به مناسبت ایام سالروز، درگذشت آیت الله شیخ مسلم ملکوتی رحمه الله علیه.
آیت الله شیخ مسلم ملکوتی، مجتهد در معقول و منقول بود و اساتید برجسته ای را در معقول و منقول،درک کرده و نزد ایشان،شاگردی کرده بود.
آیت الله ملکوتی،سالهای بسیار در نجف،قم و...در معقول و منقول،تدریس نموده بود. و از امتیازات ایشان، حریت فکری و اخلاق و انصاف علمی بود.
فلسفه را نزد مرحوم علامه طباطبایی، امام خمینی، میرزا مهدی مازندرانی، میرزا مهدی آشتیانی، شیخ سیف الله ایسی و... فرا گرفت.مدتی در مشهد، درس معارف آیت الله میرزا مهدی اصفهانی شرکت نمود.
آیت الله ملکوتی می فرمود:
شرح منظومه را نزد امام خمینی در قم خواندم.درس ایشان خصوصی بود و هر کسی را در درس خود ،راه نمی داد.ابتدای درس به شاگردان، فرمودند: درس را بنویسید، ببینم درس را متوجه می شوید یا خیر.
اگر متوجه نمی شوید،در درس شرکت نکنید، وقت خودتان و ما را هدر ندهید. برای هر کس نوشتم نیاید،دیگر خودش نیاید.من درس را نوشتم و به ایشان تقدیم کردم.ایشان پس از مطالعه آن،فرمودند:شما تشریف بیاورید و درس را متوجه می شوید و می فهمید.
امام خمینی می فرمود: من از باب اینکه قحط الرجال است،فلسفه می گویم و الا من استاد فلسفه نیستم.فعلا تا استاد فلسفه بیاید،من درس می دهم و وقتی استاد فلسفه آمد،در درس ایشان شرکت کنید. سپس آقا میرزا مهدی آشتیانی به قم آمدند و امام خمینی فرمودند:استاد فلسفه به قم آمد و حالا در درس ایشان شرکت کنید.میرزا مهدی آشتیانی،درس اسفار شروع کرد و من نیز در درس اسفار ایشان، شرکت کردم که در حقیقت، درس خارج اسفار بود. بعد از آن به مشهد آمدم (حدود سال ۱۳۲۴ الی 1325هش). در مشهد، درس فلسفه اقا شیخ سیف الله ایسی می رفتم و خودم نیز تدریس فلسفه می نمودم. در درس آقا میرزا مهدی اصفهانی نیز شرکت می کردم.
آقا میرزا مهدی اصفهانی، وزنه علمی مهمی در مشهد بود. ایشان نه تنها در فقه و اصول، بلکه در فلسفه و عرفان نیز به اندازه لازم و کافی تسلط داشت. یعنی فلسفه را می فهمید و رد می کرد. غالبا مطالبی از حفظ، از اسفار می گفت و خیلی تند، آنها را رد می کرد.
شاگردان درجه یک ایشان نیز در فلسفه، وارد بودند مانند آقا شیخ هاشم قزوینی، آقا شیخ مجتبی قزوینی، آقا شیخ محمود حلبی و....
در آن مدتی که من درس میرزا مهدی اصفهانی شرکت می کردم، می دیدم که امام خمینی نیز مدتی در درس ایشان شرکت می کرد.
این مطلب را شاید غیر از من کسی برای شما بیان نکند.
آیت الله ملکوتی،
بین مرحوم میرزا مهدی اصفهانی و امام خمینی، مرحوم میرزا را در فلسفه، واردتر می دانستند و فرمودند:
امام خمینی، خودش نیز ادعایی نداشت.
منبع:
*کتاب خاطرات آیت الله شیخ مسلم ملکوتی رحمه الله علیه
* مصاحبه با آیت الله ملکوتی،
* گفتگوی اینجانب حسن طالبیان شریف، با آیت الله ملکوتی.
به هنگام گفتگوی اینجانب با ایت الله ملکوتی، برخی دوستان فاضل نیز مانند جناب آقا شیخ روح الله عربشاهی و... نیز حضور داشتند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال تاریخ حوزه علمیه قم در ایتا، حسن طالبیان شریف، ۱۴۰۲/۲/۵
https://eitaa.com/sirefarzanegan
هر دو از یک مصدر صادر شدهاند!
جناب استاد مجاهدی امشب فرمودند:
یکی از شاگردان علامه طباطبایی برای من نقل کرد که خدمت علامه بودیم که شخصی آمد و گفت:
بعضی میگویند نهجالبلاغه سند معتبری ندارد!
ناگهان رنگ چهرۀ علامه طباطبایی قرمز شد و مدتی سکوت کردند و سپس فرمودند: اگر کسی قرآن و نهج البلاغه را کنار هم بگذارد، مییابد که هر دو از یک مصدر صادر شده است!
و مَن لَم یَجعلِ اللهُ لهُ نوراً فَما لهُ مِن نور
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال عارفانه در ایتا، ۱۴۰۲/۲/۵
https://eitaa.com/sirefarzanegan
دیدم تنها کسی که این مشخصات را دارد، شمایید!
جناب استاد حاج سید رسول موسوی تهرانی را تقریباً همۀ طلاب- حتی آنهایی که ایشان را از نزدیک ندیدهاند- میشناسند. ایشان میفرمودند:
یک بار در صحن حرم مطهر حضرت معصومه (س) مشغول صحبت با کسی بودم. وقتی از او جدا شدم طلبهای جلو آمد و پرسید:
حاج آقا موسوی تهرانی؟ گفتم: بله، از کجا شناختید؟ گفت:
به من گفته بودند ایشان عمامۀ کوچکی میبندند و به همه سلام میکنند.
دیدم تنها کسی که با این مشخصات همخوانی دارد، شمایید!
خیلیها نمیدانم کجا بزرگ شدهاند که الفبای آداب اسلامی («من التواضع أن تسلّم علی کلّ من لقیت» و امثال آن) را هم بلد نیستند. خداوند سایۀ ایشان و سایر بقیة السلف را بر سر حوزههای علمیه مستدام بدارد.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال کشکول ناب حوزوی در ایتا، ۱۴۰۱/۱۱/۹، نقل خاطره از آقای عرفانیان.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
وقتی آن کتاب را خواندم، خیلی به غیرتم برخورد!
مرحوم استاد علی ابوالحسنی منذر میفرمودند: جناب استاد سید رسول موسوی تهرانی روزی برای خود من تعریف کردند:
زمانی که چشمم به عبارات دکتر شریعتی در باب حضرت ابوطالب (ع) و شرکِ حضرتِ عبدالمطلب (س) افتاد، خیلی به غیرت شیعی من برخورد. با خود اندیشیدم که در برابر حق عظیمی که پدر بزرگوار امیرالمومنین (ع) بر گردن من دارد، چه کاری از من ساخته است؟ نهایتا تصمیم گرفتم تا جایی که در توانم هست، هر سال، روز نکوداشتِ حضرت ابوطالب (ع)، درسم را تعطیل کنم و مجلسی بنام آن بزرگمرد در منزل خود ترتیب دهم.
آری، تشکیل این مجلس، کار بس کوچکی در این زمینه بود!
البته درس ایشان از جمله درسهای مهم و پرتعداد حوزه به شمار میرفت و تعطیلی آن در چنین روزی، بازتاب خوبی داشت. ضمنا نشانگر غیرت دینی و عِرقِ ولایی یک عالم شیعه بود!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال اسرار تاریخ
https://eitaa.com/sirefarzanegan
نصیحتی از استاد سید رسول موسوی تهرانی!
اموری وجود دارد که در مسیر طلبگی تاثیر میگذارند و طلبه را در این راه موفق میکنند،
یکی بُعد معنوی است:
که توصیه میشود حتماً روزی دو سه صفحه قرآن تلاوت بشود، روزی یک بار زیارت عاشورا خوانده بشود، ملتزم به نماز شب باشید، و حتماً متوسل به اهل بیت علیهم السلام بشوید!
و دیگری بُعد ظاهری است:
حتماً در دروس، پیش مطالعه کنید!
من تعهد میدهم اگر کسی این گونه سلوک بکند، قطعاً موفق خواهد شد انشالله تعالی!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
الوسائل الی غوامض الرسائل ج ۱، ص ۲۰، به نقل از کانال استاد موسوی تهرانی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
یک جلدِ کاملِ کتاب را مرور میکردم، تا روایت را بیابم!
استاد سید رسول موسوی تهرانی میفرمودند:
گاهی به خاطر اشاره شیخ انصاری به این که روایتی با فلان مضمون هم وجود دارد، کتابهای زیادی را مرور میکردم تا آن روایت را بیابم.
مثلا یک جلدِ کاملِ بحارالانوار را میخواندم تا روایت را بیابم.
فرمودند:
یادم نمیرود یک بار که حدس میزدم مطلب از صفحه ۱۴۰ به بعدِ کتاب باشد، از آن صفحه تا آخر را خواندم، پیدا نشدم!
از اول کتاب شروع کردم، خلاصه این که پاراگرافِ آخرِ صفحه ۱۳۹ یافتمش!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
به نقل از سایت میقات مهر، کانال درسی استاد موسوی تهرانی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
با صندلی چرخدار برای تدریس حاضر میشدند!
فعالیتهای علمی استاد سید رسول موسوی تهرانی حتی با وجود بیماری که بر ایشان عارض شده بود، هیچ گاه تعطیل نشد تا آن جا که گاهی اوقات از شدتِ دردِ بیماری، با صندلی چرخدار به محل درس میآمدند. و گاهی هم دروس را در منزل خویش برگزار میکردند تا این که مورد عمل جراحی قرار گرفتند و با عنایت خدای متعال و دعای مومنین به شفای کامل رسیدند.
هم اکنون نیز استاد با وجود کهولت سن و درد پای شدید و مشکل بیماری قلبی، هم چنان برای تدریس حاضر میشوند.
یک بار در جواب کسی که پرسید:
چرا با وجود این بیماری درس را تعطیل نمیکنید، فرمودند:
چند بار خواستم به خاطر این مشکلات جسمی درس و بحث را تعطیل کنم، اما میدانم اگر تعطیل کنم توفیق هر روزه زیارت بی بی حضرت معصومه سلام الله علیها را از دست خواهم داد!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
ترجمهای از الوسائل، با اضافات ج ۱، ص۲۰، به نقل از:
کانال درسی استاد سید رسول موسوی تهرانی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
جلوی همه شاگردان گفتم: آقا! غلط کردم!
استاد سید رسول موسوی تهرانی میفرمودند:
یک بار برای آن که تفاوت دفع و رفع را توضیح دهم، مثال یکی از کشورهای همسایه را زدم و گفتم رفع این است که از فلان کشور میکروبی وارد شود و مردم، مریض شوند و برای درمان آنان و رفع میکروب اقدام کنی. اما دفع این است که سر مرز بروید و اصلا نگذارید بیماری وارد شود.
بعد از کلاس یکی از شاگردان- که تبعه همان کشور بود- آمد و گفت:
به کشورش توهین شده است!
هر چه توضیح دادم که اصلا منظوری نداشتم، قبول نکرد. الان که الان است به خود میگویم چرا در گفتن آن مثال بیتوجهی کردم!
کار به جایی رسید که جلوی همه شاگردان گفتم: آقا! من غلط کردم. نفهمیدم چرا آن مثال را زدم! البته هر چه میگفتم هم، راضی نمیشد.
استاد ادامه دادند:
خیلی طلبهها گفتند: چرا عذرخواهی میکنید؟ شما که قصدی نداشتید. اما من هنوز که هنوزم از این که دل آن آدم را شکستم ناراحتم!
چند سال بعد یکی از شاگردان گفت که از رفتار آن روز شما خیلی درس گرفتم!
به نقل از سایت میقات مهر، کانال درسی استاد موسوی تهرانی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
آخرين نوشته مرحوم آیت الله سید رسول موسوی تهرانی روى ایران چِک!
بزرگمردی که نماز لیله الدفن خودش را هم خواند!
همانطور که در تصویر میبینید، شنیدم استاد موسوی تهرانی یکی دو شب پیش روی تراول چک نوشته بود: نماز لیله الدفن خودم را [به قصد] رجاء خواندم و این پول هم صدقه باشد برای همان شب!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال اسرار تاریخ، ۱۴۰۲/۲/۷
https://eitaa.com/sirefarzanegan
خمس قبرم را هم پرداخت کردم!
مرحوم آیت الله سید رسول موسوی تهرانی در سال ۱۳۷۹ تعریف میکردند:
در عالم خواب دیدم که از دنیا رفتم. پس از آن خواب، رفتم برای خودم قبری خریدم ولی یک سال گذشت و دیدم هنوز زندهام! چون یکسال گذشته بود، خمس قبرم را پیش یکی از مراجع پرداخت کردم تا مدیون نباشم. رضوان الله علیه.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال اسرار تاریخ، ۱۴۰۲/۲/۷
https://eitaa.com/sirefarzanegan
برنامه روزانه رهبر بزرگوارمان (حفظه الله)
غلام شاه پسندی از محافظان:
🕑 ایشان حدود یک تا یکونیم ساعت پیش از نماز صبح بیدارند که تهجد و عبادت شخصی ایشان است. روزهایش هم با هم فرق میکند، شبیه به هم نیست. ایام هفته فرق میکند. یک روز آقا بیشتر نماز میخوانند، یک روز بیشتر قرآن میخوانند، یک روز بیشتر دعا میخوانند، یک روز بیشتر ذکر میگویند...
