eitaa logo
سیره علما و شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
5 فایل
کانالهای دیگرما @agha_tanha_nist @javane_hezbollahi ارتباط باما @Atash_be_ekhtiaar تبادل وتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3123773444C713bafe6dd سیره علما و شهداء در سروش👇 sapp.ir/sire_o_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️ ‼️ 🌼ای انسان خودٺ را و با اوباش رفاقٺ نڪن، ملڪوٺــ و تو هستند.! 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
🌼 تمام حقایق عالَم رو به روی ماست و ما از آن دوریم . 📘 دلشده ، ص ۵۵ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
❓ سؤال راه خداشناسی چیست ؟ اگر ممکن است راهنمایی بفرمایید. حضرت راه خداشناسی، خودشناسی است. می‌دانیم خود، خود را نساخته‌ایم (خلق نکرده‌ایم) و دیگری اگر مثل ما است خود را و ما را نساخته و نمی‌تواند بسازد پس قادر مطلق ما را آفریده و او خداست؛ راه قربش شکر منعم به طاعت اوست و مشقّت آن ابتدایی است چندی نمی‌گذرد [که] برای طالبین قرب او از هر حلاوتی شیرین‌تر است. 📚 فریادگر توحید، ص٢۴٠ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
☝️ 🌼 اي جوان عزيز كه به دنبال سير وسلوك ميباشي، تو هنوز با پدر و مادرت تند هستي، به ديگران پرخاش ميكني، آن وقت انتظار داري سالك الي الله هم بشوي؟! . اگر هم از قبر بيرون آيد و استاد سير وسلوكت شود، اگر عاق والدين باشي، به جايي نميرسي! 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
🌼 خیلی کارها می کند ظرف انسان را بزرگ می کند صلوات به آدم قوت می دهد 👌هم در امر و هم در خوشی و ناخوشی به انسان قوت می دهد و بهجت می آورد و را زائل می کند صلوات در راه خدا به انسان خیلی کمک می کند . صلوات هم در بین دعاها برای رفع خستگی و باز شدن نطق و راه افتادن است. هر وقت با یِ خود صحبت می کنی ، اگر دیدی تعطیل شد و نتوانستی حرف بزنی بفرست ، دوباره نطقت باز می شود . ❁اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّـدٍ وآل مُحَمَّد❁ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
😞⁉️ 🌼👈از حضرت پرسیدند برای حل مشکلات پیچیده چه کنیم؟فرمودند: 👈مداومت بر نماز جعفر طیار داشته باشید، خداوند شما را موفق مےکند. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
حیف ... گِرا هایمان عوض شده صدای بیسیم هایتان مفهوم نیست ... 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
ششم آذر سالروز شهادت معلمی که شوق پرواز داشت ... : من از علاقه‌اش به شهادت خبرداشتم. همیشه می‌گفت اگر لیاقت داشته باشم شهید می‌شوم. هروقت با هم صحبت می‌کردیم حتی خیلی سال قبل از ماجرای جنگ سوریه، همسرم می‌گفت: ما نباید به مرگ طبیعی از دنیا برویم، می‌گفت دوست دارم شهید بشوم و شما هم شهیده، می‌گفت زندگی آن دنیای ما باید آبادتر از این دنیا باشد ... معتقد بود این دنیا هیچ ارزشی ندارد و واقعا هم به این اعتقاد پایبند بود و زندگی خیلی ساده‌ای داشتیم. مجید اصلا اهل مال و منال دنیا نبود‌. آن موقعی هم که موضوع اعزام به سوریه را مطرح کرد، چون شرایطِ اعزام راحت نبود من گفتم شاید اعزام نشود، اما بالاخره این اتفاق افتاد و وقتی روز اعزامش مشخص شدو من و آقا مجید با هم صحبت کردیم، من گفتم شما را می‌سپارم به خدا، هر اتفاقی که بیفتد حتما صلاح خدا در آن است. صلاح خدا هم در این بود که همسرم شهید بشود و به آرزویش برسد‌. الان هم ناشکری نمی‌کنم. مجید خیلی شهادت را دوست داشت، تکیه‌کلامش این بود که دعاکنید شهید بشوم. من از خدا شهادت می‌خواهم... 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
‌تا جان ندهی ؛ به وصل جانان نرسی ... 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
برگــرد تنها یڪ بغل بـابـای مــا باش یا یڪ بغل بـابـا بیـا و جـای مـا باش ..! به دختر ۶ساله‌اش: فاطمه جان سلام باباجان! خیلی دوست دارم، درس‌هایت را مرتب بخوان و به حرف مادرت گوش کن. نماز و حجاب یادت نره، یادت نره که وقتی چادر به سر میکردی خوشگل و ناز میشدی، همیشه به یادت هستم، تو هم به یاد من باش باباجونی. به دختر ۸ماهه‌اش: ریحانه خانم سلام همیشه بهت می‌گفتم قربونت بشم بابایی حالا وقتی بزرگ شدی و تونستی بخونی و بنویسی، بدون که تو رو هم خیلی دوستدارم سفارش‌هایی که به آبجی بزرگت کردم رو فراموش نکنید. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
در یکی از روزهای سال ۱۳۵۰ در تهران به دنیا آمد. پدرش معمار بود. سال اول ابتدایی را در دبستان طوس خیابان شهید آیت در محله نارمک، سپری کرد و بعد از آن به خاطر شغل پدرش به اهواز نقل مکان می‌کنند و بعد از دو سال به تهران باز می‌گردند. در دوران کودکی مادرش به او قرآن آموخت. به گونه‌ای که توانست در سن هفت سالگی آن را به طور کامل حفظ شود. او در صبحگاه‌های مدرسه قرآن می‌خواند. محمود قاری قرآن در جلسات قرآن بود، در زمینه‌های ورزشی نیز فعال بود. علاقه خاصی به مسجد رفتن و بسیج و نماز جمعه و فعالیت‌های مختلف داشت و با صوت زیبای خود به قرائت قرآن می‌پرداخت و در این مسیر در مسابقات سراسری یزد، قاری ممتاز شناخته شد. وقتی پدر محمود در جبهه بود، نامه‌ای از طرف مادرش به دستش می‌رسد. در آن نامه نوشته شده بود که محمود سه روز غذا نخورده و اعتصاب غذا کرده است و می‌خواهد به جبهه بیاید. پدرش مرخصی می‌گیرد و به تهران می‌آید و وقتی دلیل غذا نخوردن را می‌پرسد، محمود می‌گوید: «اگر شما شهید شوی حضرت‌زهرا(س) و امام‌حسین(ع) شما را شفاعت می‌کنند، برادرهایم را هم همینطور، ولی من چکار کنم و جواب حضرت زهرا(س) چه بدهم؟» محمود به پایگاه بسیج «بهشتی» می‌رود که به جبهه اعزام شود، اما فرمانده پایگاه قبول نمی‌کند. در نهایت او را به جبهه می‌برند و در بهداری مشغول می‌شود. بعد از ۱۰ روز محمود اصرار می‌کند که برای جنگیدن به جبهه آمده است و نمی‌خواهد در بهداری بماند. یکی از فرماندهان یگان دریایی قبول می‌کند که محمود در یگان دریایی مشغول به کار شود. محمود نوجوان ۱۳ ساله هم مشغول آموزش غواصی می‌شود. محمود در سن ۱۳ سالگی به زبان انگلیسی تسلط عالی داشت و به راحتی مکالمه و تدریس می‌کرد. از این جهت وقتی در پادگان «امام‌ حسین(ع)» هم بود به پاسداران آنجا زبان‌انگلیسی آموزش می‌داد. محمود در جریان عملیات «والفجر هشت» (فتح فاو)، شیمیایی و بعد از ۲۵ روز در بیمارستان «بقیه‌الله(عج)» تهران بستری شد. وقتی خانواده‌اش برای عیادت وی به بیمارستان مراجعه می‌کنند، صورتش آنقدر سیاه شده بود که آن‌ها با سه بار گشتن در بین مجروحین نتوانسته بودند محمود را شناسایی کنند. سرانجام محمود پنجم مرداد ۱۳۶۷ بر اثر عوارض گازهای شیمیایی به فیض شهادت رسید. ۲۷محمدرسول‌اللهﷺ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
همیشه میگفت: « جنـگ را بايــد يك مسئوليت بدانيم نه يك مأموريـت ..» و خود با حضور دائمی در جبهه به گفته‌ اش جامه‌ عمل پوشـانید. ۳۱عاشورا ۷ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh