🔸آیت الله شیخ احمد حججی(ره) عموی، پدربزرگ شهید محسن حججی(ره) می باشد.
.
با تشکر از آقای حسن فاضل
@sireolama
....شهر بهائیان
🔸سالیان دور عده ای از بهائیان در شهر نجف آباد رخنه کرده و ریشه دوانده و بخش قابل ملاحظه ای از بازار را در دست گرفته بودند و زمینه انحراف را در آن شهر مذهبی فراهم آورده بودند. در سال ۱۳۷۵ ه.ق که مرحوم آية الله آقا شیخ ابراهیم ریاضی به رحمت حق می پیوندند، جمعی از اهالی نجف آباد، خدمت حضرت آية الله العظمی بروجردی رفته و از ایشان تقاضای یک فرد فاضل روحانی و دانا می نمایند.
.
🔸«آقا» می فرمایند: «آن زمان که بنده در اصفهان درس می خواندم، از خوردن گوشت های نجف آباد پرهیز می کردم زیرا «نجف آباد» مشهور به شهر بهائیان بود و ما برای این که گوشت هاي ذبح بهائیان را نخوریم، از همه گوشت های نجف آباد پرهیز می کردیم، حالا می بینیم شما آمده اید درخواستی روحانی برای آن جا میکنید که نشان از یک تحول در آن منطقه دارد چه کسی این تحول را ایجاد کرده است؟»
.
🔸آنها گفتند: «دو عالم متقی! مرحوم آیة الله شیخ احمد حججی و مرحوم آیة الله آقا شیخ ابراهیم ریاضی».
آية الله بروجردی برای هر دو طلب رحمت و مغفرت کردند.
کانال سیره علما @sireolama
....مسلمان نیستم
🔸یک بنده خدایی از استادهای حوزه آمد پیش آیت الله بهجت و پرسید: شما در دیدارهایتان با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، سؤال های علمی هم می پرسید؟ جواب داد: ما از اساتیدمان هم سؤال نکردیم! آنها خودشان میدانستند سؤال ما چیست و جواب را می دادند...
.
🔸یکی دوهفته آخر بود. یک نفر گفت: آقا، مردم خیلی گرفتارند، هم داخل کشور و هم جاهای دیگر... دعایی بکنید. چهره در هم کشیدند و با ناراحتی گفتند: اگر دعا نکنم که مسلمان نیستم.
.
🔸آیت الله العظمی محمدتقی بهجت فومنی(ره) عصر یکشنبه ۱۳۸۸/۲/۲۷ به علت سکته قلبی، در بیمارستان حضرت ولی عصر(عج) شهر قم وفات یافت و در داخل حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.
.
منبع کتاب ردپای سپید، مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله العظمی بهجت(ره)
کانال سیره علما @sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...شهید مطهری (ره)
.
🔸روایتی از زندگی علما
➕با کیفیت: https://goo.gl/Dzt99y
.
@sireolama
@SooreDistribution
...هر سه روز
🔸علامه شیخ محمدتقی شوشتری (ره) می فرمودند: آن وقت ها که ضعف جسمی نداشتم ، در روزهای ماه مبارک رمضان، هر روز یک ختم قرآن داشتم. بعدها که حالم رو به ضعف گذاشت هر سه روز یک ختم قرآن داشتم.
.
🔸میرزا علی اکبر محدث شوشتری نقل می کردند: در مجلس ختم زوجه ی علامه شیخ (ره) در کنار ایشان نشسته بودم و غافل از این که قاری محترم به خواندن قرآن مشغول است ، شروع به گفتن مطلبی کردم ، آن بزرگوار بلافاصله فرمودند : فلانی صحبت نکنید! خدا در قرآن می فرماید: هنگامی که قرآن خوانده می شود ، گوش فرا دهید و سکوت کنید، شاید مورد رحمت خداوند قرار گیرید.
.
🔸علامه محمد تقی شوشتری(ره) در سالهای آخر عمر، آن روزهایی که دیگر توان تحقیقات را نداشتند، با بدنی رنجور، صبح را با قرآن به شب و شب را با قرآن به صبح می رساندند و تمام اوقات آن بزرگوار با قرآن سپری می شد.
کانال سیره علما @sireolama
... بسیار ناراحت شدند
🔸حجت الاسلام فلسفی: به دلیل سابقه مبارزاتم با حزب توده و نام نبردن از مصدق در منابر، در معرض تهمت ها و نسبت های ناروا قرار گرفتم که در این جا به دو نمونه آن اشاره میکنم:
.
🔸در همان ایام نامه ای اعتراض آمیز برای آية الله بروجردی ارسال کردند، بدین مضمون که چرا از فلانی(فلسفی) حمایت میکنید در حالی که دخترهایش در کاباره ها میرقصند! آقای بروجردی از این نامه سراسر تهمت بسیار ناراحت شدند، زیرا میدانستند که من در آن زمان چهار فرزند پسر و تنها یک دختر دارم که آنهم چهار یا پنج ساله است.
.
🔸ایشان نامه را برایم فرستادند و فرمودند آن طور که صلاح میدانید در یکی از سخنرانی های خود که از رادیو پخش میشود به نحوی مناسب آن را تکذیب کنید. من که نمی خواستم به مردم بگویم چنین نامه ای نوشته شده است، موضوع را به گونه ای مطرح کردم که کسانی که این شایعه را شنیده اند و یا خواهند شنید به بطلان آن واقف شوند.
.
🔸در آن منبر گفتم: «تربیت فرزند اهمیت بسیار دارد، اما تربیت فرزند دختر و حفظ او از انحراف اخلاقی بمراتب سخت تر از تربیت پسر است. و این مطلب را من نمی توانم آن طور که باید درست بفهمم، زیرا تنها یک دختر خردسال دارم و نمی دانم مراقبت از دخترانی که به سن بلوغ رسیده اند و وارد اجتماع شده اند برای پدران و مادران چقدر مشکل است. شما باید این را از والدینی بپرسید که دختران در سنین بلوغ دارند تا واقف به سختی ها و مشکلات تربیت آنها گردید ..». بدین ترتیب بود که آن شایعه را تکذیب کردم.
.
کانال سیره علما @sireolama
...انا لله و انا الیه راجعون
⚫حجت الاسلام حسنی: در سینه این کوه برای خودم محل دفن و قبر انتخاب کردم و راضی نیستم بعد از مردن، جنازه ام، حتی یک متر از زمین کشاورزی و مستعد را اشغال کند.
@sireolama
...استاد رسول جعفریان می نویسد
🔸نسل جوان(حجت الاسلام) حسنی را با طنزهای مسخره آمیز روزنامههای دوم خردادی میشناسند، اما از نقش مردانه او در غائله کردستان و فداکاریهای بیشمار او برای انقلاب، از سالها پیش از آن تا سالها پس از آن، و حضور مداومش در جبهههای جنگ تحمیلی و نگهداری ارومیه در برابر حزب خلق مسلمان و بسیاری از مسائل و رخدادهای دیگر آگاهی ندارند. این ستمی بود که برخی داعیهداران آزادی در حق این مرد روا داشتند و او حتی یکبار شکایت هم نکرد.
.
🔸یکبار که او را همراه جمعی دیگر به شهربانی بردند سرهنگی به او گفت که این شخص یعنی آقای حسنی با دیگران فرق دارد. این مخالف اعلیحضرت است. من گفتم: با شخص خاص بد نیستم با اعمال خلاف شرع مخالفم. یک مرتبه یکی از پاسبانها شهربانی «اسلحه اش را کشید و لوله آن را بیخ گوشم قرار دارد. سخنم را قطع کردم در حالی که همه جا سکوت بود . بدون این که خودم را ببازم لبخندی زدم و گفتم: من نصفم کردستانی است چون بزرگ شده کردستان هستم و با برادران کرد ارتباط مستمر دارم. نصف دیگرم آذربایجانی است چون تبار و زبانم آذری است. در کردستان معمول است میگویند: مرد نباید اسلحه بکشد. اگر کشید باید بزند. و اگر نزد از زن کمتر است. و میدانستم جرأ ت و حق شلیک ندارد و میخواهد مرا بترساند. او با آن غرور و تکبرش، آتش گرفت. یکی دیگر بلند شد او را آرام کرد و سیلی محکمیبه گوش من زد...»
.
🔸آقای حسنی شرحی از اقدامات عمرانی خود هم در ارومیه به دست داده که از آن جمله بنای مصلای بزرگ امام خمینی در ارومیه، ساخت مساجد و مدارس فراوان در روستاها، ایجاد حوزه علمیه امام خمینی در ارومیه و کارهای دیگر است. وی مقبرهای هم برای خود در حاشیه همان بزرگ آباد که روستای اوست برای خود بنا کرده است تا در آنجا دفن شود. در کنار چشمه خشک شدهای در یک کوه سنگی که به علی بولاغی یعنی چشمه علی معروف بوده است. این زمین به خاطر سنگی بودن هیچ وقت بدرد کشاورزی نمیخورد و برای همین برای دفن مناسب است. آقای حسنی به عنوان آخرین جمله میگوید: در سینه این کوه برای خودم محل دفن و قبر انتخاب کردم و راضی نیستم بعد از مردن، جنازه ام، حتی یک متر از زمین کشاورزی و مستعد را اشغال کند.
