🔶تصویر آیتالله سید محمود طالقانی(ره) در حال اقامه نماز جمعه تهران جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۵۸. بهشت زهرا(سلام الله علیها)
وفات ۱۹ شهریور ۱۳۵۸
@sireolama
...خاک بر سر من سید کنن
🔶مرحوم شاه حسینی:یکبار آیت الله طالقانی من را خبر کرد که خدمتشان بروم. گفت جایی که شما هستید، کجاست؟ گفتم استادیوم آزادی.
.
🔶من آن زمان رییس سازمان تربیتبدنی بودم. گفت: اسمش را تو گذاشتی؟ گفتم بله. بعد خواستند که من میخواهم دو، سه روز استراحت کنم و میخواهم کسی هم نداند.
.
🔶استادیوم آزادی پشتش دریاچهای داشت که در آنجا چهار اتاق بود. فردای آن روز من طالقانی را بردم آنجا. فقط سرایدار میدانست که طالقانی آنجاست و من هم چون رییس تربیتبدنی بودم، دیگر موردی نداشت.
.
🔶روز اول را پیش طالقانی بودم. بعد طالقانی دو روز آنجا تنها بود. امکانات و لوازم مورد نیازش را همه را خودم تهیه کردم، چون تاکید داشت خودت تهیه بکن نه از سازمان تربیتبدنی و بیتالمال. میخواست از بیتالمال نباشد.
.
🔶روز سوم صبح زود نان و پنیر گرفتم و یک سرشیر هم از کرج برایم آورده بودند و دو تا نان سنگک و رفتم پیش او و نشستیم به حرف زدن. یک باره به گریه افتاد.
.
🔶گفت شاهحسینی! تو پسر حاج شیخی؟ گفتم بله. گفت من پسر حاج سید ابوالحسنم. گفت من شدم آیتالله. این همه مرید پیدا کردم. شدم آیتالله طالقانی. نخستوزیر میآید پیش من. وزیر میآید. آیات میآیند پیش من و...
.
🔶گفت: تو پسر آقا شیخ خالدی بودی؟ گفتم بله. گفت شدی رییس تربیتبدنی. جانشین شاپور غلامرضا. همینطور گریه میکرد و میگفت شاهحسینی، هزارها نفر کشته شدند و هزارها نفر خونشان را دادند تا رسیدند به ما و حالا دارند کشته میشوند. هزارها نفر در زندان هستند برای اینکه ما باشیم.
.
🔶من از تو میپرسم که تو چه غلطی کردی برای این کشتهها. حالا شدی رییس؟ ماشین زیر پایت است. برو گاوداریات را بکن. حق مردم چطور میشود. آیتالله یعنی چه؟ حالا همه جا پر میشود از جوانها و آدمهایی که ما برایشان حرف بزنیم! ما باید همهاش را یکییکی جواب بدهیم. گفت: خاک بر سر من سید کنند.
.
🔶تو هم تکلیف خودت را بدان. برای همهاش ما مسئولیم. یادت باشد غرور نگیردت!
میگفت باید به مردم جواب بدهیم. همین جور گریه میکرد و اینها را میگفت. من میخواهم تاکید کنم که طالقانی همواره میگفت ما در مبارزه با دیکتاتوری از بعد از مشروطیت تاکنون هزارها کشته دادیم. برای مبارزه با دیکتاتوری و کسب آزادی. همه اینها را من و تو شریکیم. گفت: من که نمیتوانم!
.
🔶سپس شروع کرد هایهای گریه کردن و گفت یقینا تو هم نمیتوانی. این جملهها روی من خیلی تاثیر میگذاشت، صبح تا شب میدویدم تا یک قِران جابهجا نشود و به حقوق مردم تعدی و تجاوز و بیاحترامی نکنم.
کانال سیره علما @sireolama
🔶تصویر یکی از جلسات شنبه های آیت الله نصرالله شاه آبادی(ره) در حیاط منزلشان
@sireolama
سیره علما
🔶تصویر یکی از جلسات شنبه های آیت الله نصرالله شاه آبادی(ره) در حیاط منزلشان @sireolama
....داستان کمانچه
🔶«روزی یکی از نوازندگان شهر که اهل کمانچه بود، به دوستی گفته بود که اگر آقای شما بگذارد در حضورش سازم را بنوازم، نمازخوان می شوم...
.
🔶آیت الله نصرالله شاه آبادی هم گفتند که مانعی ندارد و بگویید بیاید. ایشان هم آمد و در درس اخلاق شنبه شب ها کمانچه نوازی کرد. آقا هم شنیدند و گفتند در این نواختن، حرامی ندیدم. آن نوازنده هم نمازخوان شد.»
.
🔶خود من هم دوستی داشتم که زیاد اهل دین و این مسائل نبود، ولی در همین همین اواخر که آیت الله نصرالله شاه آبادی مهربان ما در بستر بیماری افتاده بود، من و او را به حضور پذیرفت و با روی گرم پذیرایمان شد و دقایقی هم به شوخی و مطایبه میان ایشان و آن دوستم سپری شد. دوستم چند شعر عاشقانه و عارفانه برای آقا خواند و بسیار آقا تحسینش کرد. راستش را بگویم، این دوستم از آن پس به هیچ یک از علمای دین اندازه آیت الله شاه آبادی ارادت پیدا نکرد.
کانال سیره علما @sireolama
سیره علما
...خاک بر سر من سید کنن 🔶مرحوم شاه حسینی:یکبار آیت الله طالقانی من را خبر کرد که خدمتشان بروم. گفت
مهدی طالقانی در گفتوگو با خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس در مورد سخنانی که از حسین شاه حسینی عضو شواری مرکزی جبهه ملی در مورد آیتالله طالقانی نقل شده است را کذب محض خواند.
https://www.farsnews.com/news/13961004001908/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%82%D9%84-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA
...آن مسجد چه مشکلی دارد
🔶«زمانی که فردی برای ساختن مسجد در روستاها نزد پدرم (آیة الله سید اسد الله نبوی) میآمد و اعلام آمادگی برای وقف زمین خود میکرد، ایشان به آن فرد، وعده چند روز بعد میداد.
.
🔶در خلال این چند روز، مالک اصل زمین را مییافت (در قضیه اصلاحات ارضی پهلوی، بسیاری از این مالکیتها مغشوش شد و به بعضی افراد که واقعاً و شرعاً مالک نبودند، سند مالکیت دادند).
.
🔶آنگاه به مالک میگفت: دولت پهلوی این زمین را که از شما گرفته، برنمیگرداند، از طرف دیگر، فردی که تصور مالکیت دارد، میخواهد زمین شما را وقف مسجد کند. تمام زمین به شما برنمیگردد ، ولی آن بخش را من از شما میخرم و با شما مصالحه میکنم تا مردم در زمین پاک و حلال نماز بخوانند.
.
🔶بعد از آن صیغۀ وقف زمین را برای مسجد میخواند و کمک مالی به آنها میکرد، درحالی که قدرت مالی برای پرداخت تمام هزینه مسجد را داشت. اما میگفت: اگر تمام هزینه بنای مسجد را بپردازم، در آن صورت، باید فقط خودم و خانوادهام در آن مسجد نماز بخوانیم. لذا بگذارید که تمام مردم در بنای آن سهیم شوند تا مسجد روستا را از آن خود بدانند.
.
🔶گاهی اوقات، مدتی پس از شروع به ساختن آن مسجد، فردی دیگر از همان روستا میآمد و علاقه خود را به وقف زمین دیگر در همان نزدیکی اعلام میداشت. در اینجا بود که مرحوم آیة الله نبوی میپرسید: مگر آن مسجد چه مشکلی دارد یا چه نیازی به مسجد جدید است؟ این سؤال، ناظر به رقابتهای قبیلهای و گروهی بود. به هر حال، اجازه نمیداد که مسجدسازی، به این گونه رقابتها دامن بزند».
کانال سیره علما @sireolama
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶امام خمینی:شما دیدید که آن بیل و کلنگی که قبر ایشان را (آیت الله طالقانی) کنده بودند و با او خاک را بیرون آورده بودند ومردم با آن بیل و کلنگ چه میکردند،عشق بازی میکردند،میبوسیدند...
@sireolama