....یک اپسیلون
🔶علامه محمدتقی جعفری رحمة الله علیه:
اگر این خدایی که ما برای خود جعل می کنیم، آن خدایی که اگر زن هستم به من باید زیبایی کلئوپاترا را بدهد، و اگر مرد هستم زیبایی یوسف را، اگر از عدالت خوشم بیاید باید عدالت علی (سلام الله علیه) را به من بدهد، ثروت قارون را بدهد، جهانگیری اسکندر مقدونی را بدهد...
.
🔶این خدا اگر یک اپسیلون از این موقعیت ها کمتر به من لطف کند، خدایی مشکوک است. می گوید: خدا وجود ندارد، دلیلتان بر وجود خدا چیست؟
.
🔶منشأ و ریشه این قضیه از این جاست: خدا را طوری می سازد، که بعد به او شک کند. بعد آن فیلسوف ساده را ببینید که می گوید: خدا را واقعا نمی توان از روی دلیل ثابت کرد.
.
🔶منشأ و ریشه این قضیه از این جاست: خدا را طوری می سازد، که بعد به او شک کند. بعد آن فیلسوف ساده را ببینید که می گوید: خدا را واقعا نمی توان از روی دلیل ثابت کرد.
.
🔶کدام خدا را می فرمایید؟ آن خدایی که من ساختم و تو ساختی، شک در آن نکن، یقینا چنین خدایی وجود ندارد. بشر را راحت کنید.
.
🔶آن خدایی که ما ساخته ایم؛ بازرگان ساخته برای چک و سفته اش، دانشجو و دانش آموز برای نمره های خوب ساخته است، مریض برای خوب شدنش می سازد، اقویای عالم برای بدبخت کردن مردم می سازند، آیا این خداها را می فرمایید؟
.
🔶چرا این قدر خودتان را در کتاب ها خسته می کنید؟ این خدا، به حق حقیقت قسم وجود ندارد. یک خدا نیست که انگیزه حرکت برای انسان ها نمی شود. یک خدا نیست که آن قدر شعر و استدلال نمی خواست.
کانال سیره علما @sireolama
...اینکه چیزی نیست
🔶آیت الله العظمی بهجت: آقایی به بمبئی رفته بود و دیده بود در یک محله همه شیعه هستند ولی نماز نمی خوانند.
.
🔶به آنان گفت: طوری نیست همان ماهی یک نماز بخوانید کافی است!
.
🔶البته چنین فتوا و دستوری نیاز به جرأت و یقین دارد. لذا همه گفتند: اینکه چیزی نیست، و ماهی یک نماز خواندند.
.
🔶مدت ها بدین منوال ماهی یک نماز می خواندند تا این که آن آقا به آن ها گفت: هفته ای یک نماز!
.
🔶مدت ها گذشت تا این که فرمود: شبانه روزی یک نماز!
.
🔶و کم کم صبح و شام، تا این که نماز های یومیه را با کمال سهولت و بدون هیچ صعوبتی، به آن ها تعلیم نمود و آنان را نمازخوان کرد و نتیجه ی مطلوب و نهایی را گرفت!
.
🔶به ایشان گفته شد: چگونه آن ها را در این مدت بی نماز گذاشتی؟
.
🔶گفت: آن ها خود بی نماز بودند، من بی نماز نکردم ، من با این روش آن ها را تدریجاً نمازخوان کردم!
کانال سیره علما @sireolama
...در خلال فرمایشاتشان
🔶یکی از شاگردان آیت الله کوهستانی نقل کرد: که روزی به اتفاق چند تن از ارادتمندان آقاجان نزدشان فیض می بردیم، در خلال فرمایشاتشان
.
🔶فرمودند: مدت هاست که این دوست به سراغ ما نمی آید.
.
🔶گفتم: آقاجان دوست شما کیست؟ فرمودند: تَب .
🔶تصویر آیت الله شیخ محمد کوهستانی رضوان الله تعالی علیه در حیاط منزلشان
@sireolama
@ayt_kouhestani
....مرغابی را از آب نترسانید
🔶آیتالله شهید صدوقی، از آب حوض وضو میگرفت. محاسنش را عطر و شانه میزد. کفشهای واکس خوردهاش را میپوشید و راهی مسجد میشد. از توی بازار که رد میشد مردم میگفتند: ما آخوندی به خوش تیپی و تمیزی صدوقی ندیدیم.
.
🔶دکتر به آیتالله صدوقی گفته بود از تخت پایین نیاید و نمازش را هم روی تخت بخواند. نماز شبش که تمام شد گفت: اگر میدانستم باید به خاطر جراحی چشم شبی بدون سجده در برابر خدا سپری کنم؛ هرگز حاضر نمیشدم عمل کنم.
.
🔶دختر آیت الله صدوقی در خصوص خاطرات خود از پدرش میگوید: وقتی شهید دستغیب به شهادت رسیده بود پدرم با ناراحتی گفت: نوبت من بود چرا ایشان از من پیشی گرفت.
.
🔶پدرم یکی دو هفته قبل از شهادت به ترور تهدید شده بود و منافقین از مردم خواسته بودند که به نماز جمعه نروند ولی پدرم با آن همه تهدیدات می گفت من نماز را ترک نمی کنم و آن جمله معروف که” مرغابی را از آب نترسانید” در خطبه نماز جمعه خطاب به منافقان گفته بود.
.
🔶سال ۱۳۶۱ بود، آن سال ۱۱ رمضان و ۱۱ تیر مصادف شده بود، یکی از روزهای گرم تابستان اما این گرما و روزهداری مردم باعث نشد که صف نمازجمعه یزد آن هم به امامت آیتالله محمد صدوقی خلوت باشد، مردم حتی تا پشتبامها هم سجاده و جانماز پهن کرده بودند.
.
🔶نمازجمعه که تمام شد حوالی ساعت یک و ۲۰ دقیقه ظهر بود، مسجد ملا اسماعیل مملو از جمعیت بود، امام جمعه خیلی نگران گرمایی بود که مردم را آزار میداد حتی اجازه نداد بین دو خطبه اطلاعیهای که آماده شده بود را بخوانند حتی از مردم درخواست کرد که همراه موذن اذان را تکرار نکنند تا نماز سریعتر تمام شود.
.
🔶وقتی عرقریزان از گرما نماز را به پایان رساند، از محراب به سمت خودرو حرکت کرد، صحن قدیم مسجد ملااسماعیل را که ترک کرد، وارد صحن جدید شد و ایستاد تا کفشهایش را بپوشد.
.
🔶نحوه شهادت شهید محراب، آیتالله صدوقی
از پشت سر جوانی محکم آیتالله صدوقی را در آغوش گرفت و گفت میخواهد پیشانی او را ببوسد. چون حرکاتش شکبرانگیز بود، پاسدارها و حتی خود آیتالله تلاش کردند تا او را دور کنند اما موفق نشدند.
.
🔶آن جوان که نامش رضا ابراهیمزاده و از اعضای سازمان مجاهدین خلق و از منافقان بود، همانطور محکم آیتالله را در آغوش گرفته بود و او را رها نمیکرد تا اینکه ناگهان صدای انفجاری، دست پلید او را رو کرد.
.
🔶آیتالله از ناحیه کمر و ستون فقرات و شکم به شدت مصدوم شد و در راه انتقال به بیمارستان افشار یزد به آرزوی همیشگی خود که همان شهادت بود، رسید.
🔶جمعیت آن روز در مسجد ملااسماعیل غوغا میکرد، دختران آیتالله و خانواده او نیز در نمازجمعه حضور داشتند و صدای انفجار بیش از همه آنها را متلاطم کرده بود.
کانال سیره علما @sireolama
...یک چیز مرا زجر می دهد
🔶فرزند آیت الله العظمی مرعشی نجفی: شب آخری که ایشان رحلت فرمودند، همان شب به بنده می فرمودند:
.
🔶«من خیلی بارم سبک است و هیچ نگرانی ندارم، تنها یک چیز مرا زجر می دهد و آن این است که می ترسم در ایام زندگیم نوشته من یا صحبتهای من در هر موردی باعث شده باشد که حقی ناحق شود، یا در همسایگی ما گرسنه ای بوده باشد و ما غذای سیر خورده باشیم که و الله و بالله و تالله اگر چنین چیزی بوده من آگاهی نداشته ام و نصیحت می فرمودند که شما هم بارتان را سبک کنید و از تجمل پرستی وخانه بزرگ و...بپرهیزید، که همه چیز ظرف چند دقیقه نابود می شود.»
.
🔶و روزی که ایشان از دنیا رفتند، یک قبا داشتند که مشکی بود و در ایام محرم و صفر می پوشیدند و مجموع پولی که در جیب ایشان بود، هشتصد تومان بود و هیچ اندوخته ای، زمینی یاملکی نداشتند.
.
🔶تصویر آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی رضوان الله تعالی علیه
کانال سیره علما @sireolama
...میروند
🔶دو خانم با هم دربارۀ اینکه گرد و خاک جارو شده را کجا بریزند دعوا و داد و بیداد میکردند و نزدیک بود که کار به کتک کاری بکشد.
.
🔶آیت الله العظمی حاج شیخ علی محمد بروجردی(ره) که در مسیر بازگشت از مسجد بود، بدون هیچ نصیحت و توصیهای، فوراً عبایشان را در میآورند و پهن میکنند و خاکها را در آن میریزند و عبا را بر میدارند و به خانه خود میروند.
.
🔶یکی از خانمها نقل میکند که این رفتار مرحوم حاج شیخ آن قدر در ما تأثیر گذاشت که منشأ رفاقت ما دو خانم گردید.
.
🔶تصویر آیت الله العظمی حاج شیخ علی محمد بروجردی رضوان الله تعالی علیه
کانال سیره علما @sireolama
....خواهر شاه
🔶شخصی ثروتمند بخشي از اموال خود را وصيت براي ساخت بيمارستان نمود و وصی خود را آیت الله العظمی بروجردی و شاه قرار داد.
.
🔶شاه مي خواست بيمارستان را در تهران بسازد ولی آیت الله بروجردی مي خواستند در قم ساخته شود.
.
🔶بالاخره شاه با نظر آیت الله بروجردی موافقت كرد و اين بيمارستان كه بنام نكوئي نام گرفت، در قم ساخته شد. در مديريت اين بيمارستان بين اطرافيان اية الله بروجردي بحث شد.
.
🔶آنها به حضرت آقا پيشنهاد كه دكتر مدرسی مدير شود و با نظر اية الله بروجردی و اطرافيان، اطبا و كاركنان انتخاب شوند و بيمارستان اداره شود.
.
🔶آیت الله العظمي بروجردي مخالفت كردند وفرمودند: وظيفه ما خدمت به دين است و نه اداره بيمارستان. لذا دستور دادند كه بررسی نمايند كداميك از سازمان ها و ادارات بهترين مديريت را در اداره بيمارستان دارند.
.
🔶بعد از تحقيقات به حضرت آیت الله بروجردی گزارش دادند كه سازمان خدمات شاهنشاهي در اين كار تخصص دارد. آیت الله بروجردی مديريت و اداره بيمارستان را به سازمان خدمات شاهنشاهي واگذار كردند.
.
🔶در آن زمان رياست آن سازمان با خواهر شاه، اشرف پهلوي بود. وی روز كشف حجاب را براي افتتاح بيمارستان مقرر داشت تا بدون حجاب به قم بيايد و بيمارستان را افتتاح كند در ضمن دستور داده بود تا دخترهای دانش آموز بصورت بی حجاب در مسير بيمارستان جهت اسقبال قرار بگيرند.
.
🔶حضرت آیت الله بروجردی روز قبل از افتتاح از جريان مطلع شدند، ايشان پيغام به شاه دادند كه اشرف به قم نيايد.
.
🔶فردای آن روز خبر دادند كه اشرف پهلوی به علت كسالت به قم نمي رود. بعد از چند روز عده اي از طرف آیت الله بروجردی بيمارستان را افتتاح كردند.
.
🔶اگرچه مديريت با سازمان خدمات شاهنشاهي بود. عده ای از بزرگان حوزه در منزل آیت الله بروجردی به ايشان گفتند: حضرت آقا اين واقعه را به اطلاع مردم برسانيد تا مردم بدانند شما چه خدمتی به دين كرديد.
.
🔶ايشان در جواب آنها فرمودند: آنها خواستند كاری بكنند و ما هم گفتيم نه، آنها هم گوش كردند، اين ديگر جنجال ندارد.
کانال سیره علما @sireolama