eitaa logo
سیره علما و شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
5 فایل
کانالهای دیگرما @agha_tanha_nist @javane_hezbollahi ارتباط باما @Atash_be_ekhtiaar تبادل وتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3123773444C713bafe6dd سیره علما و شهداء در سروش👇 sapp.ir/sire_o_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
شما اگر می خواهید به من خدمتی کنید گهگاهی به یادم بیاورید که من همان محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد ، اهل قزوینم که قبلا دوره گردی می کردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم. وهر گاه دیدید که در من تغییراتی بوجود آمده و ممکن است خود را فراموش کرده باشم همان مشخصات را در کنار گوشم زمزمه کنید. این تذکر و یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
یک روز در یکی از قرارگاه ها، صیاد از من پرسید: «فلانی! میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟» گفتم: «اکثر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت می کنند، ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.» ایشان گفت: «به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند.» و من این کار را کردم. صبح همه در حسینیه حاضر شدند و صیاد بلند شد و گفت: «برادران! شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید، ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان، شما را به نماز جماعت می خواند، توجه نمی کنید!» این کار خیلی حاضران را تحت تاثیر قرار داد. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
‌ ▫️سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد ؛ هر حرفی که می‌خواهید بزنید فکر کنید که آیا ضرورت دارد یا نه ؟! بی دلیل حرف نزنید که خیلی از صحبت های ما به گناه و دروغ و ... ختم می‌شود . 🕊 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
گنده لات یادم هست در زورخانه حاج حسن، پیرمردی می آمد و آن بالا در گوشه ای می نشست و ورزش جوان ها را نگاه می کرد. در آن جمع، ابراهیم هرگاه از در وارد می‌شد این پیرمرد را حسابی تحویل می‌گرفت و او را در آغوش می فشرد. گویی دوست صمیمی اش را دیده. من دقت کردم که ابراهیم، در حین روبوسی، مبلغی را داخل جیب آن پیرمرد می گذاشت. مدتی از آن ماجرا گذشت. یک روز به او گفتم: ابرهیم، این پیرمرد را از کجا میشناسی؟ جواب درست و حسابی نداد. یقین داشتم که او به خوبی این پیرمرد را می شناسد. دوباره سوالم را پرسیدم. مکثی کرد وگفت: او پهلوان عباس... است، یکی از پهلوان های قدیم تهران. او در جوانی گنده لات بود و کارهای خلاف بسیاری انجام داد، اما حالا سرش به سنگ خورده و دیگر توان قبل را هم ندارد. من هر بار به زورخانه می رفتم، شاهد برخوردهای دوستانه ابراهیم با این پهلوان بودم. از طرفی شاهد بودم که برخی دوستان ما به ابراهیم انتقاد می کردند که او در گذشته چنین و چنان بوده، چرا به او کمک می کنی؟ ابراهیم با مهربانی می گفت: در گذشته این طور بوده، الان پشیمان است. خدا پشیمان ها را قبول می کند، چرا ما قبول نکنیم؟! مدتی گذشت، تا اینکه یک شب متوجه شدم ابراهیم ساعتها با پهلوان عباس خلوت کرده و مشغول صحبت است. آخر شب وقتی پیش من آمد گفت: این پهلوان عباس دستش خالی است. میخواهد دختر شوهر بدهند، اما نمی‌تواند جهیزیه تهیه کند. می توانی بی سر و صدا کاری انجام دهی؟ ادامه دارد... 📙برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم دوره دوجلدی 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
🌷 میگفت : اگر انسان‌ سرش‌ را به‌ سمت‌ آسمان‌ بالا‌ بیاورد‌ و کارهایش‌ را فقط‌ برای‌ رضای‌ خدا، انجام دهد؛ مطمئن‌ باشید زندگی اش‌ عوض‌ میشود و تازه‌ معنای زندگی کردن‌ را میفهمد... 📚 شهید ابراهیم هادی ⚘شادی روح شهدا صلوات 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
🔴 کار برای خدا... ✍ «در استان اصفهان حسینیه‌ای وجود دارد که ۴۰ شب روضه برگزار می‌کرد، شهید حججی به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود. او از نجف‌آباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی می‌کرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت، یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم. بعضی از شب‌ها آنقدر خسته می‌شد که وقتی عذرخواهی می‌کردیم، می‌گفت برای امام حسین باید فقط سر داد.» 🌹شهید محسن حججی 📙حجت خدا 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
اصلا دنبال شناخته شدن و شهرت نبود اعتقاد داشت اگہ واقعا كاری رو برای خدا بكنے خودش عزيزت ميكنہ آخرش همين خصلتش باعث شد تا عكس شهادتش اينطور معروف بشہ 🌹 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
‍ 🔸در عزاداريها حال خوشي داشت. خيليها با وجود ابراهيم و عزاداري او شور و حال خاصي پيدا ميكردند. ابراهيم هر جايي که بــود آنجا را كربلا ميكرد! گريه ها و ناله هاي ابراهيم شــور عجيبي ايجاد ميكرد. نمونه آن در اربعين سال 1361 در هيئت عاشقان حسين(ع) بود. 🔹بچه هاي هيئتي هرگــز آن روز را فراموش نميكنند. ابراهيم ذكر حضرت زينب(س) را ميگفت. او شور عجيبي به مجلس داده بود. بعد هم از حال رفت و غش كرد! آن روز حالتي در بچه ها پيدا شد كه ديگر نديديم. مطمئن هستم به خاطر سوز دروني و نَفس گرم ابراهيم، مجلس اينگونه متحول شده بود. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
💠 راه رسیدن‌به امام زمان(عج) چیست؟ ✍ از محضر علامه طباطبایی سؤال شد که: راه رسیدن به امام زمان (عج) چیست؟ ایشان در پاسخ فرمودند: امام زمان (عج) خودشان فرمودند: شما خوب باشید، ما خودمان شما را پیدا می کنیم. 📚در مسیر بندگی 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم. 📙برفراز آسمان 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
🔻 دستِ داوود بصائری (شهید سمت راست) را گرفتم و در دست رفیق دیگرمان اکبر قهرمانی گذاشتم؛ به اکبر هـم سفارش کردم مراقب داوود باشد.از نقطه ی رهایی باید عازم خط میشدیم؛ خداحافظی کردیم و از یکدیگر قول شفاعت گرفتیم. 🌷 صبح روز بعد، پاتک سنگین دشمن روی کانال ۱۱۲ آغاز شد. حجم آتش به قدری شدید بود که از گرمای انفجارهای مداوم در داخل کانال، احساس میکردیم پوست بدنمان دارد میسوزد و ریه هایمان داغ شده است. 🌹 زیر آن آتش باران شدید، ناگهان داوود و اکبر را دیدم که کنار هم به دیوار کانال تکیه داده بودند. با دیدن این دو بچه محل در آن وادی آتش و خون، کلی خوشحال شدم؛ آنها هم با دیدن من خیلی ذوق کردند. دستی برایشان تکان دادم که به یکباره گلوله ی توپ ۱۲۰ نزدیک آنها به زمین خورد. گرد و خاک که فرو نشست،دیدم سر داوود به روی شانه اکبر افتاده و همینطور کنار هم به شهادت رسیده اند. قلبم داشت از حرکت می ایستاد با حسرت نگاهشان کردم و در دل از خدا خواستم شفاعتشان را شامل حال من گرداند. 📚 زمینهای مسلح / گلعلی بابایی "روایتی از حمـاسـه والفـجر ۱" پیکر مطهرشان تا سال ۷۳ به همین شکل در منطقه فکه، زیارتگاه ملائکة الله بوده. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2