.
🔸آقای حسنی در دور اول انتخابات مجلس از ارومیه کاندیدا شده و وارد مجلس شد و به کمیسیون دفاع رفت، کمیسیونی که همه اعضای آن بعدها یا شهید شدند یا جانباز . یکبار هم در تهران مورد حمله تروریستها قرا رگرفت اما وی هم اسلحه را کشید و شروع به تیراندازی کرد. داستان این بخش واقعا خواندنی است و آقای حسنی به رغم آن که زخمیمیشود آن قدر مقاومت میکند که از دست آن منافق نجات مییابد. وی با بالا گرفتن غائله کردستان و جنگ از نمایندگی استعفا داد و عازم منطقه شد که شرحی از آن را اشاره کردیم. یکبار هم پس از نماز جمعه وقتی از مسجد بیرون میآمد، یک منافق برای عملیات انتحاری به او چسبید تا خود را منفجر کند. اما آقای حسنی که با فنون رزمیآشنا بوده ضربه آرنج محکمیبه او میزند و او را تا دو سه متر آن سو پرت میکند. پس از آن محافظ وی فورا او را دستگیر کرده و نارنجک او را که ضامنش کشیده شده بود اما زنجیرش پاره شده و عمل نکرده بود از او میگیرد.
.
🔸حکایتی هم مربوط به فرزندش رشید است که پیش از انقلاب مدتی با وی همراهی داشته و بعدها کمونیست شده و به فدائیان خلق پیوسته است. آقای حسنی خیلی با او صحبت میکند که تأثیر نمیگذارد. زمانی که در تهران نماینده بوده جای رشید را میفهمد و به آقای مهدوی کنی خبر میدهد. رشید را دستگیر میکنند. آقای حسنی به نیروهای که در پی او میروند میگوید: اگر مقاومت یا فرار کرد بزنید و نگذارید فرار کند. رشید را به کمیته تهران میبرند و برای بازجویی به تبریز میآوردند و آنجا هم دادگاه به ریاست سید حسین موسوی تبریزی بلافاصله حکم اعدام او را میدهد و او را اعدام میکنند. آقای حسنی میافزاید: وقتی خبر اعدام رشید را شنیدم چون به وظیفه خود عمل کرده بودم هیچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب با هیچ شخصی و لو پسرم باشد شوخی ندارم و با هیچ احدی در این مورد عقد اخوتی نبسته ام. اما تأکید میکند که اعدام برای او زیاد بود. او جنایتی مرتکب نشده بود. حداکثر میبایست به حبس ابد محکوم میشد.
کانال سیره علما @sireolama
....کوچه کلاه فرنگی
🔸آیت الله العظمی شبیری زنجانی حفظه الله تعالی درباره پدرشان آیت الله العظمی سید احمد زنجانی میفرماید:
مرحوم والد پسرعمویی داشت که از نظر دینی خیلی عوام بود و به تعبیر مرحوم والد: نه با خلق کاری داشت، نه با خالق! عبادت او منحصربه ماه رمضان بود، یعنی در ماه رمضان روزه می گرفت و نماز می خواند و سایر ماهها نماز نمی خواند و می گفت که امیرالمؤمنین علیه السلام به جای همه نماز خوانده!
.
🔸ایشان می فرمود: این پسرعموی ما همیشه در روستا مشغول زراعت خود بود و در طول عمرش فقط یک بار از روستا خارج شد و بسیار آرام و بی آزار بود.
وقتی مرحوم والد به قم مهاجرت کردند، صبحها در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها نماز جماعت اقامه میکردند.
.
🔸یک بار اهالی کوچه کلاه فرنگی (حوالی کوچه عشقلی) از ایشان خواستند صبحها در مسجد آن محل به نام مسجد میرزا ابوطالب نماز جماعت بخوانند. مرحوم والد حتی المقدور از اجابت اشخاص امتناع نمی کرد.
.
🔸در آن وقت آن پسرعمو از دنیا رفته بود و چون در خاطرشان بود که آن پسرعمو، قطعا نماز قضا دارد، قبول کردند وبناگذاشتند نماز جماعت دومشان را با نیت قضای نماز صبحهای آن پسرعمو درآن مسجد برگزارکنند. مدتی بر این منوال در آن مسجد اقامه جماعت کردند.
کانال سیره علما @sireolama
...حاج رحیم ارباب
🔸مرحوم حاجآقا رحیم ارباب با آیتالله بروجردی و آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی همدرس بودند. پس از مرجعیت مطلقه آقا سید ابوالحسن اصفهانی آقای ارباب در نامهای برای ایشان در نجف اشرف چنین نوشتند: «یادت نرود اوایل طلبگی با هم برگ توت میخوردیم».
کانال سیره علما @sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸"شیخ عباس قمی"
.
#قصههای_زندگی ؛ روایتی از زندگی علما
📺این شبها از شبکههای سیما
➕با کیفیت: https://goo.gl/Dzt99y
@sireolama
Ble.im/mostanadsoore
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸آیت الله "شیخ محمد حسین کاشف الغطا"
در پی حمله رژیم صهیونیستی به فلسطین...آیا نرون (امپراتور روم) به اندازه شما جنایت كرد؟ شما عرب را لگدمال می كنید.
مگر آمریكا مسیحی نیست ؟! مگر تورات و انجیل از آدم كشی نهی نكرده است ؟!
@sireolama
سیره علما
🔸آیت الله "شیخ محمد حسین کاشف الغطا" در پی حمله رژیم صهیونیستی به فلسطین...آیا نرون (امپراتور روم) ب
🔸مرجع بزرگ شیعه "شیخ محمد حسین کاشف الغطا"در پی حمله رژیم صهیونیستی به فلسطین در بیانه ای موضع گیری تندی نسبت به سمیناری که در همان ایام امریکا، برای فریب کشورهای مسلمان تدارک دیده شده بود، اتخاذ کرد.
.
🔸او در پاسخ دعوتنامه، بسیار كوتاه نوشت : "نمی توانم شركت كنم" و جوابیه ای برای روز سمینار تدارک دیدند:
"آهای! دوستداران خاور میانه! آیا جنایت هایی كه شما در فلسطین كردید شما را رو سیاه نكرد؟ شما نهصد هزارعرب فلسطینی را بی خانمان نكردید؟!
آیا نرون (امپراتور روم) به اندازه شما جنایت كرد؟ شما عرب را لگدمال می كنید. با یك دست بر سرش می كوبید و با دست دیگر او را نوازش می كنید. شما فلسطین را ذبح كردید به دست دولت های اسلامی تا ذبح شرعی باشد!
.
🔸مگر آمریكا مسیحی نیست ؟! مگر تورات و انجیل از آدم كشی نهی نكرده است ؟! من دولت های عرب را نصیحت می كنم كه تسلیم دولت های استعماری نشوند.
.
🔸آمریكا به اسرائیل كمكهای نقدی می دهد و اسلحه فراوان در اختیار او می گذارد. اگر اسلحه ای به كشورهای عربی بدهد، به این شرط است كه با اسرائیل نجنگد. شگفتا! ما جز اسرائیل دشمنی نداریم.
.
🔸ما این ذلت ها را چگونه فراموش كنیم و با شما كنار یك میز بنشینیم و درباره ارزشهای معنوی و نمونه های عالی اخلاقی به گفتگو بپردازیم ؟
پاسخ كاشف الغطا با نام ((المثل العلیا فی الاسلام ، لافی بحمدون )) در سمینار پخش شد. روزنامه های وقت لبنان، نامه كاشف الغطا را چاپ كردند و مردم با اهداف پشت پرده كنگره آشنا شدند.
کانال سیره علما @sireolama
...مردم ایرلند
.
🔸مکاتبه آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء با جمعیت دوستداران خاورمیانه امریکا
.
🔸کتاب «المثل العیا فی الاسلام لا بحمدون» به سال 1372 ق برابر با سال ۱۳۳۲ شمسی(۶۵ سال پیش) در نجف اشرف به چاپ رسید و در سال ۱۳۴۴ به قلم دکتر شریعتی به فارسی برگردانده شد و بارها انتشار یافت.
.
🔸اصل نگارش این کتاب به این جهت بود که دعوت نامه ای از طرف «جمعیت دوستداران خاورمیانه امریکا» برای آیت الله کاشف الغطاء به امضای گارلند ایوانز هویکنز، نایب رئیس جمعیت، در تاریخ 15 مارس 1954 از نیویورک واصل شد که در آن وی را به شرکت در کنفرانس مشترک اسلام و مسحیت در بحمدون لبنان علیه کمونیسم دعوت کردند. آیت الله کاشف الغطاء، این دعوت را رد کرد و علل آن را در کتابی که منتشر نموده است، بازگو می کند. گزیده ای از آنچه آیت الله کاشف الغطاء در جواب جمعیت دوستداران خاورمیانه امریکا می نویسد، به شرح ذیل است:
.
۱. بیش از هر چیز، این مطلب را به خوبی باید بدانید که عمل، مؤثرتر از زبان و مفید تر از آن است و نیز باید بدانید که هزاران مذاکره و کنفرانس و تمامی انجمن ها و گروه ها، هرگاه بنیانگذارانشان به اخلاق شایسته و روش برگزیده ملتزم و پایبند نباشند، کوچک ترین اثری برای کارشان پیش بینی نمی شود.
.
۲. بی تردید، خطر کمونیسم تنها از راه عدالت اجتماعی و آزادی انسان ها و نابودی ستمگری و تجاوز و ریشه کن کردن اخلاق پست سرمایه داری و سود طلبی و یورش نبردن بر حقوق دیگران برطرف می گردد. شما غربیان به راستی این گونه صفات برگزیده را دارید؟ و آیا از اخلاق و روح شایسته و عالی برخوردارید و اصلاً برای اخلاق راستین ارجی می گذارید؟ چگونه می خواهید چیزی را که ندارید، عطا کنید؟ ضربه های دردناک شما و رفتار غیر انسانی تان نسبت به مردم فلسطین، روزگار آنها را سیاه کرده و بر زمان، لباس ننگ وذلت پوشانیده است. آیا شما نیستید که با یهود پست و فرومایه به عرب ضربه می زنید و مردان و زنان و کودکان معصومشان را می کشید؟ آیا شما نیستید که با پول و اسلحه، یهود را یاری می کنید و آنان را به شدت به این جنایات وا می دارید؟ وگرنه یهود، بیچاره تر و کم جرئت تر از آن است که اینچنین به عرب گستاخ باشد. آیا نرون جنایات شما را انجام داده است؟
.
۳. شگفتا که درعین حال از عرب و مسلمانان می خواهید که به بلوک شما بپیوندند و با شما
هم پیمان شوند و معاهدات شما را گردن نهند. با دستی به چشمشان می زنید و با دستی دیگر نوازششان می کنید! امروز آمده اید و می خواهید با ما کنگره ای برای نمونه های اخلاقی تشکیل دهید! و برای بحث درباره ارزش های روحی، هیاهوها به پا می کنید. آیا شما کسانی نیستید که بلاها و سختی ها را به وجود می آورید و خون های بی گناهان را در شرق و غرب می ریزید؟ تونس، مراکش و الجزایر، در آتش شما می سوزد. کره، هند و چین و کنیا در شرق، به شعله های شما گرفتار است. تمام اینها از حرص به مال و عشق به ماده است، ماده ای که در نامه ات نوشته ای: مباحثات این کنگره منحصر است به جهات روحی و ارزش های اخلاقی که در تعالیم دینی آمده و بی پایگی فلسفه مادی را روشن می سازد!
.
۴. آیا دین در نزد شما غیر ماده، چیزی هست؟ آیا جز ماده، چیزی را می پرستید؟ آیا جز در راه ماده، دنیا را پر از فتنه و فساد کرده اید؟ و آیا جز برای تسلط و استیلا و غلبه بر ماده و فداکاری در راه آن و بند کردن مردم جهان، بمب های اتمی و سلاح های کشنده دیگر را می سازید؟ آیا این کوشش ها در راه استعمار و سلب آزادی های مقدس از آزادمردان، جز برای پرستش ماده است و آیا جز برای همین ماده ناپایدار دهانتان به آب می گردد؟ و آیا آقایی و سیادت را جز بر همین ماده سیاه می خواهید؟
.
۵. اهالی قاره امریکا از عالم قدیم برکنار بودند، ولی شیطان و شیاطین، استعمار انگلستان، آنها را به این ولایات کشاند و برای مصلحت خویش به این کوره های مشتعل راند و در وی استعمار را جزء به جزء بر او خواند و دندان های استبداد را یکایک در دهانش نشاند. اگر امریکایی از نمونه های اخلاقی و ارزش های روحی خبری می داشت، از بومیان سرخ پوستی که ساکنین اصلی امریکا هستند، حمایت می کرد. امریکایی ها نسبت به آنها بیگانه اند و برای جلوگیری از نیستی و انقراض آنها، به این سرزمین آمده اند. اگر امریکایی از اخلاق و معنویت بویی برده بود، بر کمی و عقب افتادگی و زندگانی ساده ایشان ترحم می کرد! ولی بومیان سرخ پوست امریکا، اکنون سخت ترین شکنجه ها و مرگ و کشتار و آوارگی ها و بی خانمانی ها را از فاتحین متمدن خویش می بینند. در حقیقت جنگ های داخلی که در زمان
آبراهام لینکلن بین شمال و جنوب امریکا درگرفت برای آزادی بندگان بود، ولی سیاه پوستان نه تنها از آن بهره ای نبردند، بلکه غنایم جنگ را شمالی ها بردند و بدبختی را اینها دیدند و نیز همین معامله را لرد ها و ملاکین بزرگ انگلیسی با مردم ایرلند می کردند.
کانال سیره علما @sireolama
...گفتنی نیست
🔸آیت الله سید محمد جعفر مروج(ره)
زمانی که امام جماعت مسجد شیخ انصاری که در بازار مرکزی شهر نجف اقامه جماعت میکرد درگذشت، شوشتریهای مجاور مسجد که در بازار اشتغال داشتند، از او تقاضا کردند به عنوان امام جماعت در مسجد شیخ حاضر شود و امامت را به عهده بگیرد، ولی او اجابت درخواست آنها را اندکی به تاخیر انداخت تا امام جماعت دیگری برای آن مسجد پیدا شود.
.
🔸با اینکه در روایت است نماز خواندن در کنار مرقد مطهر امام علی (سلام الله علیه) به اندازه ۱۰ هزار رکعت ثواب دارد؛ اما آیت الله مروج در زمانی که مادر بزرگوارش خانه نشین شده بود، مقید بود در خانه نماز بخواند و میفرمود:
«والدهام از من تقاضا کرده که برای درک فضیلت جماعت و اطمینان از قرائت، نمازم را در خانه بخوانم و او به من اقتدا کند.»
.
🔸آیت الله مروج همیشه اینگونه دعا میکرد: «خدایا! اساتید ما را برای ما نگاه دار تا نوبت جلوداری به ما نرسد!»
.
🔸پس از اقامه نماز بر پیکر مطهرش توسط حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی، در حجره شهید عراقی صحن اصلی حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.
.
🔸آیت الله سید محمد جعفر مروج می فرماید: یکی از آقایان، به نام:حاج نور علی افضل، تاجر مهم خوزستان همه ساله حساب دارایی خود را به دقت می رسید. در ۹۰ سالگی از دنیا رفت. آن وقت من نجف اشرف بودم. شبی ایشان را خواب دیدم، درعالم خواب از او پرسیدم: حاجی پس از مرگ بر شما چگونه گذشت؟
.
🔸گفت: آقا! دیدنی است، گفتنی نیست. اصرار کردم و دستش را گرفته بودم. گفتم: تا نگویی تو را رها نمی کنم.
.
🔸گفت: حلم کردند، مسامحه کردند، گذشت کردند.
.
🔸این سه کلمه را گفت از خواب بیدار شدم. با این که چندین سال از آن خواب می گذرد، مثل این که همین دیشب بوده که خواب دیده ام. بعد خواب را به مرحوم والد گفتم.
.
🔸ایشان فرمود: «بله مرحوم حاجی، در این سه سال آخر عمر، چون اموالش زیاد شده بود و به کلکته و بمبئی و داخل و خارج تجارتش توسعه پیدا کرده بود، روزی به من گفت: آقا! من نمی توانم به دقت حساب اموالم را برسم، چه کنم؟
.
🔸گفتم: تا می توانی به دقت حساب کن، اگر نتوانستی اکنون، تقریب و تخمین، کافی است، ولی بنا بگذار که اگر فرصتی دست داد، امکانی فراهم آمد، به دقت حساب کنی. او هم پذیرفت و این سه سال آخر عمر، با تقریب وجوهات خود را می پرداخت، نه با تحقیق. شاید منظورش از این که با من مسامحه کردند، گذشت کردند، مربوط به همین سه سال آخر عمرش باشد.»
