شهید محمد سلیمانی نسبت به همه مهربان بود🌹 اکثر اوقات با بچه های مرکز اجرایی سپاه همکاری داشت و در درگیری ها شرکت می کرد . اما کسی به یاد ندارد محمد حتی یکبار دستش را بر روی کسی بلند کند👌. یکبار یک ضابط قضایی بمنظور جلب یک معتاد مجبور به ضرب و شتم شد و قبل از اینکه معتاد به گریه بیافتد محمد شروع کرد به گریه کردن😭 و می گفت او هم مثل ما بنده ی خداست , حال شرایط زندگی او را به این روز انداخته است...
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
#خاطرات_شهید
●۱۵ سالش بود کہ برادرم از آلمان یک دست لباس مارک دار آدیداس برایش فرستاد.
یک بار هم نپوشید
گفتم چرا؟
بی درنـگ جـواب داد:« من #تابلوی_استعمار نمی شوم»
#شهید_علی_اکبر_رکابساز🌷
#کالای_ایرانی
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
#برگی_از_خاطرات
#نماز_شب
زمانی که دوقلوهای شیرینمان به دنیا آمدند، وقتی حسین آقا از سرکار که به خانه می آمد در امور خانه داری و بچه داری خیلی کمک می کرد.👌
گاهی اوقات از ترس اینکه برای نماز شب هایش از فرط خستگی نتواند بیدار شود کمی صبر می کرد، ساعت به اوقات نیمه شب شرعی که نزدیک می شد #نماز_شبش را می خواند تا ثواب این فریضه را از دست ندهد...☝️
یکی از همکاران حسین آقا(آقای عالیشاه) که از دوستان خانوادگیمان هستند می گفت:
حسین در ماموریت ها برای اینکه نماز شبش را از دست ندهد، پست های سخت را قبول می کرد.❗️
ساعت هایی را برای خودش در نظر می گرفت که هرکسی دوست داشت آن ساعت را به رختخواب گرم و نرمش برود و بخوابد؛
ولی او نمی خواست فرصت هایش را از دست بدهد...
#همسر_شهید_حسین_مشتاقی🌸
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
درهای حریم تو ز رحمت وا شد
در پشت در خانهی تو غوغا شد✨
با دیدن صحن و حرمت یا مولا
از شوق تمام دیدهها دریا شد😭
#السلام_علیک_یاعلیبنموسی_الرضا🌹
#چهارشنبههای_رضوی
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
پایان گرفت
این جنگ...
اما چشمانی به راه است هنوز
و از او چیزی جز یک #سربند برنگشت...
#صبوری
#بیقراری
#انتظار
و زنی که هر روز نوازش میکند حلقه انگشترش را...
#همسران_شهدا🌷
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
🔰تنها کسی که شهید دارابی گوش به فرمانش بود...
دم خداحافظی گفت که راهی #سوریهام. ناراحت و کلافه گفتم: حسین تو چرا حرف هیچکس را گوش نمیدهی😞 کجا میروی، مگر تازه نیامدهای!؟ حداقل بگو به حرف #چه_کسی گوش میدهی!
جواب داد مادر من فقط به حرف #رهبرم گوش میدهم. آقا دستور بدهد، جانم♥️ را هم برایشان میدهم.
📜وصیتی به بچه #حزباللهیها میکنم و آن هم این است که: در قبال #انقلاب احساس تکلیف کنند و ننشینند☝️ گوشهای و نگاه کنند و مشکلات را به گردن دیگران بیندازند.
#شهید_حسین_دارابی🌷
#شهید_مدافع_حرم
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
Misaq-Haftegi970516[02].mp3
9.36M
🔺 گنبد و ضریح فقط بهانه ی دیدن روی تو بود
🎙 بانوای : #حاجمیثممطیعی
💠 ویژه بازگشایی حرم مطهر رضوی
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
از قافلہ هاے شهدا
#جامــاندیـم رفتنـد رفیقان
وچـہ تنها ماندیم..
افسـوس ڪہ در زمانہ ے دلتنگے
#مجروح شدیم
اسیر دنیا ماندیم..
#شهید_روح_الله_عالی
#صبحتون_شهدایی🌷
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
مداحی آنلاین - نسخه بی رد خور - حجت الاسلام عالی.mp3
1.79M
♨️نسخه بی رد خور
#سخنرانی بسیار شنیدنی👌
🎤حجت الاسلام #عالی
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
سعی می کرد ناشناخته بماند
ظهر یک روز شهید بابایی آمد قرارگاه تا به اتفاق هم برای نماز جماعت به مسجد قرارگاه برویم.
ایشان موی سر خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی بسیجی پوشیده بود. 🙂
وقتی وارد مسجد شدیم به ایشان اصرار کردم به صف اول نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می کرد ناشناخته بماند.😢
در نماز حالات خاصی داشت مخصوصا در قنوت.🤲
در برگشت از نماز رفتیم برای نهار. اتفاقا نهار آن روز کنسرو بود و سفر ساده ای پهن کرده بودند.😋
ایشان صبر کرد و آخر از همه شروع به غذا خوردن کرد. 👀
وی آنچنان رفتار می کرد که کسی پی نمی برد که با فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، عباس بابایی روبه روست.😓
بیشتر وانمود می کرد که یک بسیجی است.😢
(راوی: سرلشگر رحیم صفوی)
شهید عباس بابایی🌹
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
🔻عهد می بندم که عاشورایی باشم و حسینی بمانم!
#شهید_سید_جواد_اسدی
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
●روایت جالب از حاج قاسم سلیمانی
فقط بچه حزب اللهی ها را نیاورید کسانی را بیاورید با من حرف بزنند که ما را قبول ندارند...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
🆔 @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