوست دارم شهید بشم اما خوشگل‌ترین شهادت رو میخوام.. دلم میخواد جوری شهید بشم که یه وجب از خاک این مملکت رو اشغال نکنم حرفی ازم نباشه...گمنامِ گمنام.. 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
از کودکی مشغول مراقبت از اعمال بود. مسیر منزل تا مسجد را طولانی کرده بود و از مسیر اصلی نمی رفت! می گفت در آن کوچه تعدادی خانم هستند که حجاب درستی ندارند و همیشه در کوچه نشسته اند. می خواهم نگاهم به آنها نیفتد. علی تصاویر شهدا را ترسیم می‌کرد. با شهدا حرف می زد و از آنها نصیحت می شنید!! عجیب ترین مطلبی که رفقای علی تعریف می کردند در مورد بوی عطر او بود! همه از بوی خوش عطرش می شناختنش. هر کجا می رفت آنجا را نیز خوش بو می کرد! وقتی از نام عطرش می پرسیدیم، جواب سر بالا می داد . شهید که شد در وصیت نامه اش نوشته بود: به خدا قسم؛ هیچ گاه به خودم عطر نزدم! هر وقت می خواستم معطر شوم از ته دل میگفتم : «یا حسین» ... 📚برگرفته از کتاب بی خیال. اثر گروه شهید هادی 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 🔹دغدغه های علی بیشتر برای کارهای فرهنگی بود؛ یعنی قبل از اینکه حتی این اتفاق براش بیفته، همیشه در خانه صحبت این بود که دوست داره به بچه های کمتر از سن خودش کمک کنه و دوست داشت یه ساماندهی بخصوصی براشون بشه؛ یه موقع هایی تو خونه بهش می گفتم: علی انقدر به خودت سخت نگیر حالا شما که نمی تونی کل دنیا رو عوض کنی؛ بلاخره عوض کردن یکی دو تا از بچه ها هم خوبه، احتیاجی نیست شما پیگیر بچه های خاک سفید و مدارس و ... باشی. 🍂 علی می گفت: مامان شما نمی دونی بچه ها چقدر مشکل دارن... واقعا دوست داشت یه تبلیغات خیلی بزرگی برای این بچه ها بشه، یه فرهنگ سازی بزرگ، بزرگتر از آنچه ما داریم فکرش رو می کنیم. همیشه می گفت: من آن قدر تلاش می کنم، انقدر تلاش می کنم تا واقعا بتونم این بچه ها رو کمک کنم. به هر طریقی. 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
☑️شهید مهدی زین الدین: هرکس درشب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند. 🔸شهدا را یاد کنیم، با ذکر یک صلوات 💠شادی روح شهدا صلوات 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار چیزی که برکت را از خانه میبرد 🎙حجت الاسلام 🔸کوتاه و شنیدنی👌 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
🌴✨ رتبه ۴ ڪنڪور شد، پزشڪی شیراز . از دانشگاه‌های فرانسه و ڪانادا هم دعوت نامه داشت . می‌تونست بره دنبال تحصیل و بعدش هم درآمد بالا و یڪ زندگی راحت . حتی می‌تونست یه رنگ و لعاب مذهبی هم به ڪارش بده و توجیه ڪنه ڪه میرم پزشک میشم و بعدش هم خدمت به مردم ! اما به همه اینا پشت پا زد و برای حفظ ڪشور موند . ♥️🕊 . . هدیه با روح بلندش صلوات🍂 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
آیا صبح نزدیک نیست؟ 🔹این قدم ها، این اقیانوس بی کران عشق و اشک حسین بشارت می دهد آمدنت را ای حضرت خورشید... 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
*اوایل جنگ بود و مرزها دست عراق بود در ارتفاعات گیلان غرب بودیم با حسرت به ابراهیم گفتم:* *یعنی میشه مردم ما راحت از این جاده عبور و به شهر خودشون برن؟!* *ابراهیم هادی گفت:* *چی میگی!* *روزی میاد که از همین جاده مردم ما دسته دسته به کربلا سفر می کنند* شادی روحش صلوات💥 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
📌 شهیدی که تماشاچی در تشییع‌اش را شفاعت می‌کند 🔹️ ۲۷ سال از شهادت و مفقودی حمیدرضا گذشته بود. خواهرش دیگر طاقت دوری نداشت؛ رفت کنار مزار شهید پلارک، همرزم برادرش، او را به حضرت زهرا (س) قسم داد که خبری از برادرش حمیدرضا به او بدهد. ◇ گفت: «به حمید بگو به خواب خواهرت بیا و خبری از خودت بده!» ◇ خواهرش با گریه تعریف می‌کرد: فردای آن روز خواب دیدم جمعیت زیادی در بلوار سردار جنگل در منطقه پونک تهران در حرکت هستند. ◇ صدای حمیدرضا را شنیدم؛ گفت: خواهر این‌ها همه برای تشییع پیکر من آمده‌اند و به اذن خدا همه‌ی آن‌ها را شفاعت خواهم کرد. ◇ بعد اشاره به عابری کرد که در کنار جمعیت بود اما توجهی به آن‌ها و شهدا نداشت، گفت: حتی او را هم شفاعت خواهم کرد. ◇ از خواب که بلند شدم فهمیدم در بوستان نهج‌البلاغه تهران شهید گمنام تشییع و تدفین کرده‌اند. ◇ بعدها با پیگیری خانواده‌ی شهید و آزمایشات DNA هویت این شهید اثبات شد. ◇ اگر به بوستان نهج‌البلاغه تهران رفتید، در کنار مزار شهیدِ وسط یادمانِ شهدای گمنام که متعلق به شهید حمیدرضا ملاحسنی است. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh