...متن اعلامیه
🔸 آیت الله العظمی بروجردی در سال ۱۳۲۷ شمسی اعلامیه زیر را به زبان عربی در محکومیت جنایات یهود در فلسلین صادر کردند.
.
🔸بسم الله الرحمن الرحيم خداوند متعال را در نهان و عیان و در هر حال سپاس میگوییم، و از آنچه برادران مسلمان ما در این زمان، در پاکستان از مشرکان، و در فلسطین از یهود می بینند، به او شکایت می کنیم. صدق گفتار خداوند را در باره شدت عداوت یهود نسبت به مسلمانان، در کتاب کریمش می بینیم که فرموده است: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ »(مائده ۸۲)
(مسلماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيدهاند، دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت؛ و قطعاً كسانى را كه گفتند: «ما نصرانى هستيم»، نزديكترين مردم در دوستى با مؤمنان خواهى يافت، زيرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانىاند كه تكبّر نمىورزند.)
.
🔸ولی تعجب و تأسف کلی از کار یهود است، زیرا آنها بعد از این که نزدیک چهارده قرن تحت حمایت اسلام و مسلمین بوده اند و جان و ناموس و اموال و شعائر دینی شان محفوظ بوده است، می خواهند در این زمان انتقام آن همه نیکی ها را که در آن مدت طولانی از مسلمانان دیده اند، از آنها بگیرند. مردان شایسته را تحت تعقیب و ارهاب قرار داده و به قتل می رسانند، اطفال آنها را کشته، و اعراض آنها را مورد هتک قرار داده و معابد و خانه هایشان را تخریب نموده، و از هیچ شرارت و جنایتی نسبت به آنها ابا ندارند، و از هیچ گونه تجاوز و تعدی دست بردار نیستند.
.
🔸از خداوند متعال مسئلت داریم که مسلمانان را پیروز گرداند و از جانب خود آنها را یاری کند، و این قوم که حقوق مسلمانان را رعایت نمی کنند، مخذول نماید، و آن متعدیان را خوار و ذلیل گرداند، و به صورت خوارترین ملت ها قرار دهد. از برادران با ایمان خود در ایران و سایر نقاط امید آن داریم که خواری و ذلت یهود را از خداوند بخواهند، و برای برادران مسلمان خود یاری و پیروزی بر آنها را مسئلت دارند.
خداوندا! سربازان و رزمندگان و مرزداران مسلمین را در شرق و غرب زمین یاری کن، و دشمنان آنها را خوار گردان، و پراکنده و پریشان نما، و دلهای آنها را پر از رعب کن، وضربت کوبنده خود را که بر قوم مجرمین وارد می سازی، بر آنها نازل کن، و بر اشرف پیغمبرانت محمد و دودمان برگزیده اش درود بفرست.
حسین طباطبائی بروجردی
.
دوانی. مفاخر جلد۱۲
کانال سیره علما @sireolama
...دستم را کوتاه کردهام
🔸طباطبایی حائری از دوران سخت تحصیل چنین یاد میکند:
«در ایام طلبگی که به نجف اشرف آمده بودم من و آقای شیخ عبدالحسین شیخ العراقین و آخوند ملا علی کنی در یک حجره از مدارس حوزه علمیه در نهایت فقر و فاقه به سر میبردیم و فقیرتر از همه حاجی کنی بود که هرهفته یک شب به مسجد سهله میرفت و از گوشه و کنار مسجد ـ بدون اینکه کسی بفهمد ـ نان خشک جمع میکرد و به مدرسه میآورد و گذران هفته را از آنها میکرد!»
.
🔸روزی شاه از ملاعلی میپرسد بر اساس حدیث «علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل» «علمای امت من از پیامبران بنی اسرائیل برترند) شما باید لااقل همان کارهایی را بکنید که آن پیامبران میکردند. مثلاً آیا شما میتوانید مانند حضرت موسی عصایی را اژدها کنید؟! کنی بدون تأمل و درنگ در پاسخ میگوید: آری، اگر شما ادعای خدایی کنید ما هم عصا را اژدها خواهیم کرد؟!
.
.
🔸روزی نایب السلطنه، کامران میرزا پسر ناصرالدین شاه و وزیر جنگ و حاکم تهران برای انجام کاری در منزل حاج ملا علی کنی حضور یافت. در ضمن صحبت، کنی با عذرخواهی گفت: «خیلی ببخشید، من پایم درد میکند و ناچارم آن را دراز کنم!» کامران میرزا که مردی خودخواه و خودپسند بود، احساس کرد ملاعلی کنی قصد بیاحترامی به او را دارد و برای اینکه تلافی کرده باشد، گفت: اتفاقاً بنده هم پایم درد میکند و اجازه میخواهم آن را دراز کنم!
.
🔸آیت الله کنی بافراست و هوشیاری تمام متوجه منظورنایب السلطنه شد و برای آنکه او را خوب ادب کرده باشد میگوید:
.
🔸«من اگر ناچارم پایم را دراز کنم، علتش این است که دستم را کوتاه کردهام، ولی فکر نمیکنم شما در وضعی باشید که لازم باشد پایتان را دراز کنید.»
.
.
🔸ملا علی کنی بسیاری از یتیمان درمانده و بی سرپناه را تحت تکفل قرار داده، برای گذران زندگی آنان، مقرری مناسبی در نظر گرفته بود، تا فقدان پدر، قامت بلایده آنان را در مقابل فشارها و سختیهای روزگار خم نسازد. همچنین ساخت آب انبار و کاروانسرا به منظور رفاه و آسایش قافلهها مثل کاروانسرایی در خاتون آباد نیز از خدمات عمومی و عامالمنفعه وی بود. ملاعلی کنی برای حل مشکل درمان بیمارانی که بنیه مالی ضعیفی داشتند، مکانهایی را برای پرداخت پول داروها در نظر گرفته بود.
.
🔸سرانجام، در بامداد ۲۷ محرم ۱۳۰۶ (۱۲ مهر ۱۲۶۷) در سن ۸۶ سالگی درگذشت، مدفن او در شهرری در حرم شاهعبدالعظیم حسنی علیه السلام واقع است.
کانال سیره علما @sireolama
...مامقان هم زمستانهای سردی داشت
🔸آیت الله العظمی بهجت(ره) میفرماید: زمانی که ما در کربلا بودیم، آقا شیخ عبدالله مامقانی رحمهالله در قید حیات بودند. گفته میشد که ایشان شبانهروزی چهار ساعت میخوابد، ولی در کتاب رجالش نوشته است: تألیف این کتاب سه سال طول کشید و من در این مدت، شبانهروزی سه ساعت میخوابیدم! اینها اتمام حجت است برای کسانی که خیال میکنند اگر خوابشان مقدار اندکی از هشت ساعت کم شود، میمیرند. شیخ آقا بزرگ تهرانی رحمهالله هم در وقت تألیف، نشسته میخوابید. ایشان هر روز مقداری مینوشت، حتی روزی که وفات کرده بود، به یک پهلو تکیه نموده و مقداری نوشته بود. آقایی نیز از پدرش نقل میکرد که سه سال نشسته میخوابیدم و در این مدت رختخواب خود را برای خواب باز نکردم.
.
🔸اینگونه عاشقِ علم و عاشق عمل بودند! آیا این کمخوابیها و پرکاریها بدون محبت ممکن است؟! البته امکان دارد کسی از ناراحتی نخوابد، اما آن کجا و راه محبت کجا که اصلاً نمیگذارد محب آرام بگیرد!
در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۵۵
.
🔸آیت الله العظمی شیخ عبدالله مامقانی(ره) در «تنقیح المقال» که یکی از آثار ارزشمند اوست، نوشته است: «اگر تمام آنچه را که نوشته ام جمع کنم، سه برابر حجم جواهر(جواهر الکلام کتاب فقهی در ۴۳ جلد) می شود. سپاس خدای تعالی را برای این نعمت بزرگ که به من عطا فرمود.
.
🔸درباره مرحوم محمد حسن مامقانی بزرگ اعلیاللهمقامه شریف نقل میکنند: گاهی اوقات ایشان در منزلشان مراسم عزاداری برگزار میکردند. هنگامیکه منبریها از ایشان تعریف میکردند، حضرت آقا عبای خود را بر سر میکشیدند.
.
🔸یکی از دوستان پرسیدند چرا زمانی که ما از شما تعریف میکنیم عبا را بر سرتان میکشید؟ فرمودند: در دوران کودکی ما خیلی فقیر بودیم. مامقان هم زمستانهای سردی داشت، یک روز صبح که میخواستم به مدرسه بروم برای جلوگیری از سرما از مادرم با گریه یک کلاه خواستم، مادرم من را به انباری برد و گشت تا یک کلاه خیلی کهنه و پاره پیدا کرد و به من داد، به خاطر سرمای زیاد مجبور بودم آن کلاه را سر کنم، اما از روی خجالت نزدیک مدرسه که میرسیدم آن را برمیداشتم. من این کلاه را هنوز هم دارم و وقتی شما از من تعریف میکنید، عبا را بر سرم میکشم و کلاه را از جیبم در میآورم و به خود میگویم، این تویی، مغرور نشو و این تعریف و تمجیدها را باور نکن، مبادا دنیا تو را فریب دهد.
کانال سیره علما @sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸آیت الله العظمی بهجت و همسرشان
با کیفیت:➕ yon.ir/UsUvv
@sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸امام موسی صدر و بستنی فروش مسیحی
با کیفیت: ➕ yon.ir/cJGb9
@sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸علامه امینی(ره) و همسرشان
با کیفیت:➕ yon.ir/4xEzt
@sireolama
...به منزل نمیرفت
🔸آیت الله العظمی بهجت(ره) میفرماید: در میان حافظان قرآن، در این نزدیکیها نشنیدهام که کسی مثل آقای شیرازی قدسسره باشد که در سامرا بود و در یک ماه رمضان شبانهروزی، یک ختم قرآن میکرد. ایشان نماز صبح را در حرم عسکریین علیهماالسلام میخواند و بعد از فریضه صبح به منزل نمیرفت، بلکه تلاوت قرآن را شروع میکرد و از حرم بیرون نمیآمد، مگر برای تطهیر و تجدید وضو، و بدین ترتیب در یک روز یا یک شب در اَطْوَلَالْوَقْتَین (از شب تا سحر، یا از صبح تا شام) قرآن را ختم میکرد و تمام را از حفظ میخواند. بنده به یاد ندارم که شخص دیگری هم اینطور بوده باشد.
در محضر بهجت، ج۲، ص۱۳۶
کانال سیره علما @sireolama
...بلیت
🔸علامه حاج شیخ محمدتقی شیخ شوشتری ( ر ه ) خیلی شوق زیارت آستان قدس رضوی را داشتند. تا هنگامی که بیماری ، ایشان را از سفر بازنداشته بود، همه ساله در فصل تابستان به مشهد مقدس مشرف می شدند.
.
🔸زمانی، یکی از همشهریان برای ایشان بلیت هواپیما از تهران به مشهد تهیه کرده بود، ایشان نپذیرفتند و به او گفتند: شما بهای بلیت را به مستمندان و نیازمندان بدهید. من با قطار به مشهد می روم. بلیت قطار تهیه شده است و در بین راه برای مطالعه کتاب همراه دارم.
کانال سیره علما @sireolama
...اول مغرب شرعی
🔸شیخ عباس قمی از کتاب استادش محدث نوری نقل میکند. مرحوم شیخ مهدی ملا کتاب(ره) از فضائل خاصه آن بزرگوار است که هیچ عبادتی را در شریعت اسلام ترك نكرده، و به عمل هر کدام موفق گشته تا آنجا که روزی متوجه سه روز روزه گرفتن حضرت امیر المؤمنین و حسن و حسین - عليهم السلام - شد که در هر سه روز افطارشان را به يتيم و اسير و مسکین داده اند و در شانشان سوره هل اتی نازل گشته است، آن بزرگوار نیز تصمیم گرفت که چنین عبادتی را انجام بدهد پس سه روز روزه گرفت و تنها با آب افطار کرد وافطارش را پنهانی به فقرا و مساکین داد که حتی اهل وعیالش نیز از این کار آگاه نبودند؛ چون بعد از ظهر روز سوم شد ضعف بر او غلبه کرد و بیهوش شد همه گمان کردند که او مرده است علما و سایر مردم اجتماع کردند پس طبیبی آمد او را معاینه کرد گفت: او نمرده است و مرضی دیگر نیز ندارد جز این که از بی غذایی ضعف شدید دارد پس دستور داد غذایی مخصوص درست کردند و به دهان شیخ ریختند اتفاقا این کار در اول مغرب شرعی انجام گرفت.
.
🔸شیخ مهدی ملّا کتاب در سال آخر عمر خود قصد انجام حج داشت، به او گفتند که خوب است به کربلا بروید و روز عرفه را در کربلا باشید که ثواب حج دارد.
.
🔸ایشان فرمود: “به دو دلیل می خواهم به مکه بروم، یکی اینکه شاید در راه رفتن یا بازگشتن وفات نمایم تا خدا مرا در محلی که در بهشت است و روضه نام دارد داخل کند و دوم آنکه در اجتماعی که مولایم صاحب الزمان علیه السلام وجود دارد وارد شوم، زیرا آن حضرت همه ساله در مراسم حج حاضر می شود.
.
🔸پس حرکت کرد و به همراه عده ای از علما عازم مکه شد و چون از مکه بازمی گشت در اراضی نجد، وفات کرد و به فاصله کمی، عالم بزرگ سید حسین نهاوندی که او را همراهی می کرد نیز درگذشت.
.
🔸خواستند جنازه ها را به نجف اشرف منتقل کنند ولی چون وهابیها حمل جنازه ها را بدعت و حرام می دانند، اجازه عبور به آنها نمی دادند.
همراهان ایشان قبل از آمدن بازرس ها فورا جنازه ها را همانجا دفن کردند و آثار قبرها را محو نمودند ولی خیلی ناراحت و محزون بودند که چرا باید آنها غریبانه در آن دیار دفن شوند.
.
🔸روز دیگر شیخ محمد عبودی که او نیز از همراهان بود گفت: ” محزون نباشید که دیشب جنازه ها به نجف اشرف برده شد و من به چشم خود دیدم “
گفتند: ” جریان چیست؟!”
.
🔸گفت:” دیشب که شما به خواب رفتید، من بیدار بودم و نزدیک آتش نشسته بودم و خود را گرم می کردم. ناگهان سوارانی را دیدم که کنار قبر شیخ ایستاده اند. پرسیدم ” شما کیستید؟”
.
.
🔸گفتند ” آمده ایم تا شیخ را به جوار امیر المؤمنین علیه السلام ببریم. ومن دیدم که شیخ سوار اسب است و همراه آنها می رود. من نیز به دنبال ایشان رفتم و گفتم: می خواهم همراهتان بیایم، ولی گفتند: برگرد. و خود به سمت نجف حرکت کردند. من چند قدمی برداشته بودم که شیخ رو به من کرد و فرمود:
برگرد که حالا وقت آمدن تو نیست ولی خوشحال باش که تو هم روز سوم که روز جمعه است هنگام نماز ظهر به سوی حرم مطهر امیر المؤمنین علیه السلام حمل می شوی.
و من بازگشتم در حالی که دیدم در بین آن سواران، علمایی از گذشتگان که من آنها را می شناختم نیز بودند.
علامت درستی گفتار من آن است که روز جمعه سوم خواهم مرد. پس در همان روز موعود، شیخ محمد نیز درگذشت.
کانال سیره علما @sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) و پدرشان
با کیفیت:➕ yon.ir/q8g9j
@sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸میرزا جواد آقا تهرانی(ره) و همسرشان
با کیفیت:➕ yon.ir/mIgLr
@sireolama
16.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸رهبر معظم انقلاب و پدرشان
با کیفیت:➕ yon.ir/GIh6e
@sireolama
...اولین چیزی که در ذهنم
🔸آیت الله العظمی شیخ ابوالحسن ایازی (ره) روز شهادت امیرالمومنین مقید بود منبر برود و فضائل بگوید می فرمود: مردم بعد از دو دهه روزه گرفتن ، حالا می توانند فضائل امیرالمؤمنین را بشنوند؟
.
🔸می فرمود: من هر وقت نام ابوالحسن را در کتاب مطالعه می کنم و یا می شنوم اولین چیزی که در ذهنم تداعی می شود غربت و مظلومیت آقا امیر المؤمنین علی است باید بر مظلومیت ولایت، به جای اشک، خون گریست.
.
🔸 خانه ایی که در آن زندگی می کرد وقفی بوده و بیش از یک ونیم قرن از قدمت آن میگذرد، فرشی که بر روی آن می نشست در تابستان حصیر و در زمستان نمد بوده است بطوریکه آیت الله جوادی آملی می فرمود: شاید بشود هفت سال مثل ایشان زندگی کرد اما هفتاد سال کار هر کسی نیست.
.
🔸 آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی اگرچه ابوالحسن ایازی از شاگردان حلقه درس من بود اما در عرصه اخلاق استاد من بودند.
.
🔸آیت الله العظمی بروجردی: آقا ابوالحسن ایازی از نخبه ترین طلبه ای است که در جمع ماست.
