بیچاره بنیآدم! شکمی دارد که همواره میگوید مرا پُر کن و اِلاّ رسوایت میکنم، وقتی که پرشد میگوید: مرا خالی کن وگرنه تو را مفتضح میکنم و او همیشه میان (این) دو رسوایی به سر میبرد!
(مواعظ عددیه، ص ۵۴)
انسان به چه چیز خود می نازد
اولش نطفه است
و آخرش مرده
.
🌿تصویر هیچ!
✍ابن شهر آشوب در کتاب مناقب خویش می نویسد:
پادشاه روم نامه ای به معاویه نوشت که در آن سؤالاتی بود از جمله این که معنای لا شی ء چیست؟ معاویه متحیر ماند. عمرو عاص به معاویه گفت:
فرمان بده تا اسب خوبی را به میان لشکر علی بن ابی طالب (ع) بفرستند و بگویند این را می فروشیم. هرگاه بپرسند که به چند می فروشید؟ بگویید به لاشی ء**به قول عربها بلاش)). * (به قیمت هیچ) در این هنگام مسأله بر تو روشن خواهد شد. معاویه به گفته عمروعاص عمل کرد. خریدار چون قیمت اسب را سؤال کرد، فروشنده گفت:
آن را به لاشی ء می فروشم. در این وقت، حضرت علی (ع) به قنبر فرمودند: بگیر این اسب را.
فروشنده گفت:
لاشی ء را بده که قیمت این اسب است. حضرت علی (ع) دست وی را گرفته، به طرف صحرا رونمودند در این حال سرابی به نظر فروشنده آمد حضرت فرمود:
این، قیمت اسب توست آن را بگیر. فروشنده گفت:
این چگونه می شود؟
حضرت فرمود:
مگر این آیه را قرائت نکرده ای که خداوند متعال می فرماید:
کسراب بقیعه یحسبه الظمئان مآء حتی اذاجآءه لم یجده شیئاًنور/ 39***. یعنی: (کسانی که کافر شدند اعمالشان) همچون سرابی است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب می پندارد اما هنگامی که به سراغ آن می آید چیزی نمی یابد.
📚 قضاوت های حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام)/ 134
از سید مرتضی اعلی الله مقامه نقل است که عمار یاسر گفت: در حضور امیرالمؤمنین علی(ع) بودم ناگاه صدایی برخاست پس فرمود: ای عمار ذوالفقار مرا بیاور.
سپس فرمود: بیرون برو و این مرد را از ظلم کردن به زنش بازدار. عمار گفت: از مسجد خارج شدم ناگهان دیدم یک زن و یک مرد زمام زمام شتری را گرفته اند زن می گوید: مال من است.
عمار گفت: به آن مرد گفتم حضرت امیر(ع) می فرماید در حق این زن ظلم مکن.
جواب داد علی(ع) مشغول به شغل خود باشد و دستش را از خون مسلمانهایی که در بصره کشته است بشوید.
عمار رضی الله عنه گفت: برگشتم تا این که به مولای خود خبر دهم وقتی داخل مسجد شدم دیدم آن حضرت را که می آید و آثار غضب در صورتش ظاهر است، به آن مرد فرمود: وای بر تو، شتر این زن را بده.
جواب داد: این شتر مال من است.
امیر(ع) فرمود: دروغ می گویی.
گفت: چه کسی شهادت می دهد که این شتر از آن زن است؟
علی(ع) فرمود: شاهدی شهادت بدهد که احدی از اهل کوفه تکذیب آن ننماید.
پس علی(ع) فرمود: ای شتر صاحب تو کیست؟
آنگاه شتر به زبان فصیح گفت: یا امیرالمؤمنین و یا سید الوصیین من از آن این زن هستم.
و در بعضی از روایات آمده است که گفت: نوزده سال است که من از آن این زن هستم.
پس به آن زن فرمود: بگیر شتر خود را آنگاه علی(ع) پیش آمد و آن شخص را ذوالفقار به دو نیم کرد.(چون حکم ناصبی قتل است).
ابَوُالصّلت هَروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا (علیه السّلام) رفتم.
حضرت فرمود: که اى ابوالصَّلْت اکثَر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس تدارک و تلافى کن در آن چه از این ماه مانده است تقصیرهایى را که در ایّام گذشته این ماه کرده اى و بر تو باد که بر آنچه نافع است براى تو رُو آورى و دعا و استغفار بسیار کن و تلاوت قرآن مجید بسیار کن و توبه کن به سوى خدا از گناهان خود تا آنکه چون ماه مبارک درآید خالص گردانیده باشى خود را براى خدا و مگذار در گردن خود امانت و حق کسى را مگر آنکه ادا کنى و مگذار در دل خود کینه کسى را مگر آنکه بیرون کنى و مگذار گناهى را که مى کرده اى مگر آنکه ترک کنى و از خدا بترس و توکّل کن بر خدا در پنهان و آشکار امور خود و هر که بر خدا توکّل کند خدا او را بس است .
و بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را:
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ
خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده اى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان.
به درستى که حقّ تعالى در این ماه، بنده هاى بسیاری را از آتش جهنّم به حرمت ماه مبارک رمضان آزاد مى گرداند.
4_5814563756532828020.mp3
32.4M
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#مناجات و درد دل با پروردگار
فراز های بسیار شنیدنی و فوق احساسی
#مناجات_شعبانیه
الهی اِن حَرَمتَنی فمَن ذَالَّذی یَرزُقنی؟😭
و اِن خَذَلتَنی فمَن ذَالَّذی یَنصُرنی؟😭😭
؟😓💔
امشب سر به زیر اومدم خدا😭😭
ضرر کنم ، سود کنم ،
همه چی دست خودته💔😭
بانوای #سید_رضا_نریمانی🎤
شب های آخر ماه شعبانه
داستان نصوح، مردیکه کارگر حمام زنانه بود
مردی که سالیان سال همه را فریب داده بود نصوح نام داشت. نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندام زنانه داشت. او مرد شهوتران بود و با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد. هیچ کسى از وضع نصوح خبر نداشت، او از این راه هم امرارمعاش می کرد و . . .
نصوح چندین بار به حکم وجدان از کارش توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند.
آوازه ی صفاکاری نصوح تا کاخ شاهی آن شهر رسیده بود و روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد. دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت.(ادامه حکایت بزن رو لینک پایین نمایش سریع👇)
https://telegra.ph/نصوح-مردی-که-در-حمام-کار-میکرد-04-19
🐳خطای حضرت یونس ع چه بودکه درشکم ماهی اسیر شد؟
حضرت یونس (ع) از پیامبران بنی اسرائیل است که بعد از سلیمان ظهور کرد، و بعضی او را از نوادگان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) دانستهاند، و به خاطر این که در شکم ماهی قرار گرفت، با لقب «ذو النّون.» (نون به معنی ماهی است) و «صاحب الحوت» خوانده میشد.
پدر او «متّی» از عالمان و زاهدان وارسته و شاکر الهی بود، به همین جهت خداوند به حضرت داود (علیهالسّلام) وحی کرد که همسایه تو در بهشت، «مَتّی» پدر یونس (علیهالسّلام) است. داوود (علیهالسّلام) و سلیمان به زیارت او رفتند و او را ستودند.
به گفته بعضی، او از ناحیه پدر از نوادههای حضرت هود (علیهالسّلام)، و از ناحیه مادر از بنی اسرائیل بود. ماجرای حضرت یونس (علیهالسّلام) غمانگیز و تکاندهنده است، ولی سرانجام شیرینی دارد.
هجرت حضرت یونس
حضرت یونس بن متى(ع) سالها [1] در میان قومش در سرزمین نینوا در عراق، به دعوت و تبلیغ مشغول بود، اما هرچه کوشش کرد، ارشادهایش در دل امتش مؤثر نیفتاد، فقط دو نفر به او ایمان آوردند؛ یکى ملیخا بود و دیگر روبیل، یکى عابد بود و دیگرى عالم؛[2] چون آن حضرت از دعوت قومش خسته و مأیوس شده بود، به جهت تبلیغ طولانی مدت، بر آنها غضبناک و خشمگین گردید و از میان آنها بیرون رفت،...(ادامه این داستان بزن رولینک نمایش سریع👇👇)
https://telegra.ph/خطای-حضرت-یونس-ع-چه-بود-که-در-شکم-ماهی-اسیر-شد-04-19
✍ محبت در ترازو نگنجد
در قیامت چون نمازها را بیارند، در ترازو نهند و روزه ها را و صدقه ها را همچنین. اما چون محبت را بیارند، محبت در ترازو نگنجد. پس اصل محبت است.
اکنون چون در خود محبت می بینی، آن را بیفزای تا افزون شود؛ کم از زمین نیستی؛ زمین را به حرکات و گردانیدن به بیل دیگرگون می گردانند، نبات می دهد؛ و چون ترک کنند، سخت می شود.»
لذا محبت نزد عارفان، ترازو و معیار همه ی اعمال است، و خود به هیچ ترازویی سنجیده نشود، از آنکه عشق را حد و نهایت نیست.
در نیاید عشق در گفت و شنید
عشق دریایی، کرانه ناپدید
و هر عمل که نشان محبت در وی نیست، آن را در ترازوی حق وزنی نباشد....
🖌 #مولوی
📘 فیه ما فیه
حیات قرآنی 🍃 🌸
کسي از اميرالمؤمنين پرسيد: من نميتوانم براي نماز شب بلند شوم. حضرت فرمود: تو مردي هستي که روز که گناه ميکني، نميگذارد شب براي نماز بلند شوي. بچه مريض شده بايد بيمارستان ببري. اين ظاهر است که بچه مريض شده است ولي باطن چيز ديگري است. باطن اين است که نگذاشتند. امام سجاد عرض ميکند: خدايا من هروقت تصميم ميگيرم وارد جرگهي دوستان تو شوم، ديگر من هم ميتوانم جزء تائبين باشم، يک حادثهاي پيش ميآيد، من محروم ميشوم! بعد ميگوييم: نکند اين کار را کردم. فلانجا رفتم، کوتاهي کردم، يکوقتي بحث ميکنيم در دعاها «ما لي» چرا من اينطور شدم؟ يکي از منازل سلوک همين سؤال است. در کليله و دمنه هست که طوطي به انسان ميگويد: ما مثل شما چرا، چرا نميگوييم. انسان هم ميگويد: براي همين است که شما حيوان مانديد. اين چه نمازي بود خواندم؟ حضرت امام ميگويد: اين نمازهايي که ميخوانيم اگر معصوم بخواند دق مرگ ميشود.
سؤال: شيطان از بهشت خارج شد و نگفت: چرا؟ حضرت آدم دويست سال گريه کرد که چرا اينطور شد؟ شب حساب خاصي دارد براي التذاذات معنوي و براي اينکه عوالمي براي انسان باز شود، از حضرت سؤال کردند: چرا کسي که نماز شب ميخواند، چهره نوراني دارد؟ فرمود: چون با خدا خلوت کردند و خدا از نورانيت خود لباسي به اينها داده است. ما خيال ميکنيم شب در رختخواب خوابيده است، ولي رختخواب نيست، شبش ضيافتخانه است. در رأس اين انسانهاي کامل هستند. در روايت هست که قلب حضرت ختمي مرتبت بالاتر از عرش است. عرش يعني تمام مظاهر، شما حرکت کنيد تا آخرين کهکشان کجا ميرسيد؟ ميرسيد به ماده تاريکي و خلأ لا يتناهي، معناي رسيدن چيست؟ خدا ميگويد: هر لحظه ما به کهکشانها اضافه ميکنيم. همه اينها مظاهر هست. کسي نميتواند از مظاهر بيرون بيايد. لذا در روايت هست که «يَا مَنْ لَا يَطَأُ عَرْشَهُ قَدَمٌ» هيچکس پايش بالاي عرش نرسيده است. چون لازمهاش اين است که از مذاهب بيرون برود، اين امکان ندارد. قلب پيغمبر از اين وسعت بالاتر است. يعني با علم، اين قلبي که ما ميگوييم قلب انسان نيست.
دل اگر اين مهرهي آب و گل است * خر هم از اقبال تو صاحب دل است
دل گر به مذهبت به جز اين گوشت پاره نيست * قصاب کوي به ز تو داند بهاي دل
@hayateqourany
زندگی آگاهی لازم دارد. . . . .
حیات قرآنی 🍃 🌸
کسي از اميرالمؤمنين پرسيد: من نميتوانم براي نماز شب بلند شوم. حضرت فرمود: تو مردي هستي که روز که گناه ميکني، نميگذارد شب براي نماز بلند شوي. بچه مريض شده بايد بيمارستان ببري. اين ظاهر است که بچه مريض شده است ولي باطن چيز ديگري است. باطن اين است که نگذاشتند. امام سجاد عرض ميکند: خدايا من هروقت تصميم ميگيرم وارد جرگهي دوستان تو شوم، ديگر من هم ميتوانم جزء تائبين باشم، يک حادثهاي پيش ميآيد، من محروم ميشوم! بعد ميگوييم: نکند اين کار را کردم. فلانجا رفتم، کوتاهي کردم، يکوقتي بحث ميکنيم در دعاها «ما لي» چرا من اينطور شدم؟ يکي از منازل سلوک همين سؤال است. در کليله و دمنه هست که طوطي به انسان ميگويد: ما مثل شما چرا، چرا نميگوييم. انسان هم ميگويد: براي همين است که شما حيوان مانديد. اين چه نمازي بود خواندم؟ حضرت امام ميگويد: اين نمازهايي که ميخوانيم اگر معصوم بخواند دق مرگ ميشود.
سؤال: شيطان از بهشت خارج شد و نگفت: چرا؟ حضرت آدم دويست سال گريه کرد که چرا اينطور شد؟ شب حساب خاصي دارد براي التذاذات معنوي و براي اينکه عوالمي براي انسان باز شود، از حضرت سؤال کردند: چرا کسي که نماز شب ميخواند، چهره نوراني دارد؟ فرمود: چون با خدا خلوت کردند و خدا از نورانيت خود لباسي به اينها داده است. ما خيال ميکنيم شب در رختخواب خوابيده است، ولي رختخواب نيست، شبش ضيافتخانه است. در رأس اين انسانهاي کامل هستند. در روايت هست که قلب حضرت ختمي مرتبت بالاتر از عرش است. عرش يعني تمام مظاهر، شما حرکت کنيد تا آخرين کهکشان کجا ميرسيد؟ ميرسيد به ماده تاريکي و خلأ لا يتناهي، معناي رسيدن چيست؟ خدا ميگويد: هر لحظه ما به کهکشانها اضافه ميکنيم. همه اينها مظاهر هست. کسي نميتواند از مظاهر بيرون بيايد. لذا در روايت هست که «يَا مَنْ لَا يَطَأُ عَرْشَهُ قَدَمٌ» هيچکس پايش بالاي عرش نرسيده است. چون لازمهاش اين است که از مذاهب بيرون برود، اين امکان ندارد. قلب پيغمبر از اين وسعت بالاتر است. يعني با علم، اين قلبي که ما ميگوييم قلب انسان نيست.
دل اگر اين مهرهي آب و گل است * خر هم از اقبال تو صاحب دل است
دل گر به مذهبت به جز اين گوشت پاره نيست * قصاب کوي به ز تو داند بهاي دل
زندگی آگاهی لازم دارد. . . . .
✅بخونید، با همین نکته خیلی از مشکلات روحی روانی ما قابل حله
✍امام علی(ع) : دنیا مانند ماری است که پوستی نرم دارد اما زهری کشنده. پس از آنچه در دنيا برايت جاذبه دارد، روى بگردان زيرا آنچه از آن تو را همراهى مى كند، اندك کفنی است. دغدغه هاى دنیا را از خود، دور كن؛ چرا كه به جدا شدن از آن و ناپايدارى حالاتش يقين دارى؛ آن گاه كه با دنيا بيشترين انس را دارى، بيشترين ترس و حذر را از آن داشته باش زيرا كه دنيادار، هر زمان كه در آن به خوشى و لذّتى اطمينان كرد، دنيا او را از آن خوشى به مشكلى كشاند، يا هرگاه انسى گرفت، اُنس او را تبديل به تنهايى و وحشت كرد.
📚سفینه البحار ۳:۱۲۷
• چیست دنیا، از خدا غافل شدن . . .