از نوجوانی مقید به نماز شب بودند!
در طول این ۸۰ سال عمر شریف مرحوم والد- آیت الله العظمی علوی گرگانی- از زمانی که ایشان به سن تکلیف رسیدند، نماز شب را ترک نکردند. حتی از خود ایشان شنیدم که فرمودند: زمانی که پدرم- آیت الله آقا سید سجاد- در قید حیات بودند و ما به گرگان و خدمت ایشان میرفتیم، در کنار ایشان نماز شب میخواندیم، ایشان به نماز وتر که میرسیدند، میگفتند:
من در قنوت نماز، بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی را میخوانم، شما دقت کنید، ببینید که اشتباه خوانده میشود یا نه. یعنی آیتالله آقا سید سجاد از حفظ میخواندند و پدر بنده تطبیق میدادند که اشتباهاتی نداشته باشند. این نشان میدهد که یعنی ایشان با پدربزرگ ما از همان کودکی مقید به نماز شب بودند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری حوزه، گفتگو با سید محسن و سید مهدی علوی گرگانی- فرزندان مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی، ۱۴۰۱/۱۲/۱۴
https://eitaa.com/sirefarzanegan
کارهای مادر را خودشان انجام میدادند!
با این که مرحوم والد- آیت الله العظمی علوی گرگانی- مرجع تقلید بودند، اما وقتی بعد از فوت آیتالله آقا سید سجاد- پدرشان- به منزل حاج آقا میآمدند، میدیدم که گاهی اوقات خودِ حاج آقا کارهای مادربزرگ ما را انجام میدادند. یعنی به ما نمیگفتند: محسن! تو برو کار را انجام بده. مثلا برای مادر آب میآوردند، غذا میآوردند و یا گاهی اوقات دست ایشان را میگرفتند و به او در انجام کارهای روزمره کمک می کردند.
این کارها را خود حاج آقا انجام میدادند و به ما میگفتند:
برای مادرتان احترام قائل شوید و به هر مقامی هم که رسیدید به این نکات دقت کنید!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری حوزه، گفتگو با سید محسن و سید مهدی علوی گرگانی- فرزندان مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی، ۱۴۰۱/۱۲/۱۴
https://eitaa.com/sirefarzanegan
موضوع پیش آمده را سربسته به من گفتند و ارشادم کردند!
این بنده حقیر واقعاً نور خدا و امام زمان(عج) را، در وجود مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی حس میکردم و اعتقادم این بود، که در محضر نایب امام زمان(عج) خدمت میکنم و جلوههایی از التفات آن حضرت، در شخص و دفتر ایشان وجود داشت.
شواهد زیادی از این موضوع برای بنده به وقوع پیوست که یکی از آنها را نقل میکنم:
یک بار در منزل با مادرم درباره موضوعی صحبت میکردم، زمانی که به محضر آقا رسیدم، ایشان کاملا سربسته، درباره بعضی از موضوعات از جمله همان مسئله، بنده را ارشاد نمودند!
اول فکر کردم که مادرم با ایشان تماس گرفته و مطلبی گفتهاند. مطلب را که از مادرم پرسیدم:
مادرم قسَم خوردند و گفتند:
من چیزی به ایشان نگفتهام!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
آیت علم و عمل- یادنامه مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی- نشر فقیه اهل بیت، به کوشش سید حسین کشفی، گفتگو با علی فولادی- سرتیم حفاظت حضرت آقا-
https://eitaa.com/sirefarzanegan
با این کارها دل امام زمان به درد خواهد آمد!
مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی سعی داشتند تا زندگی شخصیشان، کاملا با مردم عادی و جامعه یکی باشد، حتی وسیله ایاب و ذهاب ایشان در قم، ماشینی کاملا ساده- یک آردی مدل پایین- بود!
در سفرهای مشهد و گرگان نیز، مقیّد بودند که با ماشین، به مسافرت و تبلیغ بروند.
یک بار هم که آخرین سفرشان به مشهد بود، با قطار به زیارت حضرت رضا(ع) مشرف شدند. وقتی پیشنهاد مسافرت با هواپیما به آقا داده میشد، میفرمودند: آقای فولادی! وقتی مردم با این وسیلهها جابهجا میشوند، چرا ما باید با هواپیما یا ماشینهای آنچنانی این کار را بکنیم؟! دل امام زمان به درد خواهد آمد!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
آیت علم و عمل- یادنامه مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی- به کوشش سید حسین کشفی، نشر فقیه اهل بیت، گفتگو با علی فولادی- سرتیم حفاظت حضرت آقا-
https://eitaa.com/sirefarzanegan
در خانه و خانواده حرمت افراد را رعایت میکردند!
من یادم نمیآید که مرحوم والد- آیت الله العظمی علوی گرگانی- با زیرپوش در منزل باشند. شاید الان خیلی از پدرها برای اینکه راحت باشند، لباس روی خود را درآورند و با زیرپوش در منزل باشند؛ اما تا زمانی که بنده در این سالها در خدمت حاجآقا بودم، یادم نمیآید که ایشان با لباس زیر باشند و بیان میکردند:
این یک نوع بیاحترامی نسبت به افراد خانواده است. همیشه لباس رو را به تن داشتند و به ما احترام میگذاشتند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری حوزه، گفتگو با سید محسن و سید مهدی علوی گرگانی- فرزندان مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی، ۱۴۰۱/۱۲/۱۴
https://eitaa.com/sirefarzanegan
برای حفظ آبروی افراد، عکسها را منتشر نکردند!
یکی از خصوصیات مرحوم آیت الله حاج شیخ نصرالله شاه آبادی که واقعا در خور اهمیت است این بود که ایشان عکسهای زیادی از مسئولین و روحانیون نظام داشت که این افراد در رژیم گذشته با شاه و هویدا و رجال حکومتی سابق، عکس گرفته بودند و آن عکسها نزد ایشان موجود بود که اگر آن عکسها به دست مسئولین فعلی میافتاد نه تنها به اینها منصب و مقامی نمیدادند، بلکه آنها را دادگاهی میکردند.
ولی ایشان برای رضای خدا آن عکسها را رو نکردند و آبروی آن افراد را نبردند و بهانهای برای تسویه حساب قرار ندادند و برای این که این عکسها به دست کسی نیفتد، همه آنها را از بین بردند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
گروه تاریخ حوزه علمیه قم در ایتا، حسین تهرانی، ۱۴۰۱/۱۲/۲۱
https://eitaa.com/sirefarzanegan
چند خاطره از مرحوم آیت الله میرزا حسنعلی مروارید:
خاطره اول:
حاجآقا جلال مروارید- برادر معظم له- میفرمودند:
استاد آیتالله شیخ هاشم قزوینی به اخوی- مرحوم آیت الله میرزا حسنعلی مروارید- فرمودند:
شما اگر در نجف اقامت نمایید، زمینه مرجعیت شما فراهم میشود که اخوی فرمودند:
من به دنبال مرجعیت نیستم!
خاطره دوم:
از راهنماییهای معنوی مرحوم حضرت آیت الله میرزا حسنعلی مروارید به اینجانب- حسن طالبیان شریف- این بود که:
نماز شب بخوانید و بر خواندن نماز شب، تاکید فرمودند و آثار و فواید و برکاتی برای نماز شب بیان نمودند.
خود ایشان، به شدت مقید به نماز شب بودند.
خاطره سوم:
از جمله راهنماییهای معنوی که به اینجانب فرمودند این بود که فرمودند:
حواریون به حضرت عیسی علیه السلام گفتند :
با چه کسی مجالست و همنشینی نماییم، حضرت فرمودند:
من یذکرکم الله رویته و یزید فی علمکم منطقه و یرغبکم فی الاخره عمله:
با کسی مجالست و همنشینی و رفت آمد کنید که:
دیدن او، شما را به یاد خدا بیاندازد. صحبت کردنش بر علم شما بیافزاید. و عملش شما را به یاد آخرت بیاندازد.