کانال سیره علما @sireolama
🔸اولین شهید روحانی دفاع مقدس
آیت الله شهید شریف قنوتی رضوان الله تعالی علیه
@sireolama
...اولین روحانی شهید دفاع مقدس
🔸او نخستین روحانی مجروح و اسیر جنگ تحمیلی، نخستین روحانی شهید دفاع مقدس
.
🔸۹ شناسنامه و ۹ فامیلی مختلف برای فرار از دست ساواک برای خودش درست کرده بود.
.
۳ قبر در سه شهرستان!
(اردکان، بروجرد، و مزار اصلی گلزار شهدای آبادان)
.
🔸در بین راه شیخ شریف قنوتی، شیرینی خودش را که در پاسگاه به او داده بودند و نخورده بود، از جیبش درآورد، و به من گفت: «این شیرینی را بخور».
گفتم: «من سهم شیرینی خودم را خورده ام، این مال شماست.»
.
🔸شیخ خنده ها و شوخی هایش با من زیاد شد، تا آن موقع سابقه نداشت که با من یا کس دیگری شوخی یا مزاح کند. دست در گردن من انداخت و شیرینی را به من داد و گفت: «این شیرینی شهادت من است. ان شاء الله بخواست خدا، اگر سعادت داشته باشم، امروز یا فردا به شهادت می رسم. لذا از شما می خواهم که اگر من رفتم و تو زنده ماندی (و احتمال می دهم که تو زنده بمانی)، مواظب بچه ها باش!»
.
🔸چون پسر بزرگش «محمد محسن» مجروح و در آبادان بود و ایشان با اینکه مجروح بود، برای حمل شهدا و مجروحین و کمک رسانی یک خودرو وانت در اختیارش بود و پسر دیگرش «محمد سعید» هم در خرمشهر حضور داشت. من فکر کردم بچه های خودش را می گوید.
.
🔸از این روی گفتم: «آقا کدام بچه ها؟»
گفت: «بچه های گروه الله اکبر را می گویم!»
درست ۱۵ دقیقه بعد از این قضیه من و شیخ شریف اسیر عراقی ها شدیم.
.
🔸چندین گلوله به بدن شیخ شریف اصابت کرده بود وخونی که از بدنش می رفت و به خاطر بی خوابی شب ها و روزهای گذشته و تلاش های خستگی ناپذیر و مجاهدت ها و سلحشوری ها و سخنرانی های پی در پی و گرسنگی و تشنگی، دیگر رمقی برایش نمانده بود. با این حال، عراقی ها با اسلحه به پاشنه پای راست شیخ شلیک کردند ولی این مرد شجاع چون کوهی ایستاد و با لحنی رسا به عربی فصیح به عراقی ها گفت: «از خاک ما بیرون بروید، مگر ما همه مسلمان نیستیم؟»
.
🔸عراقی ها که مقاومت و شجاعت شیخ شریف را دیدند بیش از پیش عصبانی شدند و به دست راست و پاشنه پای راست شیخ، شلیک کردند و گفتند: «هذا آیة المقاومة... این فرمانده مقاومت است.»
سپس آنها شیخ را به رگبار بستند که پاهای این روحانی بزرگوار سوراخ، سوراخ شد. پس از آن حدود ده نفر شیخ شریف را می زدند. شیخ تکبیر «الله اکبر» می گفت و آنها می زدند.
عراقی ها همان گونه که اطراف شیخ شریف حوسه (هلهله و پای کوبی) می کردند، عمّامه شیخ را با سرنیزه برداشتند و به زمین انداختند و فریاد می زدند: «اسرنا الخمینی، اسرنا الخمینی، ما خمینی را اسیر کرده ایم.»
اسارت شیخ برای آنها خیلی مهم بود.
.
.
🔸یکی از عراقی ها که فرمانده آنها نیز بود شخصی بلند قامت، تنومند و بسیار ورزیده بود. مثل شمر، با سرنیزه به طرف شیخ شریف حمله ور شد. متحیر ماندم که این دشمن خدا با شیخ شریف چه می خواهد بکند؟ او به محض اینکه به شیخ رسید، از سمت چپ سرنیزه را در شقیقه شیخ فرو برد و چرخاند. از شیخ فقط آیه «انا لله و انا الیه راجعون» شنیده شد.
.
🔸ضربه دوم را که زد، فریاد شیخ به الله اکبر بلند شد، ضربه سوم که پیشانی شیخ را از هم درید. شیخ زبانش را لای دو دندان گذاشت تا آرزوی شنیدن ناله را به دل دشمن بگذارد. عراقی ها چشمان او را از حدقه بیرون آوردند ولی صدای ناله شیخ شریف قنوتی را نشنیدند.
آن سفاک با همان سرنیزه کاسه سرشیخ را جدا کرد. جمجمه اش را از جای عمامه برداشت. محاسنش را به خون سرش رنگین کرد. مغز سر شیخ نمایان شد و پس از افتادن کاسه سر به روی آسفالت گرم خیابان چهل متری خرمشهر، مغز سر شیخ نیز به روی زمین قرار گرفت، بعد بدن مقدسش به آرامی به حالت نشسته کنار زمین افتاد.
.
🔸همان گونه شد که شریف قنوتی در سال ۱۳۵۲ حدود هفت سال پیش از شهادتش گفته بود که خیال کردید من به این مفتی ها می میرم. من باید فرقم مانند مولایم علی ـ علیه السلام ـ شکافته شود؛ و این گونه بود که فرق شیخ شریف قنوتی شکافته شد.
.
🔸این آخر کار نبود. بعثی های جنایتکار در اطراف بدن مقدس شیخ شریف به رقص و پای کوبی پرداختند؛ هلهله می کردند و فریاد می زدند: «قتلنا الخمینی، قتلنا الخمینی، ما خمینی را کشتیم...»
کانال سیره علما @sireolama
....چرا اين كار را كردى
🔸امام حسن سلام الله علیه از کوچه عبور می کرد؛ در مقابلِ در باغی، غلام سیاهی را ديد كه تكهاى نان به دست، يک لقمه خودش میخورد، يک لقمه را به سگ میدهد.
🔸رو به غلام کرد و فرمود: چرا اين كار را كردى كه نانت را با سگ كاملاً نصف نمودی و به او كمتر ندادى؟
جواب داد: چشمانم از چشمان او حيا كرد كه كمتر دهم.
.
🔸حضرت عليهالسلام پرسيد: غلام چه كسى هستى؟
عرض کرد: غلام ابان بن عثمان، مالک اين باغ.
🔸حضرت عليهالسلام فرمود: اينجا بنشين تا من برگردم؛ رفت و برگشت.
فرمود: اى غلام! تو را خريدم.
.
🔸او بلند شد و ايستاد و گفت: به گوش و فرمانم براى خدا و پيامبرش و براى تو اى مولاى من!
.
🔸حضرت فرمود: باغ را نيز خريدم و تو را براى خشنودى خدا آزاد كردم و اين باغ هديهاى از طرف من به تو باشد.
.
🔸تاريخ بغداد، ج۶، ص۳۳؛ تاريخ مدينة دمشق، ج۱۳، ص۲۴۶؛ البداية والنهاية، ج۸، ص۴۲.
کانال سیره علما @sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸شیخ جعفر کاشف الغطاء(ره) و همسرشان
➕با کیفیت:
yon.ir/p0TJa
@sireolama
@SooreDistribution
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸امام خمینی(ره) و همسرشان
➕با کیفیت:
yon.ir/sL3x3
@sireolama
@SooreDistribution
...اواخر عمر
🔸آیت الله شیخ نصرالله شاه آبادی(ره) میفرماید: مرحوم آیتالله خوئی فوقالعاده پرکار بودند. ایشان اواخر عمر، دو کار را شروع کردند. یکی یادگیری زبان انگلیسی و یکی هم حفظ قرآن. ایشان در جنبههای گوناگون تخصص داشتند.
.
🔸معروف بود که به دخترشان فرموده بودند: «نگو که پدرم فقط اصولی و فقیه و رجالی بود، بلکه بگو پدرم مهندس هم بود و نقشهکشی ساختمان هم بلد بود!». واقعاً هم ایشان در مهندسی و نقشهکشی ساختمان تخصص کامل داشتند.
.
🔸یک بار فرزندشان سید عباس تصمیم گرفت در زمینی که در بغداد داشت، ساختمانی بسازد. مهندسین نقشه کشیدند. آقای خویی گفته بودند: نقشه را بیاور ببینم... و وقتی نقشه را دیدند، فرمودند: زمین را بلا استفاده کردهاند! مهندسین پیشنهاد کردند که خود آقا نقشهای را طراحی کنند. ایشان نقشهای را کشیدند که از هر نظر بیعیب و نقص بود و همه مهندسین تایید کردند که این بهترین نقشه ممکن است.
کانال سیره علما @sireolama