🕓 بعدش نماز صبح را میخوانند، ایشان نماز صبح را به جماعت میخوانند و کمترین جماعتشان، آن شخصی است که همراه ایشان است و بیشترینشان هم هر کسی که توی آن ساختمان است، میآید. ایشان توی دفتر کارشان نماز میخوانند و همه کسانی که صبح در محل کار هستند ـ اعم از پاسدارها و دفتریهایی که آنجا هستند ـ نمازشان را با آقا میخوانند.
🕔 کوهنوردی
بعد از نماز صبح، ایشان هفتهای سه روز کوهنوردی میکنند و حداقل بین چهلوپنج تا شصت دقیقه به سمت بالا حرکت میکنند. این مسیر را حدود نیم ساعت تا چهلوپنج دقیقه برمیگردند.
بعضی از مواقع کوههایی دورتر هستند و برای اینکه به وضعیت کار ایشان لطمه نزند، آقا آن ساعت که باید تهجد و نماز و عبادت شخصی خودشان باشد را میآیند بیرون و در طول مسیر عبادتشان را انجام میدهند. پای کوه که میرسیم، نماز را آنجا میخوانیم. هنوز تاریک است و کسی بیدار نیست. یک ساعتی که بالا میرویم، هنوز آفتاب نزده است.
🕖 آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین میآیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش میکنند.
پس از ورزششان از ساعت هفت، هفتونیم، ایشان در محل کار حاضر میشوند. اگر ملاقات خاصی نداشته باشند میروند منزل و صبحانه را در منزل با خانواده میخورند و بعد از صبحانه میآیند دفتر، کارشان انجام میشود.
🕗 اگر ملاقات داشته باشند، ملاقات با صبحانه شروع میشود. وقتی هفت صبح با آقا ملاقات هست، صبحانهشان را هم با آقا میخورند.
🕛 بعد از خوردن صبحانه و کار اداری، تا نماز ظهر، آقا توی دفتر است. اذان که گفته بشود، هر کاری که وجود داشته باشد، وسط سخنرانی هم که باشد، آقا قطع میکنند، میگویند نماز را بخوانیم بعد بیاییم؛ نماز اول وقت.
🕑 بعد از نماز، ادامه کار. اگر جلسات ادامه داشته باشد، ناهار را آقا با آن افراد جلسه، توی دفتر میل میکنند. اگر توی دفتر، ملاقاتی نبود، بین ساعت نماز تا یکی دو ساعت بعد از نماز، چون فاصله بین منزل آقا و دفتر به اندازة ده، بیست قدم است، در منزل غذایشان را میخورند و استراحتشان را میکنند، مجدد اولین برنامهای که دارند ساعت سه بعد از ظهر، چهار بعدازظهر است. ایشان میآیند در داخل دفتر هستند و مواقعی که بعدازظهر جلسه خاصی نباشد، ایشان توی کتابخانه شخصیشان به مطالعه میپردازند.
💠 هر زمانی که شما ایشان را ببینید، یا ذکر میگوید یا قرآن میخواند. ایشان به ما توصیه میکردند و میگفتند: «بچهها قرآن را زیاد بخوانید؛ قرآن نور است، قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندم. یعنی روزی ده جزء. الآن دیگر اصلاً نمی شود، پیر شدهام، از نظر سنوسال، وضعیت، شغل، گرفتاریهای کاری، این همه مسائل کشور , واقعاً نمیتوانم قرآن بخوانم. خیلی از قرآن دور شدم. نُه روز، ده روز طول میکشد من یک دور قرآن را بخوانم.»
الآن که دور شده اند، روزی سه جزء قرآن میخوانند.
💠 همه افراد خانواده آقا حافظ کل قرآن هستند. منزل حضرت آقا یک خانواده پرجمعیتی است، خودشان، خانمشان و شش تا فرزند با ایشان زندگی کردهاند که همه الآن ازدواج کردهاند و رفتهاند؛ هر هشت نفر این خانواده حافظ کل قرآن هستند. مأنوس قرآن بودن یعنی این. کل افراد خانواده قاری و حافظ قرآناند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
یک روز با رهبری، ماهنامه
امتداد، شماره ۶۴، ص۱۶.
https://eitaa.com/sirefarzanegan