پس از اتمام حدیث و ترجمه آن توسط ایشان، با ایشان شوخی کردم و عرض کردم:
چنین افرادی را که فرمودید، از کجا پیدا کنم؟ اگر چنین کسانی را دیدید، سلام من را هم به ایشان برسانید!
آیت الله مروارید خندیدند و فرمودند:
حالا اگر دیدید، به این حدیث عمل کنید!
خاطره چهارم:
آیت الله میرزا حسنعلی مروارید مقید بودند به خواندن نماز اول وقت و به جماعت، ایشان در مسجد ملاحیدر- خیابان خسروی، جنب حرم مطهر امام رضا علیه السلام، نزدیک منزل خودشان- سالیان بسیار امام جماعت بودند. حتی هنگامی که به سنین کهولت هم رسیده بودند، خود را به مسجد ملاحیدر رسانیده و امامت جماعت می کردند و با صدای رسا و قوی، نماز جماعت میخواندند. یک بار که در منزل ایشان بودم و آقا در سنین کهولت بودند و به تنهایی قادر به رفتن مسجد نبودند، ایشان را با سختی و مشقت به ماشین سوار شدند و آن بزرگوار را به مسجد بردم تا از فیض نماز اول وقت و جماعت که توسط فرزند ایشان خوانده میشد، محروم نمانند. آری این گونه نسبت به نماز اول وقت و نماز جماعت، مقید بودند و این درسی است برای همه مومنین، بالاخص جوانان.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
حسن طالبیان شریف، ۱۴۰۱/۱۲/۲۱
https://eitaa.com/sirefarzanegan
اگر به شما حُسنِ ظن نداشتم به خاطر این عکس، شما را حدّ میزدم!
هادی غفاری- فرزند شهید ایت الله حسین غفاری فعال سیاسی و نماینده مجلس در دورههای پیشین- میگفت :
اوایل انقلاب کشف کردیم که فرمانده نیروی دریایی وقت -ناخدا افضلی که بعدها اعدام شد- از طریق حزب توده با روسها مرتبط است و اسنادِ به کلی سرّی و نظامی را به روسها می دهد و روسها هم آنها را در اختیار صدام و عراق میگذارند.
پروندهای را تکمیل کردیم که شامل ۴۰۰ صفحه میشد در این پرونده قطور، علاوه بر اسناد و مدارک بسیار، عکسی هم بود که در آن ناخدا افضلی کنار زن بی حجابی نشسته بود که پوشش مناسبی نداشت.
پرونده را نزد حضرت امام بردم و تصور میکردم که ارائه این عکس، مدارک را کامل و محکم میکند .
اما بر خلاف پندار من، امام وقتی عکس را دیدند آن را از من گرفتند و با لحن تندی فرمودند:
این عکس چیست آقای غفاری؟!
آقای غفاری! مبارزه ما شرافتمندانه است ولی این روشی که شما در پیش گرفتهاید غیر شرافتمندانه است، اگر به شما حُسنِ ظن نداشتم به خاطر ارائه این عکس، شمارا حدّ میزدم!
بعد به من فرمودند :
با زندگیِ خصوصیِ مردم چه کار دارید؟ اصل این عکس کجاست ؟
گفتم:
نزد من است. فرمودند:
تا من نماز میخوانم بروید و اصلِ عکس را بیاورید!
عرض کردم:
اجازه بدهید با شما نماز را بخوانم و بعد بروم و آن را بیاورم
فرمودند:
نخیر، لازم نکرده است بفرمایید!
نمیدانم مسیر جماران تا تهرانِ نو را چگونه طی کردم که تا نماز امام تمام شده بود خود را به جماران رساندم و نگاتیوِ عکس را تحویل امام دادم .
امام به حاج احمد اقا فرمودند :
دستگاه خورد کن را بیاور!
آورد و خودِ ایشان عکس را در دستگاه قرار دادند و آن را پودر کردند و بعد پودر شده آن را با دست خود به هم زدند و در آخر فرمودند :
آقای غفاری! با این که شما را میشناسم و پدرِ شهیدِ شما، رفیق بزرگوار من بود اما این روش، روشِ شرافتمندانهای نیست!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
سایت خاطره نگاری، ۹۵/۲/۲۱
https://eitaa.com/sirefarzanegan
10.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چراغ حجره آنها پیوسته روشن بود!
آیت الله دکتر سید محمد باقر حجتی- استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران- که در دوران طلبگی در مدرسه مروی با مرحوم علامه حسن زاده آملی و آیت الله جوادی آملی همدرس بودند- میفرمودند:
آیت الله میرزا باقر آشتیانی- تولیت مدرسه مروی- از من و آقای جوادی و آقای حسنزاده تعریف میکردند. چون وقتی گاهی شبها به مدرسه سر میزدند، میدیدند چراغ حجره ما روشن است و مطالعه میکنیم. من وقتی میخواستم چراغ حجرهام را خاموش کنم، میدیدم چراغ اتاق آقای جوادی و حسنزاده روشن است. صبح قبل از اذان که بیدار میشدم، میدیدم چراغ حجره آنها هنوز روشن است.
این آقایان خیلی کار میکردند. هرگز آقای جوادی و آقای حسنزاده وقتشان را به بطالت نگذراندند، ولی ما گاهی گعده میکردیم.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال کشکول ناب در ایتا، ۱۴۰۱/۱۲/۲۱
https://eitaa.com/sirefarzanegan
بگذارید مردم بیایند!
ویژگی دیگر مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی، مردمی بودن حتی در روزهای دشوار کرونایی بود. در این دوره، اغلب مردم از رفتوآمد به مکانهای مختلف خودداری میکردند، اما ایشان با مردم بودند و به آنها اجازه میدادند که به محضرشان رفتوآمد داشته باشند.
تنها در این اواخر بود که آقازادگانشان به خاطر بیم از کرونا، ایشان را به اتاقی در بالای دفتر منتقل کرده بودند. ایشان حتی در آنجا هم میفرمودند:
بگذارید مردم بیایند و با آنها باشیم!
غرض اینکه برای ایشان، مردم در اولویت بودند و آسایش و راحت آنها را، بر هر چیز مقدم میداشتند. هر مسئولی هم که میآمد و با ایشان ملاقات میکرد، اولین حرف ایشان به او، مراعات حقوق مردم و رسیدگی به مشکلات آنان بود.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
آیت علم و عمل- یادنامه مرحوم آیت الله الظمی علوی گرگانی- به کوشش سید حسین کشفی، نشر فقیه اهل بیت، گفتگو با محمد حسن انصاری قمی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
نگذارید زحمات ما و استادان ما فراموش شود!
در اواخر عمر شریف مرحوم استاد حضرت آیت الله العظمی اسماعیل پور- رضوان الله علیه- به همراه جمعی از شاگردانشان به دیدار شرفیاب شدیم، مرحوم استاد خطاب به شاگردان فرمودند:
ما برای مباحث اصولی و فقهی زحمات بسیاری کشیدیم، همان طور که استادان ما چنین کردند، نگذارید زحمات ما و اساتید ما فراموش شود!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
فقیه آل محمد- آیت الله العظمی محمد علی اسماعیل پور قمشهای، نقل خاطره از مهدی انصاری،
https://eitaa.com/sirefarzanegan
خیلی راحت فرمودند نمیدانم!
بنده خودم یک بار در قم خدمت مرحوم علامه طباطبایی رسیدم و سوالی درباره حاشیه ایشان بر اسفار پرسیدم، خیلی راحت فرمودند:
نمیدانم!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
پندهای سعادت، ج۲، ص۴۹، محمد مهدی شب زنده دار، نشر موسسه فقهی ذکر.
https://eitaa.com/sirefarzanegan