از قبول محافظ و تعویض ماشین امتناع کردند!
مرحوم آیت الله مسلم ملکوتی از خرداد سال ۱۳۷۴ تا زمان رحلتشان- اردیبهشت سال ۱۳۹۳- با این که حدود بیست سال در حوزه علمیه قم، تدریسِ خارجِ فقه، اصول و فلسفه و مرجعیت داشتند، هرگز از امکانات دولتی و حکومتی استفاده نکردند.
ایشان به رغم اصرار و عنایتِ برادران سپاهی و مسئولینِ حراست، از قبولِ محافظ، امتناع ورزیدند و در رفت و آمدها به یک پیکان قراضهِ سفید رنگ، با راننده شخصی بسنده کردند.
به نقل از یکی نوادگان آیت الله، این اواخر خیلی اصرار شد که ایشان پیکانِ قراضه سفید رنگ را با پژو سبز و صفر کیلومتر، تعویض کنند، چون خواهش و اصرار بعضی اطرافیان را دیدند، استخاره کردند خیلی خوب هم آمد، اما باز در عمل، زیر باز نرفتند!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری جماران،۹۹/۲/۴، عبدالرحیم اباذری- مشاهدات من از آیت الله ملکوتی-
https://eitaa.com/sirefarzanegan
من هم یکی از آنها، مگر چه میشود؟!
مرحوم آیت الله مسلم ملکوتی به خاطر روحیه مردمی و پرهیز از تحمیل هزینهای بر بیت المال،
در زمان امامت جمعه، از زیارت مشاهد مشرّفه و حضور در حج و عَتباتِ عالیات پرهیز داشتند و تا آخرِ عمرِ شریف، به زیارتِ از بعید اکتفا کردند. چند مورد شاهد بودم که بعضی نزدیکان، اصرار و التماس میکردند و میگفتند:
بلیط رفت و برگشتِ هواپیما و هتل، رزو کنند تا ایشان چند روزی در جوار امام هشتم علیه السلام باشند، اما ایشان هرگز نپذیرفتند و فرمودند:
این همه مردم روستاهایِ دور و کپرنشین نتوانستند به زیارت امامانشان مشرّف شوند و با حسرت، از دور زیارت میکنند، ما هم یکی از آنها، مگر چه میشود؟!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری جماران، ۹۹/۲/۴، عبدالرحیم اباذری- مشاهدات من از آیت الله ملکوتی-
https://eitaa.com/sirefarzanegan
باید در جوانی قرآن را حفظ میکردیم!
آیت الله العظمی سبحانی حفظهالله میفرمایند:
اگر خداوند عمر دوبارهای به من بدهد در درجه اول در وقت صرفهجویی میکنم، مثلاً ما روزی (مقامات حریری) و یا اشعار عرب را حفظ میکردیم؛ اما از حفظ قرآن بازمیماندیم در صورتی که باید قرآن را حفظ میکردیم.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
مجله سباء، سال سوم، ش ۲۱، ص۱۲.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
به مناسبت ایام سالروز، درگذشت آیت الله شیخ مسلم ملکوتی رحمه الله علیه.
آیت الله شیخ مسلم ملکوتی، مجتهد در معقول و منقول بود و اساتید برجسته ای را در معقول و منقول،درک کرده و نزد ایشان،شاگردی کرده بود.
آیت الله ملکوتی،سالهای بسیار در نجف،قم و...در معقول و منقول،تدریس نموده بود. و از امتیازات ایشان، حریت فکری و اخلاق و انصاف علمی بود.
فلسفه را نزد مرحوم علامه طباطبایی، امام خمینی، میرزا مهدی مازندرانی، میرزا مهدی آشتیانی، شیخ سیف الله ایسی و... فرا گرفت.مدتی در مشهد، درس معارف آیت الله میرزا مهدی اصفهانی شرکت نمود.
آیت الله ملکوتی می فرمود:
شرح منظومه را نزد امام خمینی در قم خواندم.درس ایشان خصوصی بود و هر کسی را در درس خود ،راه نمی داد.ابتدای درس به شاگردان، فرمودند: درس را بنویسید، ببینم درس را متوجه می شوید یا خیر.
اگر متوجه نمی شوید،در درس شرکت نکنید، وقت خودتان و ما را هدر ندهید. برای هر کس نوشتم نیاید،دیگر خودش نیاید.من درس را نوشتم و به ایشان تقدیم کردم.ایشان پس از مطالعه آن،فرمودند:شما تشریف بیاورید و درس را متوجه می شوید و می فهمید.
امام خمینی می فرمود: من از باب اینکه قحط الرجال است،فلسفه می گویم و الا من استاد فلسفه نیستم.فعلا تا استاد فلسفه بیاید،من درس می دهم و وقتی استاد فلسفه آمد،در درس ایشان شرکت کنید. سپس آقا میرزا مهدی آشتیانی به قم آمدند و امام خمینی فرمودند:استاد فلسفه به قم آمد و حالا در درس ایشان شرکت کنید.میرزا مهدی آشتیانی،درس اسفار شروع کرد و من نیز در درس اسفار ایشان، شرکت کردم که در حقیقت، درس خارج اسفار بود. بعد از آن به مشهد آمدم (حدود سال ۱۳۲۴ الی 1325هش). در مشهد، درس فلسفه اقا شیخ سیف الله ایسی می رفتم و خودم نیز تدریس فلسفه می نمودم. در درس آقا میرزا مهدی اصفهانی نیز شرکت می کردم.
آقا میرزا مهدی اصفهانی، وزنه علمی مهمی در مشهد بود. ایشان نه تنها در فقه و اصول، بلکه در فلسفه و عرفان نیز به اندازه لازم و کافی تسلط داشت. یعنی فلسفه را می فهمید و رد می کرد. غالبا مطالبی از حفظ، از اسفار می گفت و خیلی تند، آنها را رد می کرد.
شاگردان درجه یک ایشان نیز در فلسفه، وارد بودند مانند آقا شیخ هاشم قزوینی، آقا شیخ مجتبی قزوینی، آقا شیخ محمود حلبی و....
در آن مدتی که من درس میرزا مهدی اصفهانی شرکت می کردم، می دیدم که امام خمینی نیز مدتی در درس ایشان شرکت می کرد.
این مطلب را شاید غیر از من کسی برای شما بیان نکند.
آیت الله ملکوتی،
بین مرحوم میرزا مهدی اصفهانی و امام خمینی، مرحوم میرزا را در فلسفه، واردتر می دانستند و فرمودند:
امام خمینی، خودش نیز ادعایی نداشت.
منبع:
*کتاب خاطرات آیت الله شیخ مسلم ملکوتی رحمه الله علیه
* مصاحبه با آیت الله ملکوتی،
* گفتگوی اینجانب حسن طالبیان شریف، با آیت الله ملکوتی.
به هنگام گفتگوی اینجانب با ایت الله ملکوتی، برخی دوستان فاضل نیز مانند جناب آقا شیخ روح الله عربشاهی و... نیز حضور داشتند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال تاریخ حوزه علمیه قم در ایتا، حسن طالبیان شریف، ۱۴۰۲/۲/۵
https://eitaa.com/sirefarzanegan
هر دو از یک مصدر صادر شدهاند!
جناب استاد مجاهدی امشب فرمودند:
یکی از شاگردان علامه طباطبایی برای من نقل کرد که خدمت علامه بودیم که شخصی آمد و گفت:
بعضی میگویند نهجالبلاغه سند معتبری ندارد!
ناگهان رنگ چهرۀ علامه طباطبایی قرمز شد و مدتی سکوت کردند و سپس فرمودند: اگر کسی قرآن و نهج البلاغه را کنار هم بگذارد، مییابد که هر دو از یک مصدر صادر شده است!
و مَن لَم یَجعلِ اللهُ لهُ نوراً فَما لهُ مِن نور
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال عارفانه در ایتا، ۱۴۰۲/۲/۵
https://eitaa.com/sirefarzanegan
دیدم تنها کسی که این مشخصات را دارد، شمایید!
جناب استاد حاج سید رسول موسوی تهرانی را تقریباً همۀ طلاب- حتی آنهایی که ایشان را از نزدیک ندیدهاند- میشناسند. ایشان میفرمودند:
یک بار در صحن حرم مطهر حضرت معصومه (س) مشغول صحبت با کسی بودم. وقتی از او جدا شدم طلبهای جلو آمد و پرسید:
حاج آقا موسوی تهرانی؟ گفتم: بله، از کجا شناختید؟ گفت:
به من گفته بودند ایشان عمامۀ کوچکی میبندند و به همه سلام میکنند.
دیدم تنها کسی که با این مشخصات همخوانی دارد، شمایید!
خیلیها نمیدانم کجا بزرگ شدهاند که الفبای آداب اسلامی («من التواضع أن تسلّم علی کلّ من لقیت» و امثال آن) را هم بلد نیستند. خداوند سایۀ ایشان و سایر بقیة السلف را بر سر حوزههای علمیه مستدام بدارد.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال کشکول ناب حوزوی در ایتا، ۱۴۰۱/۱۱/۹، نقل خاطره از آقای عرفانیان.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
وقتی آن کتاب را خواندم، خیلی به غیرتم برخورد!
مرحوم استاد علی ابوالحسنی منذر میفرمودند: جناب استاد سید رسول موسوی تهرانی روزی برای خود من تعریف کردند:
زمانی که چشمم به عبارات دکتر شریعتی در باب حضرت ابوطالب (ع) و شرکِ حضرتِ عبدالمطلب (س) افتاد، خیلی به غیرت شیعی من برخورد. با خود اندیشیدم که در برابر حق عظیمی که پدر بزرگوار امیرالمومنین (ع) بر گردن من دارد، چه کاری از من ساخته است؟ نهایتا تصمیم گرفتم تا جایی که در توانم هست، هر سال، روز نکوداشتِ حضرت ابوطالب (ع)، درسم را تعطیل کنم و مجلسی بنام آن بزرگمرد در منزل خود ترتیب دهم.