.
🔸آیت الله العظمی فاضل لنکرانی:
اگر آیت ا... ایازی در قم می ماندند امروز یکی از مراجع عظام بودند.
.
🔸آیت الله حسن زاده: سالها بطول می انجامد تا شاید مثل آقای کوهستانی و آقای ایازی بوجود آید.
.
🔸یکی از طلاب که مورد اطمینان آقاجان ره بود روزی نقل می کرد من از آقاجان (آیت الله العظمی ایازی) پرسیدم شما طبق عادتی که دارید و همه ساله تابستان ها مشهد می روید آیا تا بحال در خواب یا بیداری امام رضا علیه السلام را دیده اید و همچنین آیا نام ما رو در حرم برده اید و نائب الزیاره شاگردان بوده اید ایشان در پاسخم فرمودند بعضی از طلبه ها رو من نام می بردم بعضی ها رو حضرت پرسیدم در بیداری بوده فرمودند بله.
@sireolama کانال سیره علما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸فیلم نماز آیت الله شیخ عبدالکریم حق شناس رضوان الله تعالی علیه
@sireolama
....کبابفروش
🔸روزی دایی مرحوم آیتالله حقشناس،
او را برای خریدنِ کباب به یکی از
کبابفروشیهای نام و نشاندار میفرستد.
.
🔸آن روز ظهر، دایی در تهیّهی ناهار عجله داشت.
بنابراین، آقای حقشناس به سرعت
به جلوی آن کبابفروشی میرود
تا هرچه سریعتر کباب بگیرد
و به مغازهی دایی برساند؛
امّا آن روز آن کبابفروشی، بیشتر از
روزهای دیگر شلوغ بود.
.
🔸در انتهای صف میایستد
و پس از ده پانزده نفر، نوبت به او میرسد.
.
🔸در این هنگام، صدای اذان بلند میشود.
حالا دیگر وقت نماز شده بود.
به کبابفروش میگوید: «الان نوبتم شده است؛ ولی اجازه بده
نوبتم محفوظ بماند و من بروم نمازم را بخوانم
و برگردم.»
.
🔸کبابفروش لجبازی میکند و میگوید: «نه خیر! نمیشود، یا همین الان کبابت
را میخری و میبری یا اینکه اگر بروی،
دوباره باید در انتهای صف بایستی.»
.
🔸با این جواب، بدون هیچ اعتراضی
به سوی مسجد به راه میافتد.
نمازها را اقامه میکند و دوباره برمیگردد
در انتهای صف میایستد.
.
🔸کبابفروش روی دندهی لج افتاده بود.
گاهی نگاهش به این مشتریِ نوجوان
و به انتهای صف بازگشتهاش میافتاد،
ولی خود را به بیخیالی میزد.
.
🔸پس از چندین نفر، نوبتش میشود.
کبابها را میخرد و به سرعت خودش را
به مغازهی دایی میرساند.
.
🔸یکی دو ساعت از ظهر گذشته بود.
خان دایی وقتی این تأخیر را به جهت رفتن
به مسجد میبیند،
با عصبانیت یک سیلی به گوش
آقای حقشناس میخواباند.
.
🔸آقای حقشناس با گونهی سرخ شده میگوید: «دایی جان! اگر میخواهید باز هم میتوانید بزنید؛
ولی من تقصیری ندارم.
من مکلّف هستم در وقتهای نماز،
هر کاری دارم رها کنم و بروم نماز را بخوانم.»
کانال سیره علما @sireolama
...بدترین بلا
🔸آیت الله کوهستانی: من در نجف در صحن حضرت امیر حجره ای داشتم و مشغول تحصیل علم بودم و با کمال قناعت و سادگی زندگی می کردم يك روز از جانب مادرم يك طاقه پارچه قبایی از جنس «برک» خوب به دست من رسید من از دیدن آن پارچه خوب و عالی احساس خوشحالی کردم ولی ناگهان به فکرم رسید که: این قبای نو و قیمتی فردا از من عبای نو و قیمتی می خواهد روز دیگر باید نعلین مناسب آنها تهیه و این لباسهای نو خانه نو سپس اثاثیه نو می خواهند بالاخره فکرم به اینجا رسید که هر چه زودتر این طاقه برکت تا مرا گرفتار هوا و نفس نکرده او را از خود دور کنم صبح زود بردم به يك طلبه مستحقی دادم تا این که خیالم راحت شد؟.»
.
🔸از مواعظ ایشان به فرزندش :
پسر، خرجت به اندازه دخلت باشد، اگر خرجت بیش تر از دخلت باشد، آن وقت احتیاج پیدا می کنی؛ امان از احتیاج!
.
🔸آقاجان می فرمود:
پسر، بدترین بلا در دوره آخرالزمان آن است که انسان وظیفه خود را نمی داند.
.
🔸فرزند ایشان از قول پدر چنین نقل می کند:
اگر فهم من به این اندازه بود و زمان رسول خدا صلی الله وعلیه و آله و سلم را درک می کردم بدون درخواست معجزه تسلیم می شدم.
عرض کردم چرا؟
فرمود:
ببین اسلام برای همه چیز حکم دارد، در ریزترین مسائل حتی برای قضای حاجت دستور داد، اصلاً معجزه نمی خواستم این احکام خودش معجزه است.
.
🔸به یکی از طلابی که جهت ادامه تحصیل عازم مشهد مقدس بود، چنین موعظه کرد:
اگر آدم کنار چشمه ای باشد و تشنه هم باشد، آب نخورد و از تشنگی بمیرد مردم او را ملامت می کنند و او را عاقل نمی دانند. شما داری می روی کنار چشمه جوشان امامت و ولایت نکند که از آب زلال ولایت استفاده نکنی و تشنه برگردی.
کانال سیره علما @sireolama
...هر یک ثانیه
🔸بعضی به شهید بهشتی(ره) گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همهگیر شده؛ شعار جدید بدیم: «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است». آشفته شده بود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید.
.
🔸بنیصدر که فرار کرد، زنش رو گرفتند. زنگ زد که زن بنیصدر تخلفی نکرده باید زود آزاد بشه. آزادش نکردند. گفت با اختیارات خودم آزادش میکنم. بهشتی میگفت: هر یک ثانیه که در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه.
.
🔸الآن بهترین موقعیته، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی هم که نداریم. آمار شهدای ١۵خرداد رو بالا میگیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم میچسبه!
بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ میخواهید از اسلام دفاع کنید؟ اسلام با صداقت رشد میکنه نه دروغ!
.
🔸به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت میروی ساک خود را به همراهت میدهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.»
قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات…
.
🔸به جمع رو کرد و گفت: قدرت اجرایی و مدیریتی رجوی به درد نخستوزیری میخوره. حیف که التقاط و نفاق داره، اگر نداشت مناسب بود.
تو بدترین حالت هم، انگشت میگذاشت روی نکات مثبت.
.
🔸رفته بودند سخنرانی، منافقین هم آدم آورده بودند. جا نبود. بیرون شعار میدادند. آخر سر گفتند، حاج آقا از در پشتی بفرمایید که به خلقی ها نخورید. گفت: این همه راه آمدهاند علیه من شعار بدهند. بگذارید چند «مرگ بر بهشتی» هم در حضور من بگویند. از همان در اصلی رفت…
.
🔸مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی میخواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمیآیی؟ گفت: همه میدونند من تودهایم، برای شما بد میشود. خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد.
.
🔸طلبه جوان هر روز میرفت دبیرستان ها، درس انگلیسی میداد. پولش هم میشد مایه امرار معاش. میگفت این طوری استقلالم بیشتره، نواقص حوزه رو بهتر میفهمم و با شجاعت بیشتری میتونم نقد کنم. بهشتی تا آخر هم با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش زندگی میکرد.
کانال سیره علما @sireolama
...
🔸دانشمند بزرگ شیخ یوسف بحرانی مؤلف كتاب عظيم «الحدائق الناضره» در ۲۵ جلد...ضمن شرح حوادث دوران زندگی اش می نویسد: «... پس از آن که اوضاع شیراز دگرگون، و مصیبت های گوناگون دامنگیر مردم آنجا شد و آتش فتنه و بیداد در آن شهر شعله ور گردید. از آنجا به سوی بعضی روستاهای اطراف روانه شدم و در روستای فسا (که اکنون شهرستان است) سکنی گزیدم، در فسا مشغول تحقیقات علمی بودم و کتاب «حدائق» را تا باب «اغسال» تصنیف کردم و در عین حال برای آن که در امر معاش نیازمند مردم نباشم و نخواهم در برابر هر کسی گردن کج نمایم در آن جا زراعت و کشاورزی می کردم.
کانال سیره علما @sireolama