آری، تشکیل این مجلس، کار بس کوچکی در این زمینه بود!
البته درس ایشان از جمله درسهای مهم و پرتعداد حوزه به شمار میرفت و تعطیلی آن در چنین روزی، بازتاب خوبی داشت. ضمنا نشانگر غیرت دینی و عِرقِ ولایی یک عالم شیعه بود!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال اسرار تاریخ
https://eitaa.com/sirefarzanegan
نصیحتی از استاد سید رسول موسوی تهرانی!
اموری وجود دارد که در مسیر طلبگی تاثیر میگذارند و طلبه را در این راه موفق میکنند،
یکی بُعد معنوی است:
که توصیه میشود حتماً روزی دو سه صفحه قرآن تلاوت بشود، روزی یک بار زیارت عاشورا خوانده بشود، ملتزم به نماز شب باشید، و حتماً متوسل به اهل بیت علیهم السلام بشوید!
و دیگری بُعد ظاهری است:
حتماً در دروس، پیش مطالعه کنید!
من تعهد میدهم اگر کسی این گونه سلوک بکند، قطعاً موفق خواهد شد انشالله تعالی!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
الوسائل الی غوامض الرسائل ج ۱، ص ۲۰، به نقل از کانال استاد موسوی تهرانی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
یک جلدِ کاملِ کتاب را مرور میکردم، تا روایت را بیابم!
استاد سید رسول موسوی تهرانی میفرمودند:
گاهی به خاطر اشاره شیخ انصاری به این که روایتی با فلان مضمون هم وجود دارد، کتابهای زیادی را مرور میکردم تا آن روایت را بیابم.
مثلا یک جلدِ کاملِ بحارالانوار را میخواندم تا روایت را بیابم.
فرمودند:
یادم نمیرود یک بار که حدس میزدم مطلب از صفحه ۱۴۰ به بعدِ کتاب باشد، از آن صفحه تا آخر را خواندم، پیدا نشدم!
از اول کتاب شروع کردم، خلاصه این که پاراگرافِ آخرِ صفحه ۱۳۹ یافتمش!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
به نقل از سایت میقات مهر، کانال درسی استاد موسوی تهرانی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
با صندلی چرخدار برای تدریس حاضر میشدند!
فعالیتهای علمی استاد سید رسول موسوی تهرانی حتی با وجود بیماری که بر ایشان عارض شده بود، هیچ گاه تعطیل نشد تا آن جا که گاهی اوقات از شدتِ دردِ بیماری، با صندلی چرخدار به محل درس میآمدند. و گاهی هم دروس را در منزل خویش برگزار میکردند تا این که مورد عمل جراحی قرار گرفتند و با عنایت خدای متعال و دعای مومنین به شفای کامل رسیدند.
هم اکنون نیز استاد با وجود کهولت سن و درد پای شدید و مشکل بیماری قلبی، هم چنان برای تدریس حاضر میشوند.
یک بار در جواب کسی که پرسید:
چرا با وجود این بیماری درس را تعطیل نمیکنید، فرمودند:
چند بار خواستم به خاطر این مشکلات جسمی درس و بحث را تعطیل کنم، اما میدانم اگر تعطیل کنم توفیق هر روزه زیارت بی بی حضرت معصومه سلام الله علیها را از دست خواهم داد!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
ترجمهای از الوسائل، با اضافات ج ۱، ص۲۰، به نقل از:
کانال درسی استاد سید رسول موسوی تهرانی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
جلوی همه شاگردان گفتم: آقا! غلط کردم!
استاد سید رسول موسوی تهرانی میفرمودند:
یک بار برای آن که تفاوت دفع و رفع را توضیح دهم، مثال یکی از کشورهای همسایه را زدم و گفتم رفع این است که از فلان کشور میکروبی وارد شود و مردم، مریض شوند و برای درمان آنان و رفع میکروب اقدام کنی. اما دفع این است که سر مرز بروید و اصلا نگذارید بیماری وارد شود.
بعد از کلاس یکی از شاگردان- که تبعه همان کشور بود- آمد و گفت:
به کشورش توهین شده است!
هر چه توضیح دادم که اصلا منظوری نداشتم، قبول نکرد. الان که الان است به خود میگویم چرا در گفتن آن مثال بیتوجهی کردم!
کار به جایی رسید که جلوی همه شاگردان گفتم: آقا! من غلط کردم. نفهمیدم چرا آن مثال را زدم! البته هر چه میگفتم هم، راضی نمیشد.
استاد ادامه دادند:
خیلی طلبهها گفتند: چرا عذرخواهی میکنید؟ شما که قصدی نداشتید. اما من هنوز که هنوزم از این که دل آن آدم را شکستم ناراحتم!
چند سال بعد یکی از شاگردان گفت که از رفتار آن روز شما خیلی درس گرفتم!
به نقل از سایت میقات مهر، کانال درسی استاد موسوی تهرانی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan